eitaa logo
تربیت فرزند نوردیده
84.1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
983 ویدیو
23 فایل
کانال قصه و شعر نوردیده 👇 eitaa.com/joinchat/2079785181Cb3e7c100b0 نظرات و پیشنهادات نوردیده .مشاوره نداریم @nasman تبلیغات @nooredid نوجوان @nooredideh_nojavan کانال مدیر نوردیده حسین دارابی👇 eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
مشاهده در ایتا
دانلود
پردازش چیست؟ نکته ی مهم ذهن پردازش است. وقتی مشاهده و کشف در لحظه اتفاق افتاد، کار ذهن، این دستگاه عظیم شروع می شود. دقیقاً مشکل ما در پردازش است. بچه های ما وخودما از نظر پردازش ذهنی ضعیف هستیم. در پردازش چه اتفاقی می افتد؟ در پردازش، استعدادهای نهفته و بالقوه تبدیل به بالفعل می شوند. ما یک سری استعدادهای بالقوه داریم که یکی از این استعدادها، درک جزء از کل است. کودک این درک را در تجربه کسب می کند و در بازی ها رشد می کند و شکوفا می شود. کودک در تجربه ها دائم در حال پرسیدن چرا در ذهنش است که در ادامه ی بازی ها و تجربه ها به پاسخ چراهایش می رسد؛ اصلاً نمی تواند پاسخ ها و درک هایی که به دست آورده است را به زبان بیاورد و بیان کند ولی می فهمد. زیر 6 سال پایه ها در حال ساخته شدن است پس جلوی ساخته شدنش را نگیریم. بچه ها در اتاق بازی، درک فلسفی و عرفانی پیدا می کنند. کودک از لحظه ای که وارد اتاق بازی می شود، می سازد ، تخریب می کند،شادی می کند و بعد که زمان تمام می شود سازه ای را که ساخته، می گذارد و خوشحال و خندان می رود بیرون. ادیان وپیامبران آمده اند بگویند که شادمانه وارد دنیا شو، بازی ات را انجام بده، بسازو لذت ببر ولی تا اعلام کردند که زمان تمام شد بگذار و برو همه چیز برای لذت بردن تو این جا آماده است ولی متعلق به تو نیست، در این مدتی که هستی لذت ببر و بعد خدا نگهدار؛ چیزی با خودت نمی بری، این درک معنوی دراتاق بازی برای کودک حاصل میشود. (ادامه دارد...) {قسمت18} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
اگر بچه باهوش میخواهید باید حرکت کند. هوش یعنی مهارت فکری و مهارت جسمی، سازگار با محیط. حرکت زیربنای کسب این مهارت ها است. حالا ما دائم به بچه ها میگیم که: بشین، وول نزن، جُنب نخور، ورجه وورجه نکن. در صورتی که حرکت عامل رشد است. بچه ای باهوش می شود که زیاد حرکت کند. اما ما، بچه هایی که حرکت می کنند را بیش فعال می گوییم و ریتالین به او می دهیم که بنشینه و دیگه تکون نخوره. کودک در اتاق بازی علاوه بر تجزیه و ترکیب، مهارت های دیگر مثل ترتیب منطقی، کوچک به بزرگ را فرا می گیرد. ترتیب منطقی هم از استعدادهای نهفته است که برای بالا رفتن مهارت ریاضی، باید شکوفا شود. مقایسه یک مهارت است. ما مهارت قیاس نداریم چون اگر این مهارت را داشتیم این قدر کلاه سرمان نمی رفت. چرا این قدر اشتباه می کنیم؟ چون خیلی از کارها با قیاس انجام می شود 🔸درک جزء از کل 🔸 تجزیه و ترکیب 🔸 ترتیب منطقی و قیاس همه اینها مهارت های فکری هستند. که پایه ی آن ها زیر سه سالگی باید ساخته شود. (ادامه دارد...) {قسمت19} (مباحث کودک متعادل) @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
