eitaa logo
نونِ نوشتن📜🖋
140 دنبال‌کننده
116 عکس
19 ویدیو
0 فایل
ما در این دشت به امید تو انگور شدیم...
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 استادِ تمام آدمی در برهه‌های گوناگون زندگی با انسان‌های زیادی روبه‌رو می‌شود که هر کدام به سهم خود نقشی بر خاطرش می‌گذارند. این میان جایگاه معلم ها و استادان جایگاهی ویژه است. روزگار شیرین کارشناسی ادبیات در دانشگاه شهید بهشتی از درس استادان بزرگواری بهره بردم که هر کدامشان برای ساختن یک زندگی عالمانه کافی بودند. این میان شیفتهٔ علم و فروتنی و بزرگ‌منشی استادی یگانه و دوست‌داشتنی شدم. استادی که هر لحظه از کلاسش و رفتارش و گفتارش درسی بود گران‌بها برای شاگردان. امروز که خبر درگذشت استاد محمد غلامرضایی عزیز را شنیدم، ذهنم رفت به کلاس‌های سبک‌شناسی و عروض و قافیه و تاریخ ادبیاتشان. یاد آن لحن ادیبانه‌شان افتادم و درّ و گوهری که از دهانشان خارج می‌شد. به حقیقت اگر لحظه‌ای از گفته‌هایشان را در کلاس از دست می‌دادیم، خسران‌زده می‌شدیم. روحش شاد باد و غفران الهی شاملش شود. لطفاً شادی روح این استاد عزیز صلوات بفرستید. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
امروز هشتم آبان سالروز مرگ قیصر ادبیات فارسی استاد قیصر امین پور بود. هشتم آبان سال ۱۳۸۶ من هنوز چهل روز نبود که دانشجوی ادبیات شده بودم و با سری پرشور برای دیدن و شنیدن و یادگرفتن درباره ادبیات به هر جایی سرک می‌کشیدم. از دوستانم شنیده بودم که در دانشگاه تهران با قیصر کلاس دارند. هماهنگ کرده بودم که بتوانم کلاسش را دریابم که ناگاه اجل او را از دستمان ربود و جای خالی اش در ادبیات فارسی بسیار به چشم می‌آید. آنچه قیصر امین پور را در ادبیات فارسی معاصر یگانه کرده بود، به همراه داشتن دو بال فن و ذوق ادبیات بود. او به واقع هنرمندی عالم بود در ادبیات و این هر دو بال را داشتن، برای انگشت شمار انسان های حاضر در این میدان محقق می‌شود. زبان ساده و روان اما کلامی عمیق و دردمند و دغدغه‌مند او را فرسنگ‌ها از زمانه خودش جلوتر برده بود. استاد قیصر امین‌پور به دور از حاشیه‌سازی‌های رسانه‌ای راه خود را در ادبیات می‌پیمود و امروز شاگردان مکتب شعری اش به‌حق از خوان پر نعمت سفره هنری او لقمه بر می‌دارند. قیصر نه‌تنها در شعر سنتی که در شعر نیمایی نیز دستی توانمند و زبانی زلال و روان داشت. فرقی نداشت قالب شعرش چیست. هر چه بود حرفش را که پر از فکر و دغدغه بود در شعر بلندش می‌گنجاند. به راستی به قول آیت الله خامنه ای با رفتن او چه آرزوهایی که برای شعر انقلاب در زیر خاک رفت. شعرش مانا و طریقش پر رهرو باد ان شاءالله
🖋🖋🖋🖋🖋🖋🖋🖋🖋🖋🖋🖋 پایان ویرایش رمانی دیگر برای نوجوان‌ها رمانی پرماجرا از دل سرزمینی دورِ دورِ دورِ
هوالمقدر همیشه اولین‌ها برایم دوست‌داشتنی و لذت‌بخش بوده. اولین روز کلاس و مدرسه، اولین روز دانشگاه، اولین روز زندگی مشترک، اولین فرزند و حالا هم اولین کتاب. راستش نمی‌توانم خوش‌حالی و ذوقم را برای چاپ اولین کتابم پنهان کنم. بسیار خوش‌حالم که تلاش‌های یکی‌دو سال اخیرم به نتیجه رسید و حاصلش شد کتابی که مشاهده می‌کنید. ماجرایی گیرا و پرکشش از قلب تاریخ پرفرازونشیب ایران. در این مسیر کسانی کمک‌حالم بودند که ذکر نامشان از حوصلهٔ این مکان خالیست. به هر روی خداوند را که سرسلسلهٔ این سپاس‌هاست، شکر می‌گویم که اگر نبود عنایت و لطفش این اثر به نتیجه نمی‌رسید. اما این میان غمی سخت بر دلم نشسته است. راوی کتاب هم‌اکنون دارد با غول سرطان می‌جنگد و امید که این بار هم از میدان سرنوشت پیروز بیرون بیاید. آمین...
