5.
سنت پیادهروی عمیق و پیاده از خانه به عتبه رفتن نزدیک یک قرن است که با زیارت سواره و سپس زیارت پروازی متروک شده است. با این همه پیادهرویهایی آیینی چون جادهی سانتیاگو یا جادهی رم در اروپا نزدیکترین ماهیت به آن چیزی است که پیادهروی عمیق یا شریانی میخوانیم؛ از آنها بخوانید.
6.
یک قرن فترت زیارت پیادهی عتبات از ایران باعث آن بوده است که خلاف عراق مسیرهای پیادهروی اربعین در ایران پاکوب نباشند و زیرساخت چندانی نداشته باشند. این یعنی اسلوبی که تا بازگشت زیرساخت با آن باید پیادهروی اربعین کرد شبیه آنی است که عراقیها به آن اربعین بدون موکب میگویند.
7.
جدای از پیادهرویهای آیینی که در دنیای اسلام و بیرون از آن با مسافتهای بسیار بلند به مقصدهای مقدس میرود، پیادهرویهای موضوعی برد بلند طبیعتگردی هم کاری است میتوان از آن آموخت. این دومی چیزی است که گاه hiking هم خوانده میشود و چه در اسلوب و چه وسائل به ما ایده میدهد.
8.
هشت: تابستان و زمستان اقلیم ایران و سپس هند و شام و ترکیه و اروپا خواهناخواه پیادهروی عمیق به عتبات عراق را به پیادهروی بیرون از موسم اربعین خواهد برد. تا پیش از این هم اما حتا در موسم اربعین باز پیشفرض ما در خاک ایران این باید باشد که پیادهروی اربعین ما بدون موکب است.
9.
نه: پیادهروی بیرون از موسم به عتبات یا پیاده بدون موکب اربعین معناش پیادهروی با کوله و ابرکوله نیست. اندازهی کولهی هر زائر با اندازهی اختلاط او با فرهنگ مسیر نسبت عکس دارد. این است که خود عراقیها با یک عصا و چفیه و تسبیح فرسنگها مسیر پیادهروی فاو تا کربلاء را میروند.
🔗 https://bonyana.com/26879/
10.
ده: آنها که از مشهد مقدس یا قم مقدسه پیاده به زیارت عتبات عراق مشرف میشوند در گردنهی آهوان یا گردنهی آورزمان، به معنای واقعی کلمه، کوله را وبال گردن خود خواهند یافت. تلاش نخست ما در پیادهروی عمیق باید نیاوردن کوله باشد و اگر نشد بسنده به یک کولهی حملهی حرفهیی و کوچک.
11.
یازده: مشکل دیگر کولهکشی در پیادهروی اربعین معطلی در سیطرههای تمامنشدنی عراق است. کوله که نداشته باشید رد میشوید اما با داشتن حتا یک کولهی کوچک گاه باید در بارهی آویشن داخلی قوطی و مشکوک بودن بوی تند آن توضیح بدهید و بدها به حالتان اگر عربیتان به این توضیحها قد ندهد.
12.
دوازده: بزرگترین مشکل کولهکشی آن است که در حرم نجف و کربلاء کسی آن را از شما تحویل نمیگیرد و اگر تنها باشید یا باید آن را بیرون حرم رها کنید یا در صفهای هولناک امانتداریهای سرریزشده پیر شوید یا قید زیارت راحت و روان را بزنید. حسن کولهی حمله البته جا شدنش در کفشداری است.
13.
سیزده: جای کوله روی جیبها حساب کنید. شلوار خاکی کوه و پیراهن کتان کارآ است. چسب در جیبها سالم و کیپ باشد و آن جیب گوشی و آن یکی که مدارکتان را میگزارید را با زیپکیپ به قواره از داخل عایق کنید. خردهریزهای سفت را در حوله یا چفیه در جیب بغل بپیچید تا نسابند و پاتان تاول نزند.
14.
چهارده: چه جیب سینه پیراهن را پر کنید و چه نه و حتا اگر زیرپوشتان نخی هم که باشد، سر هفتهی نخست پیادهروی عمیق به عراق در همآن ایران نوک سینههاتان تاول خواهد زد. یکدو روز با عرق تنتان به سختی میسوزد و بعد سفت و خوب میشود. اگر طاقت ندارید پیش از حرکت حنا بگزارید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
15.
پانزده: اگر جایی از پا و دستتان، اگر عصا میزنید، در مظان سابش و تاول زدن است پیش از حرکت حنا بگزارید؛ البته خیلی پیش از حرکت. حنا نهادن برای عراقیها گویا نماد شادی است و بهتر است تا پیش از ورود به بازهی عراقی پیادهروی اربعین اثری از رنگ حنا روی دست و پای شما نماند.
16.
شانزده: سوراخ کردن تاول یا نخ کشیدن به آن زمانی خوب است که با دمپایی و بیجوراب پیادهروی میکنید و اگر کفش میپوشید و اگر محتاطید که خونآبهی تاول نجستان نکند آن جا که تاول زده است را محکم با چسب کاغذی ببندید تا جذب شود. چسب کشیدن برای نقاط در مظان تاول هم مفید و مجرب است.
17.
هفده: برای تاول نزدن پا استفاده از جورابهای حولهیی کوه یا دولا کردن جوراب نخی مجرب است، که لازمهی آن بزرگ کردن یک شمارهی کفشی است که میپوشید. اگر گتر نمیکنید و ساقبند نمیپیچید برای گرم و سفت نگه داشتن پا جوراب ساقبلند پشمشتر نظامی گزینهی خوبی است.
18.
هجده: پیادهروی عمیق اربعین از خانه تا عتبه دیر یا زود شما را به زانو در خواهد آورد. برای تأخیر آن زانوبند کشی مفید است؛ کمرتان را هم با چیز سفتی مثل چفیه ببندید تا از کمر نیفتید. کمربندهای باریک چرم به تدریج ناحیهی لگن را میسابند و بهتر است از کمربند پهن و بافت استفاده کنید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
19.
نوزده: زیر پیراهن کتان جای زیرپوش سفید تکپوش سیاه بپوشید. گاه پیش میآید که در مسیر و روی جاده باید پیراهنتان را بکنید و یا در منزل میزبان پیراهن شما را برای شستن میبرند. مقاومت نکنید؛ جوراب و پیراهنتان را بدهید و اگر لباس یدک آوردند باقیش را هم بدهید تا شسته شود.
20.
