eitaa logo
💕ترفندهای خلاقانه زندگی💕
5.9هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
116 فایل
💃دورهمی #بانوان ودختران #باسلیقه
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣ کارهای هنری و خیریّه ✨اگر وقت اضافه‌ای در طول روز پیش آمد، می‌توان آن را به کارهای خیریّه‌ و هنری گذراند. ✅ الزاماً نباید کاری را کار به حساب آورد که در آن پول باشد؛ بلکه می‌توان با شرکت در کارهای خیریّه، برکت معنوی زندگی را دو چندان کرد. ✳️ بسیارند زنانی که در کنار تربیت فرزند و همسرداری موفّق، در کار رسیدگی به امور فقرا، فعّالیت می‌کنند که هم بازتاب اجتماعی دارد و هم آرامش را برای آنان به ارمغان می‌آورد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ١۶۵ @abbasivaladi
📌اشتغال زنان و بحران بیکاری ✅ما برای قضاوت در بارۀ کار زن در بیرون از خانه، باید هم مصالح جامعه و هم مصالح خانواده را در نظر بگیریم. نه می‌توان خانواده را فدای جامعه کرد و نه جامعه را فدای خانواده؛ چرا که خیر و صلاح جامعه و خانواده، اصلاً دو چیز نیست که بتوان از یکی برای خاطر دیگری گذشت. این دو، دست در گردن یکدیگر داشته، بر هم تأثیر دارند. ⚠️اگر خانواده‌ها محیط تربیتی درستی نداشته باشند، جامعه نیز فضای مطلوبی نخواهد داشت. جامعه، یعنی مجموع خانواده‌ها. پس خانواده‌های خوب، جامعۀ خوب را ایجاد خواهند کرد. نهادهای اجتماعی هم در خانواده‌ تأثیر دارند. ✳️مثلاً مدرسه و دانشگاه خوب، محصّلان خوبی را به جامعه عرضه خواهد کرد که می‌توانند فرزندان خوبی برای پدران و مادرانشان و پدر و مادر خوبی برای فرزندان آینده‌شان باشند. ⚠️بدون تردید، تأمین حدّاقلی نیازهای اقتصادی یک فرزند، نقش بسزایی در تربیت او دارد. ناگفته پیداست که بسیاری از پدران خانواده نیز به جهت کمبود فرصت شغلی، از تأمین این اندازه از نیاز، عاجز هستند. ⁉️ آیا می‌دانید که بسیاری از زنانی که برای زندگی بهتر به سر کار می‌روند، در گرفتن این فرصت از مردانی که وظیفۀ اصلی آنها تأمین اقتصاد خانواده است، چه نقش بزرگی را ایفا می‌کنند؟ ⁉️ آیا می‌دانید که شغل بسیاری از این زن‌ها، زنانه نیست و به راحتی و بهترین شکل آن، از عهدۀ مردان بر می‌آید؟ آیا می‌دانید که بسیاری از مردان، به همین حقوقی که زنان از این شغل‌ها می‌گیرند، قانع بوده، آما‌دۀ کار هستند؟ ⁉️آیا می‌دانید که با حضور نیافتن این زن‌ها بر سرِ چنین کارهایی، نه تنها چرخۀ اقتصادی جامعه دچار مشکلی نمی‌شود، بلکه بهتر از گذشته هم می‌چرخد؟ 📛با دقّت در این مطالب، به راحتی می‌توان گفت که اشتغال بسیاری از زنان در کارهایی که نیازی به حضور زن ندارد و زنان هم صرفاً به دلیل زندگی بهتر به سراغ آن کارها رفته‌اند، دو اثر تخریبی بر محیط خانواده‌ها می‌گذارد: 1⃣ آن که خانواده‌ای را از حضور مؤثّر مادر، محروم می‌کند؛ مادری که وظیفۀ اصلی او، مدیریت عاطفی خانواده است. 2⃣ آن که خانواده‌ای دیگر را از تأمین اقتصادی حدّاقلی به وسیلۀ پدر، بی‌نصیب می‌کند؛ پدری که وظیفه‌اش تأمین نیازهای اقتصادی خانواده است. ❌ این، یعنی خارج شدن زن و مرد از جایگاه مشخّص هستی و مشکل نیز از همین جا آغاز می‌شود که زن و مرد، در جایگاهی که به صورت طبیعی باید در آن قرار بگیرند، حضور نداشته باشند. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ۱۶۶ @abbasivaladi @nokatezendegy
