eitaa logo
نوجوون
447 دنبال‌کننده
86 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کانال نوجوون وابسته به کارگروه نوجوان مؤسسه روانشناختی رهنمایان سعادت با مدیریت حجةالاسلام دکتر مهدی هادی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سلام من دوست وفادار شما هستم. من گاهی بهترین کمک کار شما هستم و گاهی بدترین وبال گردن شما. من یا شما را به اوج می‌رسانم و یا باعث سقوط شما خواهم شد. 🟠 من همیشه گوش به فرمان شما هستم، اگر به من فرمان ندهید خودم از عهده کارها به خوبی برمی‌آیم. 🟡 من خادم همه انسانهای بزرگ و موفق، و متأسفانه خادم همه افراد شکست خورده هستم. اگر با من قاطعانه برخورد کنید دنیا را تحت کنترل شما قرار خواهم داد و اگر با من مدارا کنید شما را به نابودی خواهم کشاند. 🟢 بله! درست حدث زدید نام من چیست! من عادت شما هستم 🔵 عادت‌ها یا باعث موفقیت شما می‌شوند یا موجب شکست شما 🟣 مطمئن باشید ترک عادت موجب مرض نیست بلکه کنار آمدن با عادت موجب شکست است. ✅ بهار فصل نو شدن، فصل رشد و تغییر، فصل بالندگی است. به مناسبت عید بزرگ نیمه شعبان و نوروز باستانی، در روز درخت کاری فصل جدیدی را آغاز می‌کنیم با شما نوجوانان در کانال نوجوون، با نام «بهار بالندگی» برای مقابله با عادت‌های منفی و روزمرگی، با ما همراه باشید... @nojavon ۱۱۸
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
🟢 گام اول برای رسیدن به «بالندگی» تغییر نگرش است. 🔵 برداشت، تصور، شیوه نگرش، دیدگاه، چارچوبِ داوری، باور، همگی به یک معناست. 🟣 تصورات مانند عینک عمل می‌کنند. تصورات غلط، عینکی است با شماره‌های غلط، که بر نگاه شما به خودتان و اطراف اثر منفی می‌گذارد و مانع پیشرفت شما می‌شود. 🔴 مثلاً کسی که باور دارد بی‌عُرضه است، همین باور، از او یک بی‌عُرضه می‌سازد. همچنین اگر باور داشته باشید که برادر شما بی‌عرضه است، به دنبال دلیلی خواهید گشت که باور شما را تأیید کند و آن دلیل را پیدا خواهید کرد و همچنان در نظر شما بی‌عرضه خواهد بود و نمی‌توانید آن را تغییر دهید. به همین خاطر هرگاه بخواهید با برادر خود رابطه بهتری برقرار کنید باور بی‌عرضگیِ او، مانع شما خواهد بود. اما اگر باور داشته باشید که مهربان هستید این باور بر تمام کارهای شما سایه می‌اندازد. 🟠 این باورها به عادت تبدیل می‌شوند، بنابراین اولین قدم در مسیر بالندگی، حذف نگرش منفی و جایگزینی نگرش مثبت خواهد بود. یعنی عادت مثبت را جایگزین عادت منفی کنیم. @nojavon ۱۱۸
۷ فروردین ۱۴۰۲
⛔️ تصورات غلط از خود 📝 در مدرسه برای برگزاری نمایش ثبت نام می‌کردند وقتی نوبت من شد گفتم ثبت‌نام نمی‌کنم! اما دوستم اصرار کرد که حتما ثبت‌نام کن! گفتم من از عهده این کار برنمی‌آیم گفت اسمت را بنویس گفتم من آدم این کار نیستم گفت اتفاقا هستی و موفق می‌شوی بالاخره من ثبت‌نام کردم. 💌 در آن روز دوستم فکر نمی‌کرد کار مهمی برای من انجام داده اما ده سال بعد نامه‌ای از من دریافت کرد که از او بخاطر آن روز تشکر کردم او در آن روز جرقه‌ای در من ایجاد کرد برای تغییر زندگی‌ام. 🎭 هرچند آن روز مجبور به ثبت‌نام شدم اما آنقدر در مورد حضور در نمایش احساس ناراحتی می‌کردم که از مدیر نمایش، حذف اسم خودم را تقاضا کردم. اما مسؤول نمایش هم اصرار کرد که در نمایش بمانم. 🕶 همین یکبار برای همه چیز کافی بود. 👓 این اتفاق نیازمند حداکثر تلاش من بود و باعث شد نگاه جدیدی نسبت به خودم پیدا کنم و عینک بدبینی را کنار گذارم و عینک جدیدی را امتحان کنم. ✅ کمترین نتیجه این کار غلبه کردن بر مشکل خودکم بینی بود و در خانواده سرمشقی برای برادر و خواهر کوچکترم شدم و یک شخصیت اجتماعی پرنشاط و متفاوت با قبل پیدا کردم. @nojavon ۱۱۸
