eitaa logo
نكات رجالي
627 دنبال‌کننده
213 عکس
17 ویدیو
14 فایل
نكته هاي رجالي در اسناد روايات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 تاثير همنشين روايتي است از پيامبر اكرم (ص) و مورد اتفاق شيعه و سني كه ايشان فرمودند: المرء علي دين خليله و قرينه انسان پيرو دين و آيين دوست و همنشين خود مي باشد. 📌 كليني اين روايت را دو بار با سند صحيح در كافي به صورت زير نقل كرده است. ابوعلي الاشعري عن محمد بن عبدالجبار عن عبدالرحمن بن ابي نجران عن عمر بن يزيد عن ابي عبدالله (ع) لاتصبحوا اهل البدع و لا تجالسوهم فتصيروا عند الناس كواحد منهم قال رسول الله(ص) المرء علي دين خليله و قرينه. 🔻 نكات رجالي و شناخت راويان ▫️ ابوعلي الاشعري كنيه احمد بن ادريس قمي است. وي امامي و ثقه و جليل القدر و از راويان طبقه ٨ مي باشد. ▫️ محمد بن عبدالجبار شيباني كه به محمد بن ابي الصهبان نيز شهرت دارد امامي و ثقه و جليل القدر و از راويان طبقه ٧ است. ▫️ عبدالرحمن بن ابي نجران كوفي امامي و ثقه و جليل القدر و از راويان طبقه ٦ است. نجاشي به وثاقتش تصريح كرده و شيخ طوسي نام او را در اصحاب امام رضا و امام جواد عليهماالسلام به ثبت رسانده است. همچنين نام وي در اسناد تفسير قمي نيز آمده است. ▫️ عمر بن يزيد كوفي همان بياع السابري است وي امامي و ثقه و جليل القدر و از راويان طبقه ٥ است. عمر بن يزيد در نزد امام صادق(ع) از جايگاه و منزلت رفيعي برخوردار بوده تا جايي كه بنابر نقل كشي و شيخ طوسي ، در روايتي امام صادق(ع) خطاب به او فرمودند: يا ابن يزيد انت والله منا اهل البيت. ( اي پسر يزيد به خدا قسم تو از ما اهل بيت هستي). 📌 در منابع اهل سنت نيز ترمذي با سند خود از ابوهريرة از پيامبر اكرم (ص) روايت ( المرء علي دين خليله ) را نقل كرده است. 📚 رجوع كنيد به : ١- الكافي ج ٢ ص ٣٧٥ باب مجالسة اهل المعاصي ، روايت ٣. و همچنين الكافي ج ٢ ص ٦٤٢ باب من تكره مجالسته و مرافقته ، روايت ١٠. ٢- سنن ترمذي ج ٤ ص ٣١٦ باب ٤٥ روايت ٢٣٧٨. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
✍️ در مجلسي محترم حضور داشتم يكي از عزيزان فرهيخته حاضر در مجلس از روايت چاپ شده بر روي بنر منصوب در جلوي درب ورودي سالن پرسيد. امام علي (ع) : علم بي نياز از هر چيزي است. به ايشان عرض كردم نمي دانم و بايد به منابع رجوع كنم. بعدا در حد امكان به منابع موجود مراجعه كردم و در نرم افزارهاي مرتبط با علوم حديث نيز جستجو نمودم اما متاسفانه اين روايت را نيافتم. 📌 ظاهرا چنين روايتي به اين صورت وجود ندارد و احتمالا ممكن است اصل روايت به گونه اي ديگر بوده كه در مقام نقل به معنا به اين شكل در آمده باشد و يا بنوعي ممكن است اقتباس شده از مضامين ديگري همچون روايت (العلمُ سلطانٌ) و نظاير آن باشد. در هر حال اگر كسي احيانا روايت فوق را در منبع و ماخذي يافت حتما به بنده هم اطلاع دهد. http://eitaa.com/nokaterjalie
لطفا تصاوير فوق را ملاحظه و توضيحات مربوطه را در متن زير دنبال فرماييد. توضيحا تصوير اول از وسايل الشيعه و تصوير دوم و سوم مربوط به التهذيب و الكافي است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸سند عجيب و متن عجيب تر در وسائل الشيعة روايتي به نقل از كليني با سند و متن زير نقل شده است: و عن علي بن ابراهيم عن ابيه و عن محمد بن يحيي عن احمد بن محمد جميعا عن ابن محبوب عن حماد عن الحلبي قال سئل ابوعبدالله (ع) عن رجل اسلم دراهم في خمس مخاتيم من حنطة او شعير الي اجل مسمي الي ان قال - فقال لاباس. و الزعفران يسلم فيه الرجل دراهم في عشرين مثقالا او اقل او اكثر من ذلك قال لاباس. 🔻 نكته رجالي ١- روايت فوق داراي دو سند است سند اول : محمد بن يعقوب عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير ( در وسائل الشيعه عن ابن محبوب ) عن حماد عن الحلبي. سند دوم : محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابن ابي عمير ( در وسائل الشيعة ابن محبوب ) عن حماد عن الحلبي. 📌 ٢- عنوان ( ابن محبوب ) در سند وسائل الشيعة قطعا غلط است چرا كه نقل روايت توسط ( حسن بن محبوب ) از ( حماد بن عثمان ) از ( عبيدالله بن علي الحلبي ) در هيچ سندي معهود نيست. توضيح مطلب اينكه حسب ترتيب الاسانيد ، جناب ( حسن بن محبوب ) در مواردي كه از ( حماد بن عثمان ) نقل روايت مي كند نوعا راوي بعدي ( زرارة ) و يا ( ابوبصير ) است و ما سندي نداريم كه در آن ( حسن بن محبوب از حماد بن عثمان از حلبي ) نقل روايت كرده باشد. 📌 بعبارت ديگر اينكه حسن بن محبوب در هيچ جا و مطلقا از عبيدالله بن علي الحلبي نقل روايت نداشته است. و اين در حالي است كه ( محمد بن ابي عمير ) كرارا و در اسناد متعددي از حماد بن عثمان از حلبي نقل روايت كرده است. از اين رو در سند كليني در كافي و همين طور در نقل شيخ طوسي در تهذيب ( ابن ابي عمير ) ذكر شده است. بنابراين ذكر عنوان ( ابن محبوب ) در سند وسائل الشيعة كاملا بي مورد و بسيار عجيب و غير قابل توجيه است. ضمن اينكه منشاء اين اشتباه نيز براي ما معلوم نيست. 🔻 تقطيع متن علاوه بر اشكال فني موجود در سند روايت فوق ، متاسفانه متن آن روايت هم بواسطه تقطيع و تلخيص صورت گرفته دچار آسيب جدي شده كه چه بسا مخل به معنا و مقصود امام (ع) باشد. در اينجا متن اصلي روايت بر اساس نقل كليني در كافي و نقل شيخ طوسي در تهذيب را ذكر كرده و قضاوت نهايي را به عهده شما مي گذاريم. علي بن إبراهيم، عن أبيه، ومحمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد جميعا، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي قال: سئل أبو عبد الله (ع) عن رجل أسلم دراهمه في خمسة مخاتيم من حنطة أو شعير إلى أجل مسمي و كان الذي عليه الحنطة والشعير لا يقدر على أن يقضيه جميع الذي له إذا حل فسأل صاحب الحق أن يأخذ نصف الطعام أو ثلثه أو أقل من ذلك أو أكثر ويأخذ رأس مال ما بقي من الطعام دراهم؟ قال: لا بأس والزعفران يسلم فيه الرجل دراهم في عشرين مثقالا أو أقل من ذلك أو أكثر قال: لا بأس إن لم يقدر الذي عليه الزعفران أن يعطيه جميع ماله أن يأخذ نصف حقه أو ثلثه أو ثلثيه ويأخذ رأس مال ما بقي من حقه. 🔹 توضيحا موارد برجسته دقيقا همان بخشهايي است كه در وسائل الشيعة ذكر شده است. 📚 رجوع كنيد به : ١- وسائل الشيعة اسلاميه ج ١٣ ص ٦٢ باب ٦ روايت ٢. و وسائل الشيعة آل البيت ج ١٨ ص ٢٩٥ باب ٦ شماره ٢٣٧٠٣. ٢- الكافي ج ٥ ص ١٨٦ باب السلم في الطعام ، روايت ١٠. ٣- تهذيب الاحكام ج ٧ ص ٢٩ باب ٣ روايت ١٢ شماره ١٢٤. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 وهب بن وهب / ابوالبختري وهب بن وهب القرشي با كنيه ابوالبختري از راويان عامه است و با اينكه نام او در اسناد روايات متعددي ديده مي شود اما از سوي صاحب نظران علم رجال تضعيف و رواياتش را غير قابل اعتنا دانسته اند. به نظر مي رسد كه كثرت نقل روايات ابوالبختري توسط ديگران تا حدودي متاثر از جايگاه اجتماعي او بوده چرا كه وي از سوي هارون الرشيد بعنوان قاضي القضاة بغداد منصوب شده بود. اين در حالي است كه قاطبه رجاليون با عباراتي نظير ( انه كان كذابا ) و ( انه يضع الحديث ) و مانند آن از او ياد كرده اند. 📌 نجاشي او را چنين معرفي كرده است: … و كان كذابا و له احاديث مع الرشيد في الكذب… 📌 شيخ طوسي نيز دو بار در استبصار و يك بار در تهذيب به صراحت ابوالبختري را تضعيف كرده و نوشته است: انه متروك العمل بما يختص بروايته. 📌 شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه نيز به ضعف وهب و غير قابل اعتنا بودن رواياتش تصريح نموده است. از اين رو احاديثي كه منحصرا توسط ابوالبختري نقل شده باشد قابل اعتنا نبوده و نمي توان به آنها عمل نمود. لازم به ذكر است كه نام وهب در زمره كساني كه از امام صادق (ع) نقل روايت كرده اند به ثبت رسيده و او از راويان طبقه ٥ مي باشد. با اين همه اما در پاره اي موارد ابوالبختري رواياتي را بدون ذكر سند از پيامبر(ص) نقل كرده و مدعي صدور آن اخبار از پيامبر(ص) است مانند روايت (اللهم بارك لنا في الخبز... ) و نظاير آن.* و اين در حالي است كه نقل روايت توسط وهب بن وهب از پيامبر(ص) حداقل نيازمند ٤ واسطه مي باشد. 📚 رجوع كنيد به : ١- قاموس الرجال - شوشتري - ج ١٠ ص ٤٥٦ به بعد ذيل شماره ٨١٢٢. ٢- تنقيح المقال - مامقاني - ج ٣ ص ٢٨١ شماره ١٢٧٠٩. ٣- الكامل في ضعفاء الرجال - ابن عدي - ج ٧ ص ٦٣ شماره ١٩٩٠/١. ٤- مجمع الرجال - قهپايي - ج ٦ ص ١٩٧ به بعد. ٥- رجال نجاشي ص ٤٣٩ شماره ١١٥٥. ٦- الاستبصار ج ١ ص ٤٨ و ج ٤ ص ٨٩. ٧- التهذيب ج ١ ص ٣٢. ٨- من لا يحضره الفقيه ج ٤ ص ٣٥. ٩- الكافي ج ٦ ص ٢٨٧ باب ان ابن آدم اجوف لابد له من الطعام ، روايت ٦. * قبلا پيرامون روايت ( خبز ) يادداشتي در كانال نكات رجالي درج شده كه با جستجو قابل دسترسي است. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 پيرامون روايت ( ما اوذي نبي مثل ما اوذيت) روايت معروف و منسوب به پيامبر اكرم(ص) با عبارت ( ما اوذي نبي مثل ما اوذيت ) متاسفانه در منابع روايي دسته اول وجود ندارد و اولين بار توسط ابن شهرآشوب مازندراني (متوفاي ٥٨٨ ق) در مناقب آل ابي طالب (ع) بصورت مرفوعه و بدون سند ذكر شده است نقل اين روايت يك قرن بعد توسط اربلي (متوفاي ٦٩٢ ق) در كشف الغمة في معرفة الائمة تكرار مي گردد. چهار قرن بعد مرحوم فيض كاشاني(متوفاي ١٠٩١ ق) نيز اين روايت را در وافي باز نقل مي كند. سپس اين روايت توسط مرحوم مجلسي (متوفاي ١١١٠ ق) در بحارالانوار به ثبت مي رسد. 🔹 لازم به ذكر است كه روايت فوق با اندك تفاوتي و با عبارت ( ما اوذي احد مثل ما اوذيت ) به نقل از كنز العمال توسط ابن همام اسكافي در كتاب التمحيص ذكر شده است. با اين همه اما اين روايت در تمامي مصادر فوق مرفوعه و فاقد سند معتبر است و از اين جهت انتساب آن به پيامبر اكرم(ص) محرز نبوده و قطعي به نظر نمي رسد. ⭕️ همچنين جناب محمد آصف محسني از مراجع فقيد شيعه در افغانستان نسبت به ادعاي اينكه پیامبر(ص) و امامان (ع) در زمان حیاتشان به سخت ترین شکنجه ها و گرفتاری ها مبتلا شده اند و هیچ کس در طول تاریخ از گذشته تا حال و آینده مانند آنان مبتلا به چنین دردها و شکنجه هایی نشده موضعی منفی دارد و معتقداست مصائبی که امامان و از جمله حضرت سیدالشهدا(ع) درگیر آن شدند، گرفتاری بزرگی بود ولی گرفتاری ها و سختی های فیزیکی بالاتر و جانسوزتری از آن وجود دارد که در تاریخ رخداده و مصیبت زدگان را دچار گرفتاری بیشتری کرده است. وي مصیبتی که مردم فلسطین یا جنوب لبنان یا افغانستان به آن دچار شده اند را بالاتر از مصیبت های گذشته می داند. و لذا محسنی روایتی که دلالت بر این می کند که هیچ پیامبری مانند پیامبراسلام اذیت نشد را نامعتبر و مبتلا به معارض دانسته و در كتاب مشرعة بحارالانوار مي نويسد: امّا شدة محنهم و انهم اعظم الناس مصيبة فالاصوب عدم ثبوته و ان اهل البيت أو آل محمد أو خصوص الائمة مع رسول الله (ص) ليسوا باعظم الناس مصيبة و قد وقع في زماننا في افغانستان على شعبها بعد احتلالها من قبل السوفيات ... مصائب لامثیل لها و كذا على شعب العراق و فيتنام الشمالية السابقة و على شعب جنوب لبنان و على شعب فلسطين و على شعب راوندا في افريقيا و على شعب الجزائر و ... والحياة عبارة عن استقبال المصاعب والآلام ▫️ نعم لا شك ان حادثة كربلاء من المصائب الكبيرة كما ان ايذاء الحسن المجتبى من قبل طاغية الشام من الحوادث المحرقة، و ليس في سجن الحجاج الثقفي خصوص الشيعة بل عذب فيه غيرهم أيضاً. و جنايات المنصور والرشيد على الشباب الهاشميين و ان كانت تقشعر منها الجلود لكن كم لها من نظير!؟ ▫️ و لم يثبت بسند معتبر ما ينسب الى النبي الاكرم (ص) ما اوذي نبي مثل ما اوذيت، بل بعض الاحاديث يخالفه و ان الله اعفى نبيه (ص) عن البلايا و القاها على الائمة أو اهل بيته (عليهم السلام) فلا تحسن المبالغة في النسبة لاجل المحبة و الرواية الثانية تتضمن امراً باطلًا لكن المؤلّف على عادته المستمرة لا تضعفها سنداً و لا متناً بل بقول انها لا تخلو من غرابة، و هذه العادة غير حسنة فان الرجوع الى العقل والتحقيق اكثر استحكاماً وأقوى اثباتاً لمقامات الائمة (عليهم السلام) من الاستسلام للعاطفة و اثبات فضائلهم لا يحتاج الى الغرائب والعجائب و المبالغات. لازم به ذكر است نقل عبارات جناب آصف محسني صرفا در جهت اطلاع رساني و تاييد فاقد سند بودن روايت مورد بحث صورت گرفته است و البته نكات رجالي نسبت به جزييات ديدگاه مطرح شده از سوي جناب محسني، نفيا و اثباتا اظهار نظر نمي كند. 📚 رجوع كنيد به : ١- مناقب آل ابي طالب (ع) ج ٣ ص ٢٤٧. ٢- كشف الغمة في معرفة الائمة ج ٢ ص ٥٣٧. ٣- الوافي ج ٢ ص ٢٣٥. ٤- بحارالانوار ج ٣٩ ص ٥٦. ٥- التمحيص ص ٤. ٦- مشرعة بحارالأنوار ج ٢ ص ١١ و ١٢. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
✍️ در ذيل يادداشت قبل ، عباراتي از مرحوم محمد آصف محسني از مراجع فقيد شيعه در افغانستان نقل گرديد كه آن مرحوم ضمن بي سند دانستن روايت ( ما اوذي نبي مثل ما اوذيت ) تصريح كرده بود كه مصيبتها و رنج هايي كه امروزه بر مردم فلسطين يا جنوب لبنان و افغانستان و… وارد شده و مي شود ممكن است به مراتب از دشواري هايي كه براي انبياء پيش آمده سخت تر و دشوار تر باشد. نكات رجالي ضمن تاييد صدر مطلب ايشان مبني بر بي سند بودن روايت ( ما اوذي نبي بمثل ما اوذيت )، اما اذعان مي نمايد كه ذيل فرمايشات آن مرحوم به دليل مخالفت با مضامين چندين روايت صحيحه ، ممكن است خالي از اشكال نباشد. 📌 توضيح آنكه حسب نقل مرحوم كليني در كافي و شيخ طوسي در امالي و بر اساس روايات متعدد، پيامبران الهي شديد ترين بلاها و سختي ها را تحمل كرده اند. براي نمونه لطفا به روايت زير دقت فرماييد👇 محمد بن يعقوب ( طبقه ٩) عن علي بن ابراهيم (طبقه ٨) عن ابيه ( طبقه ٧) عن ابن ابي عمير ( طبقه ٦) عن هشام بن سالم ( طبقه ٥) عن ابي عبدالله(ع) قال: ان اشد الناس بلاء الانبياء ثم اللذين يلونهم ثم الامثل فالامثل. همانا مبتلا ترين مردم به بلاها و سختي ها پيامبران بودند و بعد از آنها پيروان شان و سپس هركس رتبه بالاتري در ايمان دارد. 🔸 تمامي راويان موجود در سلسله سند روايت فوق امامي و در علم رجال به وثاقت شان تصريح شده است از اين رو روايت فوق از نظر سند صحيحه است. و شيخ طوسي نيز آن را به سند صحيح در امالي نقل كرده است. اين مضمون و شبيه به آن در تعدادي از روايات ديگر نيز وجود دارد. 📚 رجوع كنيد به : ١- الكافي ج ٢ ص ٢٥٢ باب شدة ابتلاء المومن ، روايت ١ و ٢ و ٤ و ص ٢٥٩ روايت ٢٩. ٢- الامالي - شيخ طوسي - ص ٦٥٩ مجلس ٣٥ روايت ٧ شماره ١٣٦٣. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 پيرامون (رب تال القرآن و القرآن يلعنه) روايت معروف و منسوب به پيامبر اكرم(ص) با عبارت (رب تال القرآن و القرآن يلعنه) مطلقا در هيچ يك از منابع روايي دست اول از شيعه و سني وجود ندارد و براي اولين بار در قرن ششم توسط محمد بن محمد الشعيري در جامع الاخبار بصورت مرفوعه و فاقد سند ذكر شده است. سپس عينا همين روايت بدون ذكر سند توسط مرحوم مجلسي به نقل از جامع الاخبار شعيري در بحار الانوار باز نقل گشته و به منابع متاخر راه يافته و مشهور شده است. 📌 شیخ تاج‌الدین محمد بن محمد الشعیری از عالمان قرن ششم هجري است و كتاب جامع الاخبار وي مشتمل بر رواياتي در زمينه هاي اعتقادي و موعظه و نكات اخلاقي است. با اين همه اما تمامي روايات مندرج در اين كتاب مرفوعه و فاقد سند هستند. 📚 رجوع كنيد به : ١- جامع الاخبار - للشعيري - ص ٤٨. ٢- بحارالانوار ج ٨٩ ص ١٨٤. ذيل روايت ١٩. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 ابوسعيد زهري / ابو شيبة زهري تصاوير فوق مربوط به طبقات رجال مرحوم آيت الله بروجردي ج ٤ ص ٤٢٣ و ص ٤٢٥ است. توضيحات مربوطه را در يادداشت زير دنبال فرماييد. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻( ابوسعيد ) يا ( ابو شيبة ) مرحوم شيخ حرعاملي در ابتداي كتاب امر به معروف و نهي از منكر در وسائل الشيعة روايتي را از كافي كليني با اين سند نقل مي كند محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن النعمان عن عبدالله بن مسكان عن داوود بن فرقد عن ابي سعيد الزهري عن … نكته قابل توجه اينكه در سند كافي و تهذيب (ابو سعيد زهري) به ثبت رسيده اما در كتاب الزهد حسين بن سعيد ، بجاي ابو سعيد زهري ، ( ابو شيبة الزهري ) ذكر شده است. اين تفاوت نقل در يك سند واحد موجب شده تا برخي صاحب نظران علم رجال يكي از دو عنوان فوق را تصحيف شده از ديگري بدانند. 📌 استاد سيد محمد جواد شبيري زنجاني در كتاب (توضيح الاسناد المشكلة في الكتب الاربعة) تصريح مي كنند كه عنوان ( ابي شيبة ) در سند كتاب الزهد تصحيف است و عنوان صحيح همان ( ابي سعيد ) مي باشد. عبارت ايشان چنين است: …. ان منها يعلم كون ابي شيبة مصحفا صوابه ابي سعيد. 📌 و اين در حالي است كه ابوي مكرم ايشان يعني مرجع بزرگوار جناب آقاي سيد موسي شبيري زنجاني در تعليقات رجالي خود فرموده اند: ابو سعيد در ساير اسناد تصحيف شده و عنوان صحيح همان ( ابو شيبة ) است. عبارتشان چنين است: فقد بحثنا عن راوي الخبر في ذيل سند الزهد و استظهرنا صحة ابي شيبة الزهري. 🔸 و در حالي كه برخي صاحب نظران رجالي هر دو عنوان ابي سعيد زهري و ابي شيبة زهري را مربوط به يك شخص واحد دانسته و يكي از اين دو عنوان را تصحيفي از ديگري گرفته اند اما خوب است بدانيم كه مرحوم آيت الله بروجردي در طبقات رجال كتاب الكافي اين دو عنوان را از يكديگر تفكيك كرده و ابو سعيد زهري را از راويان طبقه ٤ دانسته اند و سپس نام ابو شيبة زهري را به صورت ( ابو شيبة عن الزهري ) به ثبت رسانده و طبقه اين راوي را با يك احتمال طبقه پنجم مي دانند. 