📌شغل‌های اختصاصی زنان ✅ به هیچ وجه نمی‌توان این مسئله را پوشیده نگه داشت که برخی از کارها باید برعهدۀ زن‌ها باشد؛ کارهایی مثل پزشکی برای خانم‌ها بویژه رشته‌هایی که به مسائل ویژۀ زن‌ها می‌پردازد؛ مثل زنان و زایمان، معلّمی برای دخترها و.... نقطۀ آرمانی در جامعه، آن است که شغل‌های زنانه را زن‌ها برعهده بگیرند تا جایی که نیاز به مواجهۀ زن و مرد در جامعه به حدّاقل ممکن برسد. ❓امّا باز هم ممکن است کسی بپرسد با توجّه به نکته‌های قبلی، فرزندان این زنانی که بر سرِ شغل‌های زنانه حاضر می‌شوند، چه گناهی کرده‌‌اند که باید از نعمت حضور مادر، محروم باشند؟ ✳️ پاسخ این پرسش، یک برنامۀ عملی است. اگر جامعه به همراه مسئولان بپذیرند که اوّلاً حضور پُررنگ و مؤثّر مادر در خانه برای تربیت مطلوب فرزند، ضروری است و ثانیاً شغل‌هایی هم وجود دارد که باید زن‌ها عهده‌دار شوند، آن وقت می‌توان با یک برنامه‌ریزی که چندان هم مشکل نیست، در پذیرش‌ها و استخدام‌ها، تعداد بیشتری از زنان را برای این شغل‌‌ها برگزید که هر مادر، زمان کمتری را برای به انجام رساندن آن شغل، صرف کند. ❇️در این صورت، هم وظیفۀ مادری بر زمین گذاشته نمی‌شود و هم شغل‌های زنانه را مردان تسخیر نخواهند کرد. مثلاً اگر در کشور با وجود تعدادی از پزشکان متخصّص زنان و زایمان، هر پزشکی باید روزانه هشت ساعت وقت خود را صرف شغلش کند، با دو برابر شدن این جمعیّت، هر نفر چهار ساعت وقت را صرف شغلش می‌کند. ⚠️ما با طرح این مباحث، نمی‌خواهیم شالودۀ زندگی زنان شاغل را به هم بریزیم؛ زیرا برخی از زنان، کارشان، جانشان است و جدا شدن از کار، باعث به هم خوردن تعادلشان می‌شود؛ امّا به اینها سفارش می‌کنیم اگر نمی‌خواهید از کارتان جدا شوید، تلاشتان را دو صد چندان کنید تا وظیفۀ مادری، قربانیِ کار نشود. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص١۶۹ @abbasivaladi @nokatezendegy
اگر به کسی اهمیت می‌دهید، "کناره‌گیری" یکی از ضعیف‌ترین راهبردها برای حل مشکلات است. با دوستان، همکاران و به‌ویژه اعضای خانواده - والدین، همسر، بچه‌ها و دیگر اقوام - هر وقت مشکلی بروز می‌کند، عاقلانه این است که در موردش صحبت کنید. چطور درباره‌ی مشکل صحبت کنیم؟ ما راهبردهای صریح و شناخته شده‌ای را که توأم با قاطعیت باشند، نه پرخاشگرانه، برای گفتگو پیشنهاد می‌کنیم. وقتی ژانت می‌خواهد مشکلش را با فرانک مطرح کند، از ارتباط قاطعانه استفاده می‌کند. • ابتدا، مشکل را مطرح کنید: «وقتی با مارویس و جوئل ناهار می‌خوردیم، با من حرف نزدی. همین کار را در مهمانی مارکوس هم کردی. چند باری که سعی کردم حرفی بزنم، حرفم را قطع کردی.» • بعد، احساس‌تان نسبت به مشکل را مطرح کنید: «احساس ناراحتی و عصبانیت می‌کنم چون احساس می‌کنم شبیه احمق‌ها هستم و به نظر می‌رسد که عقیده‌ام خیلی برایت اهمیت ندارد.» • سپس توضیح دهید که دوست دارید موقعیت به چه شکلی تغییر کند: «خیلی دوست داشتم که مرا نادیده نمی‌گرفتی. خیلی عالی می‌شد اگر گاهی رو به من می‌کردی و می‌پرسیدی عقیده و احساسم در این باره چیست؟» توجه کنید که ژانت عاقلانه از کاربرد پیام های «تو.... هستی» اجتناب می‌کند: به عنوان مثال «تو بی‌ملاحظه و خودخواه هستی!» صحبت درباره‌ مشکل بدین معنا نیست که با قضاوت درباره دیگری کارهایی را که کرده به او یادآوری کنید. بلکه یعنی مشکل را از دیدگاه خودتان توصیف کنید، بگویید