⚜ طلاقش ندهیم! ⚜
🔷 جوان است و دغدغهمند؛
از بیکار ماندن و هرز رفتن خوشش نمیآید،
دلش میخواهد از همین الان کارِ مهم و بزرگی را کلید بزند.
گاهی که از بیهوده گذشتن وقتش شاکی میشود، با حالتی که از آن استیصال میبارد، میپرسد: «خب من میتونم چکار کنم؟! باید چیکار کنم؟!! گیجم!»
حق دارد، جوان است و آرمانخواه، نابسامانیها را میبیند و دلش میخواهد قدمی برای کشورش بردارد، دوست دارد کار فرهنگیِ تمیز انجام دهد.
هربار برای اینکه از گیجی دربیاید، آشکارا یا در لفافه پیشنهادی را با این مضمون مطرح میکنم:
«کتاب بخون. کتاب میخونی؟»
و جوابش آب سردی است بر سرِ فرهنگ این مرز و بوم:
«نچ! حسش نیست.»
⚡️ الحق که، از ماست که بر ماست.
🔸 پایین بودن سرانهی مطالعه و غریب ماندن کتاب، موضوعی است که مکرر شنیدهایم، و انگار نه به عنوان یک آسیب و مرض اجتماعی، که به عنوان یک خصیصهی خاصِ جامعهی ایرانی پذیرفتهایم که ما ایرانیها دست و دلمان نمیرود کتاب بخوانیم!
📃 دلایل دور ماندن ما از یار دانا و خوش بیان، متفاوت است اما در این نوشتار کوتاه سعی بر آن است که لااقل به مهمترین آنها اشاره شود.
باشد که با علت یابیِ درد، یافتن راهی برای درمان آسان تر شود...
🔹مَرضِ نسبتا فراگیر "کتابنخوانی" هم مثل خیلی از امراض دیگر، ریشه در کودکی و خانواده و مدرسه ای دارد که کتاب و مطالعه را نادیده گرفتهاند.
پدر و مادر کتابخوانی که برای مطالعه وقت خالی میکنند و برای خرید کتاب بودجهای اختصاص میدهند، بنا به قاعده فرزندانی کتابخوان پرورش خواهند داد.
انس با کتاب از کودکی شکل میگیرد و برای دوست شدن کودک با کتاب راه حل بسیار است. (با اندکی تحقیق به ایدهها و شیوههای نابی خواهید رسید.)
همچنین، در مواردی نیز تمرکز افراطی روی درس و پرداختنِ تمام وقت به کتابهای درسی و کمک آموزشی، فکر و وقت کودک و نوجوان را آنچنان پر میکند که مطالعهی کتب غیردرسی عملا از برنامه خارج شده، به کاری عبث و وقتگیر تبدیل میشود.
🔻 از سوی دیگر، درد نهادینه نشدنِ فرهنگ کتابخوانی کم بود، که گوشیهایمان روز به روز پیشرفتهتر شد و در سیر تکاملیاش به آنجا رسید که بسیاری، همنشینی با صفحات مجازی اغواکننده را به نشستن در محضر کتاب ترجیح داده، و عاقبت این حالتِ شبه مسخ شدگی، به غریب ماندن هر چه بیشتر کتاب انجامید.
متاسفانه دسترسی ساده به انبوهی از اطلاعات سطحی از طریق اینترنت و فضای مجازی سبب شده است، بسیاری خود را دانای کل بپندارند و اساسا نیازی به مطالعه احساس نکنند!
شاید بتوان ادعا کرد، که دو عامل گفته شده، اصلی ترین علت های پایین بودن سرانهی مطالعه میان ما مردمان ایران زمین است.
🔹 البته هر زمان بحث مهجور ماندن کتاب به میان می آید، عدهای از قیمت بالای کتاب و اوضاع نابسامان اقتصادی گله میکنند، اما باید بپذیریم که اگرچه این عامل میتواند تا حدی روی "کتابنخوانی" ما تاثیر بگذارد اما علت اصلی نیست.
شاهد این ادعا هم آنکه برای خرید غذای آماده و پرداختن به تجملات بیمعنی، فلوس موجود است! اما نامِ کتابِ بینوا که به میان میآید، جیبها فریادِ «ندارم، بفهم!» سر میدهند.
عدهای هم بیاعتناییهایشان به مطالعه را اینگونه توجیه میکنند که: "ما شنیدن را به خواندن ترجیح میدهیم"؛
که در جواب باید عرض کرد، شنیدن و خواندن هرکدام مزایای خود را دارند، اما شنیدنِ بدون خواندن به دانستهها عمق نمیبخشد.
با شنیدنِ صِرف، مصرفکننده باقی خواهیم ماند و از شکلگیری اندیشههای مولد خبری نخواهد بود.
🔸 در این میان، صعوبت دسترسی به کتابخانه و کتابفروشی هم خود عاملی است برای دور ماندن از مطالعه.
خدا را چه دیدید! شاید اگر به اندازهی کترینگ و فست فود که نه، نصف این اماکن، کتابفروشی و کتابخانه جلوی چشممان برپا شود، بالاخره هوسمان کند گوشهی دنجِ کتابخانهای آرام بنشینیم و با مهر کتابی ورق بزنیم و اندیشههایمان را ورز دهیم و دانستههایمان را زیر و رو کنیم.
⚪️ خلاصه آنکه برای درمان مرضِ کتابنخوانی _که کم مانده ما را به جهل مرکب بکشاند_ باید چارهای اندیشید.
هر کدام به فراخور توان و جایگاهی که داریم، چارهای بیابیم و با تغییری در رویههای موجود، نسل آینده را از سطحی نگری، نادانی و بردهی فضای مجازی شدن، نجات دهیم.
فراموش نکنیم که عظیم ترین تحولات، از انقلاب درون سرچشمه میگیرد. پس پیش از هر چیز، خود، آرام آرام و صفحه به صفحه دست دوستی به یار مهربان و تکانی به جامعه دهیم.
📝 #میم_فخریه
#کتاب
#کتاب_خوانی
https://eitaa.com/joinchat/2693202036Cf186d75d32