سید نورخدا موسوی آسمانی شد
سید در سال ۸۷ در منطقه لار استان سیستان و بلوچستان ، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله گروهک ریگی قرار گرفته بود . او بعد از ده سال جانبازی امروز به رفیقان شهیدش پیوست
نکته های ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد.
روزی ، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.
یک سال بعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد. مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدف های نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود... بیشتر وقت ها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبت هایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کنیم.
امام علی علیه السلام : چه بسا چيزي را از خداوند طلب میکنی و به تو عطا نمي شود، ولی خداوند بهتر از آن را به تو عطا مي كند...
تصنيف غرر الحكم،ح 3765
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امام رضا علیه السلام.mp3
8.87M
اگر که نوکر این درگهم حساب کنی
مرا به شاهی عالم هم اِعتنایی نیست
خدا گواست که در دستهای محتاجم
به جز به محضرتان کاسهٔ گدایی نیست
حاج محمود کریمی
نکته های ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
شبلی نقل نموده است:
من همسايه اے داشتم ڪه وفات نمود.
او را خواب ديدم،
از او پرسيدم: خدا با تو چه ڪرد؟
گفت : اي شيخ ! هول هاے بزرگ ديدم،
و رنج هاے عظيم ڪشيدم.
از آن جمله به وقت سوال منڪر و نڪير، زبان من از ڪار باز ماند.
با خود می گفتم : واويلاه،
اين عقوبت از ڪجا به من رسيد؟
آخر ، من مسلمان بودم و بر دين اسلام مُردم.
آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبيدند.
ناگاه شخصی نيڪو موے و خوش بوی آمد ،
ميان من و ايشان حايل شد
و مرا تلقين ڪرد تا جواب ايشان را
به نحو خوب بدهم ،
از آن شخص پرسيدم : تو ڪيستے – خدا تو را رحمت ڪند – ڪه من را از اين غصه خلاصی دادے؟
گفت: من شخصی هستم ڪه از صلواتي ڪه تو بر پيغمبر (صلی الله علیه وآله) فرستادی آفريده شده ام، و مامورم در هر وقت و هر جا ڪه در مانی به فرياد تو رسم
منبع: آثار و برکات صلوات ص ۱۳۱
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
کانال نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
راهبی چراغ به دست داشت و در روز روشن در کوچه ها و خیابانهای شهر دنبال چیزی میگشت. کسی از او پرسید: با این دقت و جدیت دنبال چه میگردی، چرا در روز روشن چراغ به دست گرفتهای؟
راهب گفت: دنبال آدم میگردم. مرد گفت این کوچه و بازار پر از آدم است. گفت: بله، ولی من دنبال کسی میگردم که از روح خدایی زنده باشد. انسانی که در هنگام خشم و حرص و شهوت خود را آرام نگهدارد. من دنبال چنین آدمی میگردم. مرد گفت: دنیال چیزی میگردی که یافت نمیشود.
"دیروز شیخ با چراغ در شهر میگشت و میگفت من از شیطانها وحیوانات خسته شدهام آرزوی دیدن انسان دارم. به او گفتند: ما جستهایم یافت نمیشود، گفت دنبال همان چیزی که پیدا نمیشود هستم و آرزوی همان را دارم.
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﻳﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﻣﻴﻨﺪﺍﺯﻳﻢ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﻣﺤﻘﺮ ﺍﺗﺎﻗﻤﻮﻥ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ
ﻫﺎﻣﻮﻧﻮ ﻣﯽﺷﻤﺮﻳﻢ!
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﻳﻪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﺳﻔﻴﺪ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ ﻭ ﺳﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﻭ ﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﯼ!!
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺍﮔﻪ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ، ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﭘﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺯﻧﮓ
ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺭﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺍﺯ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯽﺯﺩﻳﻢ ﻭ ﻛﻠﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻣﯽﺧﻨﺪﻳﺪﻳﻢ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﮔﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ، ﺩﺭﺏ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﻪ ﺑﺮ ﻣﻴﮕﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻛﻪ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﺸﻴﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺳﻼﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻛﻨﻴﻢ...!
