🔸خدﺍﻭﻧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕﯿر:
ﺧﻮﺩﻣﺤﻮﺭﯼ ﻭ ﻏﺮﻭﺭ
ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﻣﻦ می گیرﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﭘﺎﮐﯿﻢ ﺭﺍ...
🔹ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﻢ
ﺍﺭﺗﻘﺎﺀ ﺑﺒﺨﺶ: ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺻﺒﺮ
ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ
ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى كند ﻭ ﺩﻭﻣﯽ
ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩﯾﮏ مى كند ...
🔸ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ
ﻣﺒﺘﻼ ﻧﮕﺮﺩﻡ: ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻭ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﯽ
ﮐه ﺍﻭﻟﯽ ﭘﺎﮐﯽ ﺟﺴﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﻣﻦ مى گيرد ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭﻭﻥ ﺭﺍ...
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠#حرف-حساب
🌳 هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند🤭 به زبان آورید، به کسانی فکر کنید که قادر به تکلم نیستند.🤐
🌴قبل از اینکه بخواهید از #مزه غذایتان شکایت کنید، 😖به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای #خوردن ندارد.😭😭😭
🌲قبل از اینکه از #همسرتان 🧕🏻🧔🏻شکایت کنید، به کسی فکر کنید که برای داشتن یک همدم به #درگاه خدا🤲 زاری می کند.
🌾 امروز پیش از آنکه از #زندگیتان شکایت کنید،📛 به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام به #بهشت🍏 رفته است.
🎄قبل از آنکه از #فرزندانتان👧🏻 شکایت کنید، به کسی فکر کنید که آرزوی بچه دار شدن دارد😔 اما #عقیم است.
🍀قبل از آنکه #شکایت کنید که چرا کسی خانه تان🏡 را تمیز نکرده یا #جارو نزده، به آدمهایی فکر کنید که مجبورند شب را در #خیابانها🛣 بخوابند.
🎋پیش از #نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی 🚙کنید، به کسی فکر کنید که مجبور است همان #مسیر را پیاده🚶♂♂ طی کند.
🌿 و پیش از آنکه از #شغلتان خسته شوید 🤦🏻♂و از آن شکایت کنید، به افراد #بیکار و #ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید.🤷♂
و
🌻اما قبل از اینکه به فکرِ گرفتن #انگشت اتهام 👇👆🏻به سوی کسی یا محکوم کردن او بیفتید، بیاد بیاورید که هیچ کدام از ما #بیگناه نیستیم.✅✅
خدایا شکرت♥️
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
✍️ﺷﻌﺮﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻻﻫﻮﺭﻱ :
🌸ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﻱ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
🌸ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻠﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
🌸ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
🌸ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻏﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ
ﻣﻨﺖ ﻧﮑﺶ ﺍﺯ ﻏﯿﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
🌸ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯽ
ﭘﺲ ﺷﺎﮐﺮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ.
#خواندنی
#حرف_حساب
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠#داستان
👈اعتماد به خدا
شخصی از خدا دو چیز خواست......
یک گل و یک پروانه......
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود......
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد......
چند روز گذشت...... از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و آن کرم تبدیل به پروانه ای شد......
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او اعتماد کنید.........
خارهای امروز گلهای فردایند.....
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠#داستان
👈شیطان هم دنیا را گرفت هم نماز اول وقت را!
یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازه بنده شد.
گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و میخواهم بروم.
هر چه اصرار کردم، دیدم نمیشود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفته این معامله بود، گفت من باید قدری تأمل بکنم! و از خرید منصرف شد!!
شیطان هم دنیا را گرفت هم نماز اول وقت را!
امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز میدارد.
آیةاللّه حق شناس (ره)
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠#داستان
👈مکافات اعمال
« یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند:
مهندسی بود بساز و بفروش. صد دستگاه ساختمان ساخته بود، ولی به دلیل بدهکاریِ زیاد، شرایط اقتصادی بدی داشت. حکم جلبش را گرفته بودند.
به منزل پدرم آمد و گفت: نمیتوانم به خانهام بروم، خود را پنهان میکنم تا کسی مرا نبیند.
شیخ با یک توجه فرمود: برو خواهرت را راضی کن!
مهندس گفت: خواهرم راضی است،
شیخ فرمود: نه!