حتا اگر پیراهنتان یقهآخوندی است باز داشتن یکدو دستمال سر حرفهیی کوهنوردی، با یک رنگ مناسب، لازم است تا پس از بازگشت از پیادهروی عمیق از خانه به عتبه، پوستاندازی نکنید. برای ساقهای دست هم فکر کنید و حتا روی دست، اگر عصا میزنید.
21.
بیستویک: کلاه گرد با دکمههای تهویه و بند احتیاط بهینهترین است. نمونهی نظامی آن به کلاه تکتیرانداز هم شناخته میشود. مشکلش آن است که عراقیها این آخریها آن را نشانهی شبهنظامیهای ایرانی میدانند و اگر کسی گیر داد با جبل و صعود الجبل و قبعات لریاضة صعود الجبال بپیچانید.
22.
پس از کفش حساسترین تجهیز پیادهروی عتبات عصا است. عصای حرفهیی کوهنوردی بخرید. بهتر است تنظیم ارتفاعش پیچی نباشد و اهرمی باشد. عمدهی حرکت ما روی جادهی آسفالت است و عصا باید فنر خلاصی ضدشوک داشته باشد. اگر مستعد تاول کف دستید یک جفت دستکش یا نیمدستکش چسب نظامی هم بخرید.
23.
بیستوسه: اگر با دو عصاء حرکت نمیکنید، که باید گفت در محیط عراق همچه کاری از اساس نشد است، عصاتان را مرتب دست به دست کنید؛ اگر نه به تدریج زانوی مخالفتان فشرده و دردناک میشود.
🔗 https://bonyana.com/26879/
24.
بیستوچهار: پس از آب خنک حیاتیترین امر در پیادهروی عمیق عتبات حمام گرم است. تعارف نکنید. نخستین کار شما پس از رسیدن به مضیف و منزل حمام است. با گرم و سرد کردن آب حمام درد و قبض ساق و زانو و کمر و شانه را باز کنید. لباسها را در حمام جا بگزارید و صبح شسته به شما تحویل میدهند.
25.
بیستوپنج: از هفتهی دوم پیادهروی عمیق با درد زانو و قبض عضله باید کنار بیایید. جدای از حمام داغ، برخی با پمادهای شیمیایی درد را میخوابانند و نسخهی گیاهی آن روغن مجرب سیاهدانه است. در مسیر هم اگر کسی ماساژ میدانست یا بادکش میکرد بیتعارف بخوابید.
26.
بیستوشش: حمام در پارهی ایران پیادهروی عمیق عتبات، کمابیش همآن معنایی را دارد که در خانهی ما دارد.حمام در بازهی عراق و به خصوص مسیر جنوب و حتا در شهرها، مفهومی کمابیش عشائری دارد؛ حمام صحرائی. با یک سطل آب ولرم باید حمام کنی و خبری از شیر مخلوط و دوش داغ و کف کاشی نیست.
27.
بیستوهفت: در پیادهروی عمیق عتبات بددلی را کنار بگزارید اگر نه دیر یا زود میبرید. در پیادهروی در منطقهی عشائری عراق گاه لازم میشود که با یک آفتابهی کوچک طهارت کنید و وضو بگیرید و مسواک بزنید. خمیر مسواکتان هم همآن صابون قالبی است که بعد طهارت با آن دست شستهیید.
28.
بیستوهشت: اگر قصد مسیر پرموکب نجف تا کربلاء را دارید که هیچ، اما اگر نیت پیادهروی عمیق از خانه تا عتبه را دارید فرض را بر این بگزارید که در بازهی ایران هفتهی میانگین یک موکب میبینید. هماین است که در خانه دست کم عادت به آب تصفیه و آب خنک خوردن را کنار بگزارید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
29.
بیستونه: پیادهروی عمیق اربعین از خانه تا عتبه از انبوه شهرها و روستاها درون خاک ایران تا عراق میگذرد. با این همه ما امکان توقف در میانهی روز در آنها را نداریم. این یعنی از کارهای اداری سفر تا حتا خرید دینار و سیمکارت عراقی را در مبدأ انجام دهیم و به مسیر و مقصد موکول نکنیم.
30.
سی: هفتهها پیادهروی عمیق اربعین از خانهی ما در ایران تا عتبات عراق روزهای سایش هر آن چیزی است که با ما است؛ و سایش یعنی تاول. این گونه هر آن چه برای پیادهروی اربعین میخریم را با لبههای نرم و گرد بخریم: باطری، شارژر، قوطی، بطری.
31.
سیویک: اگر برای پیادهروی عمیق اربعین کوله بر نمیدارید خمیردندان را هم فراموش کنید؛ دوسه هفته با صابون در مسیر مسواک بزنید. اگر نمیتوانید، راه اساسیتر در خانه نهادن همآن مسواک کنار خمیردندانش، و برداشتن چوب مسواک با خود است و مضمضمه و استنشاق سرم آبنمک است.
32.
سیودو: نزدیک به یک قرن است که زیارت پیادهی عتبات عراق از ایران، متروک شده است. هماین است که برای رسیدن به ریزهکاریهای آن باید کسانی را بیابیم که در الگوهای نزدیک آن کارآزمودهاند: نظامیهایی که نیروی ویژه چون صابرین بودهاند و کوهنوردهایی که تا قلههایی چون دماوند رفتهاند.
33.
سیوسه: در محاسبهی زمان روی چهارپنجم سرعتی که در کفی عراق داشتهیید در فلات ایران حساب کنید. یکدو روز را هم اضافه کنید برای زیارت یادمانهای مسیر و حرم نجف یا کاظمیه. این طور به روز خروج میرسید که برای تندروهای قم مقدسه صبح اول صفر است و برای تندروهای مشهد مقدس عصر عاشوراء.
34.
افق ما در پیادهروی عمیق اربعین از خانه تا عتبه طی کامل مسیر با پای پیاده است؛ این کاری است که به آن پیادهروی کامل میگویند؛ اگر نشد؟ پیادهروی حاسم، یعنی سوار شدن و شروع کردن پیادهروی از جلوتر یا خیلی جلوتر؛ و اگر نشد؟ پیادهروی قاصر؛ سلام دادن از همآن جا و بازگشتن به خانه.
🔗 https://bonyana.com/26879/
35.
سیوپنج: اگر تنهایید از همآن عصای کوهنوردی به عنوان چوب پرچم هم میتوانید استفاده کنید و البته برای ثابت کردن پرچم نیاز به سنجاق قفلی دارید. اگر چند نفر استید یک چوبپرچم تلسکوپی با خود ببرید که در اسکان و آستانه و سوار شدن بتوان کوچکش کرد و دستوپاگیر نباشد.
