#صداقت_و_درستی
شاهـزاده ای تصمیم گـرفت همسری برای خـود انتخاب کـند. لـذا بـا یکی از بزرگان مشورت کرد و راهی برای انتخاب همسر پیدا کرد. دستـور داد همه #دختران شهر را به میهمـانی دعـوت کنند. شاهـزاده در این جشن همسر خود را انتخاب می کند
دختـر خدمتکار قصـر که عاشق شاهزاده بود هم تصمیم گرفت در مهمانی شـرکت کنـد. روز جشـن همـه در تالار قصـر جمع بودنـد. #شاهزاده بـه هـر یک از دختران دانه ای داد و گـفت کـسی که بهترین گل را پرورش دهد و بیاورد همسر آینده من خواهد بود
شش ماه گذشت و دختر خدمتکار با این که با باغبانان مشورتکرده بود ولی گلی در گلـدانش نـرویید. روز موعود دختران شهر با گلهایی زیبـا و رنگارنگ در گلدان هایشان به #کاخ آمـدند. شاهزاده بعد از اینکه گلدان ها را نگاه کرد اعلام کرد که دختر خدمتکار همسر اوست
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخـاب کـرده کـه در گلدانش گلی نبوده شاهـزاده رو به همه گـفت این دختر گلی راپرورش داده که او را شایسته همسری من میکند، گل #صداقت .همه دانه هایی که به شما دادم را در آب جوشانده بودم و ممکن نبود گلی از آنها بروید
📚 انتشار مطالب نکته های ناب با آیدی کانال جایز است
@noktehayenabekotah