eitaa logo
نوربین
91 دنبال‌کننده
80 عکس
51 ویدیو
0 فایل
یا نور المستوحشین فی الظلم! تاریکی‌های روی هم انباشته نمی‌گذارند ببینم؛ مرا به «نور» برسان. آیدی من: @mfakhrieh کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی و ارشد مدیریت، دانشگاه فردوسی مشهد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻جامعه ما از سویی به عاطفه و خلاقیت و هنر و علم زن نیاز دارد و از سوی دیگر برای بقا به مادری او. اما به جای اینکه مسیر را برای این دو فراهم کند، مدام بر سر راهش سنگ‌اندازی می‌کند. 🔹وقتی می‌بینیم با افزایش تمایل بانوان به فعالیت‌های اجتماعی نسبت به تشکیل خانواده، تعادل جمعیت به‌هم خورده، برگردیم پشت سرمان را نگاه کنیم و بفهمیم کجای راه را اشتباه آمدیم که این بلا سرمان آمد؟ کجا ارزش و جایگاه مادری را لگدمال کردیم که برخی زنان این سرزمین عطای تحقق رویای مادری را به لقایش بخشیدند؟ 🔹در سرچشمه یعنی نظام آموزشی ریشه‌های جنسیتی و تمایزات زن و مرد را حذف یا کمرنگ کردیم تا در پایین‌دست به تعارضات خانوادگی ناشی از برهم خوردن نظام نقشها برخورد کنیم؛ 🔹از سویی زنان را به تحصیل و اشتغال تشویق کردیم و از سوی دیگر با فراهم نکردن زیرساخت‌ها و همکاری نکردن با مادران دانشجو و کارمند و معلم، رابطه مادر و کودک را خط‌خطی و کودک را عامل عقب‌ماندگی مادر از درس و موقعیت‌های اجتماعیش معرفی کردیم؛ 🔹با قضاوت‌ها و نگاه‌های منفی در محیط‌های علمی و اداری و حتی رسانه‌ها، «مادری» را عامل هدررفت سال‌های جوانی و پویایی زنان جا زدیم. 🔹«مادر» را که نه تنها واسطه خلق الهی‌ست که پردازش شخصیت نسل آینده بر عهده اوست، تا توانستیم تحقیر کردیم! 🔻مادران، سرمایه‌گذاران ارزشمندترین پروژه‌های یک جامعه یعنی انسان‌سازیند. دست از تحقیر آنان برداریم. 📝 http://eitaa.com/joinchat/3364487185Ca303041715
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 یک زیارتِ کربلا غبار غم نشسته بر چهره‌ام را خواهد شُست... غریب و دورافتاده، بیش از هر زمان دیگری محتاج زیارت حرمت هستم... یا حسین😭 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 🎥 نذار دیر شه... 🎙 حاج میثم مطیعی https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
🔶 (۵) 🔹 چشم‌اندازی برای تربیت دختران 🔷 ! ✨ بیایید در نوردخت (۵) برویم سراغ آنچه که حضورش دیندار و غیردیندار را از پلیدی بازمی‌دارد. صفتی که اگرچه در مرد و زن زیباست اما به زن، وجاهتی دوچندان می‌بخشد. مفهومی که عظمت آن آدمی را وادار می‌کند در برابرش زانو بزند و تحسین‌‌آمیز، محو بلندبالایش شود. محو خرامیدن و دامن از خاک برچیدنش. محو زلالی و معصومیتش... چشمه‌ی جوشان و مصفایی که اگر بر حالات و اعمال آدمی جاری شود، جز خیر و زیبایی به بار نمی‌آورد. شاه بیتی بهشتی که وقتی قرار شد در قاب واژ‌ه‌های زمین بریزد «حیا» نام گرفت. 🔸 به راستی که قلم قاصر است از وصف دریای بیکرانِ جمال و کمالِ حیا. شاید بهتر آن باشد که در برابر این همه حُسن سر به زیر اندازم و از طریق شناخت نشانه‌ها و مصداق‌های حیا، با او خو گیرم. پس در پی حیا دنیا را زیر پا می‌گذارم. قدم‌زنان کوچه خیابان‌های شلوغ شهر را طی می‌کنم تا شاید جایی میان همین مغازه‌ها و ادارات و مدارس و دانشگاه‌ها و مساجد و خانه‌ها ردپای حیا را بیابم. 