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﻓﺎﻣﻴﻞ
ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﭼﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﺕ ﭘﺴﺘﺎﻝ ﻭ ﭼﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎ "ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺍﯼ" ﻫﻢ، ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ...
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺗﻮ ﻳﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﺟﺪﻳﺪ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﯽﺭﻓﺘﻴﻢ، ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ
ﺟﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﻛﺮﺩﻳﻢ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﻭﺭﺑﻴﻨﺎﯼ ﻋﻜﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﻴﻠﻤﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽﺑﻴﻨﻴﻢ!!!
ﻗﺪﯾﻤﺎ ﯾﻪ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻪ، ﺑﺎ ﻓﮏ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ، ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻪ؟
ﮐﻮ ﺍﻭﻥ ﻓﺎﻣﯿﻞ؟
ﮐﻮ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﻧﻪ؟
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺗﻮﯼ ﻗﺪﻳﻤﺎ ﻣﻮﻧﺪ....
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
یکی از یاران امام صادق علیه السلام از ایشان پرسیدند: گروهی هستند که می گویند شما خداوند هستید و عده ای دیگر هم می گویند شما پیامبر هستید. امام فرمود: گوش و چشم و خون و مو و پوست من از آنها بیزار است و خدا نیز از آنها بیزار است. این گروه در دین من و پدرانم نیستند.
پرسید: پس شما کیستید و در چه جایگاهی قرار دارید؟
فرمود: ما مخزن علم خدا و انجام دهنده دستورات خداوند هستیم. خداوند به انسان ها فرمان داده تا دستورات ما را اطاعت کنند و از سرپیچی از ما نهی کرده است. ما حجت خداوند بر تمام مخلوقات زیر آسمان و روی زمین هستیم.
اصول کافی/باب فی ان الائمه بمن یشبهون/حدیث6/ج1
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بعضیا فکر میکنن اگه به مرحلهای از دنیا رسیدن دیگه دست از طلب دنیا بر میدارن و در مسیر خدا حرکت میکنن ، در حالی که خاصیت دنیا این هست که هر چی دنبالش بریم بیشتر گرفتارش میشیم و یه زمان چشم باز میکنیم میبینیم که در دنیا غرق شدیم ، و راه برگشتی هم نداریم... و به جایی خواهیم رسید که با عشق به دنیا خواهیم مرد ! پس بیایید از همین الآن حرص به دنیا رو از دلهامون جدا کنیم که فردا دیر است...
حضرت امام باقر (ع) میفرمایند:
شخصی که حريص بر دنياست ، مانند كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر ابريشم بر خود ميپيچيد ، راه خروجش دورتر و بستهتر ميگردد تا اينكه بميرد .
مَثَلُ الحَريصِ عَلَی الدنيا مَثَل دُودَةِ القَزّ، كُلَّما اِزادادَت مِنَ القَزِّ علی نَفسِها لَفّاً كان أَبعَدَ لها من الخروج حتی تَموت .
َ
الكافي ، جلد ۲ ، صفحه ۳۱۶
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امیرالمومنین علی علیه السلام:
هر کسی یک عمل را برای من عهده دار شود من چهار چیز را برای او ضمانت می کنم هر کس به من تعهد بدهد که صله رحم کند و با خانواده اش رفت و آمد داشته باشد من هم ضمانت می دهم که:
بستگانش به او علاقه مند شوند
مال و دارایی او زیاد شود
عمرش طولانی گردد
و داخل بهشت پروردگارش شود
مواضع العددیه ص ۲۱۹
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: آن کس که دعا مى کند نباید بگوید بارالها! مرا محتاج به هیچ یک از مخلوقین خود منما، زیرا انسانى نیست مگر آنکه محتاج به مردم است. اگر مى خواهد دعاى صحیح بنماید بگوید: خداوندا! مرا به اشرار خلقت محتاج منما.
