مادربزرگ و نوهها
چند سالی بود که مادربزرگ، از چند روز قبل، تعدادی بادکنک و مقوا و کاغذ رنگی تهیه میکرد. شب ۲۲ بهمن کاغذ رنگی ها را به اشکال مختلف در میاورد و روی مقواها میچسباند. نوهها در این کار به او کمک میکردند. هرکدام از بچهها طرحی برای تزیین داشتند و مادربزرگ با حوصله و صبر به نظر نوهها توجه میکرد. نزدیک ساعت ۲۱ که میشد علی که از همه بزرگتر بود، دست محمدحسین که از همه کوچکتر بود را میگرفت و با بقیه بچهها بالای پشتبام می رفتند. مادربزرگ به ارامی از پلهها بالا میرفت. آنوقت درکنار هم ندای اللهاکبر سر میدادند. همیشه شب ۲۲ بهمن بچهها خونه مادربزرگ میخوابیدند تا او از خاطرات اول انقلاب بگوید . بچهها با اون خاطرات شیرین به خواب میرفتند.
صبح ۲۲ بهمن از همیشه زودتر بیدار میشدند.وبرای رفتن به راهپیمایی و شرکت در جشن انقلاب سر از پا نمیشناختند. بالاخره همه اماده بادردست داشتن بادکنک های رنگی و فرفره و تاجهای مقوایی و پرچم سه رنگ ایران، به محل راهپیمایی می امدند. روی مقواهای رنگی، شعار آزادی استقلال جمهوری اسلامی نوشته شده بود. بچهها آنها را تکان میدادند و شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ براسرائیل سر می دادند.
مادربزرگ بااینکه پاهاش درد میکرد و به سختی راه می رفت از اینکه هر سال با نوه هایش در جشن پیروزی انقلاب شرکت میکرد، خوشحال بود. بچهها هم از این که در کنار مادربزرگ در این جشن شرکت کرده بودند لذت می بردند.
✍ چمن خواه
#جشن_انقلاب
#پرچم_ایران
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@noonvalghalam1
ملت ایران به چنین زنانی افتخار میکند.
#الناز_دارابیان
#پرچم_ایران
🇮🇷🌺🇮🇷🌺🌺🇮🇷🌺🇮🇷