مهارت های مختلف را کسی به کودک یاد نمی دهد و نباید هم یاد بدهد؛ بلکه کودک در تجربه های خودش آن ها را فرا می گیرد. بعضی ازوالدین مثلاً اصرار می کنند که کودکشان شمردن را یاد بگیرد خوب تا میلیون بشمارد چه فایده ای برای کودک دارد؟ وقتی مفهوم آن را فرا نگرفته. اگر کودک فقط مفهوم یک تا ده را درک کند، ریاضی را به طور کل فرا گرفته است. مفهوم اضافه شدن، کم شدن همه مهارت های فکری هستند که خود کودک باید به دست بیاورد نه با آموزش والدین تا با کمک این مهارت ها بتواند پردازش کند. یکی از مسائلی که در کودکان وجود دارد ولی در ما بزرگسالان از بین رفته است، درک عظمت و بی کرانگی و درک وفور است. ما بزرگ ترها درک وفور نداریم به همین دلیل هم نا امن هستیم. اتاق لگو یکی از هدف هایش این است که درک وفور را در بچه ها تقویت کند. بساز و برو، یک مفهوم عرفانی است؛ و این که همه چیز هست، نترس و فقط به ساختن فکر کن؛ این ها همه درک فلسفی هستند. قدیمی ها می گفتند که بچه باید چشم و دل سیر بار بیاید. اما بچه های ما محدود بار می آیند چون درک عظمت و درک وفور ندارند. ذهن ما از هستی کوچک است و این همه وفور را نمی بینیم. (ادامه دارد...) {قسمت20} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
سه عامل بازوهای مهم در پردازش هستند وکودک از آنها در پردازش استفاده میکند 1- حافظه در مرحله ی پردازش وقتی که اطلاعات می آیند، اول در یک جای موقت آن ها را جمع می کند. سپس اطلاعات کدگذاری می شوند و هر کدام به مکان مخصوص خود فرستاده می شوند. هر وقت که به این اطلاعات نیاز پیدا کنیم، رمز گشایی می شوند و بعد از اتمام استفاده دوباره کُد بندی می کند و سرجای خودش می گذارد. این یک حافظه سیستماتیک و فعال است. اما ما از حافظه برای حفظ کردن استفاده می کنیم. هر چه که به حافظه می دهیم، عین همان را می خواهیم و از آن فقط انبارداری می خواهیم. نتیجه این می شود که ظرفیت همه ی انبارها پر است. دو عامل که حفظ کردن را درذهن کودک نهادینه میکند: ۱: امتحان وسوال ۲.جایزه و تشویق بی مورد به همه والدین توصیه می کنیم که بر وسوسه سؤال غلبه کنید. همه چیز به بچه ها بگویید ولی هیچ چیز از بچه ها نپرسید. وقتی از بچه ها سوال میپرسم یا می خواهیم ببینیم که یاد گرفته اند یا نه؟ یعنی یا می توانند تکرار کنند یا نمی توانند! اولین آسیبش این است که کسی که نمی تواند تکرار کند خنگ است، زدن برچسب.! ما سوال می کنیم که نقاط ضعف کودک را پیدا کنیم. وقتی نقاط ضعف کودک را پیدا می کنیم و در صدد برطرف کردن آن برمی آییم در واقع شخصیت کودک را از بین می بریم. ما عادت نداریم که نکات مثبت همدیگر را ببینیم. حتی در مورد همسرها هم همین گونه عمل می کنیم؛ با قصد خیر هم این کار را انجام می دهیم می خواهیم درست بشوند و نقاط ضعف شان را برطرف کنیم. از بچه ها سؤال نکنید و دنبال نقطه ضعف نگردید چون در آن حالت تمام ذهن کودک پر می شود از حفظیات تا هر زمان که پدر و مادر خواستند بتواند اجرا کند. جملات انگلیسی، شعر و...... وسط مهمونی ممکنه مادر بگه به انگلیسی بگو "این دست من است" پس کودک باید آماده باشد ودایم ذهن پر از محفوظات به همراه خواهد داشته باشد که جواب بدهد و این باعث میشود ذهنش مختل شود. (ادامه دارد...) {قسمت21} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