همچنین مى فرماید کسى نگوید خدایا! از فتنه و امتحان به تو پناه مى برم، زیرا آزمایش مردم قطعى است و حتماً همه افراد در زندگى باید مورد آزمایش قرار گیرند. بلکه در مقام دعا بگوید خدایا! از آن امتحاناتى که موجب لغزش مى شود و باعث گمراهى و کج روى انسان مى گردد به تو پناه مى برم.
حضرت همچنین مى فرماید هیچ فرد دعا کننده اى از خداوند، بالاتر از قدر و منزلت و ارزش خود تقاضا ننماید، زیرا چنین انسانى که تقاضاى بى مورد و فوق مقدار و وزن خود مى نماید شایسته محرومیت است که به آن دعا دست نیابد و آن دعا از وى پذیرفته نشود.
منبع: سفینه البحار، ج۱، ص۴۴۷
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
اذکار خرافی.mp3
3.16M
حجت الاسلام عالی
اذکار خرافی
نکته های ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
شخصی خدمتِ امام رضا علیه السلام آمد و از خشکسالی شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: استغفار کن. شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از فقر و ناداری شکایت کرد. حضرتش فرمودند: استغفار کن. فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: استغفار کن.
حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به استغفار توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند:
اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره نوح
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
4_5823170896763815506.mp3
3.27M
از داغ امام عسکری دلها شکسته
در ماتم بابای خود مهدی نشسته
گَرد مصیبت چهره ی عالَم گرفته
زهرا ز داغ لاله اش ماتم گرفته
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را تسلیت عرض مینمایم
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺷﻨﯿﺪﯾﻦ ﯾﺎ ﻧﻪ!
ﻣﯿﮕﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﺐ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ﺭﺩ ﺑﺸﻪ، ﺍﻭﻝ ﺁﺏ ﺭﻭ ﮔﻞ ﺁﻟﻮﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻌﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ!!
ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻦ ﭼﺮﺍ؟
ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻭ ﺗﺤﺖ ﻫﯿﭻ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﭘﺎﺷﻮ ﺭﻭ ﺍﻭﻥ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ! ﭼﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻧﻮﻋﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ ﺗﻮ ﺁﺏ...
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ...
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ ( گاهی):
ﺭﻭ ﺩﻝ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ،
ﺭﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ،
ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ،
ﻭ ﺭﻭﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﻮﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ،
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﭘﺎ ﻣﯿﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﯿﻢ..!!
عضویتــ در نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
از حکیمی پرسیدند: چرا از کسی که اذیتت می کند انتقام نمی گیری؟ با خنده جواب داد: آیا حکیمانه است سگی را که گازت گرفته را گاز بگیری . میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است . پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می خواهی .
پرتابت که کنند ،
آنجا می روی که آنان می خواهند .
پس پرواز را بیاموز...!!!
پرنده ای که "پرواز" بلد نیست،
به "قفس" میگوید....
"تقدیر
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
شهید مرتضی مطهری
امثال من گاهی با سؤالاتی مواجه می شویم كه با لحن تحقیر و مسخره آمیزی می پرسند: آقا سواره (ایستاده) غذا خوردن شرعاً چه صورتی دارد؟
با قاشق و چنگال خوردن چطور؟ آیا كلاه لگنی به سر گذاشتن حرام است؟ آیا استعمال لغت بیگانه حرام است؟ ! . . .
در جواب اینها می گوییم: اسلام دستور خاصی در این موارد نیاورده است. اسلام نه گفته با دست غذا بخور و نه گفته با قاشق بخور؛ گفته به هر حال نظافت را رعایت كن. از نظر كفش و كلاه و لباس نیز اسلام مد مخصوصی نیاورده است. از نظر اسلام زبان انگلیسی و ژاپنی و فارسی یكی است. اما. . .
اما اسلام یك چیز دیگر گفته است؛ گفته شخصیت باختن حرام است، مرعوب دیگران شدن حرام است، تقلید كوركورانه كردن حرام است، هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است، طفیلی گری حرام است، افسون شدن در مقابل بیگانه (مانند خرگوشی كه در مقابل مار افسون می شود) حرام است، الاغ مرده ی بیگانه را قاطر پنداشتن حرام است، انحرافات و بدبختیهای آنها را به نام «پدیده ی قرن» جذب كردن حرام است، اعتقاد به اینكه ایرانی باید جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگی بشود حرام است، چهار صباح به پاریس رفتن و مخرج «را» را به مخرج «غین» تبدیل كردن و به جای «رفتم» «غفتم» گفتن حرام است.
