eitaa logo
ن والقلم(کریمی)
446 دنبال‌کننده
777 عکس
2.2هزار ویدیو
222 فایل
جهت ارتباط با مدیر کانال از آی دی زیر استفاده کنید @Servant 🎤با ما همراه باشید : ڪاناݪ تࢪبیتـےو آموزشـے، همراه با خلاقیت (سازه ها و کاࢪدستـےها و بازےها و ...) دࢪمقطع ابتدایـے
مشاهده در ایتا
دانلود
می زنی قطعاً صدایم بین نوکرها، به نام روی چشم من قدم که می گذارد اشکهام بوی تربت می دهد این سجده های گریه دار می دهم جان در برت انگار بعد السلام عطر سیبی از نفسهای دعایم می وزد می دهم بر تو سلام این بار هم از پشت بام دود اسفند محرم، شال مشکی، پیرهن خوب شد آورده ام یک سال دیگر هم دوام نوحه و شورو دو دم دارند بر سر می زنند واجب عینی است حالا گریه کردن بر کدام؟ سمت مقتل می رود این دستهای سینه زن آه از کرببلا و کوفه و بازار شام السلام ای معجر و پوشیه و چادر سیاه السلام ای التماس محملی والا مقام دورازچشمی که افتاده به این صحرای خشک بر زمین بگذار امشب اشک را با احترام رضا دین پرور ┏━━━🍃🍂━━┓ ✳️@nonvalglm ┗━━━🍂🍃━━┛
رنگ عالم شد سیاه درجهان عاطفه پیراهن غم شد سیاه🖤 تکیه تکیه یاحسین درغمت پیراهن این شهر کــم کــم شــد سـیاه🖤 چونکه بالاتر نداشت درمیان ماه ها ماه محـرم شد سیـاه🖤 در مِنا امسال آه علقمه شد روسپید و روی زمـزم شد سیـاه🖤 جلد مانند لباس بر اَمالی و لهوف و بـر مُـقـرّم شــد سیـاه🖤 پوست درسینه زنی سرخ شد، شد نیلگون و آخرش هم شد سـیاه🖤 بین این رنگین کمان دل سپید و چشم سرخ و رنگ پرچم شد سـیاه🖤 برتن مسلم هم آه رد تیر و تیغ ها قدر مُسـلّم شد ســیاه🖤 مهدی رحیمی ┏━━━🍃🍂━━┓ ✳️@nonvalglm ┗━━━🍂🍃━━┛
عمرم گذشت اما بدرد تو نخوردم شرمنده ام آقا بدرد تو نخوردم تو فکر من بودى ولیکن من نبودم اصلا به فکر نوکرى کردن نبودم من دور بودم تو مرا نزدیک کردى راه مرا از کربلا نزدیک کردى گفتى اگر تو بى پناهى من حسینم حتى اگر غرق گناهى، من حسینم گفتى بیا پاک از گناهت می کنم من تو رو به چاهى، رو به راهت می کنم من گفتى بیا مثل تو خیلى خار دارم حتى براى مثل تو هم کار دارم آواره ام، آواره را آواره تر کن بیچاره ام، بیچاره را بیچاره تر کن آوارگى در این حسینیه می ارزد بیچارگى در این حسینیه مى ارزد هرشب اسیرم میکنى پاى بساطت دارى تو پیرم میکنى پاى بساطت من چاى میریزم گناهم را بریزى یکجا تمام اشتباهم را بریزى شان نزولت میکند آخر بلندم سر را تو دادى جاى آن من سربلندم قسمت اول ادامه دارد ..... لطیفیان ┏━━━🍃🍂━━┓ ✳️@nonvalglm ┗━━━🍂🍃━━┛
شان نزولت می کند آخر بلندم سر را تو دادى جاى آن من سربلندم وقتى گذر کردند خیلی ها ازینجا رفتند تا معراج تا بالا ازینجا اینجا گرفته از خدا عیسى دمش را اینجا خدا بخشید آخر آدمش را من خام بودم غصه و غم پخته ام کرد این پخت و پزهاى محرم پخته ام کرد می بینم اینجا پنج تا نور مقدس این آشپزخانه ست یا طور مقدس اینجا همانجایی ست که مولا می آید زینب می آید، بیشتر زهرا می آید پخت و پز آقاى بى سر را به من داد درکارهایش کار مادر را به من داد من عالمى دارم در اینجا با رقیه هروقت دستم سوخت گفتم یا رقیه منت ندارم بر سرت...تو لطف کردى حالا که هستم نوکرت تو لطف کردى یک شب غذاى خواهرت را بار کردم یک شب غذاى دخترت را بار کردم باید که دست از هرچه غیرکربلا شست دیگ تو را شستم خدا روح مرا شست خدمت تجلى ارادتهاى شیعه ست بالاترین نوع عبادتهاى شیعه ست ما به ولایت می رسیم از این مودت ما به مودت می رسیم از راه خدمت خدمت در این خانه تنها فرصت ماست گفتند:اینجا پنج روزى نوبت ماست قسمت دوم ادامه دارد .... لطیفیان ┏━━━🍃🍂━━┓ ✳️@nonvalglm ┗━━━🍂🍃━━┛
این پارچه مشکى، فداى روى ماهش دارد سفیدم می کند رنگ سیاهش از سوخته دلها نگیر آقا غمت را یک وقت از دستم نگیرى پرچمت را بگذار یک گوشه به پاى تو بمیرم کنج حسینیه براى تو بمیرم منکه به غیر از لطف تو یارى ندارم منکه به غیر از کار تو کارى ندارم آنقدر بین دسته هایت ایستادم نذر على اصغر تو آب دادم اى کاش بین ایستادن ها بمیرم آخر میان آب دادن ها بمیرم خوب است نوکر آخرش بى سر بمیرد خوب است بین نوکرى نوکر بمیرد خوب است ما هم گوشه اى عطشان بیفتیم در زیر پاى این و آن عریان بیفتیم خدمت به این بى رنگ و رو هم رنگ و رو داد این کفش ها را جفت کردن آبرو داد درهرکجا که نام پیراهن میاید زهرا میاید پیش ما حتما میاید من دست بر سینه دم در مینشینم در مجلس فرزند مادر را ببینم من مینشینم کار و بارم پا بگیرد شاید به من هم چادر زهرا بگیرد قسمت سوم ( آخر ) لطیفیان ┏━━━🍃🍂━━┓ ✳️@nonvalglm ┗━━━🍂🍃━━┛
می شود ز چشمه ی توحید جو گرفت از دست هر کسی که نباید سبو گرفت تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست پس این فرات بود که با تو وضو گرفت کوچک نشد مقام تو ،نه! تازه کربلا با آبروی ریخته ات آبرو گرفت شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید این آفتاب بود که با ماه خو گرفت دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله ي ما یک عمو گرفت از آن به بعد بود صداها ضعیف شد ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت زینب شده شکسته غرورش،شنیده ای؟ دست کسی به کنج النگوی او گرفت در کوفه بیشتر به قَدَت احتیاج داشت با آستین پاره نمی شد که رو گرفت! لطيفيان ┏━━━🍃🍂━━┓ ✳️@nonvalglm ┗━━━🍂🍃━━┛
YEKNET_IR_zamine_mojtaba_ramezani_shabe_1_muharram_1402_.mp3
5.06M
یه زیارت حرم با پدر و مادرم من از این دنیا طلب دارم 🎙 ╭┈────● ❚❚「💔」 ╰─┈➤ 🎼‌@nonvalglm