🔹 اما بگذارید ببینم! این تن نحیف و رخِ زردِ کیست؟ بگذارید عرق از پیشانیش برچینم. بگذارید دستم را بر شانه‌های لرزانش بگذارم، بگذارید به چشمان آشنایش خیره شوم! وای! حیای باعظمت من، چه بر سرت آورده‌ایم؟! هوای شهر ما تو را تب دار کرده، ای سراسر نجابت و پاکی. حق داری! ما حتی در ظاهر هم از تو دریغ کرده‌ایم! نه این لباس‌های عجیب، نه این اطوارهای بی‌معنا، نه این خنده‌های گوش‌خراش، نه این لحن‌های غریبه، نه این جمله‌ها و واژه‌های‌ سرسری و بی‌هوا، نه خیره خیره چشم دوختن‌‌ها و نه این حرکات و سکنات‌ تهی از وقار، هیچ کدام بویی از تو نبرده‌اند. تو هستی! اما کم، لاغر شده‌ای در این شهر... ⚡️ اما کمبود و نبود تو که یعنی نزدیک شدن عذاب و پیچ و تاب خوردن سرنوشت و مردن دل! نمی‌شود نباشی «حیا»! نمی‌‌توان از تو ساده گذشت... رخصت بده بیشتر به تو بپردازم... آخر نوردخت که با حیای قشری و نزار عاقبت به خیر نمی‌شود! بگذار بیشتر تو را بشناسم و از تو بنویسم... 📝 https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
⚜ زمین از زاویه‌ای دیگر ⚜ ✨ برای لحظاتی خودم را کنار می‌کشم. شبیه یک کودک هراسیده، کنار صحنه‌ی در جنب و جوش و پر هیاهوی زمانه می‌ایستم. انگشت در دهان، با چشمانی گرد و پر از سوال، مبهوت زمین و زمینیان می‌شوم. 🌍 زمین، مثل یک گردونه یا چرخ و فلکی که از کنترل خارج شده باشد با عجله می‌چرخد! زمینیان دست‌هایشان را دور زمین حلقه می‌کنند. اما زمین که به کسی چک سفید امضا نداده. با افتادن و پرت شدن زمینیان لحظه‌ای هم مکدر نمی‌شود. اصلا انگار ماموریتش همین است. سخت و پرشتاب بگردد و شماری را پرت کند. صحنه‌ی رقت‌باری ست! کسانی که با ولع به زمین چسبیده‌اند، با خواری از آن جدا می‌شوند. اما همین زمینِ ظاهراً بی‌رحم زیر قدم‌های عده‌ای آرام می‌گیرد. نازشان را می‌خرد و به خودش مباهات می‌کند که مسکن و گذرگاه آنان شده است. این سنخ از آدمیان موقع جدا شدن از زمین نه پرت می‌شوند نه می‌افتند؛ بلکه با یک اشاره‌ی خدا پرواز می‌کنند! ⚡️ اما رعب انگیزترین صحنه... در این میان شماری از زمینیان که تا چندی پیش مورد احترام زمین بودند و زمین به رسم ادب زیر گام‌هایشان کرنش می‌کرد، زبون و ذلیل پرت می‌شوند به دَرَک! کسانی که روزگاری میان صف خوبان و دل مومنان جاگیر شده بودند. اما در برابر رنگ و لعاب موهوم زمین تاب نیاوردند و او را تنگ در آغوش کشیدند. اول پایشان لغزید و بعد دل شان جنون آمیز با ابلیس در مسیر انحرافی رقصید. صحنه‌ی به واقع خوفناکی است. زمین آنان را چنان با نفرت و حقارت از خود جدا می‌کند که گویی نه انسان که حشراتی آلوده و موذی‌اند. صدای ضجه‌ی آنان که در گوش عالم می‌پیچد نفس خلائق گره می‌خورد و جملگی برای ختم به خیر شدن‌شان دست به دعا برمی‌دارند... 📝 https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
