eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
655 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼⚫️🌼⚫️🌼 شناسی 🔸این کلمه ۳ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 🔹اُفّ: در قاموس گوید: افّ کلمه اظهار تنفّر است چون انسان چیزی را مکروه داشت در مقام اظهار کراهت می‌گوید: اُفّ؛ ابراهیم علیه السلام در مقام اظهار تنفّر از بتان و بت پرستان گفت: «اُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ» (۶۷/ انبیاء)، یعنی: اف بر شما و بر آن چه غیر از خدا پرستش می‌کنید. 🌼⚫️🌼⚫️🌼⚫️🌼⚫️🌼⚫️🌼
🔹اُفُقْ: ناحیه، طرف. 🔸این لغت ۳ بار در قرآن کریم ذکر شده است🔸 👇مثالهای قرآنی👇 (قاموس، نهایه، مفردات). «وَ لَقَدْ رَآهُ بِالاُْفُقِ الْمُبینِ» (۲۳/تکویر)، یعنی: او را در ناحیه روشن دید، جمع آن آفاق است یعنی اطراف. نواحی «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الاْفاقِ وَ فی اَنْفُسِهِمْ» (۵۳/فصلت)، یعنی: آیات خود را در اطراف آسمان‌ها و زمین و در وجودشان، به آنها حتما می‌نمایانیم. 🌼💜🌼💜🌼💜🌼💜🌼
🔹إِفك: ساخته. برگرداندن چيزي از حقيقتش «وَ قٰالُوا هٰذٰا إِفْكٌ مُبِينٌ» نور: ۱۲ گفتند اين، ساخته و دروغ آشكار است. دروغ را از آن افك گويند كه از واقعيّتش برگردانده شده در جوامع الجامع فرموده، «الافك: ابلغ الكذب» و اصل آن از افك بمعني برگرداندن است. در نهايه گفته است: «افكه يأفكه افكا: اذا صرفه عن الشي ء و قلّبه» و در مفردات گويد: افك چيزي است كه از حقيقتش برگردانده شده باشد (ساخته) نا گفته نماند اين معني جامع همه ي معاني است. در قرآن كريم بمعني ساخته، دروغ و برگرداندن بكار رفته. مصدر و فعل آن بمعني برگرداندن و اسم مصدرش بمعني برگردانده شده (ساخته) است و فعل آن لازم و متعدّي هر دو آمده است «قٰالُوا أَ جِئْتَنٰا لِتَأْفِكَنٰا عَنْ آلِهَتِنٰا» احقاف: ۲۲، گفتند: آيا آمده اي تا ما را از خدايانمان برگرداني؟ «أَلْقِ عَصٰاكَ فَإِذٰا هِيَ تَلْقَفُ مٰا يَأْفِكُونَ» اعراف: ۱۱۷ عصايت را بيانداز، پس آنگاه عصا، آنچه بدروغ مي‌ساختند ميگرفت، «وَيْلٌ لِكُلِّ أَفّٰاكٍ أَثِيمٍ» جاثيه: ۷، واي بر هر دروغساز گناهكار، افّاك صيغه مبالغه است. «قٰاتَلَهُمُ اللّٰهُ أَنّٰي يُؤْفَكُونَ» منافقون: ۴، خدا آنها را بكشد از حق و خدا، بكجا برگردانده ميشوند «إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ، يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ» ذاريات: ۸- ۹ ظاهر معني آيه اين است كه: شما اهل مكّه در بارۀ قرآن و آورندۀ آن سخن گوناگون داريد: برگردانده ميشود از ايمان بآن، هر كه برگردانده شود از تفكّر و تدبّر صحيح. بنظر ميايد كه تقدير آن چنين باشد «يؤفك عن الايمان بالقرآن. من افك عن التدبّر و التفكّر» مؤيد اين احتمال آيات ما قبل و ما بعد است كه تفكّر در موجودات طبيعت را بميان كشيده است. «وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْويٰ» النجم: ۵۳ «وَ جٰاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكٰاتُ بِالْخٰاطِئَةِ» حاقّه: ۹ مؤتفكات، در لغت بمعني بادهائي است كه از مسير خود برميگردند و محل وزيدن خود را عوض ميكنند و يا زمينهائيكه زير و رو ميشوند. و ظاهرا مراد از آن در قرآن شهرهاي ويران و زير و رو شده است نظير شهرهاي لوط و غيره معني آيۀ اول: مؤتفكه (قراء زير و رو شونده) را ساقط كرد. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼🌼💜🌼🌼💜🌼🌼
