eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
587 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
636631819524539577 (1).mp3
7.45M
وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا «74» واگر ما تورا استوار نكرده بوديم، هر آينه نزديك بود كه اندكى به آنان تمايل پيدا كنى. 🔸🔸نکته ها اين آيه با عصمت پيامبر صلى الله عليه و آله هيچ گونه تعارضى ندارد. جمله‌ى «نزديك بود گناه كنى» به معناى «گناه كردن» نيست. به علاوه جمله‌ى «اگر استوار كردن ما نبود ...» حالت شرطى دارد، يعنى اگر حمايت ما نبود شايد متمايل مى‌شدى. ولى چون آن بود، تمايل هم پيدا نشد. جلد 5 - صفحه 100 🔹در موارد ديگر هم شرطِ (اگر) به معناى انجام قطعى نيست، مثل آيه‌ 🔹وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ‌ ... لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ‌ اگر بر ما سخنى دروغ نسبت دهد، شاهرگش را قطع مى‌كنيم. 🔹وآيه‌ «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» اگر شرك بورزى اعمالت تباه مى‌شود. كه به معناى انجام شدن آن كارها نمى‌باشد. 🔹🔸چنانكه امام رضا عليه السلام فرمودند: اين آيه از اين باب مى‌باشد كه به در مى‌گويند تا ديوار بشنود. «3» و در واقع خطاب آيه به مسلمانان است، نه شخص پيامبر إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً «75» آنگاه دو برابر (كيفر مشركان) در زندگى و دو برابر در مرگ، عذابت مى‌چشانديم و براى خويش در برابر قهر ما ياورى نمى‌يافتى. 🔹🔹نکته ها پس از نزول اين آيه، رسول خدا صلى الله عليه و آله اين دعا را مى‌خواندند: «اللهم لا تكلنى الى نفسى طرفة عين»، خدايا! به اندازه‌ى چشم برهم زدنى مرا به خود وامگذار! ❇️@noor133Qoran
سِرّ نی در کربلا می ماند اگر زینب نبود . ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد۰ 🔸زیارت ناحیه ی مقدسه از امام زمان علیه السلام ❇️@noor133Qoran
☘حدیث شماره ۳۵☘ ❇️@noor133Qoran
🕊🕊۷۲ تن شهید کربلا🕊 39 مجمع بن عبدالله 40 عائذ بن مجمع 🔹پدر مجمع از اصحاب رسول خدا (ص ) بوده و خودش از ياران على (ع ) است . مجمع و پسرش عائذ همراه با تعدادى از كوفه خارج و به امام حسين (ع ) پيوستند. 🔹امام حسين (ع ) از آنها درباره مردم كوفه پرسيد: آنها گفتند: بزرگان كوفه رشوه هاى كلانى گرفته و دوستدار حكومت شده اند، اما بقيه مردم دلهايشان به شما گرايش دارد، ولى فردا شمشيرهايشان بر عليه شما خواهد بود. 🔹اين پدر و پسر در روز عاشورا با هم به شهادت رسيدند. ❇️@noor133Qoran
VID_20200922_091907_159.mp3
3.49M
🔸🔹دنیا شناسی 🔹🔸 خطبه ۲۸ نهج البلاغه در این خطبه دقت کنید که و دارد۰ ❌همانا وحشتناک ترین چیزی که برشما می ترسم هواپرستی و آرزوهای دراز است ۰ ❌🔥مسئولان با دقت باید هزاران بار این خطبه را بخوانند وگوش کنند ۰ 👈خیلی زیبا یک دنیا معرفت در سخنان مولا علی علیه السلام است ❌گوش نکنید ضرر کردید ❇️@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻علی مسجدیان از رزمندگان🔻 پر سابقه ی لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام چنین روایت میکند : اواسط اردیبهشت ماه سال ۶۱،مرحله ی دوم عملیات (الی بیت المقدس)،حسین خرازی نشست ترک موتورم و گفت : بریم یک سر به خط بزنیم بین راه، به یک نفربر پی ام پی برخوردیم که در آتش میسوخت و چند بسیجی هم عرق ریزان و مضطرب،سعی میکردند با خاک و آب،شعله ها را مهار کنند.حسین آقا گفت : اینا دارن چیکار میکنن؟وایسا بریم ببینیم چه خبره . ادامه مطلب 👇👇👇
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🔻علی مسجدیان از رزمندگان🔻 پر سابقه ی لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام چنین روایت میکند : اواسط اردی
❌علی مسجدیان از رزمندگان پر سابقه ی لشکر ۱۴ امام حسین(صلوات الله علیه) چنین روایت میکند:اواسط اردیبهشت ماه سال ۶۱،مرحله ی دوم عملیات (الی بیت المقدس)،حسین خرازی نشست ترک موتورم و گفت : (بریم یک سر به خط بزنیم).بین راه، به یک نفربر پی ام پی برخوردیم که در آتش میسوخت و چند بسیجی هم عرق ریزان و مضطرب،سعی میکردند با خاک و آب،شعله ها را مهار کنند. ❌حسین آقا گفت : اینا دارن چیکار میکنن؟وایسا بریم ببینیم چه خبره۰ هُرم آتش نمیگذاشت کسی بیشتر از دو-سه متر به نفربر نزدیک شود.از داخل شعله ها سر و صدای می آمد.فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد.من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو-سه متری،میپاشیدیم روی آتش.جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده،با این که داشت میسوخت اصلا ضجه و ناله نمیزد و همین پدر ما را درآورده بود.بلند بلند فریاد میزد:(خدایا!الان پاهام داره میسوزه میخوام اونور ثابت قدمم کنی.خدایا! الان سینه ام داره میسوزه،این سوزش به سوزش سینه حضرت زهرا نمیرسه.خدایا! الان دستام سوخت،میخوام تو اون دنیا دستام رو طرف تو دراز کنم،نمیخوام دستام گناه کار باشه.خدایا!صورتم داره میسوزه،این سوزش برای امام زمان، برای ولایت ،اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت.) اگر به چشمان خودم ندیده بودم،امکان نداشت باور کنم کسی بتواند با چنین وضعی،چنین حرف هایی بزند.انگار خواب میدیدم اما آن بسیجی که هیچ وقت نفهمیدم کی بود،همان طور که ذره ذره کباب میشد،این جمله ها را خیلی مرتب و سلیس فریاد میزد. آتش که به سرش رسید،گفت:(خدایا دیگه طاقت ندارم دیگه نمیتونم،دارم تموم میکنم.لااله الا الله،لااله الا الله،خدایا خودت شاهد باش،خودت شهادت بده آخ نگفتم). به این جا که رسید سرش با صدای تَقّی ترکید و تمام. آن لحظه که جمجمه اش ترکید،من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم.بقیه هم اوضاعشان بهم ریخت.یکی با کف دست به پیشانی اش میزد،یکی زانو زده و روی سرش میزد،یکی با صدای بلند گریه میکرد.سوختن آن بسیجی همه ما را سوزاند.حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت : ✍خدایا ما جواب اینارو چجوری بدیم؟ما فرمانده ایناییم؟اینا کجا و ما کجا؟اون دنیا خدا مارو نگه نمیداره،بگه جواب اینارو چی میدی ؟حالش خیلی خراب بود.آشکارا ضعف کرده بود و داشت از حال میرفت.زیر بغلش رو گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.تمام مسیر را،پشت موتور ،سرش را گذاشت روی شانه ی من و آنقدر گریه کرد که پیراهن کُره ای و حتی زیرپوشم خیسِ اشک شد.دو ساعت بعد از همان مسیر برمیگشتیم،که دیدیم سه-چهار نفر دور یه چیزی حلقه زده و نشسته اند. حسین گفت : وایسا به اینا بگو از هم جدا بشن.یه چیزی بیاد وسطشون(خمپاره)،همه باهم تلف میشن.همون یکی بس نبود؟ نزدیکشان ترمز زدم.یکی شان بلند شد و گفت:(حسین آقا جمعش کردیما!).حسین گفت : (چی چی رو جمع کردین؟) طرف گفت : (همه ی هیکلش شد همین یه گونی). فهمیدیم،جنازه ی همان شهید را میگویدکه دو ساعت قبل داخل نفربر سوخت.دور گونی نشسته بودند و زیارت عاشورا میخواندند. 🔻حسین آقا از موتور پیاده شد و گفت : جا بدید ماهم بشینیم،با هم بخونیم.ان شاالله مثل این شهید،معرفت پیدا کنیم نثار ارواح مطهر همه شهیدان صلوات ❇️✨@noor133Qoran
🏴السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ◼️شهادت خانم سلام الله علیها تسلیت باد◼️ 🔳@noor133Qoran
14-roqayye.mp3
5.08M
◾️روضه ی بسیار زیبا ◾️برای حضرت رقیه سلام الله علیها ◾️استاد عالی زینب کبری با این همه صبرش یک جا بی تاب شد وقتی دم دروازه ی کوفه سر مقدس سیدالشهدارا سر نیزه ۰۰۰۰ 🔳@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیرآیه76و77قرائتی.mp3
4.75M
وَ إِنْ كادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْها وَ إِذاً لا يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلَّا قَلِيلًا «76» وبسا نزديك بود كافران (با نيرنگ يا غلبه) تو را از اين سرزمين بلغزانند تا از آن بيرونت كنند، ودر آن هنگام، جز مدّت كمى پس از تو پايدار نمى‌ماندند (و به خاطر اين ظلم گرفتار قهر الهى مى‌شدند). نکته ها اين آيه، اشاره به آيه‌ى 30 سوره‌ى انفال است كه مى‌فرمايد: «وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ» يادآور زمانى را كه كفّار نقشه مى‌كشيدند تا تو را حبس كنند يا بكشند يا بيرونت كنند، آنان نيرنگ مى‌زنند و خدا هم تدبير مى‌كند و خداوند بهترين تدبير كنندگان است ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِيلًا «77» اين، سنّت (هلاكت طغيان‌گران) درباره‌ى پيامبرانى كه پيش از تو فرستاديم جارى بوده است و براى سنّت ما هيچ تغييرى نمى‌يابى. نکته ها تأييد پيامبران و هلاكت كافران وظالمان، سنّت الهى است كه در سوره‌ى ابراهيم آيه 13 نيز آمده است: «قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى‌ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ»، كفّار به پيامبرانشان گفتند: قطعاً ما شما را از سرزمين خود بيرون مى‌كنيم، مگر آنكه به آيين ما درآييد، ولى خدا به آنان وحى كرد كه ما قطعاً ستمگران را نابود مى‌كنيم. ❇️@noor133Qoran
◾️وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، ودرغُل وزنجیرآهنین برفراز ِشتران دربند شدند، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، گرماى (آفتابِ) چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده می شدند، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، درمیان بازارها گردانده می شدند، ◾️زیارت ناحیه مقدسه از امام زمان علیه السلام