🔸 ضمن اينكه ناقل خبر از ابي سعيد زهري در تمامي اسناد داوود بن فرقد است در حالي كه ناقل روايت از ابي شيبة (عثمان بن عيسي) است. بر اين اساس نظريه جناب استاد سيد محمد جواد شبيري زنجاني مبني بر اينكه عنوان ( ابي شيبة ) در سند كتاب الزهد تصحيف شده است و عنوان صحيح همان ( ابي سعيد ) مي باشد رجحان داشته و تاييد مي گردد. ضمنا حسب نقل مرحوم آيت الله بروجردي و رجحان ( ابي شيبة عن الزهري ) در برخي اسناد ، مراد از عنوان زهري ، ظاهرا محمد بن مسلم بن شهاب زهري است. و اين راوي اگر چه عامي المذهب بوده و به وثاقتش تصريح نشده اما در مورد او گفته شده كه مورد اعتماد است (عامي معتمد عليه) علاوه اينكه نام وي در اسناد تفسير القمي هم وجود دارد. همچنين ابن شهاب الزهري از راويان طبقه ٣ و ٤ است. 📌 با اين همه اما ( ابو شيبة ) همچنان مجهول الحال است و از اين رو روايات منقول از او ضعيف السند خواهند بود. 📚 رجوع كنيد به : ١- وسائل الشيعة آل البيت ج ١٦ ص ١١٧ باب ١ از كتاب امر به معروف و نهي از منكر ، روايت ١ شماره ٢١١٢٧. و وسائل الشيعة اسلامية ج ١١ ص ٣٩٣ باب ١ روايت ١. ٢- الكافي ج ٥ ص ٥٦ باب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر روايت ٤. ٣- التهذيب ج ٦ ص ١٧٦ باب ٨٠ روايت ٢ شماره ٣٥٣. ٤- كتاب الزهد ص ١٠٦ شماره ٢٨٩. ٥- توضيح الاسناد المشكلة في الكتب الاربعة -سيد محمد جواد شبيري زنجاني - ج ٢ ص ١٥. ٦- التعليقات الرجالية - سيد موسي شبيري زنجاني- ج ٤ ص ٢٢٢ و ج ٩ ص ١ و ص ١٥٥. ٧- الموسوعة الرجالية ( طبقات رجال كتاب الكافي) - آيت الله بروجردي - ج ٤ ص ٤٢٣ و ٤٢٥. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
او خود از مجموعه مراجع حدیث محسوب مى‌شد و نشانى حدیثى را در میان ده‌ها هزار روايت به‌درستی مى‌یافت و یا راوى را از بین صدها محدث شناسایى مى‌کرد و به ترجمه و تألیف نیز مى‌پرداخت. 🔸تصحیح و تحشیه بسياري از جوامع روايي 
🔸تنقیح و تعلیق و تهیه و یافتن مصادر احادیث كتب اربعه شيعي 🔸تدریس در رشته الهیات دانشگاه هاى تهران
 🔸ترجمه و تألیف چندین جلد کتاب در خصوص علم حدیث
 🔸برگزیده به‌عنوان چهره ماندگار در سال ۸۲ تنها بخشي از كارنامه درخشان اوست متولد ١٣٠٣ تهران و درگذشت آبان ١٣٨٣ مردى که نامش علی‌اکبر غفارى بود… http://eitaa.com/nokaterjalie
✍️ بمناسبت ٥ آبان سالروز رحلت حديث شناس و احياگر آثار اسلامي استاد ارجمند مرحوم حاج ميرزا علي اكبر غفاري رضوان الله تعالي عليه. ▫️ استاد فقيد حاج ميرزا علي اكبر غفاري قدس سره در ١٩ ارديبهشت ١٣٠٣ در تهران متولد شد. پس از پايان تحصيلات ابتدايي به فراگيري قرآن و تجويد و احكام روي آورد. ايشان دروس سطح حوزه را در مدرسه مروي تهران فراگرفت و سپس براي شركت در دروس عاليه به قم مهاجرت نمود. وي همچنين از درسهاي تفسير مرحوم محمدتقي اشراقي در قم و جلسات درس تفسير ميرزا خليل كمره اي در تهران بهره مند بوده است. ▫️ مرحوم غفاري در آغاز فعالیت‌های علمی و فرهنگی خود، با سيد جلال الدين محدث ارموي آشنا مي شود و همکاری نزدیک او با ارموی، تا پایان عمر ادامه مي يابد. مرحوم غفاري از محضر اساتيد برجسته و بنام همچون ميرزا ابوالحسن شعراني - علامه طباطبايي و عبدالحسين اميني برخوردار بوده و تاثير گذاري اين اساتيد در حيات علمي وي و آثار بر جاي مانده از ايشان بخوبي مشهود است. ▫️ ايشان لباس روحانيت نمي پوشيد اما عالمان بزرگي همچون علامه طباطبايي - سيد شهاب الدين مرعشي نجفي - علامه اميني - شهيد مطهري - علامه محمدتقي جعفري - جعفر سبحاني و…. تلاشهاي علمي او را ستودند و سيد عبدالحسين شرف الدين پس از مطالعه برخي آثار مرحوم غفاري، او را در مكتوبي (آيت الله) خطاب كرد. ▫️ استاد غفاري از دوران جواني به كار تنقيح و تصحيح متون علم الحديث و درايه و رجال اشتغال داشت و كتابهاي متعددي را با تحقيق و تعليق و تصحيح خود منتشر كرد. ▫️ مرحوم غفاري در مصاحبه اي در مورد انگيزه خود از تصحيح و نشر كتاب كمال الدين شيخ صدوق گفته بود: (همسرم مبتلا به سرطان شد، توسل جستم و از خدا خواستم تا همسرم را شفا دهد، در عوض کتاب کمال الدین شیخ صدوق را احیا و چاپ کنم. خداوند متعال دعایم را مستجاب نمود. و من هم این کتاب را تصحيح و چاپ نمودم). 📌 همچنين كتابهاي الكافي كليني من لا يحضره الفقيه صدوق تهذيب و استبصار شيخ طوسي و تفسير ابوالفتوح رازي از جمله آثاري است كه با تصحيح و تعليق ايشان منتشر شده است. ▫️ آن مرحوم بنا به دعوت برخي اساتيد با دانشگاههاي تهران ارتباط گرفت و حدود ١٧ سال در دانشگاه امام صادق(ع) ، دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده الهیات و دانشگاه آزاد به تدريس مشغول بود و در اين ساليان در پدید آمدن حداقل پنجاه پایان‌نامه به‌عنوان استاد راهنما و استاد مشاور نقش داشت. 📌 مرحوم علي اكبر غفاري حديث شناس و فقيه و مجتهد مسلم بود. و از جمله نظرات فقهي آن مرحوم مبنا قرار دادن ( مسيرة يوم ) يا پيمودن مسير يك روز براي شكسته شدن نماز مسافر است. ايشان در ذیل روایات حد مسافت شرعي، به درستي معتقد بود كه ملاک مسافت شرعي براي قصر ، یک روز راه است و نه پیمودن هشت فرسخ. بنابراين از ديدگاه وي هر کس تمام یک روز را در سفر باشد و دیگر شرایط را داشته باشد مسافر خواهد بود. و در نتيجه اگر كسي پیاده و یا با شتر و امثال اینها مسافرت کند چنانکه در زمان گذشته اين گونه بوده، ملاک قصر همان هشت فرسخ خواهد بود، ولی اگر مسیر را با وسایل موتوری این روزگار بپیماید ملاک سفر شرعي، مسافرت در طول یک روز است و نه هشت فرسخ. چراکه هشت فرسخ که با وسایل موتوری امروزي در کمتر از چهل دقیقه طی می‌شود، مسافر عسر و حرجی را در آن احساس نمی‌کند تا خداوند خواسته باشد زحمت او را کم کند، و نمازش شكسته و روزه اش را افطار نمايد. ▫️ مرحوم علي اكبر غفاري در طول ۸۰ سال عمر با بركت خود، بیش از ۵۰ عنوان کتاب (حدود ۲۵۰ جلد) را با تحقیق، تعلیق و تصحیح خود منتشر نمود. آن مرحوم در ٥ آبان ١٣٨٣ برابر با ١١ رمضان ١٤٢٥ به علت حادثه تصادف راننده گي از دنيا رحلت كرد و در قبرستان ابن بابويه و در جوار شيخ صدوق دفن گرديد. عاش سعيدا و مات سعيدا. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 كشف ارسال با توجه به طبقات رجال مرحوم حرعاملي روايتي را از كافي با سند صحيح نقل كرده و سپس در ذيل آن متذكر مي شود كه اين روايت را شيخ طوسي با سند خودش از حسين بن سعيد از يوسف بن عقيل از محمد بن قيس نيز نقل كرده است. 🔻 نكته رجالي سند روايت ذكر شده توسط مرحوم كليني در الكافي صحيح است اما سند مرحوم شيخ طوسي در تهذيب مرسله و ضعيف مي باشد. زيرا حسين بن سعيد اهوازي از راويان طبقه ٧ است. در حالي كه يوسف بن عقيل از راويان طبقه ٤ و ٥ مي باشد. و از اين رو براي حسين بن سعيد امكان نقل روايت مستقيم و بدون واسطه از يوسف بن عقيل وجود ندارد. زيرا اين دو راوي يكديگر را درك نكرده اند. و قطعا بين حسين بن سعيد (طبقه ٧) و يوسف بن عقيل ( طبقه ٤ و ٥) واسطه اي بوده كه يا از سند شيخ طوسي حذف شده و يا در اعصار متاخر توسط نسخه نويسان از قلم افتاده است. در نتيجه سند موجود در تهذيب مرسله و ضعيف خواهد بود. 📌 مرحوم آيت الله بروجردي در طبقات رجال كتاب التهذيب تصريح فرموده اند كه نقل روايت توسط حسين بن سعيد از يوسف بن عقيل مرسله مي باشد. يكي از فوائد و ثمرات توجه به طبقات رجال ، تشخيص موارد سقط از اسناد و ارسال برخي از روايات است. 📚 رجوع كنيد به : ١- وسائل الشيعة اسلامية ج ١٣ ص ٧٠ باب ١١ ذيل روايت ٩. و وسايل الشيعة آل البيت ج ١٨ ص ٣٠٧ باب ١١ ذيل شماره ٢٣٧٢٩. ٢- التهذيب ج ٧ ص ٣٢ باب ٣ روايت ٢١ شماره ١٣٣. ٣- الموسوعة الرجالية ( طبقات رجال كتاب التهذيب ) آيت الله بروجردي ج ٧ ص ١١٢٨. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 حميري و قرب الاسناد 🔸 ابو العباس عبد الله بن جعفر بن حسين بن مالك بن جامع حِميَرى قمى از اصحاب إمام رضا و إمام جواد و إمام هادي و إمام عسكري عليهم السلام است. وي از فقها و محدثين بزرگ شيعه در قرن سوم هجري و از راويان طبقه ٦ و ٧ و ٨ مي باشد. عبدالله بن جعفر حميري در بين عالمان شيعه داراي منزلت و جايگاه رفيعي است و بسياري از بزرگان به وجاهت و وثاقت و علو مرتبت وي تصريح نموده اند. 📌 عبدالله بن جعفر حميري يكي از مشايخ محمد بن يعقوب كليني است و كليني در الكافي روايات متعددي را از وي نقل كرده است. از جمله ويژه گي هاي حميري آنكه وي پس از شهادت إمام عسكري(ع) با وساطت محمد بن عثمان عمري مكاتباتي با حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف داشته و مجموعه اين مكاتبات را در كتابى با عنوان (مسائل عن محمد بن عثمان العمري و التوقيعات) جمع آورى نموده است. با اين همه اما مهمترين اثر حميري كتاب قرب الاسناد است كه در ادامه اين يادداشت به معرفي آن خواهيم پرداخت. 📌 ذكر اين نكته نيز لازم است كه روايات حميرى از ارزش و اعتبار خاصى برخوردار است بطوري كه مشايخ ثلاثه يعني ( كليني و صدوق و شيخ طوسي ) پيوسته به نقل روايات حميري در كتب اربعه اهتمام داشته و به آنها استناد مي كرده اند. عبدالله بن جعفر حميرى با شخصيت‌هاى بزرگى از مشايخ شيعه در ارتباط بوده و از راويان بزرگي همچون إبراهيم بن هاشم (پدر علي بن إبراهيم قمي صاحب تفسير) و أحمد بن إسحاق قمي و أحمد بن محمد بن خالد برقي و أحمد بن محمد بن عيسي اشعري نقل روايت كرده است. كما اينكه شخصيتهاي برجسته ديگري همچون صدوق و كليني و محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد و محمد بن يحيي العطار و ابوغالب زراري همگي از حميري نقل روايت داشته اند. ▫️ حميري تاليفات متعددي نيز داشته است از جمله: قرب الاسناد العظمة و التوحيد الامامة الرسائل مسائل عن محمد بن عثمان العمري و التوقيعات كتاب الدلائل الغيبة و الحيرة اما مشهورترين اثر ايشان همان قرب الاسناد است كه در واقع يكي از اصول اربعماة يا منابع چهارصدگانه اوليه شيعه به شمار مى‌آيد كه از زمان نگارش تا حال در طول بيش از هزار سال پيوسته مورد توجه علما و بزرگان شيعه واقع شده و يكي از منابع كتب أربعه شيعه ( يعني كافي و تهذيب و استبصار و من لا يحضره الفقيه ) به شمار مي آيد. 🔸 قرب الاسناد (چنانكه أز معنای لفظی آن مستفاد است) به آثاری اطلاق می‌شود که در آن، محدّث، احادیث را با کوتاه‌ترین سند تا امام معصوم روایت مي کند. این شیوه گزینش احادیث از آن جهت مورد توجّه است که زیاد شدن واسطه حتّی اگر مورد اعتماد و مُوَثَّق باشند اما احتمال اشتباه در نقل حدیث را افزایش می‌دهد. هدف حمیری نیز ارائه احادیث با واسطه کمتری از معصوم و سلسله سند کوتاه‌تر بوده است. برخي عالمان ديگر مانند علي بن إبراهيم قمي و محمد بن عيسي بن عبيد و علي بن بابويه نيز قرب الاسناد داشته‌اند، امّا تنها قرب الاسناد حمیری به دست ما رسيده است. در قرب الاسناد حميري ۱۳۸۷ روايت نقل شده و مولف تنها احادیث إمام صادق و امام كاظم و امام رضا عليهم السلام را آورده است. البته اين كتاب شامل احاديث فراوان ديگري از ائمه معصومين عليهم السلام نيز بوده كه متأسفانه به دست ما نرسيده است. ضمنا بیشترين احادیث قرب الاسناد، احادیث فقهی هستند كه پيرامون مسائل مختلف در ابواب متعددي از فقه وارد شده اند. لازم به ذكر است كه کتاب قرب الإسناد در سال ١٤١٣ قمري توسط موسسه آل البيت لاحياء التراث در قم و با تيراژ ٣٠٠٠ نسخه، تصحيح و منتشر شده است. 📚 رجوع كنيد به : ١- رجال النجاشي ص ٢١٩ شماره ٥٧٣. ٢- معجم رجال الحديث ج ١٠ ص ١٣٩ به بعد و در چاپ ديگر ج ١١ ص ١٤٨ به بعد. نقل مطالب تنها با ذكر مآخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻فاصله طبقاتي 🔸مرحوم شيخ طوسي در الفهرست براي روايات عبدالله بن ميمون القداح ، سه طريق را ذكر كرده و مي نويسد: عبدالله بن ميمون القداح و له كتاب و ذكر له طرقا ثلاثة عنه في احدها ابوطالب عبدالله بن الصلت القمي و في الثاني جعفر بن محمد بن عبيدالله و في الثالث ابراهيم بن هاشم. يعني سه طريق براي روايت از عبدالله بن ميمون وجود دارد طريق اول توسط عبدالله بن الصلت طريق دوم توسط جعفر بن محمد بن عبيدالله و طريق سوم توسط ابراهيم بن هاشم 📌اين در حالي است كه ابراهيم بن هاشم از راويان طبقه ٧ است و براي وي نقل روايت بدون واسطه از عبدالله بن ميمون كه از راويان طبقه ٥ مي باشد علي القاعدة امكان پذير نيست و لذا روايت ابراهيم بن هاشم از عبدالله بن ميمون مرسله خواهد بود. اين اشكال نسبت به روايات عبدالله بن الصلت نيز وجود دارد. 