سه عامل بازوهای مهم در پردازش هستند وکودک از آنها در پردازش استفاده میکند 2. جایزه وتشویق بی مورد: از دیگر عواملی که حفظ کردن را در ذهن کودک نهادینه می کند جایزه وتشویق است. انسان ها نیاز به تأیید دارند و ما باید تأییدشان کنیم. هر عملی که کودک انجام می دهد باید تأیید مثبت شود اما وقتی تشویق بی جا می کنیم و به خصوص بحث جایزه را مطرح می کنیم این حفظ کردن ها الگوی کودک می شود.  امروزه درمدارس تیزهوشان چه اتفاقی می افتد؟ از کلاس اول ابتدایی شروع می کنند برای کنکور تیزهوشان راهنمایی! حجم محفوظات را زیاد می کنند و وقتی تکرار بالا می رود دیگر کودک به ابداع نمی رسد و به انباشت می رسد. این انباشت ذهنی (محفوظات) برای کودکان احساس ناخوشایندی دربر دارد.انباری ازکتاب،درس فرمول و مسئله برای اینکه درکنکور تیزهوشان شرکت کنم و بین آدم هایی که محفوظات راانباشت کرده اند ذهن من انباشته ترو پرتر باشد.وجایزه اش قبول شدن درتیزهوشان باشد. تا به حال ندیده ام بچه ای را که مدرسه ی تیزهوشان برو دو نشاط کودکانه داشته باشد چون تمام ذهنش درگیر انباشت الگوهای تکراریست. بله همه جا تیزهوش هست واین که همه ی بچه هانابغه اند، یک اصل علمی است ولی نابغه بودن نهفته و بالقوه است. در کشورهایی که درست عمل می کنند اگر در مدرسه ایی تشخیص داده شود بچه ایی تیز هوش است بلافاصله ترتیبی داده می شود که هیچ کس متوجه نشود به خصوص خودش، فقط معلم و مشاوره ی آموزشی اطلاع داشته باشند. حتی گاهی به والدین کودک هم ابراز نمی کنند وطوری برنامه ریزی میشود که این کودک تیزهوش نمراتش از میانگین نمرات کلاس پایین تر باشدبرای اینکه ارتباطش باانسان های دیگر مخدوش نشود وخودش را برتر نبیند واین ادامه پیدا می کند تا در دانشگاه به او اعلام می شود که تیزهوش است درست زمانی که زمان بهره وری اوست. وحال ما بچه های معمولی مان را با تلقین تیزهوش می کنیم و ارتباطشان را با اجتماع قطع می کنیم وآنها را به لاک تنهایی شان می بریم فقط به این خاطر که تیزهوش هستند درحالیکه انسان تیزهوش در مرحله ی دانشگاه باید متوجه تیزهوشی خود بشود. (ادامه دارد...) {قسمت22} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
ما با سوال و جایزه بچه ها را شرطی می کنیم درست مثل کاری که با حیوانات سیرک می کنند. در سیرک اگر حیوان آن کاری که مربی می خواهد را انجام دهد پاداش می گیرد و دایم تکرار می کند. این حالت دقیقاً در ذهن منفعل (ذهن بسته) اتفاق می افتد. ذهن فعال یاباز در جهت هستی است؛ تجربه می کند و کشف می کند و رشد می کند و شکوفا می شود وباز می شود. ذهن فعال یا باز درجهت هستی است؛ تجربه می کند و کشف می کند، رشد می کند، شکوفا می شود و باز می شود.   