#ســــــلام_علیــــــکم
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
سفره ی افطار ما پر سفره دیدار نه
ما بفکر هرکسی هستیم اما یار نه
غصه هجر تو را خیلی نداریم عفو کن
سرسری از وصل میخوانیم با اصرار نه
کارگر کم داری آقا جان سخنران بیشمار
قیل و قال از غربتت کردیم اما کار نه
آشتی کن با گدایان گنه کار خودت
خیر میبیند گدا با دوری از دلدار؟ نه
ما دم بیدار بودن هم بخواب غفلتیم
چشم ها بیدار اما باطن بیدار نه
نامه اعمال مارا وا نکن تایش بزن
هرچه میخواهی گنه دارد ثواب انگار نه
با شهیدان عهد خود را بسته ایم از ابتدا
مرگ در این راه آری زندگی با عار نه
به مناجات شب ما سربزن یابن الحسن
یک جهان ناگفته هست و محرم اسرار نه
با خودت مارا ببر تا کربلا هر اربعین
خط نزن نام گدایان را ازین طومار نه
صبر میکردیم ما پای غم زینب ولی
صبر پای روضه هایش برسر بازار نه
زینبی که عرشیان به دست بوسش میرسند
حرمتش بالاست بین دسته ی اشرار نه
سیدپوریا هاشمی
...
#کوچکترین_جمله_بـرای_بـزرگترین_دعـا
#اللهـم_عـجل_لولیـک_الفـرج
🌴💎🌹💎🌴
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
طلوعی هست آیا بعد از این شام گرفتاری ؟
بهاری نیست پشت این زمستان های تکراری؟
زمین گم کرده جانش را بهار بی کرانش را
زمان آیا حساب روزهای هجر را داری؟
من آن کنعانی ام که در هوای دیدن یوسف
تمام عمر تن دادم به هر چه کوچ اجباری
یقین دارم که می آیی پس از شب های بی خوابی
یقین دارم که می بینم تو را ای صبح بیداری
یمن در جنگ می سوزد ، کماکان قدس در حبس و...
...زمانه پر شده از فتنه و قحطیّ و بیماری
جهانی رنج می بیند قدم رنجه کنی روزی
قدم بر چشم های بی قرار کعبه بگذاری
امام صلح ادرکنی ، اباصالح نگاهی کن
به الطاف شما داریم ما امّید بسیاری
تو خیلی مهربان هستی همان ابر بهاری که
ندارد هیچ فرقی دشت و اقیانوس ، می باری
شما را دور می بینیم ، با اینکه همین جایی
میان کوچه های شهر یا در بین بازاری
امام منتظَر هستی ، منم آن منتظِر هستم
که جز چشم انتظاری بر میآمد کاش از او کاری
سحرخیز مدینه می رسی و شهر می بیند
به یاد مادر پهلو شکسته یاس می کاری
تمام آرزویم شد تمام عشق برگردد
امام آب و آئینه ، امام عشق برگردد
شاعر اسماعیل شبرنگ
🌴💎🌹💎🌴
#کوچکترین_جمله_بـرای_بـزرگترین_دعـا
#اللهـم_عـجل_لولیـک_الفـرج
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
ای ماه مبارکِ در ابر آرمیده بیا
امید آخر دلهای داغدیده بیا
قسم به مهر رخت کشته تیرگی ما را
بیا تو ای شب اندوه را سپیده بیا
به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
ز پشت در بشنو نالههای فاطمه را
به سوز سینه آن مادر شهیده بیا
عزیز فاطمه جدت حسین در یم خون
تو را صدا زند از خنجر بریده بیا
به مادری که لبش از عطش زده تبخال
به شیرخواره انگشت خود مکیده بیا
به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت
به خواهری که گریبان خود دریده بیا
کند تلاوت قرآن سر حسین به نی
ببین چگونه ز لبهایش خون چکیده بیا
به آن سری که به دیدار دخترش آمد
به کودکی که به ویرانه آرمیده بیا
به لالههای به خاک اوفتاده از دم تیغ
به غنچهای که شد از ضرب تیر چیده بیا
به بانگ یا ابتای علی به قلزم خون
به نالهای که حسین از جگر کشیده بیا
بود به سینه «میثم» هزار درد نهان
گواه آن همه غمهای ناشنیده بیا
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
🌴💎🌹💎🌴
#کوچکترین_جمله_بـرای_بـزرگترین_دعـا
#اللهـم_عـجل_لولیـک_الفـرج