فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پس از ظهور پاسخ امام زمان (عج) به معترضین انتقام کربلا چیست؟
🔵 وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
🎙#استاد_عالی
https://eitaa.com/nokatmadahy
4_5972149186114621832.mp3
4.22M
📻 بشنوید |نکته دوم
🎤 #دکتر_محمد_فراهانی
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۲۲
✅ #آموزش_مداحی
مستمعی که اهل هیئت نیست، اهل گریه و بکا نخواهد بود ... پس روضه ی سنگین میخونی که مجلس گریه دار بشه... در حالی که بدتر مجلس قفل میکنه
پس برای مستمع عام، روضه سنگین نخونید.فقط روضه عاطفی بخونید و اگر با این روضه ی عاطفی ، مجلس حال بکاء پیدا کرد ، اونوقت یه روضه ی کوتاه سنگین هم میشه خوند.
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
◼️ داغ رقيه (سلام الله علیها) کمرم را شکست و مویم را سفید کرد...
زنان مدینه در برگشت اهل بیت از شام، در خانه زینب کبری علیها السلام برای تسلیت جمع شدند و حضرت قضایای کربلاو کوفه و شام را بیان میکرد و زن های مدینه اشک میریختند.
حضرت فرمودند:
بدانید که داغ رقيه سلام الله علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد...
📚 ناسخ التواریخ حضرت زینب علیهاالسلام، ج۲ ص۵۲۶
https://eitaa.com/nokatmadahy
توسل به امام زمانmixdown.mp3
1.64M
🍀تعدیل کننده روحیه خوف (ترس) و رجا(امید) توسل به امام زمان علیه السلام
🎙استاد عباسی ولدی
💥https://eitaa.com/nokatmadahy
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#تاریخ_مستند
◾️قمر بنی هاشم علیهالسلام با جاندادنِ إمام حسن علیهالسلام، خاک بر سر و روی خود میریخت...
⚡️ گوشهای از حال و روز بنی هاشم در عزای امام حسن مجتبی علیهالسلام ...
در نقلی آمده است:
لحظات آخر عمر مبارک امام حسن مجتبی علیهالسلام بود که برادران و خواهران و عدهای از بنی هاشم دور آن حضرت را گرفته بودند، که نفس های آن حضرت به شماره افتاد،
ثمّ إنّهُ وَجَّهَ وَجهَهُ اِلَي القِبلةِ و غَمضَ عَينَيه و مَدَّ يَدَيهِ و رِجلَيه
▪️در این هنگام روی مبارکش را به سمت قبله نمود و چشمانش را بر هم گذاشت و دست و پایش را دراز نمود.
به وحدانیت خدا و رسالت جدّ و ولایت پدرش اقرار نمود و روح مقدسش از این دنیا پر کشید.
🩸سیدالشهداء علیهالسلام در این هنگام پیکر پاک برادر را در بر گرفت و صورت مبارکش را مسح مینمود و فریاد میکشید:
وا اخاه وا خَبيتاه وا حَسناه وا قلّة ناصراه مَن لي عَونٌ بعدك يا اَخي
🩸حضرت امکلثوم علیهاالسلام به صورتش لطمه میزد و فریاد سر میداد:
وا حسناه وا محمداه وا علياه وا فاطمتاه
🩸زینب کبری سلاماللّهعلیها ناله سر میداد و میفرمود:
وا اخاه وا حسناه وا سَنَداه وا لَهفاه وا قِلّة ناصراه يا اخي
... ثمّ انّها بَكتْ عَلَي اخيها و هيِ تَلثِمُ خَدَّيهِ و تَتَمرّغ عليه و تبكي عليه طويلا
▪️ آن بانوی مکرّمه، گریه کرد و خود را بر روی بدن مبارک برادر انداخت و گونه های برادر را بوسید و سخت گریه کرد.
و انّ العبّاسَ رَثّاهُ باكياً حَزيناً يَحثُو التُرابَ علَي وَجهِهِ و يَصيحُ
▪️ابالفضل العباس علیهالسلام نیز در آنجا حضور داشت و با قلبی داغدار و چشمانی اشکبار بر برادر خود مرثیهسرایی مینمود و خاک بر روی خود میریخت و فریاد میکشید.