36.
اگر تنهایید همآن توگوشی کفایت میکند. اما اگر چند نفرید همراه داشتن یک بلندگوی شارژی برای مسیر بد نیست. فراموش نکنید در پیادهروی بیرون از موسم و اربعین بدون موکب، شما موکب سیار خودتان استید و روی جاده کسی نیست و پیشاپیش از شهر باید به سیاههی نوحه و لطمیهتان فکر کرده باشید.
37.
سیوهفت: خلاف بازهی نجف-کربلاء، بازههای روزانهی پیادهروی اربعین از خانه تا عتبه نظم خاص خود را دارد: احیای سحر، اذان صبح، صبحانه، مرور مسیر روز، زدن به جاده، طلوع روی جاده، توقف ظهر، نماز، ناهار، چرت، رفتن روی جاده، جانمایی شبمانی، توقف مقارن غروب، حمام، نماز، شام، گعده.
38.
سیوهشت: در طول مسیر عکس بگیرید و صوت ضبط کنید و این مستندات و مدارک را همآن جا گویاسازی و شناسهگزاری کنید. اگر خاطره مینویسید و آخر شب رمقی برای نوشتن ندارید، سکوت و خلوتی سحر پیش از اذان فرصت مناسبی است. اسامی را به دقت ثبت کنید و اماکن را با گوشی موقعیتگزاری کنید.
39.
سیونه: در کوهنوردی میگویند: زیاد به قله نگاه نکنید؛ نمیرسید و به هم میریزید. در پیادهروی عمیق میگوییم: زیاد به نقشه نگاه نکنید؛ پیش نمیرود و به هم میریزید. صبح یک بار مسیر و شاخصها و شیبهایش را مرور کنید و تلاش کنید تا ظهر گوشیتان را غلاف کنید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
40.
چهل: برای هر روز پیادهرویتان در دو بازهی ظهر و غروب دو دسته خط قرمز و خط سبز و خط آبی بکشید و شاخص بگزارید. خط قرمز آن است که ظهر یا غروب باید از آن رد شده باشید ردخور ندارد، خط سبز آن سرقدم معمول شما است، خط آبی آن نقطهی آرمانی و احتیاطی شما برای رسیدن در ظهر یا غروب است.
41.
چهل و یک: در پیادهروی عمیق غروب پایان پیادهروی است و شبروی نداریم. اگر عقب ماندهییم صبح پیش از اذان باید جبران کنیم. چارهی آخر در عقبماندنهای طولانی حسم کردن است؛ سوار شدن و از آن جا که میباید بودیم از سر گرفتن پیاده رفتن.
42.
روز نخست پیادهروی عمیق اربعین پیش یا پس از اذان صبح باید زمانی به راه افتاد که حوالی طلوع در نقطهی چاووش محله یا روستا یا شهر باشیم. این نخستین نقطهیی است که در آن چاووش میکنیم و مشایعان ما را بدرقه میکنند و ما به جادهی عتبات میزنیم و آنها با پیادهروی قاصر برمیگردند.
43.
چهلوسه: پیادهروی قاصر همگام با پیادهروهای کامل میتواند همآن نقطهی چاووش آستانهی خانه باشد یا همگام شدن با آنها تا نقطهی چاووش محله یا روستا یا شهر یا استان. پیادهروهای حاسم هم میتوانند خود تا یکی از این نقاط چاووش پیادهروی کنند و پس آن گاه تا منزل نجف سواره شوند.
44.
چهلوچهار: شکل گرفتن شبکهیی از نقطههای چاووش روستا و شهر در شریان اربعینی ایران به زائران پیاده کمک میکند تا درون یا بیرون موسم زیارت اربعین از هر نقطه به طرف کربلاء به راه بیفتند و زیرساخت شبمانی و پشتبانیشان در هیأت مسجد چاووش در امتداد جادهی عتبات معلوم و مشخص باشد.
45.
چهلوپنج: مسجد چاووش هر روستا و شهر، در ابتدای جادهی عتبات، در موسم پیادهروی اربعین یا بیرون از آن موسم، و تکیه و موکب و مضیف درون آن چهارچوب ضیافت از زائرانی است که آن روز به آن جا رسیدهاند؛ از چاووش خواندن در پیشواز آنها در غروب تا سلام از دور همراه آنها در صبح بدرقه.
🔗 https://bonyana.com/26879/
46.
چهلوشش: روز دوم پیادهروی عمیق خانه به عتبه سختترین روز است؛ انطلاق و التهاب و ازدحام روز اول تمام شده است اما تو هنوز در نزدیک خانه روی جادهیی تمامنشدنی و آفتابی که کوتاه نمیآید و رمقی که هر روز میگذرد کشیده میشود. برای روز دوم باید روضه و نوحه و باطری اضافه کنار نهاد.
47.
چهلوهفت: روی جادهی عتبات در پیادهروی عمیق اربعین زائر به سرعت از همه چیز میافتد؛ از خوردن، از نوشیدن، از شنیدن، از گفتن، و از دیدن، و تنها راه میرود. هماین است که زائر باید خودش را مجبور کند که میوه بخورد، آب بخورد، روضه بشنود، ذکر بگوید، راه را ببیند.
48.
چهلوهشت: در پیادهروی عمیق اربعین در ایران، هر جا میوه دیدید دانهیی بخرید و بخورید. خجالت نکشید و زیاد نخرید که باید بار بکشید. میوه خوردن از غذا خوردن مهمتر است. ذخیرهی لیموترشتان را شهر به شهر تجدید کنید، چون به تدریج تنها آب مزهدار با لیمو از گلوتان پایین خواهد رفت.
49.
چهلونه: با نسخههای کوهنوردی در پیادهروی عمیق، آب بخورید. آب را در دهان بگردانید و اگر پایین نمیرود بیرون بریزید. آب را مزهدار و نمکدار کنید. آبمیوه بخورید. نوشآبه و آبمیوهی صنعتی نخورید. سرم کوه بسازید و همراه ببرید. چای را ترک نکنید و صبحها کمی آویشن در آن بریزید.
50.
پنجاه: صبح پس از نماز و صبحانه یک بار دیگر مسیر روز را مرور کنید و نقاط توقف ظهر و شب را به روز کنید و برای آنها پی نقاط شاخص باشید. شیببندی مسیر و گردنهها را هم ببینید و برای آنها برنامه داشته باشید. اگر یادمان یا مزاری در مسیر است برای توقف در آنها زمانبندی کنید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
51.