۷ فروردین ۱۴۰۲
♻️ اگر تصور من از خودم کاملاً آشفته باشد، برای اصلاح آن چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ 🖌 یکی از راهکارهای رهایی از تصورات آشفته خودمان (مثل احساس بی‌عرضگی، احساس عدم محبوبیت، حس خودکم بینی، نداشتن استعداد ورزشی، نداشتن تمرکز درسی و...) این است که اوقات خود را با افرادی بگذرانیم که به ما ایمان دارند و به ما اعتبار می‌بخشند و به موقع ما را تأیید می‌کنند. مادر برای بسیاری از دانشمندان چنین نقشی ایفا می‌کرد مثل ادیسون، فرويد و... او می‌تواند معلم، دوست (دوست صمیمی که می‌دانید خیرخواه شماست)، یکی از والدین، سرپرست و حتی مادربزرگ باشد. 💞 از متکی شدن به او نترسید و از اینکه به شما پروبال می‌دهد نهراسید. برای مشاوره نزد او بروید و سعی کنید همان طور که او شما را می‌بیند خودتان را ببینید. @nojavon ۱۱۸
۷ فروردین ۱۴۰۲
🤔 تصور غلط از دیگران ۱ ❤️ وقتی دبیرستان بودم دوستی داشتم که بسیار با محبت بود اما کم کم کنارآمدن با او سخت و سخت‌تر می‌شد. خیلی زود رنجیده خاطر می‌شد و معمولاً احساس می‌کرد اضافی است. پَکَر شده بود و هم‌صحبت شدن با او سخت. به طوری که من و دوستانم کمتر همراه او بودیم و کمتر وارد کارهایمان می‌کردیم. 😣 🎒 تا اینکه تابستان شد و بعد از تابستان وارد مدرسه شدیم با یکی از دوستان هم‌صحبت شدم و احوال همکلاسی‌ها را جویا شدم تا اینکه رسید به همان دوستم. گفت «این اواخر روزهای سختی را گذراند چون بین والدینش اختلاف افتاده و دارند طلاق می‌گیرند.» 🤯 🤦‍♂ تا این را شنیدم تمام تصوراتم تغییر کرد، بیشتر از اینکه از رفتار او برنجم احساس وحشتناکی نسبت به خودم داشتم. حس می‌کردم در زمانی که به من احتیاج داشت او را تنها گذاشتم. ♻️ این اطلاعات هرچند اندک بود اما تمام نگرش من نسبت به او تغییر کرد. ✅ ما غالباً بدون اینکه همه واقعیت‌ها را در مورد دیگران بدانیم، در مورد آنها قضاوت می‌کنیم. @nojavon ۱۱۸
۸ فروردین ۱۴۰۲
🤔 تصور غلط از دیگران ۲ ☺️ من در شهر بزرگی زندگی می‌کردم و دوستان زیادی داشتم و به فکر هیچ دوست جدیدی نبودم، چون فکر می‌کردم با افراد جدید و غریبه باید به شیوه خودشان برخورد کرد. 😐 🚗 بعدها وقتی به شهر دیگری نقل مکان کردیم خودم یکی از آن افراد جدید و غریبه بودم و آرزو داشتم کسی به من اهمیت دهد و مرا در جمع خودشان راه دهد. ✅ الآن نگاهم کاملاً تغییر کرده و می‌دانم هیچ دوستی نداشتن چه حسی دارد. @nojavon ۱۱۸
۸ فروردین ۱۴۰۲
🤔 تصور غلط از دیگران ۳ ☕️🍫 وقتی برای پرواز به فرودگاه رفتم متوجه تأخیر هواپیما شدم. یک فنجان قهوه و یک بسته کوچک بیسکویت خریدم، کیف و چمدانم را برداشتم، به سمت یک میز خالی رفتم و نشستم، کتابی از کیفم بیرون کشیدم و شروع کردم به خواندن. 😐 ناگهان متوجه شدم کسی سر میز من نشسته، صدای خِش‌خِشی توجه مرا جلب کرد. 😨 با دیدن این صحنه حیرت زده شدم، مرد جوانی با ظاهر آراسته، در حال پذیرایی از خود، با بیسکویت‌های من بود. گفتم بهتر است به نحوی او را متوجه این اشتباه کنم و خم شدم و یک بیسکویت برداشتم. 😠 یک دقیقه بعد بازهم صدای خش‌خش بلند شد اما پُرسروصداتر از قبل. او می‌خواست بیسکویت دیگری بردارد تا اینکه همزمان برای برداشتن آخرین بیسکویت خم شدیم. من که از شدت عصبانیت هنوز نمی‌دانستم باید چه بگویم آن مرد جوان آخرین بیسکویت را به دو قسم تقسیم کرد و نیمی از آن را به طرف من هُل داد و نصف دیگر را خودش خورد و بعد از آنجا رفت. 😡 همین طور که عصبانی بودم وقت پرواز فرارسید، برای سوار شدن به هواپیما وقتی کیف را بازکردم تا بلیط را نشان دهم با بسته بیسکویت خودم مواجه شدم. 