ذهن منفعل یابسته از یک جایی حدود 7سالگی شروع می کند به بسته شدن، آرام آرام بسته می شود و حتی ممکن است کامل بسته شود، دیگر بالا نمی رود و رشد نمی کند و فربه میشود یعنی نیروی سایقی که برای رشد وجود دارد به جای اینکه صرف رشد ذهن شود صرف پهن شدن آن می شود و تحت فشار قرار می گیرد و دیگر کار نمی کند. ما با نا امن کردن وخشونت و ایجاد ترس برای کودک، مانع ازکشف، دیدن، کنجکاوی او می شویم. یکی ازدلایل بسته شدن ذهن، عدم وجود امنیت است. ذهن خودش رامی بندد و به قلعه ی تنهایی می رود. القاءشروع می شود یعنی دیگر ما چیزی را نمی بینیم، آن چیزی را می بینیم که به ما القاء شده. امروزه القاء یک اصل مهم در تبلیغات است و درکل، کار تبلیغات القاءاست. (ادامه دارد...) {قسمت23} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
در جلسه ایی با نوجوانان در بحث نیاز وخواسته ها راجع به تکنولوژی صحبت کردیم از آنها پرسیدم که گوشی موبایل چیه؟ گفتند ما نیاز داریم. گفتم چه نیازی به تلفن همراه دارید؟ تاده سال پیش که تلفن همراه نبود بشریت رشد نمی کرد؟ ماخودمان آگاهانه انتخاب نمی کنیم که به چه چیزهایی نیاز داریم بلکه به ما می گویند که شما چه نیازی دارید(ارائه ی الگو) واگراین نیازرا دریافت نکنی خوشبخت نیستی. به ما القاء می شود که تو نیاز به یک گوشی داری، با یک خط خاص که این امکانات را داشته باشد و اگر این ها را نداشته باشی نتیجه اش احساس ناخوشایند خواهد بود. هر عضوی از بدن ما اگر مطابق قانون طبیعت و نظام آفرینش کارکند، پیر نمی شود مغز هم اگر درست کار کند جوان و فعال می ماند. حتی مسن ترین افراد به صورت جوان ناکام از دنیامی روند. نسبت وزن مغز انسان با بدنش در مقایسه با بقیه ی پستانداران خیلی بیشتر و بزرگتراست. حداقل باید صد سال به بالا عمر کنیم ولی 50، 60، 70 سالگی فوت می کنیم یا اگر فردی در 80 سالگی بمیرد می گوییم «خب دیگه بسش بود خیلی هم عمرکرده بود.» ما درمسیر نظام آفرینش قرار نداریم. (ادامه دارد...) {قسمت24} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
ما به جای پردازش ذهنی یک نکته را وارد ذهنمان می کنیم ومتوقف می شویم و اجازه می دهیم که تمام ذهن ما راهمین یک مسئله اشغال کند ومملو از انباشت می کنیم. حال این انباشت ممکن است دوست یا همسر یا کنکور و یا هر چیز دیگر باشد. وقتی ذهن قدرت پردازش نداشته باشد یک موضوعی را که به آن بدهیم آن موضوع را دائماً تکرارمی کند و به انباشت می رسد. وقتی انباشت کرد از مسیر خارج می شود وقدرت پردازش نخواهد داشت حال ما باید کاری کنیم که برگردد. برای اینکه این اتفاق ها برای بچه هایمان نیفتد محیط را باید غنی کنیم. وقتی ذهن بهم می ریزد قدرت تفکر پایین می آید تفکر که پایین بیاید کاهش هوش هم صورت می گیرد و تکرار، جایگزین پردازش می شود و در نتیجه حفظ کردن صورت می گیرد درحالیکه حفظ کردن اصلاًبه تشکیل شبکه عصبی هیچ کمکی نمی کند. شبکه عصبی از اتصال سلول های عصبی وتشکیل میدان های مغناطیسی فقط و فقط دراثر تجربه به وجودمی آید نه با حفظ کردن. وقتی تکرار جایگزین پردازش شد و شبکه ی عصبی شکل نگرفت قدرت هوش ضعیف می شود و باانباشت مطالب درمغز، دیگر قدرت عامل شدن