هدایت شده از کانال حمید کثیری
⭕ اقتدار، قدرت و تربیت جنسی! (۱)
▪بچهها دو چیز در پدر و مادرشان میبینند:
1⃣ تواناییهای مادی والدین. مثلاً بچههای بزرگتر میتوانند من را بزنند اما بابا را نمیتوانند بزنند. گربه به من میتواند حمله کند ولی به بابا نمیتواند. دست من به طاقچه نمیرسد ولی دست مامان میرسد.
در واقع تجربهی زندگی از همان روزهای اول به کودک القاء میکند که والدین تو یکسری تواناییهای مادی و بیرونی دارند که تو نداری و به آنها نیاز داری. به این میگوییم «قدرت»
2⃣ نفوذ معنویِ والدین. یعنی کسی بدون اینکه از قدرتش استفاده کند، دیگران را تابع خودش میکند. حتماً دیدهاید کودکهایی که مادرشان را خیلی ویژه دوست دارند و از او حرفشنوی دارند یا مثلاً پدربزرگی که هیچ توانایی مالی و بدنی ندارد اما تا یک لیوان آب میخواهد، ۲۰ تا از نوهها میدوند تا برایش آب بیاورند. به این میگوییم «اقتدار»
▪بچهها ابتدا #قدرت را و بعد #اقتدار را در پدر و مادرشان فهم میکنند. کودک از ابتدا میفهمد که قدرتهای فراوانی در والدینش هست که او ندارد. بعد از سه سالگی هم کمکم میفهمد والدینش اقتدارهایی نیز در بیرون دارند، مثلا دیگران جلوی پایشان بلند میشوند و به آنها که میرسند خیلی گرم و با صدای بلند احوالپرسی میکنند یا مثلاً بچهای که میبیند پدرش در جمعی سخنرانی میکند و همه نشستهاند و صحبت او را گوش میکنند، میفهمد پدرش دارای اقتداری است که او نیست.
▪در تربیتِ درست، والدین باید این دو را با هم جلو ببرند و در تعادل نگه دارند چون همیشه یک بازی الاکلنگی بین قدرت و اقتدار وجود دارد. مادری که میگوید اگر درس نخوانی از بستنی و خیار شور! خبری نیست، در حال استفاده از قدرتش است و اقتدارش را تضعیف کرده. درست است که قدرت کار را جلو میبرد اما وقتی اقتدار والدین کم شود، کودک کمکم احساس #بیپناهی میکند! پناه یک بچه #اقتدار_والدین است نه قدرت و ثروت آنها. احساس بیپناهی هم برای وقتی است که آنهایی که من برایشان احترام و آبرو قائلم یا آنهایی که دوستشان دارم را از دست بدهم! اینها خصوصاً در نوجوانی خودشان را نشان میدهند. متأسفانه امروز اقتدار والدین بسیار کم شده است.
🔴 حالا چند سوال؛
❓مرز بین اقتدار و قدرت چیست و چگونه باید اعمال شوند؟!
❓چقدر والدین مقتدری هستیم؟!
❓به نظر شما در تربیت جنسی به اقتدار نیاز داریم یا قدرت؟!
❓کودکیِ کودکِ من چطور باید طی شود که در نوجوانی برای نیازهاش به من مراجعه کند؟!
📌 #حمید_کثیری
مهارتهای «مدیریت زمان» را با انجام کارها و فعالیتهای روزانه به کودکان و نوجوانان یاد دهید.
کلید موفقیت شما در #مشارکت نهفته است.
@nooredideh
هدایت شده از گالری روسری مُنیرا 🎀
🔸ارزشمندترین یادگیری های انسان با تجربه کسب می شود
♦️بچه هایی که تجربیات حسی فراوان دارند پرسشگر ، تحلیل کننده و استدلال گرا بار می آیند .
🔻امروزه فرزندان ما تجربیات حسی کمی دارند .
🔹محیط زندگی برای آنان مملو از تجربیات ارزشمند است ، پس اجازه دهید فرزندانتان کودکی کنند و مانند بچه های گذشته زندگی کنند .
🔸آنها را در کارهای خانه دخالت دهید حتی کارهایی که در نگاه اول به نظر خارج از توانایی آنهاست می تواند با کمک و نظارت شما تبدیل به کاری ساده ، ارزشمند و آموزنده شود.
Join @nooredideh
تربیت فرزند نوردیده
احساس مربوط به روح انسان است. ما نیازهای روحی داریم. احساسات، نیازها و وضعیت روح را منعکس می کنند. د
سومین مسئله بعد از حس و احساس، «حال» است. حس و احساس در ذهن اتفاق می افتند ولی حال در بیرون از ذهن اتفاق می افتد. حال، تجربه ی روح در خارج از ذهن است. ما منشأ حال را نمی شناسیم به همین دلیل آن را تبدیل به یک واژه ی سخیف و بی ارزش کرده ایم مثل: حالشو ببر، ضد حال زد، حال ما رو گرفت... در حالی که «حال» واژه ی بسیار باشکوهی است؛ تجربه ی عرفا و بزرگان است. حال تجربه ی روح خارج از ذهن است.
به یاد دارید که همیشه از ذهن باز (مخروط رو به بالا) و ذهن بسته (مخروط رو به پایین) صحبت کردیم. حال، تجربه ی ذهن باز است. ارتباط ذهن باز با هستی و کائنات است. این که ما حالمان بد است یا خوب، در رابطه با ذهن است.ذهن های بسته تجربه ی بسیار کمی از حال دارند.
همه ی ما تجربه ی حال را داریم، امکان ندارد کسی این تجربه را نداشته باشد. مثل تجربه ی لجظه هایی که بعداً به هیچ شکلی نمی توانیم توصیفش کنیم. در روانشناسی انسان گرا، مزلو از حال به نام تجربه ی اوج نام می برد و گاردنر به آن هوش وجودی می گوید. بین همه ی انسان ها مشترک است ولی قابل توصیف نیست چون ما چیزی را می توانیم توصیف کنیم که ذهنمان آن را بفهمد خارج از ماهیت خودمان را نمی توانیم بفهمیم چون قابل فهم نیست.
معنویت را نمی توان فهمید و حال، تجربه ی معنویت است. ویکتور فرانکل از دانشمندان انسان گرایی به آن معنا گرایی می گوید. ویکتور فرانکل سال ها شکنجه های اردوگاه نازی ها را تحمل کرد و سالم ماند چون در حال بود. تمام شقاوت های نازیسم نتوانست او را از بین ببرد.
حال، تجربه ی ورای جسم و ورای ذهن است. کسی به آن دسترسی ندارد به همین دلیل تغییرناپذیر است. حال نقطه ی اتصال ما است، قابل انتقال و وصف نیست؛ تأثیرش را در احساس می بینیم، حاصل آن آرامش است و ما با کلماتی که احساسات را بیان می کنیم، سعی می کنیم که حال را نیز توصیف کنیم مثل "خیلی عالی بود". حال یک تجربه ی شخصی است و هر کسی تجربه ی خودش را دارد. (ادامه دارد...)
#احساس {قسمت4}
[مباحث کودک متعادل]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
ارتباط كلامی را به فرزندتان یاد دهید:
فرزندتان باید بیاموزد که از كلمات برای بيان احساسات منفی اش استفاده كند.
به او ياد بدهيد در زمان مناسب بگويد «الان ناراحت هستم!»
وقتی بتواند احساسات خود را مستقيما و مانند افراد بالغ بيان كند، شیوه "كتك زدن"به تدريج متوقف می شود و ديگر از اين روش برای فروكش كردن عصبانيت خود استفاده نمی كند.
Join @nooredideh
وقتی فرزندتان خشمگین می شود،
یا برای برطرف کردن عدم تمرکز او می توانید یک ظرف حباب درست کنید و به او بدهید تا حباب درست کند.
اینکار دقت او را بالا می برد و
خشم و عصبانیت او را فرو مینشاند.
#کانال_تربیتی_نوردیده 👇
Join @nooredideh
هدایت شده از گالری روسری مُنیرا 🎀
کاشتن ده درخت: شرط فارغ التحصیلی در فیلیپین
دولت فیلیپین برای مقابله با جنگل زدایی و تغییر اقلیم در این کشور قانونی را تصویب کرد که کاشتن ده درخت را به یک پیش شرط برای فارغ التحصیلی از دبیرستان ها و دانشگاه های این کشور تبدیل کرده
انتظار می رود که نسل کنونی دانش آموزان و دانشجویان این کشور بتوانند در اثر این قانون، ٥٢٥ میلیارد اصله درخت به تعداد درختان این کشور اضافه کنند.
@nooredideh
تربیت فرزند نوردیده
سومین مسئله بعد از حس و احساس، «حال» است. حس و احساس در ذهن اتفاق می افتند ولی حال در بیرون از ذهن ا
برمی گردیم روی موضوع احساس که بخش مهمی از ذهن را تشکیل می دهد. بخشی از شبکه ی عصبی حس است. ما سلول های حسی و سلول های حرکتی داریم که شبکه ی عصبی حاصل اتصال این دو به هم است. مأموریت حس این است که انسان را در مسیر رشد هدایت کند. دوباره مثال هواپیما را می زنم، وظیفه ی حس و احساس مثل وظیفه ی کابین خلبان است که خلبان را در مسیر پرواز هدایت می کند. هر کجا که از مسیر خارج شود به او هشدار می دهد؛ اگر در بخشی از هواپیما نیز مشکلی پیش آید، به خلبان خبر می دهد و این جا خلبان است که باید تحلیل کند که این اتفاق در مسیر درست هواپیما است یا نه و اگر نیست آن را اصلاح کند.
نقش اول احساس این است که مرتب به ما نشان دهد که در مسیر رشد قرار داریم یا نه؟. چه جوری به ما خبر می دهد؟ با احساس خوشایند و احساس ناخوشایند. چراغ سبز نشان گر احساس خوشایند و چراغ قرمز نشان گر احساس نا خوشایند است. هر زمان که احساس ناخوشایند دارید بدانید که از مسیر خارج شده اید. نه دیگران را سرزنش کنیم و نه خودمان را بلکه مسئولانه ببینیم که کجا قرار داریم و خودمان را تحلیل کنیم.درک مقصر و مظلوم و مسئول را به یاد آورید. خلبان در کابین نشسته و دستگاه ها به او هشدار می دهند حالا او بنشیند و خودش را و کارخانه ی سازنده ی هواپیما و دیگران را سرزنش کند چه می شود؟ خوب هواپیما سقوط می کند. پس مسئولانه ببینیم که کجا از مسیر خارج شده ایم.احساس مهم تر از عقل است. احساس به ما مسیر را نشان می دهد. عقل موتور است.
نقش دوم احساس تأمین انرژی است. احساس هم مسیر را به ما نشان می دهد و هم انرژی حرکت می دهد. طبق فرمول قبل از رفتار، احساس می آید. احساسات انرژی هستند، بد و خوب ندارند بلکه طراح ی شده اند که در خدمت انسان قرار بگیرند تا انسان خوشبخت باشد و در مسیر رشد حرکت کند و به تعالی برسد، از حس و احساس عبور کند و وارد حال شود. تمامی احساسات خوب هستند و باید باشند مهم این است که چه استفاده ای از آن ها می کنیم، در مسیر رشد یا در مسیر سقوط؟
رشد عاطفی یعنی که بدانیم از احساسات چگونه استفاده کنیم و چگونه بین احساس و بقیه ی ابعاد رشد به خصوص عقل، هماهنگی ایجاد کنیم. احساس و عقل را چگونه با هم ترکیب کنیم؟ احساس با معنویت، با جسم و در کل بتوانیم رابطه ی احساس را در چرخه ی هوش متعادل تعریف و تمرین کنیم.درست مثل کاری که یک خلبان می کند. پرواز یعنی آشنایی با دستگاه های هواپیما و استفاده از آن ها. رشد هم یعنی آشنایی با احساسات و چگونگی استفاده از آن ها.
چند نفر ما خلبان ورزیده ای هستیم؟ همه ی ما فقط تئوری عمل کرده ایم یعنی نشستیم پشت میز و به ما گفتند که یک خلبان خوب چه کار می کند و ما نوشتیم، کارورزی نکرده ایم. تمرین خلبانی با هواپیما در پرواز است. ما باید عامل شویم . مطالبی را که می خوانیم و یاد می گیریم به آرامی تمرین کنیم. نترسیم و عمل کنیم اول 2 متر پرواز کنیم که اگر زمین خوردیم خیلی آسیب نبینیم بعد 5 متر و بیشتر. یک دلیلی که ما در زندگی مان به عمل نمی رسیم این است که یکباره می خواهیم یک بوئینگ را به پرواز درآوریم بعد هم وحشت می کنیم و به کل از همه چیز صرفنظر می کنیم . تمرین را از کم شروع کنید و کار کنید. (ادامه دارد...)
#احساس {قسمت5}
[مباحث کودک متعادل]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده