📖 #دزد_سر_گردنه_بامعرفت
روزی دزدی در مجلسی پر از ازدحام جمعیت با زیرکی کیسه ی سکه مردی غافل را دزدید. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد و دید بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته شده است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما. کمی فکر کرد و بعد کیسه سکه را به صاحبش باز گرداند ، دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزد کیسه جواب داد صاحب این کیسه اعتقاد داشته که دعا ، دارایی او را نگهبان است و او با این دعا به خدا باور قلبی دارد. من دزدِ دارایی او بودم نه دزدِ دین او. اگر کیسه را به او پس نمیدادم ، باورش نسبت به دعا و خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم. و این دور از انصاف است! کاری نکنیم که آدمها باورشان سست شود.
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50