📌 مرحوم آيت الله بروجردي در ذيل عبارت شيخ طوسي در الفهرست مرقوم فرموده اند: رواية ابراهيم بن هاشم و هو من السابعة عنه و هو من الخامسة كانها مرسلة و كذا رواية عبدالله بن الصلت. يعني روايت ابراهيم بن هاشم كه از راويان طبقه ٧ مي باشد از عبدالله بن ميمون كه طبقه ٥ است مرسله مي باشد و همين طور روايت عبدالله بن الصلت قمي از او نيز مرسله است. 📚 رجوع كنيد به : الموسوعة الرجالية - آيت الله بروجردي - ج ٦ ص ٢٥٥. نقل مطالب تنها با ذكر مآخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 تصحيف آشكار 🔸المفضل بن سليمان / الفضل (الفضيل) بن سليمان روايتي را مرحوم شيخ حر عاملي در وسائل الشيعة با سند زير از كافي كليني به اين صورت نقل كرده است : و عنه، عن محمد بن أحمد، عن يوسف بن السخت، عن علي بن محمد بن سليمان، عن 👈 المفضل بن سليمان، عن العباس بن عيسى قال: ضاق علي بن الحسين عليهما السلام ضيقة فأتى مولى له فقال له: أقرضني عشرة آلاف درهم إلى ميسرة. الحديث. عنوان ( المفضل بن سليمان ) در هيچ يك از منابع روايي و رجالي وجود ندارد و منحصرا در وسائل الشيعة ذكر شده است! از ديگر سو در سند كافي (الفضل بن سليمان) آمده است. و به نظر مي رسد كه كلمه (الفضل) در كافي كليني، توسط نسخه نويسان تصحيف شده و به صورت (المفضل) در آمده است. ضمنا در برخي منابع رجالي و روايي نيز بجاي (الفضل بن سليمان) عنوان (الفضيل بن سليمان) ذكر شده كه به تصريح برخي صاحب نظران رجالي ، اين دو يعني (الفضل و الفضيل) نسخه بدل يكديگر بوده و يكي از اينها تصحيفي از ديگري است. اما در هر صورت آنچه قطعي و مسلم است اينكه عنوان ( المفضل بن سليمان ) در سند وسائل الشيعة غلط بوده و هيچ توجيهي ندارد. 📌 لازم به ذكر است كه فضل بن سليمان بغدادي در رجال توثيق نشده بلكه از نظر عالمان رجالي مهمل است. تنها شيخ طوسي او را در زمره اصحاب امام صادق(ع) آورده و در نتيجه او از راويان طبقه ٥ خواهد بود. نجاشي نيز او را كاتب دربار منصور و مهدي از خلفاي عباسي معرفي كرده است. از اين جهت روايات فضل بن سليمان ، ضعيف السند مي باشند. 📚 رجوع كنيد به : ١- وسائل الشيعة اسلامية ج ١٣ ص ٨٠ باب ٢ روايت ٣ و وسائل الشيعة آل البيت ج ١٨ ص ٣٢٠ باب ٢ شماره ٢٣٧٦٠. ٢- الكافي ج ٥ ص ٩٦ باب قضاء الدين، روايت ٦. ٣- معجم رجال الحديث - محقق خويي - ج ١٤ ص ٣٠٧ و ص ٣٤٩. ٤- جامع الرواة - اردبيلي - ج ٢ ص ٩. ٥- الموسوعة الرجالية - آيت الله بروجردي - ج ٤ ص ٢٦٣ و ص ٢٦٩ و ج ٦ ص ٥٤٩. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 وثاقت علان كليني 🔸 ابوالحسن علي بن محمد بن ابراهيم بن ابان الرازي معروف به علان كليني امامي و ثقه و از راويان طبقه ٨ مي باشد. او دايي محمد بن يعقوب كليني صاحب الكافي بوده است. 📌 نجاشي بر وثاقت علان كليني تصريح كرده و در ضمن گزارشي مي گويد : علی بن محمد کلینی که مشهور به علّان بوده و دایی مرحوم کلینی می شود و از افراد راستگو بوده و در عصر غیبت صغری می زیسته، از امام عصر اجازه حج رفتن می گیرد ولی امام به او اجازه رفتن به حج را نمی دهند. با این حال، وی به نظر امام (ع) اهميت نداده و عازم حج می شود و پیش از رسیدن به مکه، کشته می شود. لازم به ذكر است كه در گزارش نجاشي به دلیل کشته شدن وی هيچ اشاره ايي نشده است. ▫️ عبارت نجاشي چنين است: علي بن محمد بن إبراهيم بن أبان الرازي الكليني‏ المعروف بعلان يكنى أبا الحسن. ثقة، عين. له‏ كتاب أخبار القائم (ع) … و قتل علان بطريق مكة و كان استأذن الصاحب (ع) في الحج فخرج: توقف عنه في هذه السنة. فخالف. اين موضوع ( يعني عدم توجه علان كليني به نظر امام ) موجب شده تا برخي نسبت به وثاقت او ترديد كنند. اما بسياري از صاحب نظران علم رجال معتقدند كه موضوع ذكر شده منافاتي با وثاقت علان ندارد. 📌 از جمله محقق خوئی، در همين رابطه، بر این باور است که اغلب اوامر شخصیه امامان به اصحابشان ارشادی بوده و نه مولوی. از اين رو مخالفت علّان کلینی با نظر امام(ع) در موضوع ذكر شده، منافاتی با وثاقت او ندارد زيرا چه بسا ممکن است كه علّان امر امام را در اين مورد شخصي، امری مولوی نپنداشته و آن را ارشادی برداشت كرده باشد و از این رو آن جريان مصداق مخالفت با امام (ع) نخواهد بود. ▫️ عبارت محقق خويي چنين است: إنّ مخالفة علي بن محمد علان لأمر الحجة (ع) بتوقفه عن الخروج لا ينافي وثاقته مع أنه يمكن أن علي بن محمد لم يفهم من أمره (ع) أنه أمر مولوي، فلعله حمله على الإرشاد كما لعله الغالب في أوامرهم الشخصية إلى أصحابهم. 🔹 لازم به ذكر است كه وثاقت و راستگویی یک فرد لزوما به معنای عصمت از خطا و لغزش او نیست. از این رو اینکه علّان کلینی از افراد ثقه شمرده شده، و از سوي ديگر در موردي شخصي نيز وي به امر امام(ع) اهتمام نداشته باشد منافاتي ندارد. علاوه اینكه عدم اهتمام علان به امر امام (ع) موضوعي است كه در آخر عمر وی رخ داده و از این رو وي تا قبل از اين جريان قطعا دارای وثاقت بوده و عدم توجه او به امر امام (ع) در يك موضوع شخصي در آخر عمر منافاتي با وثاقت سابق او نداشته و خدشه اي به صحت رواياتش وارد نمي سازد. 📚 رجوع كنيد به : ١- رجال النجاشی ص ٢٦٠ و ٢٦١ شماره ٦٨٢. ٢- معجم رجال الحديث ج ١٣ ص ١٣٨. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
