📚 #ماجرا | کارستون
7️⃣ درآمدزایی با چیپس و شمع
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
📚 #ماجرا | کارستون 7️⃣ درآمدزایی با چیپس و شمع 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
7️⃣ درآمدزایی با چیپس و شمع
🥰 قصه از آنجا شروع شد که مریم تصمیم گرفت وبگردی کند تا شغل دیگری پیدا کند، نشست و جستوجو کرد: «مشاغل خانگی» و با یک دنیا سایت و سامانه و... روبهرو شد که در مورد این مشاغل پیدا شده بود. مشاغل مختلفی که بعضیهایش اصلاً به درد مریم و گروهش نمیخورد، تا اینکه بالاخره یک شغل، رضایت مریم را جلب کرد!
🍎 تولید چیپس میوه! به نظر لذیذ میآمد و حالا مأموریت جدید آغاز شده بود، گروه مریم وارد میدان شده بودند و دنبال کسی میگشتند تا در مورد این شغل از او پرسوجو کنند. اما انگار نتیجهای در کار نبود! نرگس و حدیثه ناامید شده بودند اما مریم دستبردار نبود، بچهها به او پیشنهاد دادند تا از یک سایت اینترنتی آموزش تولید چیپس میوه را یاد بگیرند اما مریم میگفت: «باید کسی رو پیدا کنیم که اینکاره باشه، تجربه کرده باشه، سختی هاشو بگه، تجربه هاشو بگه، راههای میانبر رو یادمون بده، اینا رو تو کدوم سایت پیدا میکنید؟»
💡 دوهفتهای طول کشید اما بالاخره جوینده یابنده است، مریم توسط یکی از دوستانش شماره تلفن خانم رحیمی را پیدا کرده بود که در استان فارس زندگی و در آنجا چیپس میوه تولید میکرد. بچهها همه جمع شده بودند پای تلفن و صدای گوشی روی بلندگو پخش میشد، «بوووق! بوووو... بله بفرمایید؟» این صدای خانم رحیمی بود که پشت تلفن آمده بود.
😇 مریم شروع کرد به توضیح در مورد خودش و گروهش و سؤالهایش را پرسید. بچهها صدای خانم رحیمی را شنیدند که با خنده میگفت: «آفرین به این پیگیری شما، همین پیگیری و زحماتتون انشا الله میشه رمز موفقیتهاتون» و بعد شروع کرد به توضیح: «برای اینکه پول تلفنتون خیلی نشه سریع و مختصر میگم، من چیپس میوه تولید میکنم، برای این کار میوهها رو با یه شکل خوبی برش میدم و داخل دستگاه میگذارم، خب برای شروع باید یه دستگاه خونگی رو خریداری کنید که هزینهاش ۱۱ تا ۱۵ میلیون میشه، ماهانه هم حدود ۵ میلیون درآمد داره، جای چندان بزرگی هم نمیخواد.»...
🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20871
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
8️⃣ فصل کار
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
📚 #ماجرا | کارستون 8️⃣ فصل کار 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
8️⃣ فصل کار
📺 سعید تلویزیون را روشن کرد، مریم که در آشپزخانه برای خود چای میریخت آمد و کنار برادرش نشست، کنترل تلویزیون دست سعید بود و شبکهها را بالا و پایین میکرد که با فریاد مریم خشکش زد: «صبر کن صبر کن، بزن شبکه قبل!» سعید شبکه را عوض کرد، برنامهای آموزشی بود در رابطه با گلسازی!
🤔 مریم گفت: «سعید، خانم کریمی رو یادته؟ دوست مامان، اون اصلاً کارش ساخت همین گلهای تزئینی بود، اصلاً زندگیاش رو از همین راه میگذروند، بذار برم از مامان بپرسم میتونه دعوتش کنه امروز باهاش صحبت کنیم؟!» سعید که گویا هنوز در باغ نبود، هاج و واج مریم را نگاه میکرد اما مریم خانم آنقدر به مادر اصرار کرد تا عصر همان روز خانم کریمی مهمانشان شده بود...