پنجاهویک: برخی یادمانها روی مسیر پیادهروی عتباتند یا با اندکی انحراف از مسیر میتوان به آنها رسید؛ مانند مزار نعمانبنمقرن در نهاوند یا یادمان عملیات مرصاد در تنگهی چارزبر؛ برخی دیگر را اما شب پس از توقف سواره باید رفت مانند مقام جنگ جمل در زبیر یا مولد حضرت ابراهیم در اور.
52.
پنجاهودو: روی جادههای ایران روی خطی بروید که سوارهها را از روبهرو بیایند و ببینیدشان و آنها هم شما را. با این همه در گرمای تابستان برخی ترجیح میدهند به خط دیگر بروند چه تنها خنککننده هماین کوران هوایی است که خودروهای سنگین مسافر و باری کنار جاده میسازند.
53.
پنجاهوسه: میانهی روز، هر جا جاده خلوت شد، قدری پهلوپهلو و عقبعقب پیادهروی کنید تا دیگر عضلهها هم به کار بیفتند و عضلههای درگیر معمول نگیرند. گفتیم: جاده خلوت باشد؛ چون ممکن است برخی عابرهای سواره در ایران یا عراق تصور کنند نذر عقبعقب رفتن به عتبه هم داریم و بروند در کارش.
54.
پنجاهوچهار: در عراق و حتا ایران ممکن است چپچپ نگاهتان کنند اما صبح پیش از حرکت گرم کنید و قدری کششی کار کنید. خودتان را خسته نکنید اما نرمش کنید و نرمنرم سرعتتان روی جاده را زیاد کنید تا به سرقدم نهائیتان برسید. در طول روز هم کند و تند و سبک و سنگین کنید تا کمتر خسته شوید.
55.
پنجاهوپنج: از روی جادهی آسفالت هر از گاه به شانهی خاکی جاده بیایید و قدری روی آن پیاده بروید. پیاده رفتن و پا کوبیدن روی سطح صاف آسفالت به کف پا و مچ پا فشار میآورد و رفتن روی ناهموار خاکی نرمش آنها است.
🔗 https://bonyana.com/26879/
56.
پنجاهوشش: صبح که به راه افتادید تا ظهر نایستید؛ حتا اگر جایی توقف کردید در جا بزنید. سرد اگر بشوید درد سوار میشود و عضلهی یخکرده جام میکند. ظهر که از نو به راه افتادید قدری طول میکشد که گرم شوید و درد محو و نرم شود.
57.
پنجاهوهفت: اگر تشنهیید یا آبتان تمام شده است به آب فکر نکنید، تشنهتر میشوید؛ و و هماین طور است فکر کردن در بارهی خسته یا دردناک بودن. فکرتان را به جای دیگر ببرید. هماین است که طی گردنههای مسیر با یک همصحبت راحت است و به تنهایی سخت میشود.
58.
پنجاهوهشت: هستههای پیادهروی عتبات شبیه حلقههای مباحثهی طلبهها است: دو نفر کم است و سه نفر زیاد. اگر تعدادتان از سه نفر بیشتر است، به هستههای دو یا سه تایی همپا تقسیم شوید و هر نصف روز یکدو بار به هم دست بدهید. در جادههای تنک پیادهروی عتبات در ایران در دیدرس هم باشید.
59.
پنجاهنه: در سویهی عراقی پیادهروی عمیق عتبات دم غروب مضیفدارها کنار جاده میآیند و به روش سواکن و جداکن زائرها را به خانههاشان میبرند. در آن بازه همه با هم باشید که شب جدا نیفتید. جایی که سوار میشوید را هم به خاطر بسپارید تا صبح فردا از همآن جا ادامه بدهید.
60.
شست: بیرون از موسم روی جادهی پیادهروی عتبات اگر باشید ممکن است همآن صبح مضیفدار با شما وعده کند یا در مسیر تا ظهر و عصر. شمارهی عراقی شما را میگیرد و شماره میدهد. معمول است که کسان دیگر بخواهند شما را قر بزنند و میهماندزدی کنند اما شما بدعهدی و بیوفایی نکنید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
61.
شستویک: روند دعوت بیوقت زائر با این پرسش شروع میشود: أ لدیک معزب؟ اگر پاسخ شما مثبت باشد در بسیاری شما را رها میکنند. گاه ممکن است شمارهی طرف را هم از شما بگیرند و بخت خود برای بردن شما را بیازمایند. اما اگر پاسخ ندهید یا تردید داشته باشید روند اصرار به تمام نمیشود.
62.
شستودو: اگر خیلی زود به مضیف بروید فردا صبح باید کسری راه را جبران کنید، مگر آن که بریده باشید. بیوقت اگر کسی پی بردن شما آمد راحت بگویید که تا ظهر یا مغرب راه میروید. اگر برای بردن شما مصمم باشد قدری مانده به اذان روی جاده دوباره ملاقاتش خواهید کرد.
63.
شستوسه: فرض بسی از عراقیها در مسیر آن است که شما تعارف میکنید و زیر بار پذیرفتن خدمت آنها نمیروید. یک دو عبارت است که دعوتهای تمامنشدنی آنها را خاتمه میدهد. یک: کل شی تمام. یعنی همه چیز کافی است و کسری ندارد. دو: بلا ای مجاملة. یعنی هیچ تعارف ندارم.
64.
شستوچهار: اگر از محور شلمچه پیاده به کربلاء میروید و وارد خاک عراق شدهیید تنها یک نقطهی سنینشین در مسیر شما است: بطحاء. محور خسروی اما چه در خاک ایران و چه عراق پر از مناطق سنینشین و حتا یارسان است: کرمانشان، کرند، اسلامآباد، خانقین، مقدادیه، بغداد، محمودیه، لطیفیه.
65.
شستوپنج: ما در کرند آبمان تمام شد و یک کشاورز یارسان نجاتمان داد. سنیهای فاو خود پیاده به کربلاء میآیند. در مقدادیه آن که در موکب مشتومالمان میداد سنی بود. در مسیر اربعین شیعهی صفوی نباشید و با اهل سنت محمدی و نمادهاشان در خلوت و جلوت محترم و مؤدب باشید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
66.
شستشش: روستای امام ویس روی جادهی عتبات در استان دیالی کانون سنیهای متعصب و منتسب به داعش است و هنوز در آن جا شهید میدهیم. اگر پیادهیید ترتیبی بدهید که یا شب پیش از امام ویس در خانقین بخوابید یا پس از آن در مقدادیه. با پرچمهای سرخ افراشته از امام ویس رد شوید.