لطفا تصاوير فوق را ملاحظه و توضيحات مربوطه را در يادداشت زير دنبال فرماييد. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 اشتباه عجيب 🔸 مرحوم شيخ حر عاملي در وسائل الشيعة روايتي را از شيخ صدوق به اين صورت نقل كرده است. محمد بن علي بن الحسين باسناده عن جميل بن دراج عن رجل قال قلت لابي عبدالله (ع) اصلحك الله … الي ان قال : و سئل ابو جعفر (ع) عن الرجل يكون له علي الرجل الدراهم و المال فيدعوه الي طعامه او يهدي له الهدية. قال لا باس. ظاهر عبارت وسائل الشيعة آن است كه روايت ابوجعفر باقر (ع) ادامه روايت جميل بن دراج از امام صادق (ع) بوده و مثلا جميل بن دراج در ادامه، از امام باقر(ع) هم نقل روايت كرده است. 📌 اين در حالي است كه روايت امام باقر (ع) در من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق، مرفوعه و فاقد سند است و هيچ ربطي به روايت جميل بن دراج از امام صادق (ع) نيز ندارد. علاوه اينكه بين اين دو روايت [يعني روايت جميل بن دراج از امام صادق(ع) با روايت ذكر شده از امام باقر(ع) ] روايات متعددي ذكر شده و اين دو روايت در مصادر اصلي حتي در كنار يكديگر هم ذكر نشده اند كه تصور شود كه هر دو يك روايت واحد باشند. نتيجه اينكه بر خلاف ظاهر عبارت وسائل الشيعة كه به مخاطب چنين ذهنيتي القاء مي كند كه سند ذكر شده به روايت امام باقر(ع) نيز ارتباط دارد اما واقعيت امر چنين نيست و روايت ذكر شده توسط شيخ صدوق در فقيه، مرفوعه و فاقد سند است. وجود اينگونه اشتباهات و نظائر آن در وسائل الشيعة ، ضرورت تصحيح و تنقيح اين مصدر روايي را بيشتر آشكار مي سازد. 📚 رجوع كنيد به : ١- وسائل الشيعة اسلامية ج ١٣ ص ١٠٧ باب ١٩ از ابواب الدين و القرض، روايت ١٧. و وسائل الشيعة آل البيت ج ١٨ ص ٣٥٩ شماره ٢٣٨٤٦. ٢- من لايحضره الفقيه ج ٣ ص ٢٨٥ باب الربا ، شماره ٤٠٣٠. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 مدفن البتول سلام الله عليها 🔸 شيخ مفيد در المقنعة معتقد است كه حضرت صديقه طاهرة سلام الله عليها در روضه منوره و در جوار پيامبر(ص) دفن شده اند از اين رو در باب زيارت ايشان مي نويسد: ثم قف بالروضة، و زر فاطمة عليها السلام، فإنها هناك مقبورة. فإذا أردت زيارتها فتوجه إلى القبلة في الروضة، و قل: السلام عليك يا رسول الله، السلام على ابنتك الصديقة الطاهرة. السلام عليك يا فاطمة بنت رسول الله، السلام عليك أيتها البتول(١) الشهيدة الطاهرة، لعن الله من ظلمك، و منعك حقك، و دفعك عن إرثك، و لعن الله من كذبك، و أعنتك، و غصصك بريقك، و أدخل الذل بيتك، و لعن الله أشياعهم، و ألحقهم بدرك الجحيم. صلى الله عليك يا بنت رسول الله، و على أبيك، و بعلك، و ولدك الأئمة الراشدين عليك و عليهم السلام ورحمة الله و بركاته. 🔸 صاحب مكاتيب الرسول (ص) در رابطه با معناي بتول و اينكه چرا يكي از القاب حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها ( بتول ) است ، مي گويد: (١) البتول : المنقطعة عن الرجال… او المنقطعة عن الدنيا و زينتها الي الله تعالي و بذلك فسر البتول في القاب سيدة النساء لانها انقطعت عن الدنيا… و سئل احمد بن احمد بن يحيي عن فاطمة (س) بنت رسول الله (ص) لم قيل لها البتول؟ فقال : لانقطاعها عن نساء اهل زمانها و نساء الامة عفافا و فضلا و دينا و حسبا و قيل لانقطاعها عن الدنيا الي الله عزوجل. 📌 شهادت حضرت صديقه طاهره، فاطمه زهراء، سلام الله عليها تسليت باد. 📚 رجوع كنيد به : ١- المقنعة - شيخ مفيد - ص ٤٥٩. ٢- مكاتيب الرسول(ص) - علي احمدي ميانجي - ج ٢ ص ٤٣٥. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻حسين بن سعيد أهوازي و كتاب الزهد 🔸 حسين بن سعيد أهوازي از محدثان قرن سوم هجري است كه نام وي در اسناد بيش از پنج هزار روايت وجود دارد. وي از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادي عليهم السلام است و از راويان طبقه ٧ محسوب مي گردد. ولادت حسين بن سعيد در كوفه بوده اما به جهت اقامت طولاني مدت ايشان در اهواز، وي به حسين بن سعيد أهوازي شهرت يافته است. 📌 حسين بن سعيد از شاگردان حريز بن عبدالله سجستاني و محمد بن أبي عمير و صفوان بن يحيي بوده و برخي از محدثان بزرگ و نامدار شيعه مانند أحمد بن محمد بن عيسي اشعري و أحمد بن محمد بن خالد برقي و إبراهيم بن هاشم قمي و محمد بن خالد برقي و حسين بن حسن بن ابان، افتخار شاگردي او را داشته و از او نقل روايت كرده اند. صاحب نظران علم رجال بر وثاقت حسين بن سعيد تصريح كرده و وجود نام ايشان در سلسله سند بيش از پنج هزار روايت را نشان دهنده رتبه والاي او در فقه و حديث دانسته اند. حسين بن سعيد أهوازي بيش از ٣٠ عنوان كتاب در فقه و حديث شيعه تأليف كرده كه آن تأليفات، مرجع علمي عالمان و راويان متاخر از ايشان محسوب مي شده است. تا جايي كه برخي پژوهشگران كتاب ( النوادر ) نوشته أحمد بن محمد بن عيسي اشعري را برگزيده و اقتباسي از كتابهاي حسين بن سعيد دانسته اند به دليل اينكه در اسناد روايات كتاب النوادر نام برخي از مشايخ حسين بن سعيد آمده است كه به لحاظ طبقه راويان امكان نقل روايت مستقيم و بدون واسطه از آنها براي أحمد بن محمد بن عيسي وجود نداشته. با این همه اما با توجه به كثرت کتاب‌های حسین‌ بن سعید و در دسترس نبودن اكثر آنها ضرورت پژوهش و تفحص بيشتر نسبت به آثار وي مشهود است. بیشتر آثار حسین‌ بن سعید فقهی است كه اغلب آنها به دست ما نرسيده، اما معدود كتابهايي از ايشان در زمينه هاي اخلاق و كلام و تفسير هستند كه امروزه در دسترس اند از جمله كتاب الزهد كه بيشتر جنبه اخلاقي دارد و در ادامه، به معرفي آن خواهيم پرداخت. حسين بن سعيد أهوازي در اواخر عمر شريف خود به قم مهاجرت كرده و در آنجا وفات مي كند. البته سال درگذشت او بطور دقيق مشخص نيست اما سيره نويسان گفته اند كه او تا سال ٢٥٤ ق در قيد حيات بوده است. 