مجموعه آثار (ج۱٩ ص: ۱٢٣)
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حاج آقا دولابی (ره): ﻫﺮ ﺟﺎ ﺧﺪا اﻣﺘﺤﺎﻧﺖ ﮐﺮد و ﯾﮏ ﺧﻮرده ﻋﻘﺐ رفتی غصه ﻧﺨﻮر .این اﻣﺘﺤﺎن ﻻزم ﺑﻮد ﺗﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻗﺺ ﺑﻮدن ﺧﻮد ﭘﯽ ﺑﺒﺮي. ﯾﮏ کمی ﺗﻼش میکنی ﺟﺒﺮان ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺘﺤﺎن، ﻓﻀﻞ ﺧﺪاﺳﺖ و ﺑﺮاي رﺷـﺪ ﺧﻠـﻖ ﻧـﺎﻓﻊ و ﻻزم اﺳـﺖ . پیامبر اکرم ص از ﺧﺪاوﻧـﺪ درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﺮد امت ﻣﻦ را اﻣﺘﺤﺎن ﻧﮑﻦ.ﺧﺪاوﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮد: این ﮐﺎر نمیشود. ﺑﺎﯾـﺪ اﻣﺘﺤـﺎن ﺷﻮﻧﺪ.
پیامبر ص ﻋﺮض ﮐﺮد: ﭘﺲ ﻃﻮري اﻣﺘﺤﺎﻧﺸﺎن ﮐﻦ ﮐﻪ امت ﻫﺎي دیگر متوجه ﻧﺸﻮﻧﺪ. ﻓﺮﻣﻮد: ﻃﻮري اﻣﺘﺤﺎﻧﺸﺎن میکنم که ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﺘﻮجه ﻧﺸﻮید.ﻗـﺮآن ﮐﻪ ﻓﺮﻣـﻮد:"اقرَاء کتابَکَ کَفی بِنَفسِکَ الیومَ عَلَیکَ حسیباً ": ﺧﻮدت ﻧﺎﻣﻪ ي اﻋﻤﺎﻟﺖ را ﺑﺨﻮان ﮐﻪ اﻣﺮوز، ﺧﻮدت ﺑﺮاي رﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻫﺎﯾﺖ ﮐﻔﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؛ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﺧﺪا ﻫﻢ ﻧﮕﺎه نمیکند. ﯾﮏ ﻣﻌﻨﯽ آیه این اﺳﺖ که:"حاسِبوا اَنفُسَکُم قبلَ أن تُحاسِبوا" : ﻗﺒﻞ از آﻧﮑـﻪ ﺑـﻪ ﻣﺤﺎﺳـﺒﻪ ي ﮐﺎرﻫﺎﯾﺘﺎن ﺑﭙﺮدازﻧﺪ، ﺧﻮدﺗﺎن ﺣﺴﺎب ﮐﺎر ﻫﺎﯾﺘﺎن را رﺳﯿﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ .ﻣﻌﻨﯽ دیگرش ﻫﻢ این اﺳﺖ که ﺑﻨﺪه ي ﻣـﻦ، ﻧﻤـﯽ ﺧﻮاﻫـﺪ ﺻﻮر ﺗﺤـﺴﺎب ﮐﺎرﻫﺎیت را ﭘـﯿﺶ ﻣـﻦ ﺑﯿـﺎوري ، ﺗـﻮ می ﺧﻮاﻫﯽ ﺧﻮب ﺑﺎشی، ﻣﻦ ﻫﻢ ﻫﻤﺎن ﻃﻮرت میکنم که میخواهی.