⁉️ بچهها همان پرسشهای همیشگیشان را پرسیدند، میخواستند بدانند که این شغل را چگونه میتوان شروع کرد؟ چقدر هزینه دارد؟ چقدر درآمد دارد؟ چه چالشهایی پیش رویشان خواهد بود؟و...
😇 خانم کریمی که از پیگیری و کنجکاوی بچهها به وجد آمده بود شروع به صحبت کرد: «خیلی برام جالبه که اینقدر سؤال در مورد شغلم دارید، نوجوونای همسنوسال شما درگیر سرگرمیهای مختلف هستند اما شما میخواهید از اوقات فراغتتون برای درآمدزایی استفاده کنید، چون این کار شما برام جالبه هم هرچی بلدم یادتون میدم و هم هر جور بتونم کمکتون میکنم.»
😍 برق شادی در چشمان مریم دیده میشد، خانم کریمی ادامه داد: «ببینید گلسازی رو با ۲۰۰ هزار تومان و یه اتاق ده دوازده متری میشه شروع کرد، اگر هم کار بلد باشید میتونید ماهانه حداقل یکمیلیون درآمد داشته باشید. برای فروشش هم میتونید از رستورانها و شرکتها و هرجایی که میز و صندلی و تزیین داره استفاده کنید، باید خجالتی نباشید و بتونید برید و صحبت کنید برای فروش راضی کنید افراد رو. اگر بخواید این کار رو یاد بگیرید خودم یادتون میدم چطور بازاریابی کنید و محصولاتتون رو بفروشید.»...
🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20870
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
9️⃣سرمایه یاب!
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
📚 #ماجرا | کارستون 9️⃣سرمایه یاب! 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
9️⃣سرمایه یاب!
🤔 چطور سرمایه اولیه کسب و کارمان را تامین کنیم؟
😎 بچهها بالاخره بعد از مدتها جستوجو، شغل مورد علاقهشان را پیدا کرده بودند؛ اما حالا با یک چالش جدید مواجه شده بودند که به نظر جدی میآمد.
🍃 شرکت سپهر قصد داشت تولید باغچه شیشهای را دنبال کند اما برای شروع این کار نیاز به سرمایه اولیه داشتند، از طرفی مریم و گروهش هم برای تولید گل نیاز به مواد اولیهای داشتند تا کسب و کارشان را شروع کنند. حالا سعید و مریم که هر کدام مدیریت تیم خود را به عهده داشتند، بیشتر از همه بچهها به فکر پیدا کردن راهی برای تامین سرمایه اولیه کارشان بودند.
🗃️ سعید و گروهش میخواستند در شروع کسب و کارشان کار بزرگی انجام دهند و تعداد زیادی باغچه شیشهای تولید کنند. آنها برآورد کرده بودند که حدود ده میلیون تومان سرمایه اولیه نیاز دارند. اما مریم و اعضای گروهش میخواستند از مقدار کم شروع کنند و کمکم کارشان را گسترش دهند، برآورد آنها برای شروع کارشان حدود یک میلیون تومان بود.
💸 مبلغ مورد نیاز گروه مریم بالا نبود و بچه ها راحتتر راهی پیدا کردند تا این مبلغ را تامین کنند. هر کدام از بچه ها با کمک پساندازهایشان و بعضی هم با قرض گرفتن از پدر و مادر، ۲۵۰ هزارتومان جمع کردند که با کمک هر چهار نفرشان به یک میلیون تومان رسید.
✨ اما قصه برای سعید و گروهش متفاوت بود، ده میلیون تومان مبلغ بالاتری بود. اما آنها اهل عقب نشینی نبودند، تلاشها و جستوجوهای آنها بالاخره جواب داد، همان روزی که...
🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20334
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
0️⃣1️⃣ مشتری، ضربان قلب کسب وکار
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
📚 #ماجرا | کارستون 0️⃣1️⃣ مشتری، ضربان قلب کسب وکار 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
0️⃣1️⃣ مشتری، ضربان قلب کسب وکار
🏭 «هر چقدر هم تولید کنید اما بازاریابی خوبی نداشته باشید، کارتون تمومه!»
😇 این جمله زهرا بود که به بچهها توضیح میداد اما اگر بخواهیم زهرا را بشناسیم باید به هفته قبل بازگردیم!
بچه ها حسابی مشغول بودند، چالش ها یکی بعد دیگری پیش میآمد و گاهی آسان و گاهی سخت حل میشد، به ندرت پیش میآمد همه چیز بر وفق مراد باشد و مشکلی نباشد!
💪 حالا که تجربه ها بالا رفته بود سعید و مریم که مدیریت تیمشان را به عهده داشتند سعی میکردند چالش های بعدی را پیش بینی کنند، برای همین بود که سعید سر صحبت را با مریم باز کرد: « یه مشکلی که به نظرم بهش برمیخوریم اینه که وقتی تولید کردیم، چطور کالامون رو بفروشیم؟» مریم سرش را تکان داد و گفت: « آره منم به فکرش بودم، یه جستجوهایی هم کردم اما نتیجه نداشت»
🔑 سعید که گویا کلید حل مسئله را در اختیار داشت گفت: « یه حرفه است،این که چطور محصولمون رو بفروشیم! باید بازاریابی یادبگیریم! اما چطورش رو نمیدونم!»
✨ چند روزی از این گفتگوی بچه ها گذشته بود که این بار مریم با راه حل سراغ سعید رفت: « سعید، زهرا مگه اقتصاد نمیخونه؟» زهرا دختر خاله سعید و مریم بود، دانشجوی اقتصاد که درسش هم حسابی خوب بود! مریم ادامه داد:« اونا تو درساشون بازاریابی هم میخونند، بهش میگم یه روز بیاد به بچه ها تدریس کنه، نظرت چیه؟»
☺️ سعید سری تکان داد و گفت:« حالا ضرری که نداره، یا اون چیزی که میخوایم بلده و یاد میگیریم یا...
🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20651
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
1️⃣1️⃣ راهحلِ یه معضل بزرگ
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
📚 #ماجرا | کارستون 1️⃣1️⃣ راهحلِ یه معضل بزرگ 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
1️⃣1️⃣ راهحلِ یه معضل بزرگ
👂بچه ها سر و پا گوش بودند و نکات را از دست نمیدادند، زهرا انگار نکتهای مهم به ذهنش رسیده باشد گفت: «بچهها حواستون باشه! من انتظار ندارم شما این مطالب رو حفظ کنید، نه به هیچ وجه! درسته که شبیه کلاس درس شده اما قرار نیست مثل درساتون این مطالب رو هم حفظ کنید! بلکه باید آروم...آروم خودتون این کارها رو اجرا کنید، در حال اجرا کردن یاد بگیرید و اینجوری ملکه ذهنتون بشه...»
💡 زهرا بعد از این تذکر مهم نکاتش را ادامه داد: «خُب حالا بریم سراغ راهبردهای بازاریابی، شما برای محصولی که میسازید، به چند روش میتوانید بازار پیدا کنید...»
💯 زهرا شماره یک را پای تخته نوشت: «بازاریابی سازمانی، در این نوع بازاریابی یه کسبوکار، کالاها و خدماتی که یه شرکت دیگه نیاز داره را تأمین میکنند. در واقع اگر محصول شما موردنیاز یه کسبوکار دیگه ست، میتونید باهم قرارداد ببندید و برای اونا تأمین محصول کنید.»
✅ اما بازاریابی دوم هزینهبر بود: «دومین راهبرد تبلیغات پولیه، شما میتونید هزینه کنید تا تو روزنامهها، خیابونا و مخصوصاً تو این دوره و زمونه به کمک شبکههای مجازی و تو صفحههای پرمخاطب برای شما تبلیغ کنند.»