را نخواهیم داشت وحافظه به جای اینکه سیستماتیک عمل کند ورمز گردانی را به طور کامل انجام دهد تبدیل می شود به یک انبار مطالب راکد. دیدید گاهی می گوییم که من دیگه هیچی یادم نمی مونه! خب برای اینکه اینقدر داستان های گذشته را در ذهنمان مرور کرده ایم که دیگرحافظه قدرت هیچ چیزدیگری را ندارد. هدف مااین است که به والدین آگاهی بدهیم تامحیط زندگی کودک را در 6 سال اول قبل از سن ورودش به جامعه غنی کرده تا شخصیت واقعی او ساخته شود یعنی "پی" محکم ساخته شود زمانی که شخصیت واقعی کودک شکل بگیرد و پی مستحکم باشد دیگر هنجارهای جامعه اورا آزار نخواهد داد. (ادامه دارد....) {قسمت25} [مباحث کودک متعادل ] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
چگونه ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنیم در ابتدا راهکارهایی که ارائه می کنیم برای شما والدین است. چون اگر والدین ذهن فعال داشته باشند، بچه ها نیز ذهن فعال خواهند داشت و خواهند توانست ذهن منفعل را به ذهن فعال تبدیل کنند. ما گفتیم هر انسانی از خودش، سه درک: مقصر، مظلوم و مسئول دارد. درک مقصر و مظلوم متعلق به ذهن منفعل یا بسته هستند و درک مسئول متعلق به ذهن باز یا فعال است. درک مقصر دارای واکنش  یا احساس درونی سرزنش است؛ واکنش بیرونی او عذرخواهی، توجیه و فرار است و خودش را به همه بدهکار می داند و خودش را باید فدای همه بکند. درک مظلوم احساس یا واکنش درونی تنهایی دارد با خودش سوگواری و عزاداری دارد و مرتب برای خودش دل می سوزاند و عزاداری می کند و واکنش بیرونی اش یعنی رفتارش: غر زدن، شکایت از زمین و زمان، بچه ها، همسر و مادر شوهر وغیره می باشد. مقصر به همه بدهکار است و مظلوم از همه طلبکار ومسئول از همه سپاسگزار است و می گوید: خدارو شکر که این مسائل پیش آمد که باعث رشد من می شوند. مقصر همیشه منتظر مجازات و جهنم است مظلوم همیشه توقع بهشت دارد "انشاءالله به بهشت می روم" اما مسئول همیشه در بهشت و آرامش زندگی می کندو سپاسگزار است. برای تغییر، فقط خودتان را نگاه کنید و هر عملی که می کنید بدون سرزنش بررسی کنید و مدام از خودتان بپرسید این کار یا تصمیم یا حرف با کدام درک بود؟ برای درک مقصر و مسئول مثالی میزنم. من یک لیوان چای داغ در دست دارم و به یک دوست تعارف می کنم اما لیوان از دست من می افتد و روی پایشان می ریزد، لباسشان کثیف می شود پایشان می سوزد، حال اگر من درک مسئول داشته باشم: مسئولیت کارم را به عهده می گیرم ابراز تأسف می کنم عذرخواهی می کنم لباسشان را می شورم یا می دهم خشکشویی، محل سوختگی را پماد می زنم یا دکتر می برمشان واشتباهم را جبران می کنم و تمام می شود. مسئول وقتی بها می پردازد و جبران می کند قضیه برایش تمام می شود.  اما وقتی درک مقصر داشته باشم خودم را ول نمی کنم، چند دست لباس برای دوستم می خرم تا بلکه جبران شود و اگر 20 سال هم از قضیه بگذرد باز هم می گویم عجب غلطی کردم و هر وقت یادم بیفتد عذاب می کشم و همیشه خودم را سرزنش می کنم. (ادامه دارد...) {قسمت26} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