مهندس تأملی کرد و گفت: بله، وقتی پدرم از دنیا رفت ارثیهای به ما رسید. هزار و پانصد تومان سهم او میشد، یادم آمد که ندادهام.
رفت و برگشت و گفت: پنج هزار تومان دادم به خواهرم و رضایتش را گرفتم.
پدرم سکوت کرد و پس از توجهی فرمود، میگوید: هنوز راضی نشده. خواهرت خانه دارد؟
مهندس گفت: نه، اجاره نشین است.
فرمود: برو و یکی از بهترین خانههایی را که ساختهای به نامش کن و به او بده، بعد بیا ببینم چکار میشود کرد.
مهندس گفت: جناب شیخ ما دو شریک هستیم چگونه میتوانم؟
شیخ فرمود: بیش از این عقلم نمی رسد، چون این بندۀ خدا هنوز راضی نشده است.
بالاخره آن شخص رفت و یکی از آن خانهها را به نام خواهرش کرد و اثاثیه او را در آن خانه گذاشت و برگشت.
شیخ فرمود: حالا درست شد.
فردای همان روز چند تا از آن خانهها را فروخت و از گرفتاری نجات پیدا کرد. »
📚 کیمیای محبت، ص۱۲۴
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠#آرامبخش
در مقابله با مسائل زندگی آرام و صبور باشيد
به خداوند شكايت نكنيد
نگران آينده نباشيد
به خدا اعتماد كنيد
و همه چيز را به بزرگی و عشق او بسپاريد
خداوند از همه مسائل ما بزرگـتر است...
خدا راهحل مسائل ما را بهتر ميداند
خدا از درون ما باخبر است
مشكلات را از تخت پادشاهی پايين بكشيد
و به خود بگوييد
"خدا از همه چيز بزرگتر است"
"خدا بر همه چيز تواناست"
"خدا از همه چيز آگاه است"
پس رها كنيد و رها شويد ...
خداوند، با همه عظمت و شكوهش
با همه بخشش و مهربانیاش
با همه بزرگی و عشق خدايیاش
همراه و يار و ياور ماست
خود گفته است :
"فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ"
او به ما بسيار نزديک است و ما را اجابت میكند ...
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
🟢#داستان
⛔️« شوخی;با نامحرم ممنوع! »⛔️
🔹ابوبصیر می گوید:در کوفه برای زنی قرآن می خواندم،یک بار در موردی با او شوخی کردم.
بعد از مدّتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم،امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود:«کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟
▪️راوی می گوید:از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم.
🌸امام باقر علیه السلام فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
📚بحارالانوار ج46 ص24
#امام_محمد_باقر
#شهادت_امام_باقر
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠داستان
👈مظلوم ترین عالم
🔹به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی ، چه شد که در مورد حضرت علی علیه السلام کتاب نوشتی؟
🔸به گریه افتاد و گفت : مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت چند جلد برای من فرستاد.
یک نامه هم نوشت و گفت: آقای جرج جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری میکنی، کار تو دفاع از مظلوم است. ما بر سر علی علیه السلام دعوا داریم
ما میگوییم: حق با علی است
آنها می گویند: نه.
🔸کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است.
من از شیعه چیزی در آن ننوشتهام. شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید.
🔹 جرداق می گوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بیانصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم.
وقتی کتابها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی علیه السلام مظلومتر نمیشناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری است، از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم...
“نقش غدیر در کمال انسان ها” نوشته دکتر محمد اسدی گرمارودی
✅نکته : جرج جرداق همان نویسنده معروف مسیحی است که بگفته خودش ۲۰۰ بار نهج البلاغه را خوانده است .
🔸او پشت جلد یکی از کتابهایش چنین نوشته است:
ای علی! اگر بگویم: تو از مسیح بالاتری، دینم نمی پذیرد! و اگر بگویم او از تو بالاتر است، وجدانم نمی پذیرد! نمیگویم تو خدا هستی! پس خودت بگو به ما ای علی: توکیستی؟
#غدیر
#عید_غدیر
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
💠#داستان
👈داستانی از شهید غلامعلی پیچک
یه پسر بچه بود به نام غلامعلی پیچک که بعدها شد فرمانده عملیات غرب کشور و طوری شهید شد که برایش دو مزار درست کردند.
