#دعای_مستجاب_مادر
یکبار خواست دعایی در حقش بکنم میگفت مادر دعایی بکن، خیلی کارم #گیر است. هر وقت امتحانی داشت یا مشکلی داشت ، از من میخواست که دعایش کنم
سریع روضه پنج تن نذر کردم . همان اوایل بودکه قرار شد به سوریه برود یکبار از محل کارخودش تلفنی با هم صحبت میکردیم. پرسیدم حمیدجان مشکلت حلشد؟ گفت بله دستت درد نکند
گفتم من یک روضه پنج تن نذر کردم با خندهای از ته دل جواب داد دستت دردنکنه اگربدانی چه حاجتی داشتم. بعدبه همکارانش گفته بود اگر بدانید چه شده؟ مادرم #نذر کرده که بروم سوریه. شهید حمید رضا اسداللهی
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50