چه احساسی دارید و توضیح دهید چطور دوست دارید موقعیت تغییر کند. در این روش با مشکلات روبه‌رو می‌شوید و آنها را قاطعانه حل می‌کنید، نه اینکه از آنها فرار کنید. 40 فکر سمی آرنولد لازاروس و دیگران اگر به کسی اهمیت می‌دهید، "کناره‌گیری" یکی از ضعیف‌ترین راهبردها برای حل مشکلات است. با دوستان، همکاران و به‌ویژه اعضای خانواده - والدین، همسر، بچه‌ها و دیگر اقوام - هر وقت مشکلی بروز می‌کند، عاقلانه این است که در موردش صحبت کنید. چطور درباره‌ی مشکل صحبت کنیم؟ ما راهبردهای صریح و شناخته شده‌ای را که توأم با قاطعیت باشند، نه پرخاشگرانه، برای گفتگو پیشنهاد می‌کنیم. وقتی ژانت می‌خواهد مشکلش را با فرانک مطرح کند، از ارتباط قاطعانه استفاده می‌کند. • ابتدا، مشکل را مطرح کنید: «وقتی با مارویس و جوئل ناهار می‌خوردیم، با من حرف نزدی. همین کار را در مهمانی مارکوس هم کردی. چند باری که سعی کردم حرفی بزنم، حرفم را قطع کردی.» • بعد، احساس‌تان نسبت به مشکل را مطرح کنید: «احساس ناراحتی و عصبانیت می‌کنم چون احساس می‌کنم شبیه احمق‌ها هستم و به نظر می‌رسد که عقیده‌ام خیلی برایت اهمیت ندارد.» • سپس توضیح دهید که دوست دارید موقعیت به چه شکلی تغییر کند: «خیلی دوست داشتم که مرا نادیده نمی‌گرفتی. خیلی عالی می‌شد اگر گاهی رو به من می‌کردی و می‌پرسیدی عقیده و احساسم در این باره چیست؟» توجه کنید که ژانت عاقلانه از کاربرد پیام های «تو.... هستی» اجتناب می‌کند: به عنوان مثال «تو بی‌ملاحظه و خودخواه هستی!» صحبت درباره‌ مشکل بدین معنا نیست که با قضاوت درباره دیگری کارهایی را که کرده به او یادآوری کنید. بلکه یعنی مشکل را از دیدگاه خودتان توصیف کنید، بگویید چه احساسی دارید و توضیح دهید چطور دوست دارید موقعیت تغییر کند. در این روش با مشکلات روبه‌رو می‌شوید و آنها را قاطعانه حل می‌کنید، نه اینکه از آنها فرار کنید. 40 فکر سمی آرنولد لازاروس و دیگران @nokatezendegy
توصیه‌هایی برای زن‌و‌شوهرها با توجه به نحوه‌ی برخورد متفاوت زن‌ها و مردها با احساسات رنج‌آور زندگی، این سووال مطرح می‌شود که زن و شوهر برای تحکیم عشق و علاقه‌ی خود چه می‌توانند بکنند؟ کارشناسان امور زناشویی بر اساس تحقیقاتی که روی زندگی زوج‌های موفق انجام داده‌اند توصیه‌های خاصی برای زن‌ها و مردها دارند. توصیه به مردها این است که در مقابل درگیری عقب‌نشینی نکنند، بلکه درک کنند که وقتی همسرشان اختلافاتی را مطرح می‌کند ممکن است این کار را از روی عشق و به خاطر سلامت رابطه‌شان انجام دهد، اگر چه انگیزه‌های دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد. وقتی نارضایتی‌ها امکان بروز نیابد، بر شدت‌شان افزوده می‌شود و بالاخره به صورت فورانی از خشم در می‌آیند. اما وقتی که شخص بتواند نارضایتی خود را به هر نحو مطرح کند و برای آن پاسخی بیابد فشارهای درونی‌اش فروکش می‌کنند. شوهرها باید درک کنند که خشم یا ناخشنودی زن‌شان به منزله‌ی حمله به شخصیت آنها نیست.  مردها همچنین نباید سعی کنند با ارائه یک راه حل علمی سر و ته قضیه را هم بیاورند و گفتگو را خاتمه دهند. برای زن خیلی مهم است که شوهرش به گله‌های او گوش دهد و با احساسات او در مورد موضوع همدلی کند(گرچه لزومی ندارد با او موافق باشد). ارائه سریع راه حل از سوی شوهر ممکن است این فکر را در زن بوجود آورد که شوهرش احساسات او را نادیده گرفته و به آن اهمیت نمی‌دهد. شوهرانی که در میان آتش خشم قادرند همچنان در کنار همسرشان بمانند(به جای نادیده گرفتن شکوه‌های آنها) به همسر خود تفهیم می‌کنند که حرفهای او را می‌شوند و به آن احترام می‌گذارند.  