📚معالی السبطین ص۶۵
https://eitaa.com/nokatmadahy
.
🔰مگه اونا واسه شمر و یزید میخونن!
🔸آقای #بهمن_عظیمی از نوحه سرایان اهلبیت علیهمالسلام در پستی که در صفحه خودشان منتشر کردند، نکته مهمی را در موضوع تعامل شاعر با مداح اشاره کردهاند که از مسائل این روزهای ستایشگران می باشد.
🔹خطاب به کربلایی نریمان پناهی:
قریب به 15 سال نوکریکردن در کنار شما باعث شده نگاهم به مقولهی نوکری به کلی عوض بشه!
🔺دوستان جان!
اگر دوست داشتید چند دقیقهای وقت بگذارید و مطلب زیر را بخوانید:
▫️رفقایی که بنده رو از نزدیک میشناسند می دونند که من معمولا اشعار و نوحههایی رو که مینویسم را بلافاصله در کانالم منتشر میکنم.
🔺از اونجایی که اکثر این کارها رو آقا نریمان میخونن، یادمه یه سالی دم دمای محرم یکی از رفقای قابل اعتمادم بهم گفت:
🔸دیشب فلان مداح توو فلان جا در جمع چند تا مداح و شاعر گفته که نریمان سبکهاش رو از رو من میخونه!!!
❓حالا موضوع چی بوده؟
موضوع این بوده که فلان مداح ظاهرا اشعار و سبکها رو از داخل کانال برمیداشته و زودتر میخونده و معمولا فردای همون شبی که ایشون کار رو میخونده آقا نریمان هم کار رو میخونده (چون در ایام محرم مراسم هیأت آقا نریمان به روز هست و مثل دیگر هیئات شب نیست) این بوده که بعضی از اطرافیان اون بنده خدا باورشون شده که بله، دقیقاً کارهایی که ایشون شب میخونه بلافاصله فرداش آقا نریمان همون کار رو میخونه!!
🔺من وقتی این ماجرا رو شنیدم پیش خودم گفتم شاید من دارم کار اشتباهی انجام میدم که کارها رو زودتر منتشر میکنم و این کارم باعث شده کسی بتونه همچین ادعایی بکنه، لذا همون روز وقتی رفتم هیأت خدمت ایشون، بهشون عرض کردم که آقا! میخواستم یه مطلبی رو بگم خدمتتون:
✳️راستشو بخواهید من اشعار و سبکهایی که توو این ایام مینویسم رو قبل از اینکه شما بخونید توو کانالام منتشر میکنم و این باعث شده که یه بنده خدایی بگه که نریمان پناهی کارهاش رو از رو من میخونه!
⚠️به محض اینکه من این حرف رو به ایشون زدم یه دفعه دیدم حالت چهره شون کاملا برآشفته و عصبانی شد!
❇️پیش خودم گفتم آخ آخ، الانه که بگه تو بیخود میکنی فلان و فلان اما به یکباره دیدم که با همون حالت ناراحت و عصبی گفت:
بهمن جان، دیگه این حرف رو نزنیها!
مگه اونا واسه شمر و یزید میخونن!
🔘اصلا از این به بعد شعرها رو ببر بده دویست نفر بخونن بعد بیار بده من!
🔻پی نوشت:
یادمه یک سال قبل از این اتفاق به فلان مداح به ظاهر معروف گفتیم یه واحد برای دهه محرم نوشتیم که ان شاءالله آقا نریمان و جنابعالی بخونید:
ایشونم گفت:
نریمان بخونه من نمیخونم!!!
#آداب_نوکری
.
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استاد_شجاعی
🔥وقتی که خدا از لشگر امام زمان "عج" پرتت میکنه بیرون ...!