🌻 "حیا" مستور و باعظمت است. به آسانی در فهم نمی‌گنجد. با تکرار طوطی‌وار این واژه‌ و دعوت هزار باره به آن، "باحیا" بار نمی‌آید. شاید بهتر آن باشد، که به حیا عینیت ببخشیم. تصویرسازی کنیم، از توصیف و استعاره و داستان و خیال کمک بگیریم و حیا را دیدنی و بوییدنی و ملموس روی اذهان و افکار ثبت کنیم. 🔹 هنوز یادم نرفته، نوجوان بودم و با یکی از دوستان مشغول گفتگو؛ موضوع صحبت‌مان دختری بود که پس از کلی تحقیق و مطالعه به تازگی چادر را با دل و جان پذیرفته بود و محجبه شده بود. دوستم می‌گفت او را در خیابان دیده است، می‌گفت نمی‌دانی چقدر قشنگ چادر سر کرده بود، چقدر متین راه می‌رفت، انگار که روی ابرها قدم می‌گذاشت! 🔸 باقی صحبتهای دوست عزیزم خاطرم نمانده، آخر آنقدر غرق این توصیف دل‌انگیزش شده بودم که دیگر از شنیدن ادامه‌ی ماجرا بازماندم. قدم گذاشتن روی ابرها! عجب راه رفتنی! 💫 از آن گفتگوی دوستانه تا این لحظه که مشغول نوشتنم، بارها با پای اندیشه روی ابرها راه رفتن را تمرین کرده‌ام. به راستی راه رفتن روی ابرها چگونه است؟ شاید برای راه رفتن روی ابر باید گام‌هایت را آهسته و آرام و کوچک برداری. سرت این طرف و آن طرف نچرخد و فقط روی راهی که میروی متمرکز شوی. مراقب باشی که پایت را جایی نگذاری که سست و خالی باشد، نکند زیر پایت خالی شود و سقوط کنی. برای راه رفتن روی ابرها نه می‌توان کند رفت و نه تند، نه شل و وارفته نه با تبختر و تکبر. نمی‌دانم شاید موقع راه رفتن روی ابرها بد نباشد که ذکری را هم زیر لب زمزمه کنی و به آن دل بسپاری. و چه راه رفتنی است قدم گذاشتن روی ابرها! به گمانم برای خود عبادتی باشد در خور پاداشِ بهشت! حیا را باید به تصویر کشید... با حیا راه رفتن، با حیا خندیدن، با حیا رفتار کردن، حرف زدن، نگاه کردن و با حیا پوشیدن را باید مثل یک نقاش چیره دست، با تمام جزئیات و زیبایی‌هایش روی بوم ذهن و فکر ثبت کرد. باید اجازه داد که ذهن و دل بارها به تماشای بوم حیا بنشینند و آنقدر آن را مرور کنند که آخر عاشق و دلداده‌ی حیا، او را صدرنشین عمل کنند. 📝 https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬆️⬆️⬆️ 🔷 وقتی که مشغول جستجو در یک سایت درست حسابی هستی و هر گوشه‌اش برایت یا تلنگری دارد یا درسی... ➖ (به قسمت جستجوی سایت توجه کنید) 🍃 احسنت به طراح با ذکاوت سایت لُب المیزان👌 گاهی همین تک جمله‌های به جا، به اندازه‌ی ده جلسه سخنرانی تاثیر می‌گذارند. https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
18.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 چطور دیگران را به توصیه می‌کنیم؟! ⚡️ با نگاه ‌های سنگین و شکننده؟! با واژه‌های تلخ و دستوری؟! با طعنه‌ها و کنایه‌های سوزدار؟! با چشم و ابرو آمدن‌های نامفهوم؟! با لب گزیدن‌ها و نُچ نُچ کردن‌ها؟! دست برداریم!!! این شیوه‌های نخ نما، فقط آدم‌ها را با "حیا" _از هر نوعش_ غریبه و دشمن می‌کند. 🔹 اگرچه بانویی که در ویدئو مشاهده کردید، شاعر است و استادِ استفاده‌ی نغز و هنرمندانه از کلمات؛ اما بدون شک اگر هر پدر و مادر و معلمی، با استعانت از حضرت مادر و پدر امت، صبورانه و به دور از دلشوره و خشم، محبتش را چکه چکه در کلامش جاری کند، می‌تواند عظیم‌ترین و اساسی‌ترین مفاهیم را شیرین و دلنشین به جان متربی‌اش بنشاند و قلبش را زیر و رو کند. 