🔸 كتاب الزهد كتاب الزهد يكي از ٣٠ كتابي أست كه حسين بن سعيد تأليف كرده است. اين كتاب در واقع مجموعه اي از روايات معصومين (ع) در زمينه أخلاق است كه با موضوع زهد و ساده زيستي و خودسازي به رشته تحرير در آمده. و اين كتاب از کتب‌ مشهور شیعه است که فقها و روايان به آن مراجعه داشته اند. احادیث کتاب‌الزهد غالباً با عبارت ( حَدَّثَنا حسین‌ بن سعید ) آغاز می‌شود که بنوعي بيانگر أين واقعيت است كه راوي آن يكي از فرزندان یا شاگردان حسین‌ بن سعید، مانند علی‌بن حاتِم، بوده است. شيخ طوسي و برخي از بزرگان شيعه ، كتاب الزهد را معيار و سنجه اي براي ارزيابي ساير كتابها قرار مي دادند. بطوري كه اين كتاب از زمان تأليف پیوسته مورد توجه عالمان و فقيهان بزرگ قرار داشته و یکى از اصول اوليه روائي شیعه محسوب مي شده است. همچنين كتاب الزهد يكي از مصادر كليني و شيخ صدوق در الكافي و من لايحضره الفقيه است كه احاديث آن بصورت گسترده در اين دو كتاب باز نقل شده است. كتاب الزهد شامل ٢٩٠ روايت در قالب ٢٠ باب با سلسله سند از معصومين (ع) در رابطه با موضوعاتي همچون ساده زيستي و حسن خلق و أدب و سكوت و تواضع و ريا و نفاق و توبه و ياد مرگ و قبر و عذاب قبر و برزخ و حشر و قيامت و شفاعت و بهشت و جهنم و امر به معروف و نهي از منكر است كه به نوعي موارد ذكر شده از فروعات زهد به حساب آمده و در ضمن أبوابي ذكر شده است. 📌 فهرست ابواب کتاب الزهد عبارتند از: ۱ ـ باب الصمت الا بخیر و ترک ما لا یعنیه و النمیمة ۲ ـ باب الادب والحث على الخیر ۳ ـ باب حسن الخلق والرفق والغضب ۴ ـ باب المعروف والمنکر ۵ ـ باب برّ الوالدین والقرابة والعشیرة والقطیعة ۶ ـ باب حق الجوار ۷ ـ باب ما جاء فی المملوک ۸ ـ باب ما جاء فی الدنیا ومن طلبها ۹ ـ باب الملکین وما یحفظان ۱۰ ـ باب التواضع والکبر ۱۱ ـ باب الریاء والنفاق والعجب والکبر ۱۲ ـ باب التوبة والاستغفار والندم والاقرار ۱۳ ـ باب البکاء من خشیة الله ۱۴ ـ باب ذکر الموت والقبر ۱۵ـ باب من یعاین المؤمن والکافر ۱۶ ـ باب المسألة فی القبر وعذاب القبر والبرزخ ۱۷ ـ باب الحشر والحساب والموقف بین یدى الله تعالى والصراط ۱۸ ـ باب الشفاعة ومن خرج من النار ۱۹ ـ باب احادیث الجنة والنار ۲۰ ـ باب الامر بالمعروف والنهی عن المنکر 🔹 نكات رجالي به پيوست فايل pdf اين كتاب ارزشمند را به محضر شما همراهان گرامي تقديم مي دارد. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
كتاب الزهد.pdf
316.8K
كتاب الزهد - حسين بن سعيد اهوازي لازم به ذكر است كه تا صفحه ٦٨ اين فايل ، مقدمه نسبتا مفصلي پيرامون كتاب الزهد بوده و اصل كتاب از صفحه ٦٨ به بعد شروع مي شود. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 بررسي سندي روايت جابر و رنگ پریدگی چهره حضرت زهرا (س) 🔸 روايتي را مرحوم کلینی در كافي از جابر بن عبدالله انصاری نقل كرده كه ايشان به همراه پیامبر(ص) به خانه حضرت زهرا(س) رفته اند. پیامبر(ص) در مقابل درب ورودي اجازه ورود برای خود و جابر می خواهند ولی حضرت زهرا(س) با اشاره به اينكه روسري بر سر نداشته اند نسبت به ورود جابر عذر مي آورند. و پیامبر(ص) برای اینکه این مشکل برطرف شود، به ایشان می گويند، با قسمتی از رو اندازت سرت را بپوشان، (فقال: يا فاطمة خذي فضل ملحفتك فقنعي به رأسك) سپس حضرت زهرا(س) به جابر اجازه ورود می دهند. جابر وقتی وارد خانه حضرت زهرا (س) می شود، در صورت ایشان، رنگ پریدگی می بیند و پیامبر(ص) از سبب آن می پرسد و دختر گرامي پيامبر دلیلش را گرسنگی خود می داند. و در ادامه با تعليم دعايي از سوي پيامبر(ص) و استجابت فوري دعای ایشان، جابر متوجه مي شود كه چهره فاطمه (س) گلگون شد و خون در آن جريان يافت و رنگ پریدگی صورت ایشان از زردي به سرخي تغيير كرده و آن حالت ضعف از بین رفته و بعد از آن ديگر فاطمه (س) گرسنه نشده است. 🔻 سند و متن اين روايت در كافي كليني چنين است: محمد بن يعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن ابي عبدالله عن اسماعيل بن مهران عن 📌عبيد بن معاوية بن شريح عن سيف بن عميرة عن 📌عمرو بن شمر عن جابر عن ابي جعفر(ع) عن جابر بن عبدالله الانصاري قال: خرج رسول الله(ص) يريد فاطمة و إنا معه فلما انتهينا إلى الباب وضع يده عليه فرفعه ثمَّ قال: السلام عليكم. فقالت فاطمة عليك السلام‏ يا رسول الله. قال: أدخل؟ قالت ادخل يا رسول الله. قال: أدخل و من معي؟ فقالت يا رسول الله ليس‏ علي‏ قناع‏ فقال: يا فاطمة خذي فضل ملحفتك فقنعي به رأسك. ففعلت ثمَّ قال: السلام عليكم فقالت: و عليك السلام يا رسول الله قال: أدخل: قالت نعم يا رسول الله قال: أنا و من معي؟ قالت و من معك، قال جابر: فدخل رسول الله و دخلت، و إذا وجه فاطمة أصفر كأنه بطن جرادة فقال رسول الله ما لي أرى وجهك أصفر؟ قالت يا رسول الله الجوع فقال اللهم مشبع الجوعة و دافع الضيعة أشبع فاطمة بنت محمد فقال جابر: فو الله لنظرت إلى الدم ينحدر من قصاصها حتى عاد وجهها أحمر فما جاعت بعد ذلك اليوم. 🔺️برخي به استناد به اين روايت مدعي اند كه حضرت زهرا(س) چهره خود را در برابر نامحرم نپوشانده و جابر بن عبدالله هم چهره ایشان را مشاهده کرده به گونه ای كه رنگ پریدگی صورت ايشان را متوجه شده و پیامبر(ص) هم مانع مشاهده کردن او نشده اند. ⭕️ با اين همه اما اين خبر واحد از نظر سندي ضعيف است زيرا 📌اولا : عبيد بن معاوية و يا (عبيدالله بن معاوية بن شريح) مجهول الحال است 📌و ثانيا : عمرو بن شمر جعفي ضعيف بوده و رواياتش غير قابل اعتماد است. ▫️ابن الغضائري به صراحت عمرو به شمر را تضعيف كرده است. ▫️نجاشي نيز ضمن تصريح به ضعف عمرو بن شمر مي نويسد: … ضعيف جدا زيد احاديث في كتب جابر الجعفي ينسب بعضها اليه و الامر ملتبس. از اين رو روايت فوق الذكر در كتاب كافي ضعيف السند بوده و غير قابل استناد است. 📚رجوع كنيد به : ١- الکافی ج ٥ ص ٥٢٨ و ٥٢٩ باب الدخول علي النساء، روايت ٥. ٢- رجال ابن الغضائري ص ٧٤ شماره ٧٨. ٣- رجال النجاشي ص ٢٨٧ شماره ٧٦٥. ٤- معجم رجال الحديث ج ١٤ ص ١١٦ و ١١٧. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
توضيحات تصوير را در يادداشت زير ببينيد. 👇