#گردوی_بی_مغز
مـلا مهرعلی خـویی ، روزی در کوچه دید دو کـودک بر سـر یک گردو با هم دعوا میکنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشـم دیگری را با چـوب کور کرد. یکی را درد چشـم گرفت و دیگـری را ترس چشـم درآوردن . #گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند
ملا گردو را برداشت و شکست ودید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. سوال کردند تو چرا گریه میکنی؟ گفت دو کودک ازروی نادانی و حس کودکانه، بر سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغز نداشت
دنیا هـم همینه ، مثل گـردویی بـدون مغز! که بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیـم و #آسیب به خـود و یا دیگران رسـاندیم و پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
هــر چه روح تـو عظیـم تر
باشــد اشتبــاهـات دیگـران
را #کوچک تــر مــی بینی،
هـر چــه بـزرگوارتــر باشی
کمتر بـه دیگـران نیازمندی
هـر چه کمتر نیازمند باشی
کمتـر از آنان دلگیر میشوی
هــر چه کمتـر دلگیـر شـوی
کمتــر #آسیب مـی بینی و
هــر چه کمتــر آسیب بینی
راحت تر میبخشی.
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50