67.
شستوهفت: بغداد شهری مخلوط از شیعه و سنی است و سنیهای متعصب و متشدد کم ندارد. اگر عراق را نمیشناسید بهتر است در پیادهروی وارد محلههای سنینشین شهر نشوید. چه گونه تشخیص بدهیم؟ با بیرقهای عزا که در محلههای شیعهنشین است و در آن محلهها نیست.
68.
شستوهشت: محلهی کاظمیه این سوی دجله و محلهی اعظمیه آن سو است؛ رو به روی هم. محلهی اعظمیه مهمترین محلهی سنینشین بغداد است که قبر امام اعظم آنها، ابوحنیفه، آن جا است. از حرم کاظمیه مستقیم به جنوب و به طرف مسجد براثا و محلهی الرشید بروید و با رفتن روی پل وارد اعظمیه نشوید.
69.
شستونه: شبیه عمدهی پیادههای جنوب که به نجف نمیروند پیادههای شرق هم به کاظمیه نمیروند و مستقیم از شمال بغداد و محلهی الشعب به الدور و الرشید میروند. ما که در مسیر پیادهروی کربلاء به حرم کاظمیه میرویم جایی از روی یک پل شناور رد میشویم و به آن سوی دجله میرویم: پل کرایب.
70.
هفتاد: رزمندههای حشد و نیروهای ارتش عراق طول جادهی منذریه به خانقین به مقدادیه را از صبح برابر تحرکات عناصر سرگردان داعش تأمین میکنند و عصر پیش از جمع شدن آنها از حاشیهی جاده، مرز خسروی|منذریه بسته میشود. این دلیل پایان کار مرز خسروی حوالی ساعت چهاروپنج عصر است.
🔗 https://bonyana.com/26879/
71.
هفتادویک: خسروی این سالها خلوتترین مرز بوده است با زیرساختهایی چندهزارساله. اگر پیاده از آن رد نمیشوید و سوارهیید تنها به این توجه داشته باشید که در مسیر بازگشت سواره از عتبات بسیاری از کرایهبرهای عراقی یا مرز منذریه|خسروی را نمیشناسند یا کرایههای گزافی برای آن میگیرند.
72.
هفتادودو: برخورد با پیادههای ایرانی در مقدادیه چیزی در تراز برخورد با رزمندههای ایرانی در نبل و الزهراء است؛ درست به همآن دلائل. اما اگر سوارهیید از مرز منذریه تا خانقین تا مقدادیه هر جا توانستید پیاده شوید و در موکبها به شیعیان غریبماندهی آن جا دلگرمی بدهید.
73.
هفتادوسه: شبیه تجربهمان در اهواز تا بستان در ایران یا محمودیه تا لطیفیه در عراق چارهی چالشهای امنیتی مسیرهای پیادهی اربعین جمعیت ریختن در آنها است و به قول عراقیها تبلیط؛ پاکوب کردن. امسال اصل را بر این بگزارید که از مرز خسروی به کربلاء بروید و مسیر را تبلیط و پاکوب کنید.
74.
هفتادوچهار: جهت دیگر انتخاب مرز خسروی|منذریه برای ورود به خاک عراق در مناسک اربعین کمک به اقتصاد منطقهی زلزلهزده سرپلذهاب است که هنوز سر پا نیامده است و بسته شدن دو سالهی مرز به بهانهی همهگیری بیماری اقتصاد این شهر مرزی و قصر شیرین و خسروی را ضعیف و ضعیفتر کرده است.
75.
هفتادوپنج: دولت خودخواندهی اقلیم کردستان عراق از باز بودن مرز خسروی خوشحال نیست و به نفع مرز پرویزخان در آن کارشکنی میکند. اولین دلیل آن است که حضور زائر پیاده و سوارهی ایرانی در خانقین باعث سنگین شدن وزن شیعهها و فیلیها است و این ادعای مالکیت اقلیم بر خانقین را سبک میکند.
🔗 https://bonyana.com/26879/
76.
هفتادوشش: از جادهی صدام، روی یال ارتفاع ۱۱۵۰ بازیدراز، و ورودی شهر قصر شیرین شما دیگر وارد اقلیم عراق شدهیید و طی یک هفتهی پیش رو پیادهروی تا کربلاء تهدید حیاتی برای شما گرمازده شدن است. در این بازهی کفی آب و آفتاب را جدی بگیرید.
77.
هفتادوهفت: اگر شل زدهیید و دینار نخریدهیید در خروجی شهر قصر شیرین به خسروی دستفروشها ایستادهاند و تبدیل میکنند، البته گاه گرانتر از قم. اگر بتوانید از مسافرانی که از عراق میآیند بخرید خوب ارزانتر برایتان میافتد. مراقب دینار درشت تقلبی هم باشید.
78.
هفتادوهشت: قصرشیرین و خسروی چند هزار سال است که معبر و مرز است. هماین است که خلاف مهران در موسم اربعین مبدل به یک شهر بحرانزده نمیشوند و همه چیز سر جای خودش است. از شلوغی مهران اگر سرسام گرفتهیید به خسروی فکر کنید.
79.
هفتادونه: توقفگاههای خودروهای شخصی و جمعی در قصرشیرین است و از آن جا با اتوبوس زائرها تا خسروی میروند و بر میگردند. در شهر قصرشیرین امکان چادر زدن در بوستانها وجود دارد و خسروی با این که روستا است اما یکچند هتل برای شبمانی دارد تا برسیم به موکبها.
80.
هشتاد: اگر تندرویید، چیزی در حدود روزی هزار عمود، پس از نماز ظهر از قصرشیرین به راه بیفتید و بعد از عبور از مرز غروب خود را به خانقین برسانید. اگر نه، شب را در مرز بمانید و صبح از مرز خسروی|منذریه عبور کنید و به طرف مقدادیه بروید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
81.
خسروی نقطهی چاووش ملی ما است. به آخرین تپههای خسروی که رسیدید بایستید و برای روح پرفتوح مجاهد نستوه حاج سید علی اکبر ابوترابی فاتحه بخوانید؛ که در دورهی انسداد صدام پیاده از طهران تا خسروی میآمد و از دور زیارت عرفه میخواند و چاووش میکرد؛ و ما پا جای پای او میگزاریم.
82.
