دروصف شهادت امام حسن مجتبی(ع)۲۸صفر
سال۴۰هجری مدینه درسن ۴۷سالگی
﷼###################
"بر دردِ دلِ خلق، طبیب است حسن
هر چند ز درد،غم نصیب است حسن
مهدی به کنارِ قبر او میگِرید
تا خَلق نگویند غریب است حسن.
﷼#############
"در سوگ حسن جهان سیه می پوشد
در سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از سوز و ماتم دومین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد
﷼##########
"روزی که شرار ظلم افروخته شد
یک بار دگر حاصل دین سوخته شد
از بعد شهادتش حسن را از تیر
تابوت و تن و کفن به هم دوخته شد"
﷼##########
"مستانِ ولایم و به خود می نازیم
سر را به رهِ عشقِ حسن می بازیم
یک بارِ دگر به کوریِ آلِ سعود …
قبرِ پسرِ فاطمه را می سازیم
﷼#########
"امشب به لبم ذکر حسن جان دارم
در کنج دلم کلبه ی احزان دارم
از روضه ی « لا یوم کیومِ » آقا
تا آخر عمر آه سوزان دارم
محمد فردوسی"
﷼#########
"ما از تو به جز کرم ندیدیم
جز سفره ی محترم ندیدیم
روزی که بقیعمان کشاندی
گشتیم ولی حرم ندیدیم
علی اکبر لطیفیان
﷼######################
"در کرم خانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ور نه در زاویه عرش مقام حسن است
هرکه آمد به در خانه او آقا شد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
دست ما نیست اگر سینهزن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است
تا زمانی که خدائی خدا پابرجاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست
قاسم نعمتی"
#########مرثیه#########
سخت است چگونه بنویسم محنت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را
آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را
از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را
از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند، ولی سوختنت را
هر پاره جگر تکهای از غصهی کوچست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را
تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را
این صحنه خودش گوشهای از کربلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را
هرچند کفن پاره و گلگون شده،
اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را
سنگین که نشد سینه ات از چکمهی شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را
«امیر علوی
#######سینه زنی#########
خواهر! از زهر جفا بال و پرم می سوزد
با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد
جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود
جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد
مظلوم یاحسن جان۴
لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در
دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد
زینب از غم من اشک مریز و بنگر
وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد
مظلوم یاحسن جان۴
فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر
خواهر از غصه ی آن تن،کمرم می سوزد
می کشد شمر سرش را به روی خاک زمین
من به یاد سر پاشیده،سرم می سوزد
مظلوم یاحسن جان۴
محمود اسدی
@nooheemajmaozakerin