از همه مهمتر اینکه زن دوست دارد احساساتش مورد توجه و احترام قرار بگیرد حتی اگر شوهرش با آنها موافق نباشد. در بیش از نیمی از موارد وقتی که زن حس می‌کند به نظریات و احساساتش توجه شده است، آرام می‌گیرد. اما توصیه به زن‌ها: مشکل اصلی مردها این است که زن‌شان در بیان مشکلات بیش از حد، شدت و حرارت نشان می‌دهند، به همین دلیل زن‌ها باید مراقب باشند که شخصیت مرد را مورد حمله قرار ندهند، یعنی رفتار و عملکرد او را مورد انتقاد قرار دهند و به شخص آنها توهین نکنند، شکایت‌ها و گله‌گزاری‌ها نباید شخصیت مرد را مورد تهاجم قرار دهد، بلکه به طور واضح باید رفتار مشخصی را در او مورد انتقاد قرار دهد. حمله خشمگینانه به شخصیت مرد باعث جبهه گیری یا سکوت سنگین او می‌شود و حاصلی جز رنجش بیشتر ندارد و فقط دعوا را حادتر می‌کند. یک روش سودمند برای زن‌ها این است که انتقاد خود را با ملاطفت و در لابلای جملاتی که حاکی از عشق آنها به همسرشان است بیان کنند. - دنیل گلمن @nokatezendegy
توقع کامل بودن - یعنی اینکه خودتان را با معیارهایی ناممکن بسنجید - می‌تواند به مسیر مخربی از منفی‌اندیشی منجر شود که اغلب به نارضایتی، ایراد گرفتن از خود، آزردگی و نگرش «چرا مرا به زحمت می‌اندازید» می‌انجامد. اگر به خودتان فشار بیاورید که بدون نقص عمل کنید، ممکن است متوجه شوید که تلاشهایتان بی‌حاصل است. وقتی به خودتان فشار می‌آورید که توقعات غیرواقع‌بینانه را برطرف کنید، دچار فشار روانی، اضطراب، غیبت از کار و فرسودگی بی‌جهت می‌شوید. در واقع، کمال‌گرایی اغلب رقابت ناسالم را تشویق می‌کند و ممکن است حتی رفتاری غیراخلاقی (تقلب در امتحان، بی ارزش کردن کار دیگری، ادعای دروغ در زمینۀ برخورداری از مهارتی شغلی) را موجب شود. بعد از اینکه پذیرفتید چقدر معیارتان از کمال‌گرایی غیرواقع‌بینانه است، بیاموزید که به خودتان اجازه دهید در هر لحظه از روز با سرعت تمام تلاش نکنید. در عوض، تلاش کنید شایسته باشید. تمام سعی خود را به کار گیرید. درک کنید روزهایی وجود دارند که احساس مریضی می‌کنید، با مشکلی شخصی دست به گریبانید، یا متوجه می‌شوید کاری که در حال انجامش هستید چندان هم مهم نیست. وقتی از فشار کمال‌گرایی رها شوید، از کار لذت بیشتری خواهید برد و نتیجه خوب یا شاید عالی شود. در واقع، وقتی توقعاتتان از حد کمال پایین‌تر بیاید، شما اغلب رضایت زیادی از کار خواهید داشت. 📕 چهل فکر سمی @nokatezendegy
انسان‌ها به سه گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول، رویاپردازان و سخنگویان، که پروژه‌هایشان را با هیاهو، شور و شوقی وصف‌ناپذیر آغاز می‌کنند؛ اما این انفجار انرژی و شور و هیجان به سرعت فروکش می‌کند، زیرا در دنیای واقعی، برای پایان دادن به هر پروژه، تلاشی سخت و بی‌وقفه لازم است. این افراد موجوداتی احساساتی هستند که اغلب در لحظه‌ی حال زندگی می‌کنند و به راحتی با ورود چیزهای جدید، علاقه‌ی خود را از دست می‌دهند. پروژه‌های ناتمام بسیاری در زندگی‌شان وجود دارد و حتی برخی از آنان به اندیشیدن و پروردن افکار پوچ‌شان عادت دارند. گروه بعد، افرادی هستند که هر کاری را انجام می‌دهند به نتیجه می‌رسانند، یا به این دلیل که آنها مجبورند یا به این خاطر که توانایی انجامش را دارند، اما هنگام رسیدن به خط پایان، انرژی و قدرتی کمتر از لحظه‌ی شروع دارند و از آنجا که مجبور به اتمام راه هستند، اغلب شتابزده و بی‌برنامه پروژه را به انتها می‌رسانند و معمولا احساس نارضایتی می‌کنند. در واقع هر پروژه را بدون درک دقیق از چگونگی پایان آن شروع می‌کند و هنگام پیشرفت و مواجهه با رخدادهای غیرقابل انتظار برنامه‌ای خاص ندارند. گروه سوم، شامل افرادی می‌شود که قوانین اولیه قدرت و استراتژی را درک می‌کنند. پایان در هر زمینه‌ای مانند یک پروژه، یک مبارزه‌ی انتخاباتی یا یک گفتگو، اهمیت فوق العاده‌ای برای مردم دارد. این اتفاق در ذهن ثبت می‌شود. یک جنگ می‌تواند با هیاهوی بسیار شروع شود و پیروزی‌های بسیاری را به ارمغان بیاورد؛ اما اینکه چگونه به پایان می‌رسد، در یادها می‌ماند و کسی به شروع پرهیاهو اهمیتی نمی‌دهد و تنها شاید این هیاهو برای لحظه‌ای ذهنشان را درگیر کند. افراد گروه سوم از اهمیت به پایان رساندن آگاه هستند. آنها با تفکر منطقی، طرحی روشن ارائه می‌کنند. آنها نه تنها برای پایان دادن به پروژه‌ی خود در آینده برنامه ریزی می‌کنند، بلکه به تمام نتایج و عواقب اجرای آن برنامه هم می‌اندیشند. این افراد کسانی هستند که «هنر به پایان رساندن» را می‌دانند. - رابرت گرین @nokatezendegy
سرزنش کردن و مقصر دانستن دیگری، همچنین به پایین آوردن عزت نفس، به ویژه در بچه‌ها، منجر می‌شود. اظهارات سرزنش آمیز، پیام‌های زیر را انتقال می‌دهد: «تو بدی»، «تو احمقی»، «تو اشتباه می‌کنی»، «تو نفرت‌انگیزی»، «تو خودخواهی.» بیشتر درمانگران بیماران زیادی را می‌بینند که برای هر موضوعی که غلط از آب در می‌آید، خودشان را سرزنش می‌کنند. در واقع پیشینۀ زندگی‌شان تا حدودی بدون استثنا والدین و معلمان سرزنش کننده‌ای را آشکار می‌کند که در طول سال‌های شکل‌گیری‌شان روی آنها تأثير گذاشته‌اند. مقصر نامیدن، متهم کردن، محکوم کردن و سرزنش کردن دیگران یا خودتان، مخرب است. در واقع این رفتارها مانع راه حل‌های سازنده و خلاق برای مشکلات هستند. از این رو وقتی کارها غلط از آب درمی‌آیند، یکی از سازنده‌ترین عاداتی که باید رشد دهیم، این است که ابتدا از خودمان بپرسیم: «چطور باعث این مشکل شدم؟» این، ارزش تکرار را دارد که بگوییم در جر و بحث‌ها بیشتر اوقات هرگز یکی صد درصد برحق و دیگری صد درصد ناحق نیست. 📚 چهل فکر سمی - لازاروس @nokatezendegy
خوشبختی آن چیزی نیست که به‌دنبالش هستیم. یا آنکه آدم‌ها به هزار زور و داستان و عکس و افسانه و فیلم به ما نشان می‌دهند، خوشبختی خودِ ما هستیم، در بدنمان، با هزاران تجربهٔ احساسی سخت و زیبا. خوشبختی، حالت آرامشی است که گاهی در بین احساس‌هایمان بالا می‌آید و ما را دلگرم می‌کند و انگار در گوشمان زمزمه می‌کند: احساس‌ها را بپذیر. من جایی در میان این احساس‌ها دوباره به تو بر می‌گردم، نگران نباش. 📕 تکه‌هایی از یک کل منسجم @nokatezendegy
درس‌های عاطفی (حتی عمیق‌ترین عادت‌های آموخته شده در دوران کودکی) را می‌توان از نو شکل داد. یادگیری عاطفی تا آخر عمر ادامه دارد. - دنیل گلمن @nokatezendegy
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باور داشته باشید... علی‌رغم کاستی‌ها اراده کنید و به آنچه می‌خواهید برسید! @nokatezendegy