💥https://eitaa.com/nokatmadahy
هدایت شده از بصیرت روشنگری
🏴اگر عزت واقعی میخواهیم باید در راه پیامبر قدم بگذاریم/تبرک جستن مردم از آب وضوی پیامبر و اعتراف ابوسفیان به عزت واقعی ایشان
◾️▪️ رهبرمعظم انقلاب: پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ده سال حکومت کرد، اما اگر بخواهیم عملی را که در این ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پُرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمیتوانند آن همه کار و تلاش و خدمت را انجام دهند! اگر ما کارهای امروزمان را با آنچه که پیغمبر انجام داد، مقایسه کنیم، آنگاه میفهمیم که پیغمبر چه کرده است. اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه و ایجاد آن الگو، یکی از معجزات پیغمبر است.
▪️ آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبهروز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد. وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو میگیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شدهاند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان میچکد، از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیدهام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیدهام.
▪️آری؛ عزّت معنوی، عزّت واقعی است؛ «وللَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»؛ مؤمنین هم اگر آن راه را بروند، عزّت دارند.
#شهادت_امام_رضا_سلام_الله_علیه
◾️غسلدادنِ بدن مطهّر امام رضا توسط حضرت جواد الائمه ...سلام الله علیهما
مرحوم شیخ صدوق نقل میکند:
وقت غسل دادن بدن مطهر امام رضا علیهالسلام رسید که حضرت جواد علیهالسّلام رو به اباصلت نموده و فرمودند:
ابا صلت! حرکت کن از انبار تخت با آب بیاور تا پدرم را غسل دهم! عرض کردم: در انبار تخت و آب نیست! فرمود: هر چه میگویم بجای آور! داخل انبار شدم؛ در آنجا تخت و آب بود. آنها را بیرون آوردم و دامن به کمر زدم تا امام را غسل دهم.
اما امام جواد علیهالسلام فرمودند:
تَنَحَّ یَا أَبَا الصَّلْتِ فَإِنَّ لِی مَنْ یُعِینُنِی غَیْرَکَ
▪️تو یک طرف برو. کسی هست که به من در امر، یاری برساند.
📚عیون اخبارالرضا علیهالسلام ج۲ ص۲۴۵
لا یوم کیومک یا اباعبدالله الحسین
این عبارتها دلِ یک «دلسوخته» را به این سو و آن سو میکشاند...
در اینجا امام جواد علیهالسلام فرمود:
«فَإِنَّ لِی مَنْ یُعِینُنِی غَیْرَکَ»
همراه من کسانی هستند غیر از تو که مرا در این امر کمک میکنند...
🔻مثل این عبارت هم در یک جای دیگر از تاریخ آمده است:
... مردان بني اسد پیش آمدند تا امام سجاد علیهالسلام را کمک کنند...
اما امام علیهالسلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند:
أنا أكِفيكُم أمرَه.
▪️من به تنهایی کفایت میکنم.
به امام گفتند:
ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی این بدن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای این پیکر را تکان بدهیم ...
فَبَکٰی بُکاءً شَدیداً
▪️در این هنگام امام علیه السلام به شدت گریه کردند و فرمودند:
«إنَّ مَعیَ مَنْ یُعینُنی عَلَیه»
▪️همراه من کسانی هستند که مرا در دفن پیکر مطهر پدرم کمک دهند...
سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیهالسلام را بلند کردند و فرمودند:
بسم اللّه و باللّه و في سبيل اللّه و علَى مِلّةِ رسول اللّه...
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۱۱
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۶
https://eitaa.com/nokatmadahy
مرحوم فِهری زنجانی میفرمودند:
در مشهد، آیت الله بهجت را دیدار کردم، پرسیدم:
«یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم، دوست بودیم، اگر چه هم درس نبودیم، شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.
ما که سید بودیم. چه میشد دست ما را هم میگرفتید؟!
اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا (علیهالسلام) برای من نگویید، از این جا نمیروم!»
آیت الله بهجت سرشان را پایین انداختند، آن گاه سر را بالا آوردند و فرمودند:
یک بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزد خودشان بردند، ده مطلب فرمودند.
یکی این بود:
«مگر میشود، مگر میشود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!»