هشتادودو: روی جادهی خلوت خانقین واکنش طبیعی رزمندههایی که در حاشیهی مسیر پاسداری میدهند و دیگر عابران عراقی و ساکنان حاضر دعوت شما به حسم کردن و سوار شدن و شروع کردن از جایی است که امنیت و جمعیت و خدمات باشد. راه حلش یک عبارت است تا دست از شما بردارند: إحنا في امان الحسین.
83.
هشتادوسه: از یادمانهای روی مسیر بخوانید و ببینید؛ امامزاده جعفر، پل دوآب، مزار نعمانبنمقرن در نهاوند، طاق بستان، تنگهی چهارزبر، تنگهی پاتاق، ارتفاعات قراویز، ارتفاعات بازی دراز برخی از یادمانهای مسیر پیادهروی از خانه به عتبه روی محور قم مقدسه به کربلای معلا است.
84.
هشتادوچهار: هر چه به غرب ایران میروید تعداد موکبهایی که در مسیر میبینید بیشتر میشوند، هر چند در نسبت با موکبهای عراق اندکند. در نبود موکب در که جا میتوان شبمانی کرد؟ مسجد، مسافرخانه، نمازخانه، راهدارخانه، پایگاه امداد جادهیی، خانهی میزبانهایی که شما را دعوت میکنند.
85.
هشتادوپنج: در پارهی ایران پیادهروی عتبات داشتن یک سرپیچ آفتابهی مسافرتی بسی کارآ است. طی چند هفته راهپیمایی در خاک ایران تعداد موکبهایی که در مسیر میبینیم انگشتشمار است و گاه با کمک هماین سرپیچ پلاستیکی که روی بطری آب بسته میشود میتوان طهارت گرفت.
🔗 https://bonyana.com/26879/
86.
هشتادوشش: برخی مکانهای شبمانی در مسیر فاقد گرمایش است و سرما خوردن شما در مناطق کوهستانی محتمل است. یک پتوی جیبی نجات کمک میکند که راحت و سلامت بمانید. فقط در خانه تا کردن آن را تمرین کنید و اگر نه مانند یک خربزه حجیم خواهد شد و از جیب سینه، یک جیب بغل شما را پر خواهد کرد.
87.
هشتادوهفت: آنتن همراه در جادههای ایران بگیرونگیر دارد؛ برخی نقاط همراه اول آنتن و اینترنت دارد و برخی نقاط ایرانسل. پیش از حرکت هر دو سیمکارت را داشته باشید. سیمکارت عراقی را میتوان در ایران یا عراق خرید. قبل مرز انتخاب آنتن را دستی کنید تا مخابرات بارتان را سنگین نکند.
88.
هشتادوهشت: شارژر دوراه همراه داشته باشید تا هر جا به برق رسیدید گوشی و باطری را با هم شارژ کنید. داشتن یک سهراهی کوچک برق هم بد نیست تا در شلوغی عراق بتوان روی تختهی پرشدهی شارژ یکدو جای تازه باز کرد و معطل خالی شدن جا نشد.
89.
هشتادونه: شمارهی تلفن سیمکارت عراقیتان را جایی بنویسید تا هنگامی که از شما میخواهند حاضر باشد، هم به رقم و هم به حروف. عربها شمارهی تلفن را خلاف ایرانیها تکرقمی میگویند و نه دورقمی یا سهرقمی؛ مانند: صفرین، تسع، واحد، اثنین، سبع، اربع، ثمان، واحد، اثنین، اربع.
90.
نود: داشتن یک چاقوی کارتی بسی مفید است. نیز یک لبهابزار فلزی کارتی. اینها حجم زیادی ندارند اما در مواقع فراوانی کارآ و مفیدند. جدای از اینها داشتن سنجاق قفلی و نخ و سوزن نیز گاه به کار میآید؛ نیز داشتن یک دستبند نجات.
🔗 https://bonyana.com/26879/
91.
نودویک: حتا اگر سیگاری نیستید همراه داشتن یک فندک در پیادهروی مفید است. اگر نمیخواهید فندک همراه داشته باشید هر زمان که محتاج آن شدید یکی بخرید؛ عراقیها به آن میگویند: گداحه.
92.
نودودو: روی مرز بار همراهتان را سبک کنید. با رسیدن به خاک عراق و موکبهای پیوسته در آن به بسی از تجهیزاتتان دیگر احتیاجی ندارید. میتوانید آنها را ببخشید یا رها کنید و اگر نمیشود به نشانی خانهتان پست کنید.
93.
نودوسه: روزهای پیادهروی در خاک ایران فرصت تقویت مکالمهی عربی است؛ با گوش دادن و خواندن و تکرار کردن با جمعی که روی جادهیید. در عراق هم هر صبح میتوانید دفترچهی واژههاتان را ببینید و چند از آنها را انتخاب کنید تا با استفادهی عامدانه از آنها در ذهن تثبیتشان کنید.
94.
نودوچهار: اگر با دستهیی روی جادهیید که عربیتان بد نیست میتوانید فارسی صحبت کردن را ممنوع کنید. این البته برای طول روز روی جاده است. شب همه آن قدر خستهیید که کسی توان فکر کردن برای یافتن واژه و حفظ این قاعده را ندارد.
95.
نودوپنج: اگر عربی میدانید روی جاده به زائرهای عراقی که میخواهند با شما گپ بزنند راه بدهید. این همصحبتی با یک نفر ممکن است روزها ادامه پیدا کند. با این همه مراقب باشید که دستهی سهنفرهتان پخش و پلا نشود و هر از گاه به هم دست بدهید.
🔗 https://bonyana.com/26879/
96.
نودوشش: فلا رفث و لا فسوق و لا جدال؛ این قاعدهی پیادهروی اربعین هم است. میان خودتان در راه رفث نگویید و با زائرهای در مسیر جدال نکنید. پیادهروی اربعین چهارچوب وحدت در بیت شیعی و حتا با بیت سنی است. روی تعارف و تعایش متمرکز باشید و اگر زبان میدانید تبیین و تبلیغ کنید.
97.
نودوهفت: گعده در شبمانی برای عراقیها جدی است؛ به خصوص اگر میهمان عراقی و عرب نباشد اما عربی بداند. گاه حتا ممکن است شبانه شما را به یادمان یا مزاری در دور یا نزدیک هم ببرند یا با عشیرهشان برایتان یزله کنند.
98.
نودوهشت: اگر گوشتتان برای پشهها شیرین است شبها زیر پنکه بخوابید تا پیداتان نکنند. اگر نمیشود کرم سنگر همراه داشته باشید یا ژل آلوئهورا. گزینههای دیگری چون گازوئیل مالیدن هم است که اگر اهل مسواک زدن با خمیر صابون نیستید فراموششان کنید.
