eitaa logo
تربیت فرزند نوردیده
83.5هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1هزار ویدیو
23 فایل
کانال قصه و شعر نوردیده 👇 eitaa.com/joinchat/2079785181Cb3e7c100b0 نظرات و پیشنهادات نوردیده .مشاوره نداریم @nasman تبلیغات @nooredid نوجوان @nooredideh_nojavan کانال مدیر نوردیده حسین دارابی👇 eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
مشاهده در ایتا
دانلود
به نوجوانتان مسوولیت دهید. البته به صورت پیشنهادی نه دستوری. نوجوان هاي مسوولیت پذیر در زندگی موفق تر هستند. @nooredideh_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از تولد فرزند دوم تمام مزایای ورود نوزاد را برای فرزندتان بگویید. اثرات مثبت برادر وخواهر داشتن و اثرات منفی تنهایی را به او گوشزد کنید تا به او دید یک رقیب نگاه نکند. 👇 Join @nooredideh
بعضی از تغییرات معمول روانی نوجوانان شامل زودرنجی، پرخاشگری، شلختگی، حساس شدن، نوسانات خلقی و خودخواهی است. در برخورد با این حالات نوجوان شکیباتر باشیم و او را طرد یا سرزنش نکنیم. Join @nooredideh
هرگاه فرزندتان از شما پرسید چرا؟!، به او جواب دهید که: خودت چی فکر می کنی؟ این روش چهار مزیت دارد: - پرسیدن اتوماتیک وار چرا را از سر کودکتان می اندازد. - به شما و کودکتان نشان می دهد بیشتر از هر چیزی که فکر می کنید می داند. - باعث می شود که کودکتان به جای اینکه برای جواب به شما وابسته باشد، از مغز خودش استفاده کند. @nooredideh
⭕ اقتدار، قدرت و تربیت جنسی! (۱) ▪بچه‌ها دو چیز در پدر و مادرشان می‌بینند: 1⃣ توانایی‌های مادی والدین. مثلاً بچه‌های بزرگ‌تر می‌توانند من را بزنند اما بابا را نمی‌توانند بزنند. گربه به من می‌تواند حمله کند ولی به بابا نمی‌تواند. دست من به طاقچه نمی‌رسد ولی دست مامان می‌رسد. در واقع تجربه‌ی زندگی از همان روزهای اول به کودک القاء می‌کند که والدین تو یکسری توانایی‌های مادی و بیرونی دارند که تو نداری و به آن‌ها نیاز داری. به این می‌گوییم «قدرت» 2⃣ نفوذ معنویِ والدین. یعنی کسی بدون اینکه از قدرتش استفاده کند، دیگران را تابع خودش می‌کند. حتماً دیده‌اید کودک‌هایی که مادرشان را خیلی ویژه دوست دارند و از او حرف‌شنوی دارند یا مثلاً پدربزرگی که هیچ توانایی مالی و بدنی ندارد اما تا یک لیوان آب می‌خواهد، ۲۰ تا از نوه‌ها می‌دوند تا برایش آب بیاورند. به این می‌گوییم «اقتدار» ▪بچه‌ها ابتدا را و بعد را در پدر و مادرشان فهم می‌کنند. کودک از ابتدا می‌فهمد که قدرت‌های فراوانی در والدینش هست که او ندارد. بعد از سه سالگی هم کم‌کم می‌فهمد والدینش اقتدارهایی نیز در بیرون دارند، مثلا دیگران جلوی پایشان بلند می‌شوند و به آن‌ها که می‌رسند خیلی گرم و با صدای بلند احوالپرسی می‌کنند یا مثلاً بچه‌ای که می‌بیند پدرش در جمعی سخنرانی می‌کند و همه نشسته‌اند و صحبت او را گوش می‌کنند، می‌فهمد پدرش دارای اقتداری است که او نیست. ▪در تربیتِ درست، والدین باید این دو را با هم جلو ببرند و در تعادل نگه دارند چون همیشه یک بازی الاکلنگی بین قدرت و اقتدار وجود دارد. مادری که می‌گوید اگر درس نخوانی از بستنی و خیار شور! خبری نیست، در حال استفاده از قدرتش است و اقتدارش را تضعیف کرده‌. درست است که قدرت کار را جلو می‌برد اما وقتی اقتدار والدین کم شود، کودک کم‌کم احساس می‌کند! پناه یک بچه است نه قدرت و ثروت آن‌ها. احساس بی‌پناهی هم برای وقتی است که آن‌هایی که من برایشان احترام و آبرو قائلم یا آن‌هایی که دوست‌شان دارم را از دست بدهم! این‌ها خصوصاً در نوجوانی خودشان را نشان می‌دهند. متأسفانه امروز اقتدار والدین بسیار کم شده است. 