🥶😰 قبل از دیدن این صحنه تصور من از آن مرد جوان «مرد پُررو و گستاخ» بود اما حالا می‌گفتم «چقدر با محبت بود! حتی آخرین بیسکویت را با من تقسیم کرد.» ✅ معمولاً تصورات ما از دیگران، ناقص، نادرست یا کاملاً آشفته هستند. بنابراین نباید بلافاصله در مورد دیگران یا خودمان قضاوت کنیم، یا روی دیگران یا خودمان برچسب بچسبانیم و یا باورهای قاطع نسبت به دیگران یا خودمان پیدا کنیم. 💎 این را بدانیم که ما با توجه به دیدگاه محدودمان، به ندرت همه واقعیت را می‌بینیم. 💎💎 علاوه بر این «ما باید ذهن و قلبمان را به روی اطلاعات، نظرات و دیدگاه‌های جدید باز کنیم و علاقمند باشیم و زمانی که فهمیدیم تصوراتمان اشتباه است آنها را به سرعت تغییر دهیم.» @nojavon ۱۱۸
۸ فروردین ۱۴۰۲
۸ فروردین ۱۴۰۲
تصور من از زندگی ⭕️ آیا دوست، محور زندگی است؟ 💟 چیزی بهتر از این نیست که عضو یک گروه بزرگ از دوستان باشی و چیزی از این بدتر نیست که حس یک آدم تنها و بی کس را داشته باشی. 🖌 دوستان مهم هستند و باید در زندگی ما جایی داشته باشند اما نمی‌توانند محور زندگیمان قرار گیرند چون محور یعنی کاملا تابع دوستان بودن و طبق میل جمعی رفتار کردن، در حالی که آنها گهگاهی بی‌ثُبات می‌شوند، گهگاهی دغلباز می‌شوند و یا دوستان جدیدی پیدا می‌کنند و شما را فراموش می‌کنند. دوستان طبق شرایط زندگی خودشان کم کم دچار تغییر می‌شوند و ممکن است از هم فاصله بگیرند.💔 🥰 اگر از دوستی کسب هویت کنید، مثلاً هویت خود را، پذیرفته شدن توسط دیگران و محبوب بودن قرار دهید باید از معیارهایتان چشم پوشی کنید و مطابق میل آنان رفتار کنید. و بالاخره روزی خواهد رسید که دوست‌هایتان بزرگترین چیز در زندگیتان نیستند، اینجا احساس بحران هویت می‌کنید. 🥺 ✅ بنابراین زندگیتان را بر پایه آنها استوار نکنید چراکه این زیربنا، زیربنایی سست است. @nojavon ۱۱۸
۹ فروردین ۱۴۰۲
👓 تصور من از زندگی 💰 آیا اموال و دارایی، محور زندگی است؟ 🥇 ما در جهانی زندگی می‌کنیم که گویا به ما آموخته «کسی که با بیشترین اموال بمیرد، برنده است» و ما مجبوریم به این هدف دستیابیم. بهترین لباس، بهترین خودرو، بهترین غذا، بهترین موبایل، بهترین تفریح و... همچنین القاب و دستاوردهایی از قبیل: بازیگر نقش اول، کاپیتان تیم، دانش‌آموز برتر و... 🗺✈️ دست یافتن و لذت بردن از اموال بد نیست اما هرگز نباید چیزهایی را محور زندگیمان قرار دهیم که در انتها هیچ ارزش پایداری ندارند. چراکه دارایی همه انسانهای مُرده، برابر است. 😌 اعتماد به نفس ما باید از درون ما سرچشمه بگیرد نه از پیرامون ما، از کیفیت نفس ما، نه از کمیت دارایی‌هایمان. 📌 «اینکه من چه کسی هستم؟ اگر بستگی دارد که من چه چیزی دارم، روزی که داراییم را از دست بدهم، چه کسی خواهم بود؟» ✅ بنابراین اموال و دارایی مهمترین چیزی نیست که در زندگی ما، قرار است به آن فکر کنیم و محور زندگیمان باشد. @nojavon ۱۱۸
۹ فروردین ۱۴۰۲
👓 تصور من از زندگی 🟥 خود محوری 🟧 یعنی فکر کردن به اینکه جهان حول محور شما و مشکلاتتان می‌چرخد. این طرز فکر باعث می‌شود که شما انقدر در مورد اوضاع خودتان نگران باشید که از افراد آسیب دیده اطرافتان بی‌خبر باشید. 🟨 همه این محورهای زندگی، آن ثباتی را که من و شما در زندگی به آن نیاز داریم برای ما فراهم نمی‌آورد. نمی‌گویم برای ارتباط با دوستان و بستگان، برای تحصیل، برای رفاه دنیوی، نباید تلاش کنیم، برای همه آنها باید تلاش کرد اما مرز باریکی بین علاقمندی و تمام زندگی خود را بر مبنای آن ساختن وجود دارد. ✅ پس تصور من از زندگی باید درست شود و نباید این امور را محور زندگی قرار دهم. @nojavon ۱۱۸
۱۰ فروردین ۱۴۰۲