99.
نودونه: عراقیها لم دادن و پا دراز کردن پس از رسیدن به موکب و مضیف را بد نمیدانند، مشروط بر آن که کف پایتان به طرف کسی نباشد. در پیادهروی عمیق با سرقدم هزار عمود در روز، غروب نه زانو دارید و نه کمر و ایرادی ندارد اگر پهلو بگیرید و یله بدهید.
100.
سد: با یک موکب عراقی اگر همگام باشید شبهایی پس از اسکان و شام برنامهی عزا بر پا است. نفرات موکب از خانههای میزبانها بیرون میآیند و به هم میپیوندند و در مسجد یا تکیهیی اقامهی عزا میکنند. و تنها هیأتهای منطقهی جنگی با این هیأتهای عجیب عزای در راه قابل مقایسهاند.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
101.
سدویک: میگویند: هر وقت در سامانهی عامل ویندوز در ماندید راستکلیک کنید. میگوییم: هر زمان در مکالمه بر عربها در ماندید از این پرسش استفاده کنید: شو یعنی؟ این باعث میشود تا طرف یک بار دیگر از ابتداء توضیح بدهد و شما فرصت کنید منظور او را بفهمید.
102.
سدودو: عربی عراقی یک لهجهی یکتکه نیست و دست کم سه لهجه است. لهجهی بصره به لهجههای خلیجی و کویتی میماند که شاخصش تلفظ ج به صورت همزه است و آن چا که معنای اذن میدهد و در لهجهی بغدادی لعد میشود و لهجهی موصلی که آن قدر آمیخته به ترکی است که خود عراقیها هم گاه نمیفهمندش.
103.
سدوسه: مهمترین پرسش در عربی این است: ای شيء؟ چه/چی پارسی. این در لهجههای جنوب عراق میشود: ایش؟ بالاتر که میآییم میشود: شنو؟ در همآن حال و به غرب که میرویم میشود: شو؟ اگر چه گاه این طور هم شنیده میشود: شنهو. هنگامی هم که با کلمات دیگر ادغام میشود تنها یک ش است: شترید؟
104.
سدوچهار: عراقیها کها را چ تلفظ میکنند اما نه همهی آنها را. آنها قها را گ تلفظ میکنند، اما نه همهی آنها. شما بهتر است همهی ک و ق و جها را فصیح بگویید و اگر نه اگر همهی قها را گ تلفظ کنید طرف ممکن است فکر کند که شما یمنیتبارید یا پیش یمنیها لهجه آموختهیید.
105.
سدوپنج: عمدهی لهجههای عربی حوصلهی تلفظ نبر همزه را ندارند. این یعنی در بسیاری همزه به آ و ی مبدل میشود. أنا، جاء، زائر، شیء که میشوند: آني، جاي، زایر، شي.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
106.
سدوشش: زباندانی پیشنیاز پیادهروی عمیق است. اگر تنهایید و زبان نمیدانید به مسیرهای مختصر پیادهروی اربعین چون کاظمیه تا کربلاء یا نجف تا کربلاء بسنده کنید و اگر چند نفرید میتوانید به جاده بزنید اما دست کم یکی از شما باید زبان بداند و اگر نه کار سخت میشود.
107.
سدوهفت: اگر با لباس کوه پیادهروی میکنید که هیچ، اما اگر در مسیر لباس عربی میپوشید دقت کنید. دشداشهی عراقی جدای رنگش تا روی پا میآید و اگر دشداشهتان را از مکه یا مدینه یا دبی خریده باشید ممکن است قدری کوتاهتر باشد و این طور ناخودآگاه سنی و سلفی شناخته میشوید.
108.
سدوهشت: عراقیها آخوند فخیم را میپسندند تا آخوند خاکی را. هماین است که بسی حرکتها خیابانی آخوندهای ایرانی برایشان پذیرفته نیست و گاه حق دارند. در هر حال اگر میتوانید محتشم پیادهروی کنید با زی آخوندی به راه بزنید و اگر نه عمامه و عبا را بکنید و به دستار و دشداشه قناعت کنید.
109.
سدونه؛ عراقیها به کسی سید میگویند که یا قرشی باشد و یا در آقای جامعه باشد و نه هر آقای خانه. این که ایرانیها به هر مذکری سیدی میگویند خارج از معیار است. هنگامی که یک جوان کرایهبر را سیدی خطاب میکنید او نخست میخندند و بعد ممکن است از موضع سیادت وطنی گوشتان را از بیخ ببرد.
110.
سدوده: الگوی کنش عرب عشائری کرامت است. با او چه گونه باید واکنش کرد؟ با مناعت. عراقیها در مسیر پیادهروی اربعین تلاش میکنند کریم و سفرهدار باشند و ایرانیهای که وارد این مسیر میشوند باید تلاش کنند منیع و پروادار باشند. مناعت طبع البته تعارف تکهپاره کردن نیست.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
111.
سدویازده: آفت کرامت تبذیر است و عراقیها خود معترفند که گاه گرفتار آنند. فرهنگ را به تدریج باید اصلاح کرد اما نمیتوان آن را ندید گرفت. فرهنگ ایرانی تمام نکردن ظرف غذا را برای میهمان بد میداند و فرهنگ عراقی تمام شدن ظرف غذای میهمان را برای میزبان بد میداند.
112.
سدودوازده: عراقیها چندان اهل نه گفتن نیستند. این است که برخی آریهای آنها آری است و برخی آریهاشان معنای نه میدهد. آری آنها در بسیاری نه تنها آری خود آنها که آری عائله و عشیرهشان نیز است. در هر حال انتظار فردیت ایرانی را از عراقیها نداشته باشید.
113.
سدوسیزده: اذان ظهر را که میگویند، جای صبحکم الله بالخیر میگویند: مساکم الله بالخیر، تا آخر شب. در پاسخ به مساکم الله اگر کسی گفت: صبحکم الله بالخیر معناش آن است که هنوز ناهار نخورده است. اقتضای کرامت و مناعت عربی در پرده گفتن درخواستها است.
114.
سدوچهارده: در پیادهروی عمیق عتبات بدون موکب یا بیرون از موسم وقت اذان ظهر یا مغرب اگر به مسجد رسیدید و نماز خواندید نخستین پرسش نمازگزارها از شمای غریبه آن است که آیا زائرید؟ اگر آری، شما را به خانه میبرند و تلاش شما برای نرفتن و ذخیرهی وقت و ادامهی راه بیفائده است.
115.
سدوپانزده: پس از پایان شام دعای سفره را شما بخوانید و صبح هنگام خروج برای برکت و عافیت صاحببیت و ساکنان آن دعا کنید. اگر هدیههای متبرک کوچک برای کودکان داشته باشید خوب است. همآن شب در میانهی گعده شمارهی تلفن بگیرید و بدهید و رائجترین زیرساخت برای عراقیها واتساب است.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
116.
سدوشانزده: در گعدهی شبانه و در مسیر روزانه وارد سیاست ملی عراق نشوید مگر آن که مطمئن باشید همهی جمع مخاطب همسو است. نیازی به پنهانکاری نیست؛ عراقیها مانند ایرانیها خطوط سیاسی آن سوی مرزشان را میدانند اما در مقام میزبان-میهمان در موسم اربعین با رواداری از آن رد میشوند.
117.
سدوهفده: پس از شام نخستین پرسش گعده این است: شاي ايراني لو عراقي؟ این شروع یکچند ساعت شبنشینی است که هر چه زباندانی شما و موقعیتشناسیتان بیشتر باشد مفیدتر پیش میرود. گعده ممکن است در میانه به خیابان و به گرداندن شما در شهر و در زیارتگاههای دور و نزدیک وصل شود.
118.
کل شي تمام؛ این پاسخ تعارفهای عراقی است که گاه دست کمی از ایرانیها ندارد. اگر میخواهید از زحمتهای آنها عذرخواهی کنید این تکیهی کلام بد نیست: صار زحمة. سلام که همآن سلام است و خداحافظی را با این عبارت انجام دهید: الله ویاکم.
119.
صدونوزده: عراقیها به کوله میگویند: شنطه. قدری که با شما خودمانی بشوند پرسششان آن است که در این کولههای گاه بسیار بزرگ چه میریزید؟ همه چیز که در مسیر است. کولهی کوه در اربعین مدتهایی است نشانهی پسر و دخترهای نوجوان عراقی شده است که میخواهند سنتی نباشند اما مکتبی باشند.
120.
سدوبیست: بیرون از موسم و بدون موکب اگر به عتبات پیادهروی عمیق میکنید بدیهی است که در مسیر از مغازهها آب معدنی بخرید. به نحو طبیعی در بسیاری وقتها قیمت آب را از شما نمیگیرند تا موکب باشند. اما اگر سیگار بخرید رقمش را باید بدهید.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
121.
سدوبیستویک: اقتضای ادب میزبان آن است که عراقیها به طور مرتب در مسیر و در مضیف به شما سیگار تعارف خواهند کرد؛ اما بسی خوشحال خواهند شد اگر شما اهل سیگار نباشید.
122.
سدوبیستدو: در گعده با میزبان اگر خواستید به بحث شیرین قیمت پراید در عراق بروید دانسته باشید که به آن سایبه میگویند؛ معرب سایپا. عربها در لهجه گ و چ و ژ تلفظ میکنند اما هیچ عربی پ تلفظ نمیکند. سایبه در عربی معنای دیگری هم دارد: زن آواره؛ عراقیها متلکاندازهای قهاری استند.
123.
سدوبیستوسه: عراقیها در نماز جماعت خواندن سختگیرند. برخیشان انگار ایدهشان آن است که تنها به مجتهد میتوان اقتداء کرد و برخی ایدهی دیگری دارند: جماعة بس لجمعة. کاری ما شما میتوانید آن است دعوتتان را عملی کنید و هر جا رسیدید به هم اقتداء کنید و عبور کنید.
124.
سدوبیستوسه: رفتن به مسجد ایدهی خوبی بعد از رسیدن به مضیف و مبیت است، مشروط بر این که بتوانید روی پاتان بایستید. نکتهی دیگر هم آن است که میزبانها نماز خواندن زائر در خانهشان را منشأ برکت میدانند و گاه با رفتن شما به مسجد کنار نمیآیند مگر آن که خودشان با شما به مسجد بیایند.
125.
سدوبیستپنج: همآن طور که هفتهها نماز شکسته خواندن در مسیر پیادهروی عمیق عتبات دلتان را چرک نمیکند، دلتان را با نشسته خواندن هر از گاه نمازهای مغرب و عشاء در مبیت صاف کنید. گاه درد مچ تا زانو تا کمر آن قدر جانکاه است که چارهیی جز سناتوری خواندن نماز فریضه نمیماند.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/
126.
سدوبیستوشش: هستهی جمعیت در پیادهروی عمیق چهارپنج روز طول میکشد تا از هر روستا یا شهر رد شود. پس آن گاه موکبها جمع میکنند و گاه جلو میکشند. پیادهروی بدون موکب حرکت با سرقدم بلند و دورادور پشت سر هستهی جمعیت جنوب یا شرق است در حالی که موکبها رفتهاند و روی جاده تنهایید.
127.
سدوبیستوهفت: ما ایرانیها خلع سلاح شدهییم، عراقیها اما هنوز سلاح شخصی خود را حفظ کردهاند؛ حمل سلاح در مناطق ناامن برای شیعیان به کشف سلاح هم میرسد. این طور اگر روی جادهی خانقین-بغداد به زائری با لباس شخصی و سلاح کمری و کالسکهی بچه به دست با خانواده برخورید جا نخورید.
128.
سدوبیستوهشت: تجربهی دشداشه پوشیدن اگر داشته باشید میدانید که پیش از بر زمین نشستن محتویات درشتش را خالی میکنند که زیر ران نرود؛ در عراق: دستهی کلید، گوشی همراه، قوطی سیگار و گاه سلاح کمری. خیره نشوید و با آن همآن قدر عادی باشید که با آن سه دیگر.
129.
سدوبیستونه: در عراق در هر خانه دست کم یک سلاح پیدا میشود. میزبان اگر بخواهد برای شما سنگ تمام بگزارد ممکن است زاغهی سلاحش در خانه را به شما نشان بدهد که تا کلاش و نارنجک و آرپیجی هم میرود. اگر وارد نیستید، از بند یا غلاف دستدوز سلاح میزبان تعریف کنید.
130.
سدوسی: اگر در ایران تیرانداز و تکتیرانداز ماهر نیستید دعوت میزبان عراقیتان برای نشانهروی تفریحی یا مسابقهی دوستانهی تیراندازی را مؤدبانه رد کنید؛ و هماین است اسبسواری و هماین است بلمرانی.
🔗 https://t.me/mm_fatemisadr_ir
🔗 https://bonyana.com/26879/