🔴 حالا چند سوال؛ ❓مرز بین اقتدار و قدرت چیست و چگونه باید اعمال شوند؟! ❓چقدر والدین مقتدری هستیم؟! ❓به نظر شما در تربیت جنسی به اقتدار نیاز داریم یا قدرت؟! ❓کودکیِ کودکِ من چطور باید طی شود که در نوجوانی برای نیازهاش به من مراجعه کند؟! 📌
مهارتهای «مدیریت زمان» را با انجام کارها و فعالیتهای روزانه به کودکان و نوجوانان یاد دهید. کلید موفقیت شما در نهفته است. @nooredideh
🔸ارزشمندترین یادگیری های انسان با تجربه کسب می شود ♦️بچه هایی که تجربیات حسی فراوان دارند پرسشگر ، تحلیل کننده و استدلال گرا بار می آیند . 🔻امروزه فرزندان ما تجربیات حسی کمی دارند . 🔹محیط زندگی برای آنان مملو از تجربیات ارزشمند است ، پس اجازه دهید فرزندانتان کودکی کنند و مانند بچه های گذشته زندگی کنند . 🔸آنها را در کارهای خانه دخالت دهید حتی کارهایی که در نگاه اول به نظر خارج از توانایی آنهاست می تواند با کمک و نظارت شما تبدیل به کاری ساده ، ارزشمند و آموزنده شود. Join @nooredideh
سومین مسئله بعد از حس و احساس، «حال» است. حس و احساس در ذهن اتفاق می افتند ولی حال در بیرون از ذهن اتفاق می افتد. حال، تجربه ی روح در خارج از ذهن است. ما منشأ حال را نمی شناسیم به همین دلیل آن را تبدیل به یک واژه ی سخیف و بی ارزش کرده ایم مثل: حالشو ببر، ضد حال زد، حال ما رو گرفت... در حالی که «حال» واژه ی بسیار باشکوهی است؛ تجربه ی عرفا و بزرگان است. حال تجربه ی روح خارج از ذهن است. به یاد دارید که همیشه از ذهن باز (مخروط رو به بالا) و ذهن بسته (مخروط رو به پایین) صحبت کردیم. حال، تجربه ی ذهن باز است. ارتباط ذهن باز با هستی و کائنات است. این که ما حالمان بد است یا خوب، در رابطه با ذهن است.ذهن های بسته تجربه ی بسیار کمی از حال دارند. همه ی ما تجربه ی حال را داریم، امکان ندارد کسی این تجربه را نداشته باشد. مثل تجربه ی لجظه هایی که بعداً به هیچ شکلی نمی توانیم توصیفش کنیم. در روانشناسی انسان گرا، مزلو از حال به نام تجربه ی اوج نام می برد و گاردنر به آن هوش وجودی می گوید. بین همه ی انسان ها مشترک است ولی قابل توصیف نیست چون ما چیزی را می توانیم توصیف کنیم که ذهنمان آن را بفهمد خارج از ماهیت خودمان را نمی توانیم بفهمیم چون قابل فهم نیست. معنویت را نمی توان فهمید و حال، تجربه ی معنویت است. ویکتور فرانکل از دانشمندان انسان گرایی به آن معنا گرایی می گوید. ویکتور فرانکل سال ها شکنجه های اردوگاه نازی ها را تحمل کرد و سالم ماند چون در حال بود. تمام شقاوت های نازیسم نتوانست او را از بین ببرد. حال، تجربه ی ورای جسم و ورای ذهن است. کسی به آن دسترسی ندارد به همین دلیل تغییرناپذیر است. حال نقطه ی اتصال ما است، قابل انتقال و وصف نیست؛ تأثیرش را در احساس می  بینیم، حاصل آن آرامش است و ما با کلماتی که احساسات را بیان می کنیم، سعی می کنیم که حال را نیز توصیف کنیم مثل "خیلی عالی بود". حال یک تجربه ی شخصی است و هر کسی تجربه ی خودش را دارد. (ادامه دارد...) {قسمت4} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
