eitaa logo
نور
64 دنبال‌کننده
61 عکس
3 ویدیو
0 فایل
🌟همراه دوستانی نورانی در خدمت تجلیات حضرت نور با رویکرد سبک زندگی سالم🌟 ارتباط با مدیر: @nurenur
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 برنامه هفته: پنجم الی ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۳ تشکل مردمی نور 🌟✨️🌟✨️🌟✨️🌟 ✅️ گفت و گوی چهره به چهره با بانوان بوستان ✅️ پنج شنبه: ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۸:۳۰ فعالیت میزهای: ♥️ سلامت 📚 کتاب 🪢 هنر 🙋‍♀️کودک 🎁 هدایا 🍮 پذیرایی 🌾💦🌾💦🌾💦🌾 💥آدرس: چهل و پنج متری شهید صدوقی، خیابان یاسمن، بوستان نرگس 🆔@noorenoor https://eitaa.com/joinchat/3031826668C7475457866
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 📝گزارش فعالیت فرهنگی در بوستان نرگس پنجم الی ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ 🌟✨️🌟✨️🌟✨️🌟 ✅️ گفت و گوی چهره به چهره با بانوان ✅️ فعالیت میزهای: 📚 کتاب (کتاب های یک دقیقه ای و دستاوردهای دوره ریاست جمهوری شهید جمهور) 🪢 هنری (درست کردن گیره روسری) 🙋‍♀️کودک (نقاشی و رنگ آمیزی با موضوع انتخابات) 🎁 هدایا (اهدای حدود ۱۵۰ هدیه) 🍬پذیرایی و توزیع رزق معنوی 🌴🌾💦🌴🌾💦🌴🌾💦🌴 💠 قم، چهل و پنج متری شهید صدوقی، خیابان یاسمن، بوستان نرگس 🆔@noorenoor https://eitaa.com/joinchat/3031826668C7475457866
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 برنامه هفته: ۱۲ الی ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۳ تشکل مردمی نور 🌟✨️🌟✨️🌟✨️🌟 ✅️ گفت و گوی چهره به چهره با بانوان بوستان ✅️ پنج شنبه: ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۸:۳۰ فعالیت میزهای: ♥️ سلامت 📚 کتاب 🪢 هنر 🙋‍♀️کودک 🎁 هدایا 🍮 پذیرایی 🌾💦🌾💦🌾💦🌾 💥آدرس: چهل و پنج متری شهید صدوقی، خیابان یاسمن، بوستان نرگس 🆔@noorenoor https://eitaa.com/joinchat/3031826668C7475457866
خانم های عزیز 💖 سلام و نور 🌟 یکی از دغدغه های بانوان محجبه تهیه جوراب های ساقدار مناسب هست. گروه نور با هدف ایجاد دسترسی راحت تر به جوراب های ساقدار، اقدام به سفارش تولید این جوراب ها کرده و برای فروش، عرضه می کند. سود اندک حاصل از فروش، صرف فعالیت های فرهنگی خواهد شد. قیمت: ۲۵ هزار تومان جهت سفارش 👇👇👇 @Nurenur پاینده باشید 🌺🌷🌺🌷
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 📝گزارش فعالیت فرهنگی در بوستان نرگس ۱۲ الی ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ 🌟✨️🌟✨️🌟✨️🌟 ✅️ گفت و گوی چهره به چهره با بانوان ✅️ فعالیت میزهای: 📚 کتاب (زندگینامه و احادیثی از امام جواد علیه السلام) ❤️ سلامت (اندازه گیری فشارخون و مشاوره) 🪢 هنری (درست کردن گیره روسری) 🙋‍♀️کودک (نقاشی و رنگ آمیزی با موضوع انتخابات، پنج تن آل عبا و سخاوت امامان) 🎁 هدایا (اهدای حدود ۱۵۰ هدیه) 🍬پذیرایی و توزیع رزق معنوی 🌴🌾💦🌴🌾💦🌴🌾💦🌴 💠 قم، چهل و پنج متری شهید صدوقی، خیابان یاسمن، بوستان نرگس 🆔@noorenoor https://eitaa.com/joinchat/3031826668C7475457866
آنتی ویروسِ نماز چه آثاری داره؟ ✅ نماز یه آنتی ویروس اصلیه که همیشه باید ازش استفاده کنیم؛ خصوصا وقتی حس می کنیم شیطان سطح خلاقیتش بالا رفته و داره وسوسه های خودش رو به روز می‌کنه! اینجا نماز نقش داره و می‌تونه کمک کننده باشه. امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرماید: نماز دژ مستحکمی است در برابر یورش های شیطان که موجب نزول رحمت های خدا میشه. ✅ نماز باعث نزدیکی انسان به خدا میشه. امام صادق می‌فرمایند: محبوب ترین عمل شما نزد خدا نماز است. ✅ با نماز میشه به آرامش رسید. «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»... یکی از مهمترین مصادیقِ ذکر، تو قرآن نمازه. امام صادق می فرماید: وقتی اضطراب و نگرانی، ترس و خوف توی شما افزایش پیدا می کنه وضو بگیرید و با اشتیاق نماز اقامه کنید. ❌ البته اینها کمترین اثرات نمازه....
