eitaa logo
سلامتکده نون و نمک 🥖🧂(شعبه مرکزی)
2.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
424 ویدیو
18 فایل
نون‌و نمک‌ در قم و شهرکرد فروشگاه حضوری دارد. آدرس سلامتکده شعبه مرکزی: قم،بلوار شهید کریمی، خیابان حضرت ابوالفضل(ع)، پلاک ۱۶۱ ساعت کاری ۹ الی ۱۷ 🛍سفارش @nonvanamakQom ☎️فروشگاه قم: 02532915077 📱مشاوره: 09368338983 https://www.instagram.com/nonvanamak
مشاهده در ایتا
دانلود
💬 از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که بمیرد ما بین زوال روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه، حق تعالی او را از فشار قبر پناه دهد . 👌 البته در چنین روزی از دنیا رفتن توفیقاتی را می طلبد که ریشه در اعمال انسان دارد. 📕بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۲۱ 🌐 @barzakhe
💬 از حضرت صادق علیه السلام منقول است که هر که بمیرد ما بین زوال روز پنج شنبه تا زوال روز جمعه، حق تعالی او را از فشار قبر پناه دهد . 👌 البته در چنین روزی از دنیا رفتن توفیقاتی را می طلبد که ریشه در اعمال انسان دارد. 📕بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۲۱ ✔کانال برزخ تا قیامت 🔘 @barzakhe
✨﷽‌✨ بعضی چیزهایی که سبب خلاصی از شدائدِ قیامت و ایمنی از فَزَعِ اکبر خواهد بود و آنها ده امر است: 🔰 شیخ صدوق از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده که هر که پیش آید او را فاحشه یا شهوتی، پس اجتناب کند از آن به جهت ترس از خداوند - عَزَّوَجَلّ - حق تَعالی حرام فرماید بر او آتش جهنّم را، و ایمن گرداند او را از ترس بزرگ روز قیامت . 🍃🍂🍃🍂 فاحشه یعنی زنا و هر بدی که از حد گذرد. 📗 بحارالانوار، ج ۷ ص ۳۰۳.
📛😳📃😢📛 📄 📙 چه بسا که در همان عالم ملتفت به بعضی لغزشها شویم. علاوه بر این، بر فرض صحت و درستی، آن براهین فقط و فقط در آن عالم که خانه کورقی و نادانی است محل حاجت هستند چه آنها حکم عصا را دارند و شخص کور در مواضع تاریک و ظلمتکده ها محتاج به این عصا است ولی در این عالم که واقعیات به درجه ای روشن و چشمها تیزتر، جای عصا نخواهد بو د، پس اینها چه از من می‌خواهند؟ 🤔 خدایا من تازه مولود این جهانم و اصطلاح اهل آن نیاموخته ام به حق علی بن ابیطالب مددی کن!🙏 من در این فکر و مناجات بودم که ناگهان نعره آنها همچون صاعقه بلند شد که بگو آنچه گفتی از کجا گفتی؟😵 نظر کردم که چشمی نبیند، چنان صورت خشمگین، چشمها برگشته و سرخ شده همچون شعله آتش، و صورت سیاه شده و دهان باز همچون دهان شتر و دندانهای بلند زرد، 👹 گرزها را بلند نموده مهیای زدن هستند و من از شدت وحشت و اضطراب از هوش بیگانه شدم و در آن حال کانه ملهم شدم و به صورت ضعیفی جواب دادم در حالی که از ترس چشمم را خوابانده بودم ذلک امر هدانی الله الیه (آنچه خداوند مرا به ان هدایت فرمود)😦 و از آنها شنیدم که گفتند نم نومه العروس( بخواب به آن خوابی که نعمتش پایانی ندارد ) و رفتند و من با همان حال گویا به خواب رفتم و یا بیهوش بودم ولی حس کردم که از آن اضطراب راحت شدم. پس از مدتی که به حال آمدم و چشم باز نمودم خود را در حجره مفروش دیدم و جوان خوش رو و خوش مو و خوشبویی را که سر مرا به زانو نهاده و منتظر به حال آمدن من است و من برای تأدب و تواضع برخاستم به آن سلام نمودم او هم تبسمی نموده برخاسته و جواب سلام داده و با من معانقه(دست درگردنم انداخت) و مهربانی نموده و گفت بنشین که من نه پیغمبرم و نه امام و نه ملک بلکه حبیب و رفیق تو هستم.😍 پرسیدم شما که هستید و اسم توچیست؟.... ✅ادامه دارد.... 🆔 @barzakhe 💀🔥🔥👹🔥🔥💀