#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
من شریفه دختر شاه کریمم
مادرم بر کل خلق اما یتیمم
من یتیمم
درمدینه خون به قلب زار ما شد
پدرم مسموم از زهر جفا شد
من یتیمم
وقت تشییع جسم بابا را ندیدم
پیکرش شد تیروباران من شنیدم
من یتیمم
من غم و رنج و مصیبت ها کشیدم
طعم ضرب کعب نی ها را چشیدم
من یتیمم
دیده ام در کربلا با آه و ناله
که یکی زد تازیانه بر سه ساله
من یتیمم
پای ناقه تا که بر آیینه ام خورد
زیر پای اشتران شد سینه ام خرد
من یتیمم
#محمود_اسدی_شائق
#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
#زمزمه
منو بردن اسیری کوفه، اما
دلم با یاد عاشورا گرفته
خودم دیدم داداشم توی مقتل
رو سینه ی عموجون جا گرفته
چقد از حرمله طعنه شنیدم
منم مثله رباب قامت خمیدم
کنار مادرم با نوعروسش
سر قاسم رو روی نیزه دیدم
همه جای تنش از خون حنا شد
بمیرم که عروسیشم عزا شد
شنیدم که هنوزم زنده بود و
تنش پا مال سم اسبها شد
نمیگم از خیام و از جسارت
نمیگم که چی دید چشم تر من
عجب دردی داره نعلای تازه
عجب بلایی اومد بر سر من
به دست و پای من سلسله بستن
نمیدونم گناه من چی بوده
مثه دختر عمو جونم رقیه
همه جای تن من هم کبوده
#مرتضی_کربلایی