☺️ اما راهبرد بعدی کمهزینهتر بود: «بازاریابی دهانبهدهان! تو این حالت که بهش بازاریابی کلامی هم میگن، خیلی مهمه که محصول یا خدمت شما چه حسی برای مشتری ایجاد میکنه، اگر بتونید حس خوبی برای مشتری ایجاد کنید، به نفر بعدی محصول شما رو معرفی میکنه و همینجوری میچرخه و دهانبهدهان منتقل میشه.»
🤝 راهبرد بعدی بیشتر رفاقتی بود: «بازاریابی ارتباطی، تو این حالت تمرکز شما...
🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20652
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
2️⃣1️⃣ نان بازو
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
📚 #ماجرا | کارستون 2️⃣1️⃣ نان بازو 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
📚 #ماجرا | کارستون
2️⃣1️⃣ نان بازو
☀️ تجربه این تابستان متفاوت برای بچهها ادامهدار خواهد بود
🎒 بوی ماه مهر میآمد، چیزی به آغاز سال تحصیلی نمانده بود اما این تابستان خیلی متفاوت بود. این تابستان برای بچهها پرشده بود از تجربه، لذت، دانش، یادگیری عملی و حس خوب...
🗞️ خبر خوب اینکه خط تولید هم راه افتاده بود. شرکت سپهر توانسته بود در هفته اول سه عدد باغچه شیشه ای تولید کند. مریم و دوستانش هم ۵ عدد گل مصنوعی ساخته بودند. حالا باید همه آنچه در مورد بازاریابی یاد گرفته بودند را به کار میگرفتند تا بتوانند محصولاتشان را به فروش برساند.
✅ شرکت سپهر که تصمیم گرفته بود از بازاریابی معاملاتی و مجازی بهصورت همزمان استفاده کند حالا باید راهبرد مدنظرش را اجرا میکرد. همین مسئله بچهها را حسابی به فکر فروبرده بود که چه کنند اما بالاخره تصمیم گرفته شد: «فیلم میسازیم!»
اشتباه نکنید! قصد کارگردان شدن نداشتند بلکه این مسئله یک راهبرد برای فروش آنها بود: «فیلمسازی تبلیغاتی.»
🎥 بچهها به پوریا که خوشبیانتر بود گفتند جلوی دوربین برود. البته دوربین تلفن همراه! پوریا اوایل خجالت میکشید و تمایل نشان نمیداد اما با اصرار بچهها بالاخره راضی شد! حالا یک معضل جدید پیداشده بود، معضلی که باید از زبان رضا بشنویم: «کجا فیلم بگیریم که هم منظره خوب باشه؟ هم نور تنظیم باشه؟ هم سروصدا نباشه؟هم...»
😌 اما پاسخ سعید که حرف رضا را قطع میکرد نشان داد خوب یاد گرفته چطور یک کسبوکار نوپا را مدیریت کند: «ببین اولش نباید خیلی سخت بگیریم، من پیشنهادم اینه که یه پارک خلوت و پر از گل و گیاه و خوشگل پیدا کنیم، بعد بگیم شما میتونید یه فضای خوب و زیبا شبیه این باغ توی خونه داشته باشید! حتی اگر کوچک و آپارتمانی باشه، فقط کافیه یه باغچه شیشهای بخرید و از این حرفها...»
😇 پیشنهاد خوبی بود! نمیشد رد کرد. هادی مأمور شد متن صحبتهای پوریا را بنویسد و تا فردا ظهر آماده کند. غروب فردا نشده، فیلم آماده بود و یک گروه مجازی ساخته شده بود. بچهها هرکسی دم دستشان بود به گروه اضافه کردند! از خانواده و دوستان تا همکلاسی و معلم و...
🔻 برای خواندن متن کامل ماجرا به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=20761
🌱نو+جوان تنها مسیری
💫 @NojavanTanhamasiri