ارتباط كلامی را به فرزندتان یاد دهید: فرزندتان باید بیاموزد که از كلمات برای بيان احساسات منفی اش استفاده كند. به او ياد بدهيد در زمان مناسب بگويد «الان ناراحت هستم!» وقتی بتواند احساسات خود را مستقيما و مانند افراد بالغ بيان كند، شیوه "كتك زدن"به تدريج متوقف می شود و ديگر از اين روش برای فروكش كردن عصبانيت خود استفاده نمی كند. Join @nooredideh
وقتی فرزندتان خشمگین می شود، یا برای برطرف کردن عدم تمرکز او می توانید یک ظرف حباب درست کنید و به او بدهید تا حباب درست کند. اینکار دقت او را بالا می برد و خشم و عصبانیت او را فرو مینشاند. 👇 Join @nooredideh
آزادی دادن بیش ازحد و افراطی به کودک زمانیست که به کودک از دو سالگی صبر را نیاموختید یا زمانیکه می توانسته کارهایش را با کندی انجام دهد شما به جایش انجام دادید و مسؤلیت مطابق سنش را به او نیاموختید. یا با دیدن جیغ و داد وکتک زدن خود شما و دیگری تسلیم شدید. #کانال_تربیتی_نوردیده 👇 Jojn @noodedideh
کاشتن ده درخت: شرط فارغ التحصیلی در فیلیپین دولت فیلیپین برای مقابله با جنگل زدایی و تغییر اقلیم در این کشور قانونی را تصویب کرد که کاشتن ده درخت را به یک پیش شرط برای فارغ التحصیلی از دبیرستان ها و دانشگاه های این کشور تبدیل کرده انتظار می رود که نسل کنونی دانش آموزان و دانشجویان این کشور بتوانند در اثر این قانون، ٥٢٥ میلیارد اصله درخت به تعداد درختان این کشور اضافه کنند. @nooredideh
به فرزندانمان بیاموزیم که؛ ما نه "برنده" به دنیا می‌آییم و نه "بازنده" بلکه "انتخاب‌گر" زاده شده‌ایم. #کانال_تربیتی_نوردیده 👇 join @nooredideh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برمی گردیم روی موضوع احساس که بخش مهمی از ذهن را تشکیل می دهد. بخشی از شبکه ی عصبی حس است. ما سلول های حسی و سلول های حرکتی داریم که شبکه ی عصبی حاصل اتصال این دو به هم است. مأموریت حس این است که انسان را در مسیر رشد هدایت کند. دوباره مثال هواپیما را می زنم، وظیفه ی حس و احساس مثل وظیفه ی کابین خلبان است که خلبان را در مسیر پرواز هدایت می کند. هر کجا که از مسیر خارج شود به او هشدار می دهد؛ اگر در بخشی از هواپیما نیز مشکلی پیش آید، به خلبان خبر می دهد و این جا خلبان است که باید تحلیل کند که این اتفاق در مسیر درست هواپیما است یا نه و اگر نیست آن را اصلاح کند. نقش اول احساس این است که مرتب به ما نشان دهد که در مسیر رشد قرار داریم یا نه؟. چه جوری به ما خبر می دهد؟ با احساس خوشایند و احساس ناخوشایند. چراغ سبز نشان گر احساس خوشایند و چراغ قرمز نشان گر احساس نا خوشایند است. هر زمان که احساس ناخوشایند دارید بدانید که از مسیر خارج شده اید. نه دیگران را سرزنش کنیم و نه خودمان را بلکه مسئولانه ببینیم که کجا قرار داریم و خودمان را تحلیل کنیم.درک مقصر و مظلوم و مسئول را به یاد آورید. خلبان در کابین نشسته و دستگاه ها به او هشدار می دهند حالا او بنشیند و خودش را و کارخانه ی سازنده ی هواپیما و دیگران را سرزنش کند چه می شود؟ خوب هواپیما سقوط می کند. پس مسئولانه ببینیم که کجا از مسیر خارج شده ایم.احساس مهم تر از عقل است. احساس به ما مسیر را نشان می دهد. عقل موتور است.   