یک روز مامانش از بقالی سر کوچه برایش بستنی خرید.
پسربچه بستنی را تو آستینش قایم کرد آورد خونه.
مامانش میگفت: وقتی رسیدیم خونه رو کرد بهم وگفت: مامان بستنی آب شد ولی دل بچه های تو کوچه آب نشد.
حالا آدمهای این مملکت بعضی هامون به جایی رسیدیم که عکس خانه ها .نوشیدنی ها و لحظه لحظه سفره مهمانی و سفره یلدا ومیوه های نوبرمون رو می فرستیم اینیستا و....
برامون فرقی نمی کنه مخاطبمون داره یا نداره .گرسنه ست یاسیره ....
📚کتاب فاتحان قله های عاشقی ناصر کاوه🇮🇷
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🔺بخونید قشنگه! از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی باهاش همسفر شو
🔹با یکی از دوستام تازه آشنا شده بودم یه روز بهم گفت فردا میخوام برم شیراز. گفتم: منم کار دارم باهات میام.
۱- سر وعده اومد در خونه مون، سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید. گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. معرفت اول
۲- رسیدیم سر فلکه خروجی شهر خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم. من رفتم از دکه اولی بخرم گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: چه فرقی داره؟! گفت: اون مشتریهاش کمتره، تا کسب اونم بگرده...
۳- ایستگاه خروجی شهر گفتم صبر کن دو تا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد. گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه.
۴- بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد. اونو سوار کرد. مسیرش کوتاه بود؛ پول که ازش نگرفت، 5 هزار تومن هم بهش داد. گفتم رفیق معتاد بود ها! گفت: باشه اینها قربانی دنیاطلبان روزگار هستن. مهم اینه که من به نیّت خشنودی خدا این کار را کردم.
۵- رسیدیم کنار قبرستان شهر، یه آدم حدود چهل ساله یه مشما قارچ کوهی دستش بود. بهش گفت: همش چند؟ گفت: 13هزار تومن. ازش خرید. گفتم: رفیق اینقدر ارزش نداشتا. گفت میدونم میخواستم روزیش تامین بشه.
۶- رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبوردی دستش بود. گفت 4 تا 5 هزارتومن. 4 تا ازش خرید. گفتم رفیق اینقد نمیارزید! گفت: میدونم. گناه داره تو آفتاب وایساده!
۷- از روی یک پل هوایی رد میشدیم، یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟ گفتم: من وزنمو میدونم چقدره. گفت باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش از کجا تامین بشه؟! گفتم باشه یه پولی بهش بده بریم. گفت نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی! اینجوری میگه کاسبی کردم.
۸- یه گدایی دست دراز کرد. یه پول خورد بهش داد. گفتم: رفیق اینها حقه بازنا. گفت: ما هیچ حاجتمندی را رد نمیکنم. مبادا نیازمندی را رد کرده باشیم.
۹- اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم بحث رو عوض میکرد، میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم...
۱۰- یکی بهش زنگ زد گفت پول واریز نکردی؟! گفتم: رفیق، بچه هات بودن؟ گفت: نه، یه بچه فقیر از مهدیه رو حمایت مالی کردم. اون بود زنگ زد. گفتم: چند بهش میدی؟! گفت سه مرحله در یک سال 900 هزار تومن. اولِ مهر، عید و تابستان سه تا سیصدتومن.
۱۱- تو راه برگشت هم از سه تا کودک آویشن کوهی خرید. گفت اگر فقط از یکیشون بخرم اون یکی دلش میشکنه.
🔹میدونین من تو این سفر چقد خرج کردم؟! 3هزار تومن! یه بستنی برا رفیقم خریدم چون همینقدر بیشتر پول تو جیبم نبود. من کارت داشتم رفیقم پول نقد تو جیبش گذاشته بود. به من اجازه نمیداد حساب کنم.
میدونین شغل رفیق من چه بود؟! برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود و یه مغازه کوچک داشت.
میدونین چه ماشینی داشت؟! پرایدِ 85
میدونین چن سالش بود؟!
34 سال
میدونین من چه کاره بودم؟!
کارمند بودم، باغ هم داشتم.
میدونین چه ماشینی داشتم؟
206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره!
🔸دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست: بنده مخلص خدا بودن به حرکته🌹 نه ادعا🔥
#خواندنی
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
🔺هر انتخاب، یک عاشورا❗️
▫️در هزاران عاشورای فردی به کدام طرف پیوسته ایم؟ سپاه حسین علیه السلام یا لشکر یزید؟!
▪️قرن هاست که می گوییم: "ای کاش روز عاشورا در کنارت بودیم، حسین جان!"
و آن گاه با نوحه ای جانسوز، گریه سر می دهیم و به پهنای صورت، اشک می ریزیم و حسرت مان را تکرار می کنیم: "ای کاش روز عاشورا در کنارت بودیم، حسین جان!"
▫️عاشورا اما مکرر در مکرر، هر لحظه بازآفرینی می شود بی آنکه حواسمان باشد. گو اینکه تصور می کنیم عاشورا در 61 هجری تمام شد و آنان که وسعت دید بیشتری دارند، هر جا جنگ مسلحانه ای بین حق و باطل باشد را عاشورا می دانند و چنین می پندارند که تکرار عاشورا، فقط در هنگامه چنین نبردی است.
▪️واقعیت اما، شاید چیز دیگری است. ما چه در صلح و چه در جنگ، هر روز و هر روز، در بطن عاشوراییم، ما هر لحظه در حال انتخاب هستیم که در سپاه حسین علیه السلام باشیم یا در لشکر یزید و شمر و عبیدالله و ابن سعد و حرمله.
▫️حسین علیه السلام ، قبل از آغاز عاشورا، آنگاه که به او پیشنهاد بیعت با یزید داده شد، انتخابش را کرد و سخنی گفت که برای همیشه تاریخ ماندگار شد: مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح می کند! اینک به استناد همین انتخاب و همین یک جمله، همه ما هر روز، بارها عاشوراهای کوچکی را در حد و اندازه زندگی هایمان تجربه می کنیم.
▪️بسیاری مان در این عاشوراها، یکراست سراغ لشکر یزید می رویم و به آنها می پیوندیم و بسیاری دیگر نیز حسینی می شویم و گروهی نیز یک پایمان در بارگاه عبیدالله است و پای دیگرمان در خیمه گاه اباعبدالله علیه السلام .
▫️عاشوراهای ما، انتخاب هایی است که لحظه های عمرمان را فرا گرفته است. راننده تاکسیای که می تواند از نا آشنایی مسافرش به مسیر سوء استفاده کند،
کارمندی که در معرض گرفتن رشوه قرار دارد،
بانکداری که می تواند با دستکاری در حساب ها اختلاس کند،
قاضیای که قدرت دارد حقی را جابجا کند،
روزنامه نگاری که برای جلب بیشتر مخاطب بین تیتر درست و غلط انتخاب می کند،
مدیری که در استخدام بین متخصص کارآمد و آشنای ناکارآمد مردد است،
تولید کننده ای که می تواند مشخصات نادرست برای معرفی محصولش بنویسد،
سیاستمداری که برای رأی آوردن، بین حفظ حرمت یا آبروریزی مخیر است و بین راست و دروغ انتخاب می کند و همه و همه در معرض انتخاب های روزانه هستند.
▪️در این میان، کسی که نمی تواند از چند رأی، از مبلغی پول، از یک پست اداری یا از تعدادی مخاطب بگذرد، چگونه می تواند ادعا کند که اگر در روز عاشورا بود، از جانش می گذشت؟!
▫️بزرگ ترین کار امام حسین علیه السلام در عاشورا، انتخاب درست بود، انتخاب بین عزت و ذلت؛ و ما هر لحظه در معرض انتخاب هستیم. انتخاب بین عزت و ذلت، حلال و حرام، مردانگی و نامردی، مردم داری و مردم آزاری، حسن خلق یا بداخلاقی، راستگویی یا دروغ، احقاق حق یا حق خوری و ...
▪️هر انتخابی در هر لحظه ای از زندگی، یک عاشورای کوچک است؛ این است که گفته اند و چه زیبا هم گفته اند که "کل یوم عاشور و کل ارض کربلا".
🔻راستی، شما در آخرین عاشورای زندگی تان، کدام سمت رفتید؟
✍️ جعفر محمدی
#خواندنی
#امام_حسین
🌷نورالشهداء 🌷
https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f