هدایت شده از بصیرت روشنگری
🏴اگر عزت واقعی میخواهیم باید در راه پیامبر قدم بگذاریم/تبرک جستن مردم از آب وضوی پیامبر و اعتراف ابوسفیان به عزت واقعی ایشان
◾️▪️ رهبرمعظم انقلاب: پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ده سال حکومت کرد، اما اگر بخواهیم عملی را که در این ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پُرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمیتوانند آن همه کار و تلاش و خدمت را انجام دهند! اگر ما کارهای امروزمان را با آنچه که پیغمبر انجام داد، مقایسه کنیم، آنگاه میفهمیم که پیغمبر چه کرده است. اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه و ایجاد آن الگو، یکی از معجزات پیغمبر است.
▪️ آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبهروز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد. وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو میگیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شدهاند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان میچکد، از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیدهام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیدهام.
▪️آری؛ عزّت معنوی، عزّت واقعی است؛ «وللَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»؛ مؤمنین هم اگر آن راه را بروند، عزّت دارند.
#شهادت_امام_رضا_سلام_الله_علیه
◾️غسلدادنِ بدن مطهّر امام رضا توسط حضرت جواد الائمه ...سلام الله علیهما
مرحوم شیخ صدوق نقل میکند:
وقت غسل دادن بدن مطهر امام رضا علیهالسلام رسید که حضرت جواد علیهالسّلام رو به اباصلت نموده و فرمودند:
ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه میگویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم.
اما امام جواد علیهالسلام فرمودند:
تَنَحَّ یَا أَبَا الصَّلْتِ فَإِنَّ لِی مَنْ یُعِینُنِی غَیْرَکَ
▪️تو یک طرف برو. کسی هست که به من در امر، یاری برساند.
📚عیون اخبارالرضا علیهالسلام ج۲ ص۲۴۵
لا یوم کیومک یا اباعبدالله الحسین
این عبارتها دلِ یک «دلسوخته» را به این سو و آن سو میکشاند...
در اینجا امام جواد علیهالسلام فرمود:
«فَإِنَّ لِی مَنْ یُعِینُنِی غَیْرَکَ»
همراه من کسانی هستند غیر از تو که مرا در این امر کمک میکنند...
🔻مثل این عبارت هم در یک جای دیگر از تاریخ آمده است:
... مردان بني اسد پیش آمدند تا امام سجاد علیهالسلام را کمک کنند...
اما امام علیهالسلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند:
أنا أكِفيكُم أمرَه.
▪️من به تنهایی کفایت میکنم.
به امام گفتند:
ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی این بدن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای این پیکر را تکان بدهیم ...
فَبَکٰی بُکاءً شَدیداً
▪️در این هنگام امام علیه السلام به شدت گریه کردند و فرمودند:
«إنَّ مَعیَ مَنْ یُعینُنی عَلَیه»
▪️همراه من کسانی هستند که مرا در دفن پیکر مطهر پدرم کمک دهند...
سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیهالسلام را بلند کردند و فرمودند:
بسم اللّه و باللّه و في سبيل اللّه و علَى مِلّةِ رسول اللّه...
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۱۱
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۶
https://eitaa.com/nokatmadahy
مرحوم فِهری زنجانی میفرمودند:
در مشهد، آیت الله بهجت را دیدار کردم، پرسیدم:
«یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم، دوست بودیم، اگر چه هم درس نبودیم، شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.
ما که سید بودیم. چه میشد دست ما را هم میگرفتید؟!
اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا (علیهالسلام) برای من نگویید، از این جا نمیروم!»
آیت الله بهجت سرشان را پایین انداختند، آن گاه سر را بالا آوردند و فرمودند:
یک بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزد خودشان بردند، ده مطلب فرمودند.
یکی این بود:
«مگر میشود، مگر میشود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!»
➖#امام_حسن_عسکری علیهالسلام در لحظات احتضار خود، آب طلبید و به دستان فرزند دلبندش، سیراب شد
🌑در روایت آمده است: آخرین لحظات عمر مبارک امام حسن عسکری علیهالسلام بود که به «عقید»، خادم خود فرمودند: «ای عقید! قدری آبِ مَصطکی برای من بجوشان!» عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل(نام دیگر حضرت نرجس) مادر امام زمان علیهالسلام، آن را به خدمت حضرت آورد.
فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ
وقتى كه كاسه را به دست او داد و خواست آن را بياشامد، دست مباركش لرزيد و كاسه به دندان حضرت خورد، آب را كنار گذاشت و به عقيد فرمود: «داخل خانه شو، آنجا کودکی را مىبينى كه در حال سجده است، او را بياور.»