💫 یادمان باشد که مهدی‌یاور، پرورده‌ی صبر و مهر است نه سیلی خورده‌‌ی خشم و اضطراب... https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گاهی با یک خواب مجاب می‌شوی! وقتی عقل هزار اما و اگر می‌آورد و دلیلِ به ظاهر منطقی ردیف می‌کند، وقتی قلب هنوز کم جا و کوچک است و ظرفیت پذیرش ندارد، شاید "خواب" به میدان بیاید و آگاهت کند. خواب دستت را می‌گیرد و می‌بردَت وسط میدان‌های سخت و اتفاقات پیچیده، آن وقت تو می‌مانی و یک دنیا بیچارگی؛ تو می‌مانی و عقل افلیج و قلب حیران؛ تو می‌مانی و "تو"! و خواب آنقدر در هزارتوها می‌گرداندَت که وقت بیداری، دیگر بیدار شده‌ای! مجاب شده‌ای! آن وقت است که پرده‌های عقل خودبزرگ‌بین و قلب کم‌جا کنار می‌رود و آفتاب اطمینان جانت را گرم می‌کند... 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 ✨ پیش آمده در خواب مجاب شوید؟ چند شب پیش با یک خواب به گزاره‌ای که پیشتر با توجیهات مثلا منطقی از پذیرشش طفره می‌رفتم، معتقد شدم! ✨ می‌گویند برای اینکه بهتر با خودِ خودتان آشنا شوید، خواب‌هایتان را وارسی کنید، شاید آنچه می‌بینید، آنچه هستید را نمایان کند. راست می‌گویند! خواب‌ها بی‌تعارفند، حرفهای مهمی برای بیدار شدن، دارند. 📝 https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
🔷 می‌دانید؟ حتم دارم امشب دلهای بسیاری از راه دور زائر حرم قم شده‌اند؛ امشب با تصور حرم، چشمان عاشقان می‌بارد و با حضرت درد دلها می‌کنند. امشب دلتنگ‌ها دلتنگ‌تر می‌شوند... 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 🏴 اگر در کانال ساکن و اهل قم داریم، التماس دعا... خوش به سعادت تان... می‌شود سلام ما را هم به خانم برسانید؟ 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 🥀 وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را خدمت شما تسلیت عرض می‌کنم. https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
🔷 از پیامبر درباره معنای ایمان می‌پرسند. پیامبر می‌فرماید: آن که هرگاه کار زشتی انجام می‌دهد دچار ناراحتی و پشیمانی می‌شود و هرگاه کار شایسته‌ای انجام می‌دهد خوشحال و شاد می‌گردد، او از ایمان بهره‌مند است. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۱، ص۷۵ 🖊 استاد شهید مطهری https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32
⚜ طلاقش ندهیم! ⚜ 🔷 جوان است و دغدغه‌مند؛ از بیکار ماندن و هرز رفتن خوشش نمی‌آید، دلش می‌خواهد از همین الان کارِ مهم و بزرگی را کلید بزند. گاهی که از بیهوده گذشتن وقتش شاکی می‌شود، با حالتی که از آن استیصال می‌بارد، می‌پرسد: «خب من می‌تونم چکار کنم؟! باید چیکار کنم؟!! گیجم!» حق دارد، جوان است و آرمان‌خواه، نابسامانی‌ها را می‌بیند و دلش می‌خواهد قدمی برای کشورش بردارد، دوست دارد کار فرهنگیِ تمیز انجام دهد. هربار برای اینکه از گیجی دربیاید، آشکارا یا در لفافه پیشنهادی را با این مضمون مطرح می‌کنم: «کتاب بخون. کتاب می‌خونی؟» و جوابش آب سردی است بر سرِ فرهنگ این مرز و بوم: «نچ! حسش نیست.» ⚡️ الحق که، از ماست که بر ماست. 🔸 پایین بودن سرانه‌ی مطالعه و غریب ماندن کتاب‌، موضوعی است که مکرر شنیده‌ایم، و انگار نه به عنوان یک آسیب و مرض اجتماعی، که به عنوان یک خصیصه‌ی خاصِ جامعه‌ی ایرانی پذیرفته‌ایم که ما ایرانی‌ها دست و دل‌مان نمی‌رود کتاب بخوانیم! 📃 دلایل دور ماندن ما از یار دانا و خوش‌ بیان، متفاوت است اما در این نوشتار کوتاه سعی بر آن است که لااقل به مهمترین آنها اشاره شود. باشد که با علت یابیِ درد، یافتن راهی برای درمان آسان تر شود... 🔹مَرضِ نسبتا فراگیر "کتاب‌نخوانی" هم مثل خیلی از امراض دیگر، ریشه در کودکی و خانواده و مدرسه ‌ای دارد که کتاب و مطالعه را نادیده گرفته‌اند. پدر و مادر کتابخوانی که برای مطالعه وقت خالی می‌کنند و برای خرید کتاب بودجه‌ای اختصاص می‌دهند، بنا به قاعده فرزندانی کتابخوان پرورش خواهند داد. انس با کتاب از کودکی شکل می‌گیرد و برای دوست شدن کودک با کتاب راه حل‌ بسیار است. (با اندکی تحقیق به ایده‌ها و شیوه‌های نابی خواهید رسید.) همچنین، در مواردی نیز تمرکز افراطی روی درس و پرداختنِ تمام وقت به کتاب‌های درسی و کمک آموزشی، فکر و وقت کودک و نوجوان را آنچنان پر می‌کند که مطالعه‌ی کتب غیردرسی عملا از برنامه خارج شده، به کاری عبث و وقت‌گیر تبدیل می‌‌شود. 🔻 از سوی دیگر، درد نهادینه نشدنِ فرهنگ کتابخوانی کم بود، که گوشی‌هایمان روز به روز پیشرفته‌تر شد و در سیر تکاملی‌اش به آنجا رسید که بسیاری، هم‌نشینی با صفحات مجازی اغواکننده‌ را به نشستن در محضر کتاب ترجیح داده‌، و عاقبت این حالتِ شبه مسخ شدگی، به غریب ماندن هر چه بیشتر کتاب انجامید. متاسفانه دسترسی ساده به انبوهی از اطلاعات سطحی از طریق اینترنت و فضای مجازی سبب شده است، بسیاری خود را دانای کل بپندارند و اساسا نیازی به مطالعه احساس نکنند! شاید بتوان ادعا کرد، که دو عامل گفته شده، اصلی ترین علت های پایین بودن سرانه‌ی مطالعه میان ما مردمان ایران زمین است. 🔹 البته هر زمان بحث مهجور ماندن کتاب به میان می آید، عده‌ای از قیمت بالای کتاب و اوضاع نابسامان اقتصادی گله می‌کنند، اما باید بپذیریم که اگرچه این عامل می‌تواند تا حدی روی "کتاب‌نخوانی" ما تاثیر بگذارد اما علت اصلی نیست. شاهد این ادعا هم آنکه برای خرید غذای آماده و پرداختن به تجملات بی‌معنی، فلوس موجود است! اما نامِ کتابِ بی‌نوا که به میان می‌آید، جیب‌ها فریادِ «ندارم، بفهم!» سر می‌دهند. عده‌ای هم بی‌اعتنایی‌هایشان به مطالعه را اینگونه توجیه می‌کنند که: "ما شنیدن را به خواندن ترجیح می‌دهیم"؛ که در جواب باید عرض کرد، شنیدن و خواندن هرکدام مزایای خود را دارند، اما شنیدنِ بدون خواندن به دانسته‌ها عمق نمی‌بخشد. با شنیدنِ صِرف، مصرف‌کننده باقی خواهیم ماند و از شکل‌گیری اندیشه‌های مولد خبری نخواهد بود. 🔸 در این میان، صعوبت دسترسی به کتابخانه و کتابفروشی هم خود عاملی است برای دور ماندن از مطالعه. خدا را چه دیدید! شاید اگر به اندازه‌ی کترینگ و فست فود که نه، نصف این اماکن، کتابفروشی و کتابخانه جلوی چشم‌مان برپا شود، بالاخره هوس‌مان کند گوشه‌ی دنجِ کتابخانه‌ای آرام بنشینیم و با مهر کتابی ورق بزنیم و اندیشه‌هایمان را ورز دهیم و دانسته‌هایمان را زیر و رو کنیم. ⚪️ خلاصه آنکه برای درمان مرضِ کتاب‌نخوانی _که کم مانده ما را به جهل مرکب بکشاند_ باید چاره‌ای اندیشید. هر کدام‌ به فراخور توان و جایگاهی که داریم، چاره‌ای بیابیم و با تغییری در رویه‌های موجود، نسل آینده را از سطحی نگری، نادانی و برده‌ی فضای مجازی شدن، نجات دهیم. فراموش نکنیم که عظیم ترین تحولات، از انقلاب درون سرچشمه می‌گیرد. پس پیش از هر چیز، خود، آرام آرام و صفحه به صفحه دست دوستی به یار مهربان و تکانی به جامعه دهیم. 📝 https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32