أُفُول: غروب كردن «فَلَمّٰا أَفَلَ قٰالَ لٰا أُحِبُّ الْآفِلِينَ» انعام: ۷۶ پس چون غائب شد (غروب كرد). گفت: غائب شونده‌ها را دوست ندارم. راغب آنرا غائب شدن آفتاب و ماه و ستارگان گفته ولي در قاموس و غيره اعمّ گرفته اند، در قاموس هست «أَفَلَ الرضيع: ذهب لبنها» فعل آن از باب ضرب و نصر و علم هر سه آمده. در نهج خطبۀ: ۸۱ فرموده: «غرور حائل و ضوء آفل». 📗کتاب قاموس قرآن 🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
🔹أَكل: خوردن و بر سبيل تشبيه گويند: آتش هيزم را خورد. يهود ميگفتند: «إِنَّ اللّٰهَ عَهِدَ إِلَيْنٰا أَلّٰا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّٰي يَأْتِيَنٰا بِقُرْبٰانٍ تَأْكُلُهُ النّٰارُ» آل عمران: ۱۸۳ «أَكّٰالُونَ» مبالغه از اكل است «أكل» بضمّ اول و دوم بمعني خوردني است «تُؤْتِي أُكُلَهٰا كُلَّ حِينٍ» ابراهيم: ۲۵ يعني خوردني (ميوه) خود را هر زمان ميآورد. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼
🌼🌼🌼 🔹أَلٰا: آگاه باش. آگاه باشيد. حرف تنبيه است بر تحقق ما بعدش دلالت دارد مثل «أَلٰا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهٰاءُ» «أَلٰا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقٰاءِ رَبِّهِمْ» و نيز بمعني عرض (طلب ملايم) و تحضيض (طلب شديد) ميايد و مخصوص بجملۀ فعليّه است مثل «أَ لٰا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّٰهُ لَكُمْ» و نيز بمعني توبيخ و انكار و استفهام از نفي و تمنّي ميايد و در چهار صورت اخير مخصوص جملۀ اسميه است (اقرب الموارد). 📗کتاب قاموس قرآن 🌼✨🌼✨🌼✨🌼
🌼❣🌼❣🌼❣🌼 🔹أَلْت: نقصان «وَ مٰا أَلَتْنٰاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ ءٍ» طور: ۲۱ از عملشان چيزي كمشان نكرديم، لازم و متعدي هر دو آمده است گويند: «ألت مالّه: نقصه و ألت الشي ء: نقص». اين لفظ در قرآن فقط يكبار آمده است. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼❣🌼❣🌼❣🌼❣🌼
🌼❣❣🌼 إِلْف: (بر وزن علم) پيوند. جمع شدن با ميل و رغبت (مفردات) بايد دانست الفت جمع شدن مطلق نيست بلكه جمع شدني است كه ميان اجزاء آن قبول و ميل و الفت باشد. بهترين كلمه براي آن در فارسي «پيوند» است «كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ» آل عمران: ۱۰۳ دشمنان بوديد ميان دلهاي شما پيوند داد. «ألفة»: انس گرفتن و دوست داشتن «إيلاف» بمعني الفت دادن مصدر باب افعال است در مجمع و كتب لغت هست: «آلفه ايلافا: جعله يألف». راغب آنرا مصدر باب تفعيل گرفته است «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» يعني كسانيكه قلوبشان تأليف و جلب شده. مراد كسان غير اسلامي اند كه براي تأليف قلوب بآنها زكوة داده ميشود. مسلمانان ضعيف العقول نيز از مؤلفة قلوبهم اند چنانكه سيّد مرحوم در عروه فرموده است «لِإِيلٰافِ قُرَيْشٍ. إِيلٰافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتٰاءِ وَ الصَّيْفِ. فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هٰذَا الْبَيْتِ» قريش: ۱- ۳ لفظ لِإِيلٰافِ در اول آيه متعلق است به «فَلْيَعْبُدُوا» يعني خداي اين خانه را عبادت كنند كه قريش را الفت داده و محترم كرده است بعقيدۀ بعضي: آن متعلق است به «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ» در سورۀ ما قبل. يعني براي الفت دادن بقريش اصحاب فيل را كوبيد. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼❣❣🌼❣❣🌼❣❣🌼
🌼🌹🌼🌹🌼 🔸أَلْف: (بر وزن عقل) هزار. از اسماء عدد است جمع آن در قرآن كريم الوف و آلاف بكار رفته است «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ» حجّ: ۴۷ يك روز نزد پروردگار مانند هزار سال است «خَرَجُوا مِنْ دِيٰارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ» بقره: ۲۴۳ «يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلٰاثَةِ آلٰافٍ مِنَ الْمَلٰائِكَةِ» آل عمران: ۱۲۴. 📗کتاب قاموس قرآن 🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼
🍃💖🍃🍃💖🍃 🔸إِلّ: پيمان. قسم. قرابت. همسايه (قاموس) در قرآن مبين فقط بمعني قرابت بكار رفته «لٰا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَ لٰا ذِمَّةً» توبه: ۱۰ يعني مشركان در بارۀ هيچ مؤمني قرابت و پيماني را رعايت نميكنند. تنها دو بار در قرآن آمده است توبه: ۸- ۱۰. در قاموس هست كه: الّ و ايل از اسماء اللّٰه ميباشد ولي راغب در مفردات آنرا بي اساس ميداند. 📗کتاب قاموس قرآن 🍃💖🍃🍃💖🍃
🍃💖🍃🍃💖🍃💖🍃 🔸الّٰا: حرف استثناء است در اقرب الموارد گويد: الّا بر چهار وجه است ۱- استثناء ۲- صفت بمعني غير ۳- عاطفه بمعني واو ۴- زائده. در آيه «فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلّٰا يَكُونَ لِلنّٰاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلٰا تَخْشَوْهُمْ» بقره: ۱۵۰ مجمع البيان از ابو عبيده نقل ميكند كه «الّا» بمعني واو عاطفه است و تقدير آن «و لٰا الذين ظلموا» ميباشد ولي اين نا صواب است و الّا در جاي خود واقع است النهايه، استثنا منقطع است، مشروح مطلب آنكه يهود در كتاب خود خوانده بودند: پيغمبر جديد، قبله را عوض خواهد كرد، چون قبله از بيت- المقدس بكعبه عوض شد، قرآن فرمود اين تحوّل سبب آنست كه مردم (يهود مثلا) بر عليه شما دليلي نداشته باشند و بدانند كه پيغمبر اسلام مطابق آنچه تورات گفته است عمل كرد، ليكن ستمكاران آنها قانع نخواهند شد، از آنها نترسيد. آيۀ ديگري كه گفته اند الّا بمعني واو است اين آيه است «يٰا مُوسيٰ لٰا تَخَفْ إِنِّي لٰا يَخٰافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ إِلّٰا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ» نمل: ۱۰ و ۱۱ گفته اند: تقديرش چنين است «لٰا يَخٰافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ إِلّٰا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً». در تفسير الميزان فرموده: آنچه ميشود گفت- اللّٰه اعلم- اين است كه چون آيۀ قبلي از ايمني و عدم خوف مرسلين خبر داد، بنظر آمد كه غير مرسلين از اهل ظلم ايمني ندارند و بايد بترسند، آيه توبه كاران اهل ظلم را استدراك و استثناء كرد … و منظور اين است: لكن آنكه معصيت كرده و بعد توبه نموده نيز نبايد بترسد. ناگفته نماند در اين صورت عدم ترس بيگناهان نيز ضمنا مفهوم ميشود. در مجمع البيان ذيل آيۀ ۱۵۰ بقره از مبرّد نقل شده كه: الّا هيچ وقت بمعني واو نميايد. ناگفته نماند در قرآن مجيد استثناء منقطع كه بمعني «لكن، ولي» است بسيار يافت ميشود و اينكه گفته اند: استثناء منقطع در كلام فصيح نميايد درست نيست در دو آيۀ گذشته استثناء چنانكه ديديم منقطع است و در كريمۀ «مٰا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبٰاعَ الظَّنِّ» نساء: ۱۵۷ نيز منقطع است. و شاهد بسيار روشن اين استثناء آيات ۴۰- ۷۴- ۱۲۸- ۱۶۰ سورۀ صافّات است كه همۀ الّاها بمعني «ولي و لكن» آمده و منقطع اند در مجمع و كشّاف تصريح شده كه آن در «إِلّٰا مَنْ تَوَلّٰي وَ كَفَرَ» غاشيه: ۲۴ منقطع است. 📗کتاب قاموس قرآن 🍃💖🍃🍃💖🍃💖🍃
🍃💖🍃🍃💖🍃 الّتي: اسم موصول و مؤنّث الّذي است. از جمع آن فقط در قرآن فقط اللّائي و اللّاتي بكار رفته مثل «إِنْ أُمَّهٰاتُهُمْ إِلَّا اللّٰائِي وَلَدْنَهُمْ» مجادله: ۲ نيست مادران آنها مگر زنانيكه آنان را زائيده اند و نحو «وَ اللّٰاتِي تَخٰافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ» نساء: ۳۴ زنانيكه از نا فرمانيشان ميترسيد نصيحتشان كنيد. 📗کتاب قاموس قرآن 🍃💖🍃🍃💖🍃