منبع:کتاب مصباح الهدی
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
در روایت آمده چون بنده را پای میزان حساب حاضر می کنند نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او میدهند، بنده در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» داشته آن را بر زبان جاری میکند و نامه اعمال را به دست میگیرد، چون نامه اعمال را میگشاید آن را سفید میبیند، در حالی که هیچ عمل بدی در او نوشته نشده است.
در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که حاضرند میگوید: در این نامه عمل چیزی نوشته نیست که بخوانم، و فرشتگان گویند: در همین نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به برکت و میمنت کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» که بر زبانت جاری کردی، محو شد.
و در روایت دیگر رسول اکرم (ص) فرمودند: چون روز قیامت شود به بنده خدا امر میشود که وارد آتش دوزخ شود، چون نزدیک دوزخ میشود میگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم» و پا در دوزخ مینهد آتش دوزخ هزاران سال راه از او دور می شود.
منهج الصادقین، ج۱، ص۳۳
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید.
هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است
مواظب حق دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد
الکافی، ج 7، ص 410
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.
زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی؛ این بیداری؛ رزق است، چون بعضیها بیدار نمیشوند.
زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است.
زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت می دهی این فرصت نیکی کردن، رزق است.
گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است.
یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش می شوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است.
رزق واقعی رزق خوبی هاست
نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش می دهد، اما رزق خوبی ها را فقط به دوستدارانش می دهد.
و در آخر همین که عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت؛ این بزرگترین رزق خداوند است
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
آورده اند که هارون الرشید از بهلول پرسید که آخرت مرا چگونه می بینی؟ بهلول جواب داد: از این آیه می توانی جای خود را در دریابی: إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ. (نیکوکاران در بهشت اند و بدکاران در جهنم.) هارون گفت: پس قرابت من با رسول خدا چه می شود؟ بهلول جواب داد: فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ... یعنی در قیامت وقتی که اصرافیل به اذن خدا در صور خود دمید پس از آن نسبتی در بین نخواهد بود و قرابت تو به پیغمبر(ص)، بدون عمل خیر، برای تو نفعی نخواهد داشت.
خلیفه گفت: پس شفاعت پیغمبر کجا می رود؟ بهلول جواب داد: کسی که به اولاد پیغمبر ظلم و ستم روا داشته، از شفاعت پیغمبر محروم است. هارون گفت: چه ظلم و ستمی از من به اولاد پیغمبر رسیده؟ بهلول جواب داد: ظلمی از این عظیم تر تعدادی از یاران رسول خدا را بدون هیچ گونه تقصیری به کند و بند نموده ای؟!
هارون سر را به زیر انداخت و گریست و اشکِ چشمش، محاسن او را تَر نمود و گفت: آیا اگر توبه کنم، توبه من قبول می شود و عمل من مرا نجات می دهد؟ بهلول گفت: خب ریاست چنان تو را بیخود و غافل نموده که اگر خود پیغمبر، الحال حاضر شود و تو را پند دهد تو دست از اعمال زشت خود نخواهی شست و بی جهت مرا معطل منما! بهلول این بگفت و از نزد هارون بیرون آمد
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
سلام سید سادات.mp3
12.83M
هر دل که تـویی در آن ، مقدس باشد
بیـچاره دلـی که سـرد و نـارس بـاشد
در اوجِ جــوانـی ام بـه قـولِ سـعـدی
عــشق تـو و خـانـدانِ تـو بـس باشـد
مـیلاد باسعـادت پیامبر مـکرم اسلام
حضرت محمد مصطفی و امام جعفر
صادق علیهم السلام مبارکباد 🎊
کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم
شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود حاج ملاابوالحسن نقل می کند: من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی هم در آنجا داری؟
گفت: هیچ آرزویی ندارم جز این که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواندم. رسم سید این بود که دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛ از این رو افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حضرت رسول (ص) فرمود: عيسى بن مريم به قبرى گذشتند كه صاحب آن را عذاب مى كردند. سال بعد از كه برگشتند و به آن قبر رسيدند ديدند، عذاب از آن قبر برداشته شده است. عرض كرد پروردگارا سال قبل كه بر اين قبر گذشتم ديدم صاحب آن را عذاب مى كردند، ولى الان كه برگشتم مشاهده مى كنم عذاب از آن برداشته شده است علت چيست؟ وحى شد اى عيسى اولاد صالحى از او باقى مانده بود. امسال او بزرگ شده و جاده اى را اصلاح و تعمير كرده و يتيمى را پناه داده است.
