eitaa logo
نوحه سنتی مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.2هزار دنبال‌کننده
42 عکس
29 ویدیو
13 فایل
شامل زمزمه ها و نوحه های سینه زنی و زنجیرزنی محرم و صفر (ترکی و فارسی)با مدیریت ذاکر اهلبیت (ع) کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @Moslemi_124 @nooheemajmaozakerin
مشاهده در ایتا
دانلود
314.7K
▪️نوحه شب هفتم محرم ای تمام لشگرم،ای علی اصغرم بهرقربانی تو را،سوی میدان می برم برتو می نازم که تو شش ماهه سرباز منی من سرافراز تو هستم تو سرافراز منی آخرین یارم علی، من تو را دارم علی... چشم خود را بازکن، راز دل ابراز کن بر سر دوش پدر، پر بزن پرواز کن غنچه ی خندان من از روی بی رنگت بگو جان بابا هر چه می خواهد دل تنگت بگو آخرین یارم علی، من تو را دارم علی... نوش من سجاده و، خون تو آب وضو باید از این خون دهم، روی خود را شستشو یا بشور روی پدر را با سرشت دیده ات یا تبسم کن برایم با لب خشکیده ات آخرین یارم علی، من تو را دارم علی... طوطی پر بسته ام، کودک دل خسته ام گوش کن تا بشنوی، گریه ی آهسته ام چشم خود را بر دو چشم نیمه بازت دوختم از تلظی های تو آتش گرفتم سوختم آخرین یارم علی، من تو را دارم علی...
57691_1398615135346_613063.mp3
707K
▪️زمزمه نوحه شب هفتم محرم میان گهواره،تشنه و بیتاب است غنچه ی نشکفته به حسرت آب است لبش ترک خورده،اصغر بی شیرم پریده رنگ او،شبیه مهتاب است وای علی اصغر... عموی او رفته،همره مشک آب دل علی آرام،رفته کمی درخواب علقمه نزدیک است،چرا نیامد او اصغر معصومم،دگر نخواهد آب وای علی اصغر... ز بی کسی خود،حرفی مزن بابا مرده مگر اصغر،که تو شدی تنها مرا ببر میدان،شش ماه سربازم راه سعادت را،به روی من بگشا وای علی اصغر... سپیدی زیرِ، گلوی او را دید حرمله با تیرش،گل حسین را چید دلخوشی بابا،این گل شش ماهه پرپر شد اما بر،روی پدر خندید وای علی اصغر... رباب در خیمه،منتظر اصغر حسین در میدان،درمانده ومضطر خدا چه سازم من،چسان روم خیمه به مادرش گویم،گلش شده پرپر وای علی اصغر...
65344_1399520095515_4635209.mp3
4.73M
▪️زمزمه و نوحه شب هفتم محرم بخواب عزیز من رو دست من گلم مادر دووم بیار آروم بگیر یکم علی علی علی من بمیرم / ترک ترک شده لبات من بمیرم / داره میلرزه دست و پات برای گریه کردنت رمق نمونده تو چشات لای لای علی لای لای علی... برده امونم و گریه ی هر شبت موندم چکار کنم پایین بیاد تبت علی علی علی من و ببخش / من و حلال کن پسرم من و ببخش / شرمندتم خیلی زیاد تشنه شیری میدونم کاری ازم بر نمیاد لای لای علی لای لای علی...
▪️نوحه شب هفتم محرم خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می‌سپارد نه ابری تا نَمی باران ببارد نه آبی تا به روی لب گذارد لب خشکیده اش را می‌فشارد دقایق را به سختی می شمارد نه آبی مانده دیگر در سبوئی نه از علقم رسد مشک عموئی نه یاری تا کند امداد یاران نه سقّایی برای چاره جوئی به دریا رفته سقایم نیامد علمبردار تنهایم نیامد بدیدم مشک آب پاره پاره امید دشت غم هایم نیامد خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد عطش بُرده توان اصغرم را بسوزانیده باغ حیدرم را توانی در تن یاران نمانده ربوده تاب طفل پرپرم را اثر دیگر نمی بخشد لالائی تلظّی می کند از بی نوائی چه مظلومانه در آغوش مادر لبان را می‌کمد با غم فزائی خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می‌سپارد به میدان می برم طفل صغیرم یل شش ماهة بی آب و شیرم مگر رحمی کند دشمن به طفلم کنار طفل بی تابم بمیرم دلم آتش گرفته در غم او چو دیدم قطره های نم نم او به نوک نیزه ای سیراب خون شد سه شعبه گشته اینک همدم او خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد در این صحرای خونین بی پناهم فدا کردم صغیر بی گناهم به قنداقی که از خون گشته رنگین به چشمان ترم مانده نگاهم چه مظلومانه در خون غوطه ور شد شهادت گاهِ او دست پدر شد بگو ای سروری مانند اکبر حسین مغموم داغ این پسر شد خدایا اصغرم طاقت ندارد به روی دست من جان می سپارد @nooheemajmaozakerin
Jalal Zare - Az Gerye Haye Asghar.mp3
5.54M
▪️نوحه شب هفتم محرم از گریه های اصغر دلم داره میگیره یه قطره آب بیارید اصغر داره میمیره حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله... ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید اما زبان ندارد دیشب به گهواره تا صبح ناله میزد امروز به روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کور شد تا اشک خود بنوشد اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد از گریه های اصغر دلم داره میگیره یه قطره آب بیارید بچم داره میمیره ای حرمله مکش تیر یک سو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله شمشیر اوست آهش فریاد او تلظی جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد منت به من بزارید یک قطره آب بیارید بر کودکی که در تن یک نیمه جان ندارد حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله با من اگر بجنگید تا کُشتنم بحنگید این شیر خواره بر کف تیر و سنان ندارد مادر نشسته تنها در بین سینه زنها جز اشک هیبت خود تاب و توان ندارد حسین غریب ثارالله حسین غریب ثارالله