🔻عقيد گفت: وارد خانه شدم و خانه را گشتم، ناگهان بچهاى را ديدم كه در سجده است و انگشت شهادت را به سمت آسمان بلند كرده بود. خدمت ايشان سلام كردم، او هم نمازش را مختصر كرده و به اتمام رساند، گفتم: سَرورم به شما امر مىكند كه به سمت او بيرون آيى. در همین اين حال، مادرش صقيل آمد و دست او را گرفت و نزد پدرش امام حسن عليه السلام بُرد. ابو سهل مىگويد: هنگامى كه كودك جلوى امام عليه السلام ايستاد، سلام كرد. او رنگش به سان مرواريد، موهايش مجعّد و دندانهاىش از هم جدا بودند.
⬅️ هنگامى كه امام حسن عسكرى عليه السلام او را ديد، گريست و فرمود: «اى سَرور خاندان خود! به من آب بنوشان كه من رهسپار به سوى پروردگارم هستم». كودك، كاسۀ جوشيده مصطكى را به دست گرفت سپس لبانش را حركت داد [و ذكرى خواند] و آن را به امام عليه السلام نوشاند. هنگامى كه امام عليه السلام آن را نوشيد، فرمود: «مرا براى نماز آماده كنيد».
پس دستمالى در دامنش نهاده شد و كودك، اعضاى پدر را يك به يك وضو داد و بر سر و پاهايش مسح كشيد. امام عليه السلام به او فرمود: «مژده بده-اى پسر عزيزم-كه تو صاحب الزمان هستى، تو مهدى هستى، تو حجّت خدا بر زمين هستى و تو فرزند من، و وصىّ من هستى و من پدر تو هستم و تو [محمد] بن حسن بن على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب هستى؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پدر توست و تو خاتم اوصيا و امامان پاك و پاكيزه هستى.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بشارت تو را داده و او تو را نام و كنيه نهاده است. این عهدى است به سوى من از پدرم از پدرهاى طاهرین تو. خداوند بر اهل بيت درود فرستد! یقیناً پرودگار ما ستوده و بزرگوار است.».
امام عسكرى عليه السلام در همان وقت، از دنيا رفت. درودهاى خدا بر همۀ آنان باد!
📚کتاب الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۲۷۲
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیهالسلام
https://eitaa.com/nokatmadahy
«اجتماع بزرگ منتظران»
بمناسبت عیدامام زمان عج نهم ربیع الاول سالروز آغاز امامت حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه
زمان :مراسم در روز دوشنبه 3 مهر ماه ساعت 16عصر
مکان: در ضلع جنوبی دریاچه کیو (مکان اجرای سرود سلام فرمانده)
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دکتر خدایی
مداحان:
کربلایی رضا دارابی
کربلایی مهدی دهقان نژاد
کربلایی احمد کرم اللهی
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)
https://eitaa.com/bonyadmahdaviatlorestan
❣﷽❣
🌸#سخنرانی_امام_عسکری_ع
🌸 نمونه ای از کرم و بزرگواری امام حسن عسکری (ع)
محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) میگوید: به تهیدستی و فقر مبتلا شده بودیم و زندگی را به سختی میگذراندیم، پدرم (علی بن ابراهیم) گفت: نزد این مرد (امام حسن عسکری) برویم، زیرا او به جوانمردی و بزرگواری،
توصیف میشود.
گفتم: آیا او (امام حسن) را میشناسی؟
پدرم گفت: نه، نمی شناسم و هرگز او را ندیده ام، با هم به حضور آن حرکت کردیم. در مسیر راه، پدرم گفت: (چقدر نیاز داریم که آن حضرت دستور پانصد درهم را برای ما بدهد، تا ۲۰۰ درهم آن را صرف در پوشاک و ۲۰۰ درهم آن را صرف در بدهکاری کنیم و ۱۰۰ درهمش را برای مخارج زندگی به مصرف رسانیم).
من با خود گفتم: کاش ۳۰۰ درهم نیز به من بدهد، صد درهم آن را پوشاک، صد درهمش را در مخارج زندگی به مصرف برسانم و با صد درهم آن الاغی خریداری کنم تا به
پس از ساعتی از محضر امام حسن (ع) مرخص شدیم، غلامش آمد و کیسه پولی به پدرم داد و گفت: (این کیسه، حاوی ۵۰۰ درهم است، ۲۰۰ درهم آن برای پوشاک، ۲۰۰ درهم آن برای برای بدهکاری و ۱۰۰ درهم آن برای مخارج زندگی شما است).