خداوند گناهان پدر او را به واسطه اعمال صالح فرزندش بخشيد و عفو نمود. هم چنين نقل شده است حضرت عيسى عليه السلام به قبرى عبور كرد ديد ملائكه عذاب ، صاحب آن را عذاب مى كنند، بعد از آن كه كار خود را انجام داد و برگشت .باز به همان قبر رسيد. ديد ملائكه رحمت با طبق هايى از نور كنار قبر او هستند
عيسى عليه السلام تعجب كرد و عرض نمود. خدايا علت چه بود كه اول او را عذاب مى كردند و الان با طبق هايى از نور در كنار او هستند؟خداوند به او وحى کرد اى عيسى اين بنده يكى از گناه كاران بود. وقتى از دنيا رفت زن او آبستن بود
بعد از آن كه طفل به دنيا آمد او را خوب تربيت كرد تا بزرگ شد مادر او را نزد معلم برد تا به او علم خداشناسى بياموزد. وقتى معلم بسم الله را به آن طفل ياد داد، ديگر خجالت كشيدم او را عذاب كنم در حالى فرزندش روى زمين اسم مرا به زبان جارى كرده است
انسان از مرگ تا برزخ
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
مرحوم قطب راوندی رضوان اللّه تعالی روایت کرده است که : در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که : خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟ حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود : تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری! گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟ملک فرمود :هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند... خُب، پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید . ملک بار دیگر آمد و فرمود : حق تعالی می فرماید : الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده . عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ
عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ فرمود :اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...
داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج۱/ علي مير خلف زاده
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
روزى امام كاظم علیهالسلام از كنار مردى ژوليده عبور نمودند و به او سلام كردند و نزد او نشستند و با او مدتى طولانى به گفتگو پرداختند.
در پایان امام کاظم علیهالسلام به آن مرد فرمودند: «من براى خدمتگذارى حاضرم، هر كارى دارى بگو انجام دهم!»
یک نفر از اطرافیان، به امام كاظم عليهالسلام گفت: «عجیب است! شما همنشین اين شخص خاكآلود و ژولیده شدهاید و اكنون نيز مىخواهید به او خدمت كنید؟ حقیقتاً او سزاوار است كه به شما خدمت كند»
امام كاظم علیهالسلام در پاسخ فرمودند: «اين شخص، بندهاى از بندگان خدا، و برادر دينى من، و همسايهام در شهرهاى خدا مىباشد. پدر من و او حضرت آدم است و او بهترين پدران است و دين اسلام ما را به همكارى دعوت كرده.»