سه عامل مهم درپردازش ذهنی کودک: 1.حافظه حافظه ی سیستماتیک مطالب را ثبت می کند، در زمان خودش آن ها را باز می کند و دوباره کدگذاری کرده و سرجای خودش می گذارد. بدون ایجاد خستگی. علت این که ذهن های ما خسته است این است که از حافظه مان خوب استفاده نمی کنیم و حافظه های ما غیر سیستماتیک شده است  2. تقلید عامل دوم پردازش تقلید است. رشد ذهنی ومغزی کودک با تقلید انجام می شود و تقلید را باید در پردازش استفاده کنیم نه همه جا درادامه تقلیدهای مخرب راخواهیم گفت. کودک بخشی از صحبت کردنش را از والدین تقلید می کند. وقتی با نوزاد صحبت می کنید، درست روبه روی او باشید تا حرکات لب های شما را ببیند. 3. تکرار  عامل سوم تکرار است. اما نه در تجربه. کودک با تکرار زیاد یاد می گیرد. دیدید کودک گاهی به یک داستان بند می کند و می خواهد که بارها آن را برایش تکرار کنید؟ این جا تکرار هست اما در این تکرار کشف وجود دارد. ذهن کودک به دلیل فرم خاصی که دارد همیشه به دنبال کشف است، هرگز عادت نمی کند، به هر چیزی که عادت کند بلافاصله به دنبالش ترک عادت می آید و کنار می گذارد. بارها دیدیم بچه ها بعضی از اسباب بازی ها را فقط یک بار بازی می کنند و بعد کنار می گذارند چون دیگر چیز جدیدی برایشان ندارد. کودک عادت نمی کند این بزرگسال است که عادت می کند. عادت به ذهن نیمه آگاه می رود و در آنجا ماندگار می شود که بعداً این موضوع را بررسی خواهیم کرد. (ادامه دارد...) {قسمت27} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده
در 6 سال اول قدرت یادگیری و عقل و خرد کودک با هم متناسب نیستند. قدرت یادگیری کودک بسیار بالاست ولی عقل به آرامی رشد می کند. اوج توانایی و قدرت یادگیری کودک در 3 سالگی است و عقل در این سن در پایین ترین سطح است. این فاصله ای که وجود دارد وظیفه ی مادر را سنگین می کند. منظور از عقل، شناخت و مهارت است که کودک در این دوران شناخت ندارد، مهارت ندارد و توانایی اش کم است، خطر می کند که وظیفه ی پدر ومادر این است که این خلأ را با حمایت کودک پرکنند، اما ما بازدارندگی می کنیم.  از حدود 3 سالگی قدرت یادگیری کم کم کاهش پیدا می کند و در 7سالگی این دو نمودار به هم می رسند و درک انتزاعی شروع می شود. در 3 سال اول در مغز کودک پنج فایل یا پنج بسته باز وجود دارد و حواس پنجگانه مستقیم در جای خودشان می روند به همین دلیل کودک وقت زیادی برای پردازش نیاز دارد چون کشف و دریافت اطلاعات بسیار بالاست و کودک حتماً باید بخوابد تا این سنگینی را متعادل کند به همین دلیل است که نوزاد خیلی می خوابد چون پردازش مغزش خیلی خیلی بالاست. ما والدین به دلیل ذهنیتی که داریم و چهار عامل « نظافت، نظم، آموزش و تربیت»، از 3 سالگی مانع کودک می شویم و جلوی توانایی های کودک را می گیریم و در نتیجه تعادل بین توانایی و عقل و شناخت کودک را برهم می زنیم که در این حالت میزان هوشمندی پایین می آید. بچه ها احتیاج به حمایت دارند نباید مانع تلاش آنها شویم. (ادامه دارد...) {قسمت28} [مباحث کودک متعادل] @nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده