سواال : آیا عبیدالله بن عباس به حضرت امام حسن مجتبی(ع) خیانت کرد؟👇
eitaa.com/nooralzahra5
پاسخ :
در زمان خلافت امام حسن مجتبی(ع)، قبل از صلح با معاویه، نامه هایی میان امام حسن(ع) و معاویه رد و بدل شد و هر یک از آنها، از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد.
این نامهها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی کوفه حرکت کرد.
امام حسن(ع) نیز مردم را به دفاع فراخواند که در این میان، سپاهی دوازده هزار نفری تشکیل شد.
امام حسن(ع) فرماندهی این سپاه را به عبیدالله بن عباس واگذار کرد و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان(ع) تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت : همانجا (مسکن) بماند تا آن حضرت(ص) همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود.
در عین حال امام(ع) احتیاط کرد و برای عبیدالله جانشینی برگزید.
امام(ع) قیس بن سعد بن عباده را جانشین عبیدالله قرار داد!
امام(ع) آنان را به سوی مسکن فرستاد و خود عازم مدائن شد.
📜ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه اینگونه می نویسد :
《فَلما كانَ الليلُ أرسلَ معاويةُ إلي عبيد الله بن عباس أن الحسن(ع) قد راسلني في الصلح ،وهو مسلم الامر إلیّ ، فإن دخلتَ في طاعتي الان كنتَ متبوعا ، وإلا دخلتَ وأنتَ تابع ، ولكَ إن أجبتني الان أن أعطيك ألفَ ألفَ درهم ، أعجل لك في هذا الوقت نصفها، وإذا دخلتَ الكوفة النصف الآخر، فانسلَ عبيد الله إليه ليلاً، فدَخل عسكرُ معاوية ، فوفي له بما وعده، وأصبح الناسُ ينتظرون عبيدالله أن يخرج فيصلّي بهم، فلم يخرج حتي أصبحوا ، فطلبوه فلم يجدوه!》
♦️وقتي كه شب شد معاويه به نزد عبيد الله بن عباس فرستاده و به او گفت : حسن بن علی(ع) در مورد صلح با من نامه نگاري مي كند ؛ و او كار را به دست من سپرده است؛ اگر تو الان در اطاعت من وارد شوي از حسن بن علي(ع) جلو خواهي افتاد (و به من نزديك تر خواهي بود) و گرنه او از تو جلو مي افتد ؛ و اگر الان سخن من را قبول كني هزار هزار درهم (يك ميليون) به تو خواهم داد، كه اكنون برای تو نصف آن را پيش مي فرستم؛ و وقتي به كوفه وارد شدم نيمه ديگر را به تو مي دهم.
پس نيمه شب عبيدالله از لشكر جدا شده و به لشكرگاه معاويه وارد شد؛ معاويه نيز آنچه را به او وعده داده بود پرداخت كرد؛ صبح گاه مردم منتظر بيرون آمدن عبيدالله براي نماز بودند اما وي بيرون نيامد تا آفتاب طلوع كرد ؛ پس به دنبال وي گشته اما او را نيافتند!
با رفتن عبیدالله، قریب دو سوم سپاه عراق به معاویه پیوست و بدین ترتیب تنها چهار هزار نفر در کنار قیس بن سعد باقی ماندند.
به طور کلی عبیدالله، عنصر سست مایه ای بود و خیانت او، از عوامل اصلی شکست سپاه عراق در برابر معاویه و از دلایل اصلی پذیرش صلح توسط امام مجتبی(ع) می باشد.
بلاذری درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است؛
چون عبیدالله دید که حسن بن علی(ع) رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.
اما از سخنان قیس بن سعد بن عباده جانشین فرماندهی سپاه ۱۲۲ هزار نفره که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمیآید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است.
قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش عباس و برادرش عبدالله بن عباس را به پیامبر و امام علی(ع) وفادار ندانسته است.
📚منابع :
۱)شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج۱۶، ص۴۲
۲)مقاتل الطالبیین اصفهانی، ص۷۱-۷۳
۳)أنساب الأشراف بلاذری، ج۴، ص۵۹
۴)البدایة و النهایة ابن کثیر، ج۸، ص۱۴
۵)تاریخ الامم و الملوک طبری، ج۵، ص۱۵۸
۶)قاموس الرجال قرشی، ج۷، ص۷۰
۷)تاریخ خلفاء جعفریان، ص۳۶۴
eitaa.com/nooralzahra5
✅امام حسن مجتبی(ع) سردار بزرگ جنگش «عبیدالله بن عباس» بود که میدانید چه کار کرد.
شبانه رفت با معاویه که آن طرف بود، مذاکره کرد. پول گرفت، لشکرگاه خودش را ترک کرد و به دشمن پناهنده شد!
امروز اگر یک سرباز شما به دشمن پناهنده میشود، چگونه دربارهاش قضاوت میکنید؟
شب خوابیدند، صبح بلند شدند دیدند فرماندهی کلّ نیروهای امام حسن(ع) از خیمه بیرون نمیآید.
یک ساعت، دو ساعت، بعد رفتند داخل خیمه، دیدند نیست!
دقّت کردند، دیدند آن طرف خیمه، شکافته است.
بعد، قضیه روشن شد.
در رأس کار چه کسی بود؟ امام حسن مجتبی(ع)!
این چه توقّع بیجایی است که اگر یک رئیس، یک مرؤوس، یک قاضی، یا مسؤول بخش خاصی از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به اصل نظام اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، اصل حکومت اسلامی اهانت کردن!
📚منبع :
بیانات مقام معظم رهبری
۱۳۷۲/۰۵/۰۵
eitaa.com/nooralzahra5
🎉 مژده به دختران جوان غرب تهران🎉
افتتاح هیات جوانان غرب تهران همزمان با
ولادت با سعادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
🎊 ویژه ی دختران ۱۵ تا ۲۵ سال🎊
🌺با سخنرانی : استادگرامی سرکار خانم پناهیان
🌺و مداحی : استاد ارجمند سرکارخانم وسیله
⏰زمان :جمعه ۱۱ خرداد برابر با ۱۶ رمضان
از ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۶:۳۰
🛎مکان: شهرك غرب ؛ فازچهار خيابان فلامك شمالي خيابان درخشان مسجد صاحب الزمان عج ا٠٠٠
كارت بانكيم رو به فروشنده دادم و باخيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه💳
ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد:
"موجودى كافى نميباشد"
امكان نداشت‼️
خودم ميدونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم، با بيحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد:
"رمز نامعتبر است"
اين بار فروشنده با حالت خاصی گفت:
آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست⁉️ فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته‼️
در راه برگشت به خانه مرتب اين جملهى فروشنده در سرم تکرار میشد:
"پول نقد همراهتون هست"❓❓
🔸 #تلنگر 🔻
خدايا ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم
مثلا عبادتهايى كه كرديم
دستگيرىها و انفاقهايى كه انجام داديم و ..
نكند در روز حساب و كتاب بگويند "موجودى كافى نيست"
و ما متعجبانه بگوييم:
مگر ميشود؟! 😱😨
اين همه اعمالى كه فكر ميكرديم نيك هستند و انجام داديم چه شد⁉️⁉️
و بگويند اعمالتان را کنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت...❌
كنار بخل ،كنار حسد، كنار ريا ،کنار غیبت، كنار بیاعتمادى به خدا ،کناربیایمانی كنار دنيادوستى و ...
نكند از ما بپرسند نقد با خودت چه آوردهاى ⁉️
و ما كيسه مان تهى باشد
دستمان خالى ... 😭
خدايا از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان ميشود به تو پناه ميبريم☝️ كه :
"اِن َنفس َلاماره بالسوء اِلآ ما رَحِمَ ربى"
به راستی که نفس، انسان را به بدی فرمان میدهد مگر اینکه خدا به کسی رحم کند...🙏
⭕️↙️
🆔 Eitaa.com/nooralzahra5 🌸💐
هیئت نورالزهرا(س)
سحر هفدهم این خبر را برسانید به عشاق نجف بوی سجاده خونین کسی می آید... السلام علیک یا امیرالمومنین
✧✾═════✾✰✾═════✾✧
⚜ ⚜
#دلنوشته_رمضان
سحر هفدهم.....
تنها از یک "قلب بیمار"، گم کردن ردپای تو، انتظار می رود...
بیماری دلم، یک سو... و گم کردن های مکرر تو، از سوی دیگر... تمام حجم دلم را، به درد، آلوده کرده است...
هر دم که نگاهم، از آسمان کنده می شود.. چاره ای ندارد...
جز آنکه، بر پهنای وجود خاکی ام، سایه بیندازد....
و آنوقت، من بجای روی ماه تو... فقط سایه ای از خودم را می بینم، که دایما بر گستره دلم، سنگینی می کند ....
سنگین شده ام.... دلبرم
اصلا دیگر دلی برایم نمانده... که تو دلبرش باشی..
و این سنگینی، شرح حال دل بیماریست، که چشمانش، تو را از خاطر برده اند...
تا چشمانم، به خودم، می افتند... به چشم بر هم زدنی،تو را گم می کنم..
و تازه میفهمم... که فاصله من تا تو ... فقط همیییییین یک قدم است...؛ خود خود خودم...
پا روی خودم که بگذارم... بی پرده تو را در آغوش خواهم کشید.
سحر هفدهم... عجیب از بوی طبابت تو، پر شده است...
میدانی..!؟
انقدر دلم را قرص کرده ای.. که هرگاه دلم بیمار می شود.. هراسی از آن، مرا احاطه نمی کند..
زیرا به اعجاز سرانگشتان طبیبم، ایمان دارم...
امشب، کتاب نسخه های تو را باز می کنم..
تا نسخه ای برای درد دلم پیدا کنم....
اما، یادم می آید...
تمام سطر سطر نسخه های تو... شفاي سینه های بیماریست که بدنبال نور، سرک می کشند.
❣طبیب من...
درد دلم را... سامان می دهی...؟
eitaa.com/nooralzahra5
✧✾═════✾✰✾═════✾✧