هوالمقدر خدا را شاکرم که بنده را لایق لطف بیکران و همیشگی‌اش کرده است. بازتاب گسترده خبر انتشار کتاب در خبرگزاری های مختلف کشور از سرکار خانم نظام‌الدین که برای دیده‌شدن این کتاب تلاش زیادی می‌کنند سپاسگزارم.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 آرامشی به وسعت صحراست مادرم‌ اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم‌ مثل ستاره در شب یلدا که بی‌دریغ‌ تا صبح می‌درخشد و زیباست مادرم‌ یک سینه درد دارد و آهی نمی‌کشد از بس که مثل کوه شکیباست مادرم‌ هر روز مهربان‌تر و هر روز تازه‌تر مثل نگاهِ ساکت باباست مادرم‌ چشمش به غنچه‌های جوانش که می‌خورد لبریزِ خنده‌های شکوفاست مادرم‌ شب‌های بی‌کسی چه کسی می‌نوازدم‌؟ هرجاست اشک‌های من‌، آنجاست مادرم‌ هر شب پس از نماز، دعا می‌کند مرا در فکر روزهای مباداست مادرم‌ پهلوش می‌نشینم و لبخند می‌زند تنهایی‌اش در آینه پیداست مادرم‌ سیراب می‌شوم به صدایش که می‌رسم‌ مانند آب‌های گواراست مادرم‌ بازی کودکانه زمینم اگر زند باکیم نیست‌، گرم تماشاست مادرم‌ از ماجرای هاجر و سارا سؤال کن‌ در قصه‌های مریم و حواست مادرم‌... رازی است نانوشته الف لام میم عشق‌ حرفی که تا همیشه معمّاست مادرم‌ «آهسته باز از بغل پلّه‌ها گذشت‌» اما کسی ندید چه تنهاست مادرم مهدی جهاندار میلاد پرنور بهانه خلقت، دخت نبی مکرم، همسر امیرالمومنین و مادر حسین علیهم‌السلام و هم‌زمانی آن با میلاد خمینی عزیز و گرامیداشت روز زن و مادر بر همه حق‌جویان گرامی باد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 شهر آینه‌دار می‌‌شود با یک گل پروانه تبار می‌شود با یک گل گویند نمی‌شود ولی می‌بینند یک روز بهار می‌شود با یک گل عیدتون مبارک باشه 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باران که می‌بارد تو می‌آیی... عیدتون مبارک باشه🌺🌺🌺
حیاط برفی خانهٔ ما با نارنج‌های خوش رنگ و آب‌دار...
دیروز به دعوت روزنامه اصفهان زیبا مهمانشان بودم تا دربارهٔ کتاب گفت‌وگو کنیم. از تاکسی دایموند گفتیم و چگونگی تولدش. امیدوارم دوستان هم که این گفت‌وگو را به‌زودی می‌خوانند، لذت ببرند...
به یاری خدا سه شنبه ۱۵ اسفند ساعت ۱۸:۳۰ همراه یه عده نوجوان خواهم بود و از کتاب و کتاب‌خوانی با هم گفت‌وگو می‌کنیم. امیدوارم جلسه خیلی خوبی باشه...