و کیسه دیگری به من داد و گفت: (این کیسه حاوی ۳۰۰ درهم است، صد درهمش برای پوشاک و صد درهمش برای مخارج زندگی و با صد درهمش الاغی برای خود خریداری کن، ولی به کوهستان (باختران و اطراف) نرو بلکه به (سوراء) برو، محمد بن علی بن ابراهیم به سوراء رفت و در آنجا با زنی ازدواج کرد.
روایت کننده گوید: اکنون علی بن ابراهیم (به خاطر آن کمکهای امام حسن) املاکی دارد که قیمت محصول آن معادل هزار درهم است، در عین حال پیرو (مذهب واقفی) است (یعنی معتقد است که امام کاظم (ع) همان امام قائم (ع) است و بعد از او امامی نیست).
محمد بن ابراهیم میگوید: به علی بن ابراهیم گفتم: (وای بر تو! مگر دلیلی روشنتر از این وجود دارد ؟
(درباره امامت امام حسن عسکری علیه السلام)
علی بن ابراهیم در پاسخ گفت: این کیشی است که به آن عادت کرده ایم.
📚منبع:
داستانهایی از اصول کافی، ص۳۰۹
https://eitaa.com/nokatmadahy
24.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙استاد انصاریان
👈 این تجربه 60 سال منبرم است: به گنهکاران محبت کنید؛ برمیگردند...!
👈 تلخی و طردکردن از زمان حضرت آدم(ع) تاکنون جواب نداده است
👈 من اگر گنهکاری را ببینم با اون تلخ برخورد نمیکنم، تنها با یک دنیا محبت راه حق و باطل را به او نشان میدهم؛ همین...!
https://eitaa.com/nokatmadahy
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ درکِ غیبت خیلی برای ما مشکل است
https://eitaa.com/nokatmadahy
#تاریخ_مستند
#تقویم_شیعه
🔴 چهاردهم #ربیع_الاول ، روز به درک واصل شدن یزید ملعون
💢در سال ۶۴ هجری قمری در شب چهاردهم ربیع الأول یزید بن معاویة بن ابی سفیان در سن ۳۵ یا ۳۹ یا ۳۷ سالگی به درکات جحیم شتافت . (۱)
مادر یزید ، میسون دختر بجدل کلبی است و او کسی است که غلام پدر خود را بر خود متمکن ساخت و به یزید ملعون باردار شد .
از همینجاست که طبق فرمایش ائمه علیهم السّلام قاتل سیدالشهداء علیه السّلام ولد الزنا است ، که این کلام شامل شمر ، عمر سعد ، ابن زیاد و غیر آنها نیز می شود .
یزید شارب الخمر ، قمارباز ، میمون باز ، ناکح محارم ، صاحب اشعار کفرآمیز ، و تارک الصلوة بود .
دمیری در حیاة الحیوان ، و مسعودی در مروج الذّهب نوشته اند ؛
او میمون های زیادی داشت که لباس حریر و دیبا بر آنها پوشانیده ، طوق های طلا بر آنها نموده ، سوار بر اسب ها می نمود ، همچنین سگ های بسیاری طوق به گردن داشت که با دست خود آنها را شست و شو می داد و سپس نیم خورده آنها را خودش می خورد و در اثر اعتیاد به مشروبات الکلی مست و مخمور بود .(۲)
او بود که واقعه جانسوز کربلا را به وجود آورد و سیدالشهداء علیه السّلام و اصحاب آن حضرت را به شهادت رساند و امام زین العابدین علیه السّلام و عمه سادات ، زینب کبری سلام الله علیها و دیگر علویات و فاطمیات را با آن وضع در کوچه و بازار به اسارت برد .
همو بود که خانه خدا را خراب کرد و پرده کعبه را سوزانید .
همچنین او بود که در واقعة حَرّة ، در مدینه ، کشف ستر زنان مهاجر و انصار کرد و ۳ روز متوالی مال و جان و ناموس مردم را بر سربازان خود حلال کرد ، بعد از این ماجرا فرزندانی به هم رسیدند که پدر معیّنی نداشتند .
بعد از آن ، قتل و غارت در مدینه واقع شد و حرمت حرم شریف نبوی هتک گردید و مردم را داخل حرم مطهر کشتند .
در علت مرگ یزید چند قول است ، از جمله اینکه به بلای ناگهانی هلاک شده است .
شیخ صدوق می فرماید ؛
یزید شب با حالت مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند در حالیکه بدن او تغییر کرده ، مثل آنکه قیر مالیده شده باشد ، و بدن نحسش را در "باب الصغير" دمشق دفن کردند .
📚 ۱ ) تاریخ طبری ۴ / ۳۸۹ .
📚 ۲ ) شبهای پیشاور ۱ / ۲۵۷ .
https://eitaa.com/nokatmadahy