eitaa logo
نو+جوان مکتب سلیمانی سیرجان💙
159 دنبال‌کننده
843 عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
- ❲ بسم‌اللّٰھ💙!'❳ اینجا دخترای نو+جوان با استعداد جمع اند💛 که فرصت دیده شدن رو‌ مکتب حاج قاسم براشون فراهم میکنه🤩 .ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @Reyhaneh8513 • قوانین‌ گروھ رعایت‌ شہ ‼️ کانالی پر از انرژی و نشاط🦋💙
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر به من وابسته است و این لحظات او را مضطرب کرده همیشه وقتی حرص میخورد عادت داشت یا راه میرفت یا لبش را ور می چید وقتی از اتاق بیرون آمدم عمه گفت: «فرزانه جان خوب فکراتو بکن ما هفته بعد برای گرفتن جواب تماس میگیریم از روی خجالت نمیتوانستم درباره اتفاق آن روز و صحبتهایی که با حمید داشتم با پدر و مادرم حرفی بزنم این طور مواقع معمولاً حرفهایم را به برادرم علی میزنم در ماجراهای مختلفی که پیش می،آمد مشاور خصوصی من بود با اینکه از نظر سنی یک سال از من کوچکتر ،است ولی نظرات خوب و منطقی ای میدهد. باشگاه بود. وقتی به خانه رسید هنوز ساکش را زمین نگذاشته بود که ماجرای صحبتم با حمید را برایش تعریف کردم و نظرش را پرسیدم گفت: «کار خوبی کردی صحبت کردی حمید پسر خیلی خوبیه من از همه نظر تأییدش میکنم مهر حمید از همان لحظه اول به دلم نشسته بود. به یاد عهدی که با خدا بسته بودم افتادم؛ درست روز بیستم حمید برای خواستگاری به خانه ما آمده بود تصورش را هم نمیکردم توسل به ائمه اینگونه دلم را گرم کند و اطمینان بخش قلبم .باشد حس عجیب شورانگیزی داشتم.همۀ آن ترسها و اضطرابها جای خودشان را به یک اطمینان قلبی داده بودند تکیه گاه مطمئنم را پیدا کرده بودم احساس میکردم با خیال راحت میتوانم به حمید تکیه کنم به خودم گفتم «حمید همون کسی هستش که میشه تا ته دنیا بدون خستگی باهاش همراه شد. سه روزی از این ماجرا گذشت مشغول رسیدگی به گلهای گلخانه .بودم مادرم غیر مستقیم چند باری نظرم را درباره حمید پرسیده بود. از حال و روزش معلوم بود که خیلی خوشحال ،است از اول به حمید علاقه مادرانه ای داشت. در حال صحبت بودیم که تلفن خانه به صدا درآمد مادرم گوشی را برداشت با همان سلام اول شصتم خبردار شد که احتمالاً عمه برای گرفتن جواب تماس گرفته است در حین احوال پرسی مادرم با به من اشاره کرد که به عمه چه جوابی بدهد؟ آمدم بگویم هنوز که یک هفته نشده چرا انقدر عجله دارید؟ بعد پیش خودم حساب کردم دیدم جواب من که مشخص است؛ چه امروز چه چند روز بعد شانه هایم را دادم .بالا دست آخر دلم را به دریا زدم و گفتم جوابم ،مثبته ولی چون ما فامیل هستیم اول باید بریم برای آزمایش ژنتیک تا یه وقت بعداً مشکل پیش نیاد تا جواب آزمایش نیومده این موضوع رو با کسی مطرح نکنن علت اینکه عمه انقدر زود تماس گرفته بود حرفهای حمید بود به مادرش گفته بود من فرزانه خانم رو راضی .کردم زنگ بزن مطمئن باش جواب بله رو میگیریم بِھترین‌جا‌ وآسهـ اومدن . . پس‌بھ‌دوستآت هم‌بفرست🤍(:` ╭┈┈┈⋆┈┈───── ⊰نو+جوان مکتب سلیمانی⊱ ╰┈➤❤️ https://eitaa.com/joinchat/699400529Cccd494ca91