نقش دوم احساس تأمین انرژی است. احساس هم مسیر را به ما نشان می دهد و هم انرژی حرکت می دهد. طبق فرمول قبل از رفتار،  احساس می آید. احساسات انرژی هستند، بد و خوب ندارند بلکه طراح ی شده اند که در خدمت انسان قرار بگیرند تا انسان خوشبخت باشد و در مسیر رشد حرکت کند و به تعالی برسد، از حس و احساس عبور کند و وارد حال شود. تمامی احساسات خوب هستند و باید باشند مهم این است که چه استفاده ای از آن ها می کنیم، در مسیر رشد یا در مسیر سقوط؟ رشد عاطفی یعنی که بدانیم از احساسات چگونه استفاده کنیم و چگونه بین احساس و بقیه ی ابعاد رشد به خصوص عقل، هماهنگی ایجاد کنیم. احساس و عقل را چگونه با هم ترکیب کنیم؟ احساس با معنویت، با جسم و در کل بتوانیم رابطه ی احساس را در چرخه ی هوش متعادل تعریف و تمرین کنیم.درست مثل کاری که یک خلبان می کند. پرواز یعنی آشنایی با دستگاه های هواپیما و استفاده از آن ها. رشد هم یعنی آشنایی با احساسات و چگونگی استفاده از آن ها. چند نفر ما خلبان ورزیده ای هستیم؟ همه ی ما فقط تئوری عمل کرده ایم یعنی نشستیم پشت میز و به ما گفتند که یک خلبان خوب چه کار می کند و ما نوشتیم، کارورزی نکرده ایم. تمرین خلبانی با هواپیما در پرواز است. ما باید عامل شویم . مطالبی را که می خوانیم و یاد می گیریم به آرامی تمرین کنیم. نترسیم و عمل کنیم اول 2 متر پرواز کنیم که اگر زمین خوردیم خیلی آسیب نبینیم بعد 5 متر و بیشتر. یک دلیلی که ما در زندگی مان به عمل نمی رسیم این است که یکباره می خواهیم یک بوئینگ را به پرواز درآوریم بعد هم وحشت می کنیم و به کل از همه چیز صرفنظر می کنیم . تمرین را از کم شروع کنید و کار کنید. (ادامه دارد...) {قسمت5} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
❇️ عادت دادن بچه ها به رفتار خوب 🔆رفتار درست بچه ها را تقویت کنید نه بدرفتاری شان را 🔆درخواست های مودبانه بچه ها را تقویت کنید، نه نالیدن ها و فریاد زدن هایشان را یا سربه سر گذاشتن ها و کج خلقی ها و قهر کردن هایشان را. 🔆سعی کنید بحث و گفت وگوهای آرام را چند برابر کنید، نه مجادله کردن و پافشاری و جنگیدن هایی که گاه و بی گاه را. Join @nooredideh
یه جمله معروف بین مردم هست که میگن: ☑️"بچه ها تا کوچیکن مشکلاتشونم کوچیکه. وقتی بزرگ میشن انگار مشکلاتشونم باهاشون بزرگ میشه"!! ‼️ای کاش میدونستیم که: "همه مشکلات بزرگ نوجوانها و جوانهای ما ریشه در 🏃دوران کودکی🚶 آنها دارد" و با آگاهی از نحوه پرورش و تربیت صحیح "کودکمان" از بروز مشکلات بزرگ برای او و خودمان در دورانهای بعدی پیشگیری میکردیم! @noredideh_nojavan
بچه‌ها، یکی از مخالفان جدی سبک زندگی مدرن هستند؛ زیرا آفرینش کودک با رکود سازگار نیست. بسیاری از بازی‌های کودک به صورت فعال است. فعال بودن یکی از لازمه‌های بازی کودکانه است. والدین راکد، بچه‌ها را به سمت سرگرمی‌های راکد می‌برند. بسیاری از لجاجت‌ها و ناسازگاری‌های کودک ریشه در رکودی دارد که والدین بر او تحمیل کرده‌اند.  بچه‌ها به صورت ناخودآگاه با لجاجت، بهانه‌گیری، ‌گوش ‌ندادن به حرف پدر و مادر و... انتقام خود را از والدین راکد می‌گیرند. 👇 @nooredideh
