eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
5.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دانایی در سفر به مکانی رسید و اسب خود را به درختی بست و برایش کاه ریخت و سفره راپیش خود گذاشت تا چیزی بخورد . شخصی سوار بر آنجا رسید، از خرش پایین آمد و او را پهلوی اسب حکیم بست ، تا در خوردن کاه شریک اسب شود و خود پیش دانا رفت تا بر سفره نشیند مرد دانا به‌او گفت خرت راپهلوی اسب من نبند که همین‌دم زند و پایش بشکند ، مرد غریبه آن سخن را نشنیده گرفت. با حکیم به نان خوردن مشغول گشت. بعد از مدتی ناگاه اسب لگدی به خر زد گفت اسب تو خر مرا لنگ کرد. حکیم ساکت شدو خود را به لال بودن زد. غریبه او را کشان کشان نزد قاضی برد، قاضی از حالش سوال کرد، حکیم هم همچنان خاموش بود قاضی به غریبه گفت این بنده خدا که لال است. غریبه گفت این نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد ، پیش از این با من سخن گفته پرسید با تو سخن گفت ؟ چه‌ گفته؟ غریبه جواب داد که به من گفت خرت را پهلوی اسب من نبند، که لگدی بزند و پایش بشکند . قاضی خندید و بر دانش مرد دانا آفرین گفت به جمع ما بپیوندید eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بی شک تـــریــن مجـرمــان نیز قــادر هستند انشایی درباره انسـان بودن بنویسند آنچه ها را متمـایـز میکند عمل کردن به دانسته هاست اميرالمومنين عليـه السـلام: اگر دوست‌داری تريـن مـردم باشی بــه آنچه می­دانی‌عمل کن. غررالحکم حديث ۳۷۱۹ به جمع ما بپیوندید eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
خانمی که محجبه‌ ای ، آقایی که غیرت‌ داری و از نگاه حرام خودداری می‌کنی، مسافری که اول وقت کنار جاده توقف کردی نماز بخوانی و... اگر گفتند: مردم بهت میخندند، بگو اگر مردم معیار حق بودند به‌، خداوند نمی خندیدند ما مـوسی را با آیات و معجزاتی که به او دادیم به سوی و بزرگان و اشراف قومش به‌رسالت فرستادیم، او به آن‌ها گفت: من رسول ربّ العالمینم! وقتی آیات ما را بر آنان عرضه داشت، همگی از روی تمسخر خندیدند. سوره زخرف آیه ۴۶ و آیه ۴۷ یادتان باشد همانطور که مردم پیشین، نه تنها به آیات الهی عمل نمی کردند ، بلکه هم می‌کردند، بعضی از مردم در آخرالزمان هم همانند . خسته نشوید و نه سستی کنید . برد نهایی با شماست انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
شخصی زیر ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت: خدایا همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کـدو به ایـن بزرگی را روی بوته‌ ای به این کوچکی می‌ رویانی و گـردو به این کوچکی راروی به این بزرگی! همین که حرف هایش تمام شد گـردویی از درخت افتاد و با ضرب به سرش خورد بلافاصله از جایش بلند شد وبه آسمان نگاهی کرد و گفت: خدایا خطای من را ببخش! دیگر در کارت نمیکنم فهمیدم ، هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی سر من آمده بود!! 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلیها باور نمیکردند فرمانده توپخانه سپاه این قدر کم حقوق میگیره؛ وقتی هم که خواستند حقـوقش را زیاد کنند شد و نذاشت توی جلسه ای بهش یه تلویزیون هدیه دادند اما قبول نکرد گفتند این رابه همه فرماندها دادن چرا نمیگیری؟ گفت ناخالصی در عمل یه نقطه شروع داره ممکن هست قبول این هدیه نقطه شروع در زندگی من باشـه، نمی خوام ذرّه ای از ناخالصی در عملم باشه من با خدا معامله کرده ام ، هدیه رو هم از خودش می گیرم خاطره از شهید حسن شفیع‌زاده، کتاب فرزندان فاطمه ، جلد۱ ،ص۴۰ 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
پیامبر صل الله علیه و آله وارد مسجد شدند. گروهی را دیدند که در گوشه‌ای مشغول هستند و جمعی در گوشه ی دیگری از مسجد به تعلیم و تعلم مشغول هستند پیامبر فرمود: کِلاهُما علی خَیر؛ هر دو گروه به و نیکی مشغولند و بعد فرمودند : ولِکن بِالتَّعلیمِ اُرسِلتُ؛ اما من برای تعلیم فرستاده شدم سپس حضرت نزد آن گروه که‌به تعلیم و مشغول بودند رفت و نزد آنها نشست 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
هیچ چیز همانند سجده ، بینی شیطان را به خاک نمی مالد . امام صادق علیه السلام فرمود: اگر بنده‌ای دور از چشم مردم ، خود را طولانی کند.. شیطان با دیدن این منظره با خود می گوید : وای بر من! اطاعت کردند و من کردم و سجده کردند و من سر پیچی کردم . ثواب الاعمال ص ۳۴ نگو : زودتر نماز را تمام کنم تا به فلان کارم برسم! نگو: بروم مغازه، دیر شده است؛ الان ها را از دست می دهم. نگران نباش ... سجده را کمی طولانی کن ، آن مشتری ای که باید حسابی تو را به نوا برساند می آید ، دو دقیقه دیرتر می آید ؛ همه کارها همه دست خداست.  📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
کفشی ﺧﺮﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻧﮕﺶ ﺑﻮﺩ ، ﺍﻣﺎ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯار می‌داد. ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: کمی ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﺟﺎﺑﺎﺯ میکند. ﺧﺮﻳﺪم و ﭘﻮﺷﻴﺪﻡ، خیلی ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺟﺎﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ، ﻓﻘﻂ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺁﺯار میداد ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ، ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭنگی ﺳﺖ ﮐﻪ می ﺧﻮﺍستم ، ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ میپوشم. اما ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻫﻢ، ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ میداد ﻣﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﮐﻔﺸﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ ﺑﻮﺩ ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﻭ ﻓﻬﻤﯿـﺪﻡ ﮐـﺮﺩﻡ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ . ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﻧﺒﺎﯾﺪ آن را نگهش ﺩﺍﺷﺖ. ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻭﺳﺎلها ﺣﻤﻠﺶ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ. انتخاب غلط ... 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و چند تن از اصحاب در مکانی نشسته بودند. یک پای خود را دراز کردند و پرسیدند : به گمان شما این پای من به چه چیز شباهت دارد؟ اصحاب هر کدام تشبیهی کردند: شاخۀ گل ، ساقۀ درخت ، خیمه و ... نبی خدا صل الله علیه و آله پای دیگر خود را حرکت دادند و بعد هم فرمود: خیلی چیزها میشود گفت. ولی آن پای من به این پای دیگر بیشتر شبیه است 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
دوستی تعریف می‌کرد اولين روزهايی كه در سوئد بودم يکى از همکارانم هر روز صبح با ماشين خودش مرا از هتل به محل کار میبرد ماه بود و هوا سرد و برفی، ما صبح‌ها زود به کارخانه می‌رسيديم و همکارم ماشين را در مکانی دورتر از ورودى ساختمان پارک می کرد ، در آن زمان دوهزار کارمند کارخانه‌ی اسکانیا با ماشين شخصى به سر کار می‌آمدند روز اول ، چيزى نگفتم همين طور روز دوم و ســوم ، روز به همکارم گفتم : آيا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشين را اين قدر دور از درب ورودى پارک می کنى؟ در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟‌ گفت : براى اين که ما زود می‌رسيم و وقت براى پياده‌ رفتن داريم اين جاها را بايـد براى کسانى بگـذاريم که ديرتر ميرسند واحتياج به جاى پارک نزديک‌ تر به درب ورودى دارند تا به موقع به سر کارشان برسند ، بعد هم گفت مگه تو اين‌ طوری فکر نمی کنی؟ عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است 📚 انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با آیدی کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50