اعيان الشيعه ، جلد ۲، صفحه ۷
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
کاسبی پسرش را فرستاد تا راز خوشبختی را از فرزانه ترین فرد روزگار بیاموزد. پسرک چهل روز در بیابان ها راه رفت تا سرانجام به قلعه زیبایی بر فراز کوهی رسید. مرد فرزانه ای که او می جست آنجا می زیست. اما پسرک به جای ملاقات با مردی مقدس وارد تالاری شد که جنب و جوش عظیمی در آن وجود داشت. تاجران می آمدند و می رفتند، مردم با هم صحبت می کردند و گروه موسیقی می نواخت. میزی مملو از غذاهای لذیذ برای مصرف در آنجا دیده می شد. دو ساعتی طول کشید تا بتواند با مرد فرزانه صحبت کند. مرد فرزانه با دقت به دلیل ملاقات پسرک گوش داد اما به او گفت حالا وقت کافی ندارد که راز خوشبختی را برایش توضیح دهد. به او پیشنهاد کرد تا به گوشه و کنار قصر سری بزند و دو ساعت دیگر برگردد. بعد به او یک قاشق چای خوری داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: خواهش می کنم در حین گشت و گذار این قاشق را هم در دست بگیر و نگذار روغن بیرون بریزد. پسرک شروع به بالا و پائین رفتن در قصر نمود اما تمام مدت چشم به قاشق داشت تا مبادا روغنی بر زمین بریزد. وقتی برگشت مرد فرزانه گفت: قصر مرا دیدی؟ قالی های ابریشمی! تابلوهای زیبای کتابخانه و... پسرک شرم زده گفت که هیچ ندیده و تنها دغدغه اش نگهداری از روغن بوده است. مرد فرزانه گفت: پس برگرد و با شگفتی های دنیای من آشنا شو. اگر خانه کسی را نبینی نمیتوانی به او اعتماد کنی. پسرک با شادی تمام بار دیگر قاشق به دست به تماشای خانه رفت. تمام جاها را دید و در باغ چرخید و دوباره بازگشت. هنگامی که بازگشت تمام آنچه را که دیده بود با جزئیات برای مرد فرزانه تعریف کرد. مرد فرزانه پرسید: اما آن دو قطره روغن که به تو سپرده بودم کجاست؟ پسرک به قاشق نگریست و دریافت که دو قطره روغن ریخته است. فرزانه ترین فرزانگان گفت: پس این است راز خوشبختی، که همه شگفتی های جهان را بنگری و هرگز از آن دو قطره روغن درون قاشق غافل نشوی.
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
جواب سلام را با علیک بده ،
جواب کینه را با گذشت،
جواب بی مهری را با محبت،
جواب ترس را با جرأت،
جواب دروغ را با راستی،
جواب دشمنی را با دوستی،
جواب زشتی را به زیبایی،
جواب توهم را به روشنی،
جواب خشم را به صبوری،
جواب سرد را به گرمی،
جواب نامردی را با مردانگی،
جواب همدلی را با رازداری،
جواب پشتکار را با تشویق،
جواب اعتماد را بی ریا،
جواب بی تفاوت را با التفات،
جواب یکرنگی را با اطمینان،
جواب مسئولیت را با وجدان،
جواب حسادت را با اغماض،
جواب خواهش را بی غرور
جواب دورنگی را با خلوص،
جواب بی ادب را با سکوت...
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است.
آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد (مرد اولی) بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه (با آن وضع رقبت بار) قرار دادی و این (امیر) نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ (آن چیست و این چیست؟)
خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن (مرد اولی) بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من (امیر) که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وعضی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی (و طلب) نداشته باشد.
اصول کافی، ج 2، ص 446، باب عقوبه الذنب، حدیث 11
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
این قدر حسن ظن به خود نداشته باشید!
ای عزیز، این قدر لاف خدا مزن! این قدر دعوی حب خدا مکن، ای عارف، ای صوفی، ای حکیم، ای مجاهد، ای مرتاض، ای فقیه، ای مؤمن، ای مقدس، ای بیچاره های گرفتار، ای بدبخت های دچار مکاید نفس و هوای آن، ای بیچاره های گرفتار آمال و امانی و حب نفس! ـ همه بیچاره هستید، همه از خلوص و خداخواهی فرسنگ ها دورید. این قدر حسن ظن به خودتان نداشته باشید. این قدر عشوه و تدّلل نکنید. از قلوب خود بپرسید ببینید خدا را می جوید یا خودخواه است؟ موحد است و یکی طلب، یا مشرک است؟ پس این عجب ها، یعنی چه؟ این قدر به عمل بالیدن چه معنی دارد؟ عملی که فرضا تمام اجزاء و شرایطش درست باشد و خالی از ریا و شرک و عجب و سایر مفسدات باشد. قیمتش رسیدن به شهوات بطن و فرج است، چه قابلیتی دارد که این قدر تحویل ملائکه می دهید؟ این اعمال را باید مستور از چشم ها داشت. این اعمال از قبایح و فجایع است! باید انسان از آنها خجالت بکشد و ستر آنها را کند .
امام خمینی ، چهل حدیث ، نشر فرهنگی رجاء ، 1368 ، ص65.
مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
نکته های ناب ↶
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50