همین اول بحث یه چیزی بگم تکلیف روشن بشه! توی دوره زیر شش سال حرکت و تحرّک یه رکن برای رشد کودک هست. یعنی بچه‌ای که بخواد جسمش، مغزش و روانش درست رشد بکنه حتماً نیاز به تحرّک داره. اساساً یکی از نیازهای بچه‌ها نیاز به جابجایی تو فضاست. کودک محرک می‌بینه و به وسیله محرک‌ها، جستجوگریش اون رو به تحرک وادار میکنه. وادار می‌کنه یعنی چی؟! یعنی مجبورش می‌کنه که تحرّک داشته باشه. حالا با این دید یه نگاه به سبک زندگی‌های امروز بندازیم. توی سبک زندگی‌های امروز، خونه‌ها که کوچولو شدن و خوش‌بینانه حدود صد متر هستن، اون فضا رو هم که ما با یه دست مبل استیل، یه دست راحتی، میز نهارخوری، میز تلویزیون، دکوری، تخت‌خواب، کمد و ... تا جایی که می‌تونستیم پر کردیم! بعد بچه می‌خواد از فضای خودش که ما با تیر و تخته پرش کردیم استفاده کنه و تا روی مبل یا اُپن میره و می‌خواد بپره پایین می‌گیم بچه بیش‌فعاله! 🙁 ژان پیاژه یکی از مهم‌ترین افراد توی روانشناسی رشد هست. اگرچه بعد از اون خیلی‌ها اومدن رد و نقد به نظراتش نوشتن اما ظاهراً هنوز بخش بزرگی از نظراتش اعتبار داره و قابل تکیه است. حالا پیاژه چی میگه؟! 🤔 مطابق با نظر پیاژه کودک از بدو تولد تا بلوغ چهار دوره رشد رو طی می‌کنه: ۱. تولد تا دو سالگی »»» دوره حسی - حرکتی ۲. دو تا شش یا هفت سالگی »»» دوره ادراکی - حرکتی ۳. شش تا یازده سالگی »»» دوره شناختی - حرکتی ۴. یازده تا هجده سالگی »»» دوره انتزاع خیلی ساده ملاحظه می‌کنید که تا یازده، دوزاده سالگی حرکت پایه ثابت مراحل رشده. یعنی تحرک بالا موجب رشد همه‌جانبه کودک میشه و حذفش کاملاً اشتباهه. ما الآن یکی از مشکلات اساسی‌مون با بچه‌های اول، دوم دبستان اینه که مهارت‌های پایه حرکتی این بچه‌ها مشکل داره و به همین دلیل توی ریاضی، دیکته و خواندن به مشکل می‌خورن!! حالا شاید بگید اینا چه ربطی به هم دارن؟ منم میگم الآن قصد ندارم جواب بدم، بمونه برای پستای بعدی! 😜😜 ماها چون همه‌مون دوست داریم بچه باهوش داشته باشیم! 🙄 فکر می‌کنیم بچه رو باید بفرستیم کلاس چرتکه، خلاقیت، تفکر منطقی، استدلالات ارسطاطالیس 😂😂 و ... در حالی که اگر بچه باهوش هم می‌خواید باید سعی کنید تحرک بچه رو به شیوه درست بالا ببرید. حالا هر جور حرکت و ورجه وورجه‌ای خوبه؟! طبیعتاً هر جور تحرکی موجب رشد همه‌جانبه و متعادل کودک نمیشه اما به طور قطع تحرک از عدم تحرک بهتره. در مورد کیفیت تحرک که باید چی جوری باشه تو پستای بعدی مفصل صحبت می‌کنم. 👈 راستی مثلاً شما فکر می‌کنید تحرک چه ربطی به دیکته و ریاضی داشته باشه؟! @hamidkasiri_ir
🔸برای کودکان مرزی بین واقعیت و مجازی وجود ندارد! در انتخاب رسانه برای کودکان دقت کنیم. @nooredideh
علل بهانه‌گیری و نق زدن کودکان👇 🔸 ناتوانی در ابراز نظرات 🔹 خستگی 🔸 گرسنگی یا تشنگی 🔹 خواب شب ناکافی 🔸 نیاز به توجه بیشتر #کانال_تربیتی_نوردیده join @nooredideh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۰ : انکار پیامبری که می شناختنش! @nooredideh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما در احساس هیچ فرقی بین بچه و بزرگ قائل نیستیم. چون احساسات بخش کودک درون ما هستند. این مطالب هم برای خودتان است و هم برای فرزندانتان. بنابراین این مطالب را بر خودتان منطبق کنید و روی خودتان کار کنید و ببینید که چه کار می توانید بکنید که فرزندانمان تجربه های ما را نکنند. یک ذهن فعال داشتیم که حاصل تجربه بود و تجربه حاصل کشف، پردازش و ابداع؛ و حاصل آن احساس خوشایند یعنی رشد است. یک ذهن منفعل هم داشتیم که حاصل محفوظات است و محفوظات حاصل الگو، تکرار و انباشت؛ و حاصل آن احساس ناخوشایند است. 🔸ذهن فعال = تجربه (کشف، پردازش، ابداع) = احساس خوشایند = رشد 🔸ذهن منفعل = محفوظات (الگو، تکرار، انباشت) = احساس ناخوشایند = عدم رشد می بینیم که وجود و ماهیت انسان چه قدر یکپارچه است. به هر بُعد او که می خواهیم جداگانه بپردازیم باز هم با ابعاد دیگر در ارتباط است. پس انسان و مسائل مربوط به او را باید یک مجموعه ببینیم. در احساس هم با ذهن کار داریم چون احساس یک بخشی از ذهن است. یک ذهن متعادل، بخش احساسی متعادل نیز دارد. حال ببینیم که از ذهن فعال چه استفاده ایی در زمینه ی احساس می توانیم بکنیم؟ حاصل ذهن فعال، رشد عاطفی است و حاصل ذهن منفعل، عدم رشد عاطفی است.چگونه احساس ناخوشایند را به احساس خوشایند تبدیل کنیم؟ احساسات چگونه شکل می گیرند؟ چگونه با آن ها باید رفتار کرد؟ پس فرمول ذهن فعال و منفعل را نگه می داریم و به بررسی مغز می پردازیم. شما از امروز صبح تا حال دچار چه احساس هایی شده اید؟ _یکی از حاضرین: صبح یک تلفن به من شد که گفتند به جای ساعت 8 باید ساعت 9 بروم و چون این قرار با کلاسم تداخل پیدا می کرد خیلی ناراحت شدم و اصلاً توقع نداشتم این جوری بشود. _استاد: شما شنیدید که 9 بیا 8 نیا چرا ناراحت شدید؟ _من می دانستم که آن خانم باید ساعت 8 سرکارش باشد ناراحت شدم که چرا کار من را یکساعت عقب می اندازد. ما این خبر را محرک می نامیم. این خبر از طریق گوش وارد مغز می شود و به قسمتی می رود که به آن  مترجم و مفسر می گوییم.  _استاد: چه تفسیری از حرف این خانم منشی کردید؟ _پاسخ: با خودم گفتم که چه قدر بی انضباط است. قسمت دیگری در مغز بعد از مترجم وجود دارد که «پردازش » نام دارد. مترجم یا مفسر عین آن چیزی که می شنود را به پردازش نمی فرستد بلکه تفسیر خودش یعنی بی انضباطی را می فرستد"یک نفر با من بی انضباطی کرد". پردازش، تابع اطلاعاتی است که از مترجم می آید و یک سری آگاهی ها و مهارت ها دارد و بر اساس آن ها واکنش نشان می دهد، دسته بندی می کند و به پوشه های مختلف می فرستد و عمل می کند. استاد: شما اطلاعاتی که به مغزتان فرستادید، بی انضباطی طرف مقابل بود! به شما در این مسئله توهین هم شد؟ _پاسخ: به من برخورد. استاد: برخوردن یعنی به من توهین شده دیگه. چه موقعی به ما برمی خورد؟ پس اطلاعاتی که به بخش پردازش رسید بی انضباطی و بی مبالاتی و توهین بود، همه ی این ها به فایل مخصوص می رود و از آن جا به بخش احساسات فرستاده می شود بخش احساس بر اساس اطلاعات رسیده احساس مخصوص آن را آزاد می کند ممکن است که حتی چند احساس را با هم آزاد کند مثل غم و خشم و بر اساس این احساس آزاد شده شخص یک رفتاری را انجام می دهد. _حالا رفتار شما چی بود؟ _عصبانی و ناراحت شدم. _استاد: اگر آن خانم دم دستتان بود احتمالاً یک سیلی به او می زدید چون دستور صادره در مغز توهین بوده. همه ی این مراحل در مغز صورت می گیرد. احساس در ذهن ما این گونه شکل می گیرد. وقتی کودک به دنیا می آید این سیستم کامل است با این تفاوت که بخش مترجم و مفسر کاملاً خالی است و در طول زمان از محیط توسط معیارهایی که ما به او می دهیم تفسیرها را می گیرند و پر می شوند. {قسمت6} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده