میگفت فکر میکردم به مراحلی از
خودسازی رسیده ام ، اما امتحانی
پیــش آمــد که از خــودم خجـالت
کشیدم
در حال مسافرت بودم که چمدانی
از بالای اتـوبوس افتــاد ، به تصور
این که چمـدان مــن است ، فــریاد
زدم آقــای راننـده چمـدان! چمدان
بعد که فهمیدم چمدان مال دیگری
است ، آرام شـدم و با خودم گفتم
الحمدلله مال من که نبود
پدری ، پسر بداخلاقی داشت که زود عصبانی می شد. یک روز پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب. روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته های بعد كه پسرك توانست خلق و خوی خود را كنترل كند و كمتر عصبانی شود، تعداد ميخهايی كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد.. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد
بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد. روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: «دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود
پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزیكي به همان بدي يك زخم شفاهي است.
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
2173883.mp3
7.74M
اَلسَّلامُ علیـک یا بنـت ولی الله
اَلسَّلامُ علیـک یا اخت ولی الله
اَلسَّلامُ علیـک یا عمـه ولی الله
القـاب حضرت : عقیله ، عارفه ، عالمه
عابـده ، فهیمه ، کامله و ...
عقیله به بانوی خردمند و دور اندیش
میگفتند. عارفه از معرفت بانو. عالمه
از علم فراوانش، عابده از عبادت های
کم نظیرش، فهمیه از فهم و بصیرتش
و کامله ازکمالات اخلاقیاش حکایت
دارد . مـیلاد عقیله بنی هاشـم مبارک
میلاد عقیله بنی هاشم
السلام علیک یا عقیــله العرب . مــدینه غرق نور است . غرق عطر صلـوات. مــدینه ، لحظه هــای تازهای را تجربه میکند ، گــویی تنزیل تازه ای از عرش فرود آمده است این نور الهی ، چیست در کالبد خانه زهرا علیها السلام؟ چیست این مهر مصطفوی که صلابــت مرتضوی اش ، آمیخته با تبسم است؟
کیست ایـن آیینه عطوفت که زینت پدر اسـت و گرمـی بخــش دل مــادر؟ کیسـت ایــن که شــور شکیبایی اش ، آکنـده از صبــر ایــوب اسـت و صداقــت زهــرایی اش ، حتــی نگاه مــادر را به تحسین واداشته است؟
کیست این جلوه شگرف آفرینش که با لبخندش، تبسم بر لبان پیامبـر صلی الله علیه و آله نشانده است؟ کیست این که از گاهوارهاش ، عطر سیب جاری اســت و نگاهـش ، آکنــده از گلواژه های کربلایی است؟
کجاست آن قلمـی که ناتــوان از تحریــر عظمتت نباشد؟ چگونه شعـری می توانــد به ارتفـاع بلند نامت نوشت ، آنجا که مقابل شکوه نامـت ، تمام قصاید، کوتاه و تمام غزل ها، ناتوان از توصیفند ای قهرمان فصاحت و بلاغت ، جایی که تو لب به سخن بگشایی ، حتی سکــوت ، برای شنیـدن کلمات علویَت سکوت خواهد کرد
بانو ، ای صبر جمیل! حتی صبر ، نیاز خود در ناز پرستاری تو می بیند. حتی درد ، با یاد تو ، تلخی خویش را فراموش می کند و آتش غم ، با نام تو در دل ها خاموش میشـود . میلادت مبارک ای خاتون خانه ولایت ....
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
مرحوم آیت الله علی سعادت پرور فرموده بودند: «مردنم را به من نشان دادند، واضح دیدم که انبیا و اولیای الهی در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند واین به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر ،صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را با توجه می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام»
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب حراستش کنند».
امیر المؤمنین علیه السّلام نقل مینماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را میبخشد.»
امام صادق علیه السلام فرموده اند:
«هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.» و«هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.»
وسائل الشیعه، ج۶، ص۲۲۴
ثواب الأعمال و عقاب، ص۱۲۸
الکافی، ج۲، ص۶۲۰ و...
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
سوگند به خدا، اگر تمام شب را بر روى خارهاى سعدان به سر ببرم و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوشتر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم و چيزى از اموال عمومى را غصب كرده باشم. چگونه بر كسى ستم كنم براى نفس خويش كه به سوى كهنگى و پوسيده شدن پيش مى رود و در خاك زمانى طولانى اقامت مى كند؟!
به خدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدّت تهى دست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندم هاى بيت المال را به او ببخشم. كودكانش را ديدم كه از گرسنگى داراى موهاى ژوليده، و رنگشان تيره شده، گويا با نيل رنگ شده بودند. پى در پى مرا ديدار و درخواست خود را تكرار مى كرد، چون به گفته هاى او گوش دادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار مى كنم و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: اى عقيل، گريه كنندگان بر تو بگريند! از حرارت آهنى مى نالى كه انسانى به بازيچه آن را گرم ساخته است ، امّا مرا به آتش دوزخى مى خوانى كه خداى جبّارش با خشم خود آن را گداخته است! تو از حرارت ناچيز مى نالى و من از حرارت آتش الهى ناله نکنم؟!
و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسى به ديدار ما آمد و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت، معجونى در آن ظرف بود چنان از آن متنفّر شدم كه گويا آن را با آب دهان مار سمّى يا قى كرده آن مخلوط كردند، به او گفتم: هديه است يا زكات يا صدقه كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) حرام است. گفت: نه، نه زكات است، نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگريند! آيا از راه دين وارد شدى كه مرا بفريبى، يا عقلت آشفته گشته، يا جن زده شدى، يا هذيان مى گويى؟!
به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جوى را از مورچه اى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد. و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده ملخ پست تر است! على را با نعمت هاى فناپذير و لذّت هاى ناپايدار چه كار؟! به خدا پناه مى بريم از خفتن عقل و زشتى لغزش ها و از او يارى مى جوييم. نهج البلاغة ، خطبه ۲۲۴
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
آرایشگری با قیچی مهربانی. آرایشگر
جوانی که عنوان سریع ترین آرایشگر
را نیز در کارنامه اش دارد، این روزها
اقــدام به اصلاح رایــگان مــوی سـر
رهگــذران در میـدان قزویـن می کند
ایــن آرایشگر با قیچی مهــربانی اش
مــوهای مردمـی که به خاطر شرایط
مالی کمتــر به آرایشگاه می رونــد را
کوتاه می کند
مهربانی هنوز هم هست . یاد بگیریم
آیتالله بهجت (ره): حوادثی که اتفاق میافتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما میآید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما میرسد، بهواسطه اعمال شماست».(شوری: ۳۰)
آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبتها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمیکنیم، چون کارهای خود را بد نمیدانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! آیا در این حوادث و گرفتاریها که از هزار سال پیش به ما خبر دادهاند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همانطور که دستور دادهاند باشیم؟! که فرمودهاند: «تَمسکوا بِالأَمْرِ الأولِ؛ به دستور اول تمسک بجویید [و عمل کنید]»
یعنی اینکه به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم. و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنانکه دستور دادهاند، دعای فرج را زیاد بخوانیم.
در محضر بهجت، ج٢، ص١٣٩
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله هر نعمتی را که متذکر میشدند، سجدهی شکر به جا میآوردند. سجدهی شکر بعد از نمازهای واجب و مستحب خیلی تأکید شده است. اگر به انسان بگویند که: اگر بعد از نماز سجدهی شکری به جا آورید، چند میلیون به شما میدهند، همه برای این کار خود کُشی میکُنند، اما مَردم روایت را باور ندارند.
در روایت آمده است که وقتی بندهای بعد از نماز سجدهی شکر میکُنَد، خداوند متعال به ملائکهی خود میفرماید: من با این بندهام چه کُنم؟ نمازِ واجب را خوانده، با سجده کَردن، توفیقِ انجام این نماز را به من نسبت میدهد؛ میگوید: خدایا از تو ممنون و متشکرم که به من توفیق نماز خواندن دادی.
ملائکه می گویند: او را به بهشت بِبَر! مرتب ملائکه پیشنهادهای دیگر میکُنند، امُا خدا میفرماید: «لَأَشکُرَنَّهُ کما شَکَرَنی وأَقبِلُ إِلَیهَ بِفَضلی وَ أُریه وَجهی؛ من از او تشکر میکُنم ، همانطور که او مَرا شکر نمود، و با فضلِ خود به او رو میکُنم و از دیدارِ وجه خویش برخوردارش میسازم.
منابع: من لا یحضرهالفقیه، ج ۱، ص ۳۳۴ و بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۰۵
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امام صادق عليه السلام فرمودند
هنگامی که حضــرت مـوسی علیــه
السلام مشغول مناجات با پروردگار
بود مردی را دیــد که در زیــر سایـه
عرش الهی در ناز و نعمــت اسـت
عرض کــرد خدایــا ایــن کیست که
عرش تو بر او سایه افکنـده است؟
خداوند متعــال فرمود او نسبت به
پدر و مادرش نیکوکار بوده و هرگز
سخن چینی نمیکرد