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 برنامه هفته: ۱۹ الی ۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۳ تشکل مردمی نور 🌟✨️🌟✨️🌟✨️🌟 ✅️ گفت و گوی چهره به چهره با بانوان بوستان ✅️ پنج شنبه: ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۸:۳۰ فعالیت میزهای: ♥️ سلامت 📚 کتاب 🪢 هنر 🙋‍♀️کودک 🎁 هدایا 🍮 پذیرایی 🌾💦🌾💦🌾💦🌾 💥آدرس: چهل و پنج متری شهید صدوقی، خیابان یاسمن، بوستان نرگس 🆔@noorenoor https://eitaa.com/joinchat/3031826668C7475457866
سگ فرزند‼️ امیرعلی آرام خوابیده بود روی تخت. چندتا سیم از دست و سینه‌اش وصل بود به دستگاه. سرم داشت تمام می‌شد. یک آن امیر نفس بلندی کشید. بوق ممتد دستگاه بلند شد. زدم تو صورتم: خدا مرگم بده. شیرین بچم. شیرین دوید طرف ایستگاه پرستاری: خانم پرستار، کمک. بچه نفسش رفت. صدای میکروفون بلند شد: کد ۹۹ تخت سه **** اینستاگرام را باز کردم. کارگردان محبوبم با یک خانمِ بیست سال جوانتر از خودش ازدواج کرده بود. عکس‌های مراسم‌شان را باز کردم. عروس خانم با لباس توری سفید نشسته بود روی صندلی چوبی. چندتا سگ بامزه دورش می‌چرخیدند. روی قلب ضربه زدم. نوشتم: خوش به حالت! مثل فرشته‌ها شدی. پایین‌تر رفتم. سالن زیبایی خاطره عکسی از طراحی روی ناخن گذاشته بود. لایک کردم. به دستم نگاه کردم. یک لاک با تم تابستانی روی ناخن‌هایم معرکه می‌شد. ببینم کی می‌تونم برم آرایشگاه؟ با انگشت صفحه را به پایین کشیدم. لایو بازیگر مشهور تلوزیون را دیدم. تو اتاق با تخت سفید و صورتی که چندتا توپ رنگارنگ هم روی بوفه بود، ایستاده بود. یک پِت با موهای بلند که وقتی روی تخت می‌پرید، چشم‌های تیله‌ایش تازه دیده می‌شد. خانم بازیگر پِت را بغل کرد. گفت: دوستان عزیزم! اتاق خواب پسر خوشگلمو ببینید. یک طراح فرانسوی اونو دیزاین کرده. سگ کوچولو را بوسید: مَکس تموم دنیای منه. آه کشیدم: چقدر خوشبختند. اینبار که سعید بیاد ازش می‌خوام گوشه حیاط یه اتاقک درست کنه. سقفشو نارنجی می‌کنیم. دیواراشو سفید. این حیاط یه سگ نگهبان لازم داره. صدای ضربه‌های پشت سر هم به در حیاط بلند شد. بعد هم گریه امیرعلی به گوش رسید. گوشی را گذاشتم لبه حوض. یک دست روی شکم گِردم گذاشتم. یک دست را ستون کردم. از آب بیرون آمدم. چادر گُل‌گلی را که روی شاخه درخت بود، به سر کشیدم. لخ‌لخ کنان رفتم طرف در. با هر قدم‌ چند قطره آب از دمپایی‌ها می‌پاشید بیرون. صدا بلند کردم: جاان! اومدم پسرم. در فلزی را باز کردم. امیر زار می‌زد. رد اشک را روی صورت خاکی‌اش دیدم. خم شدم. دستش را گرفتم: چی شده عزیزم؟ امیرعلی دل می‌زد. پسر همسایه به ته کوچه اشاره کرد: خاله اون سگ، امیرو گاز گرفت. زدم تو صورتم. سر تا پای امیر‌علی را نگاه کردم. پاچه شلوارش پاره شده بود. به زحمت نشستم. پاچه‌ی خاکی را بالا دادم. رد دندان‌‌های سگ مثل چهارتا نقطه مشکی با کناره سرخ روی پوست امیر دیده می‌شد. خون تا قوزک پا ریخته بود. قلبم تیر کشید. آتش گرفتم. انگار جگر من بود که پاره شده بود. اشک دوید تو چشم‌هایم. امیر را بغل کردم. صورتش را بوسیدم: فدات بشم عزیزم. خیلی درد می‌کنه؟ امیرعلی سرش را بالا و پایین کرد. هر از چندگاهی هنوز دل می‌زد. رفتم آن‌ور کوچه. دختر جوانی سگ سیاه درشتی را بغل کرده بود. موهای بلوند و صاف دختر ریخته بود روی پوزه سگ. بهش توپیدم: خانم چرا سگتو نگه نمی‌داری؟ ببین چطور بچمو زخمی کرده. دوباره صدای گریه امیرعلی بلند شد. دخترک با صدای تودماغی، بلند گفت: برو ببینم. پسرت دختر نازنینمو اذیت کرده. مَگی فقط از خودش دفاع می‌کنه. سگ را نوازش کرد: ببین چطور قلبش می‌زنه. طفلکی ترسیده!!! **** به فضای اورژانس نگاه کردم. قفسه سینه ام فشرده شد. سرک کشیدم تو. دکتر در حال ماساژ قلبی پسرم بود. ناله‌ام بلند شد. پرستار توپید بهم: برو کنار خانم. پرده را کشید. تکیه دادم به دیوار. سر خوردم روی زمین: خداااا! گوشی را از کیفم درآوردم که زنگ بزنم به شوهرم. اشک جلوی دیدم را گرفته بود. چندبار الگو را اشتباه کشیدم. با شال چشمم را خشک کردم. بالاخره صفحه را باز کردم. یک نوتیفیکیشن از اینستاگرام آمد: مراسم تولد مکس در هتل شبدیز. « نارون» https://eitaa.com/rooznevest
هاری بیماری کشنده منتقل شونده از طریق سگ بیماری هاری توسط نوعی ویروس ایجاد می شود و در همه جای جهان هم دیده می شود. منبع اصلی زندگی ویروس سگ می باشد ولی بیماری در خفاش،گربه ،گرگ ،خرگوش و کانگورو هم دیده می شود، بنابراین همه این حیوانات می‌توانند عامل انتقال به انسان باشند. معمولا بیماری از طریق گاز گرفتن حیوان آلوده ایجاد می شود و بیشترین خطر در خراش‌های ناحیه صورت وجود دارد. چون ویروس از طریق خراش وارد سیستم عصبی می شود، هرچه خراش به مغز نزدیک تر باشد، خطر بیشتر است. دوره نهفتگی بیماری از چند روز تا سه ماه است، معمولا در ده روز اول بیمار دچار تب و بی حالی می شود و سپس علایم اصلی شروع می شود. این علایم شامل بی قراری، تحریک پذیری،گاهی تشنج و گاهی فلج پاها می باشد. در صورت گاز گرفتگی اولین و مهم ترین اقدام شستشوی کامل با آب فراوان و صابون است و حتی بدون ماده ضد عفونی کننده هم این کار مفید است. اقدام بعدی بر اساس نوع حیوان و اینکه آیا مشکوک به هاری بوده یا نه تصمیم گیری می شود. ولی از آنجا که متاسفانه بیماری در صورت گسترش به بافت مغز هیچ درمانی ندارد و می تواند کشنده باشد، برای همه افرادی که توسط یک حیوان گاز گرفته شده باشند باید سرم ضد هاری تزریق شود. در صورتیکه دچار چنین حادثه ای شدید، پس از شستن زخم با آب فراوان به اولین مرکز درمانی دولتی در محل زندگی خود مراجعه نمایید. شماره تماس در قم جهت افرادی که دچار گاز گرفتگی حیوانات می شوند⬇️ 36630540
بوستان نرگس🌺 پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ امروز وقتی از خانه درآمدیم، آسمان دلش گرفته بود. مثل یک بغض داغ توی گلوی یک آدم عصبانی. هوا خفه بود، آنقدر که حتی باد از پنجره‌های ماشین در حال حرکت، تو نمی‌آمد. دلم باران خواست. به دلم امید دادم. گفتم باران می‌بارد. ولی دلم باور نکرد. گفت آخر خرداد، قم، باران؟ ورودی بوستان برخلاف همیشه، خلوت بود. به دخترم گفتم انگار امروز هیچکس به بوستان نیامده. ولی وقتی وارد شدیم دیدیم اووه چه خبر است. میزهای فروش همه چیز از همه رقم، برپاست از خوراکی و پوشاکی گرفته تا جینگولیجات دست ساز یا به قول ..... اکسسوری💍👑 و معلوم است که وقتی با دخترت از کنار هر میز رد می‌شوی چه جمله‌ای می‌شنوی:«مامان، بخر!»😕 آخر هم موفق شد من را راضی کند که برایش میوه خشک بخرم. 😅 بگذریم. بالاخره به هر زوری که بود با حداقل خسارت ممکن، از آن تونل (مرگ پول) عبور کردیم و خودمان را به بساط (گروه نور)مان رساندیم. دخترم خواسته بود مسئول یکی از میزها باشد، با هماهنگی دوستان، گذاشتمش مسئول میز کودک و خودم هم ایستادم کمکش. باز هم ماجرای تردید بچه‌ها در انتخاب جایزه. پس آوردن بادکنک‌های تُفی و پرچمهایی که بچه‌ها می‌بردند و مادرها پس می آوردند.🤦‍♀ پسر بچه‌ای که سوختگی، قسمتی از دست و صورت قشنگش را خراب کرده بود، اصرار کرد بادکنک خیسش را پس بگیرم و به جایش پرچم بدهم.‌ بادکنک را نگرفتم. پرچم را دادم دستش به شرط آنکه برود پیش مادرش. هنوز به چند دقیقه نکشیده، عده‌ای کودک شاکی، دور میز را پر کردند!:«خاله به اون پسره دوتا جایزه دادی!» چشم که گرداندم دیدمش. بععععله، آقا پیش مامانش که نرفته بود هیچ. میز به میز بین بچه‌ها می‌رفت و جایزه‌هایش را مثل فاتحان شاهنامه، در هوا می‌چرخاند و اعلام می‌کرد:«خاله به من دو تا جایزه داد.» چشم‌هایم گرد شد و سرم سوت کشید. صدایش کردم:« چرا به بچه‌ها گفتی دو تا جایزه گرفتی؟ مگه قرار نبود بری پیش مامانت؟ زود باش بدو برو ببینم. آفرین پسر. بادکنکتم رو بذار تو جیبت. پرچمت رو بگیر دستت و برو. فقط برو» کمی مات و مبهوت نگاهم کرد. بعد هم انگار نه انگار که کسی حرفی زده، دوباره رفت سر میزها و به کارش ادامه داد! خلاصه تا وقتی میزها را جمع کنیم، بساطی داشتیم با بچه‌های شاکی. و باز من در فکر فرو رفتم که کار این کودک چه انگیزه‌ای دارد؟ خودنمایی؟ جبران کمبود؟ یا فقط یک سادگی کودکانه؟ در هر صورت پشت دستم را داغ کردم که دیگر برای کسی از اینجور دلسوزی ها نکنم. هنوز ساعت حضورمان تمام نشده بود که ابرهای بالای سرمان تیره شد. آسمان سیاه شد و باد شروع کرد به بهم ریختن بساط. میزها را سریع جمع کردیم. از بوستان بیرون نزده بودیم که باران و باد، شهر را به هم ریخت. به ماشین نرسیده خیس آب شدیم. و خوشحال. از اینکه خدا با تمام حرف گوش نکنی های ما باز هم جایزه‌هایش را قطع نمی‌کند. باز هم مهربان است خیلی مهربان‌تر از یک خاله‌ی مدّعی. و حتماً هنوز زیر آسمان این شهر کسانی هستند که به خاطر وجودشان، آسمان، رحمت می‌بارد. به خصوص (او) که واسطه‌ی اتصال زمین و آسمان است.
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 📝گزارش فعالیت فرهنگی در بوستان نرگس ۱۹ الی ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ 🌟✨️🌟✨️🌟✨️🌟 ✅️ گفت و گوی چهره به چهره با بانوان ✅️ سیاهپوشی بوستان ✅️ فعالیت میزهای: 📚 کتاب (زندگینامه و احادیثی از امام باقر علیه السلام و معیارهای انتخاب رییس جمهور) ❤️ سلامت (ویزیت و معاینه، مشاوره طب مدرن و سنتی) 🪢 هنری (درست کردن گیره روسری) 🙋‍♀️کودک (نقاشی و رنگ آمیزی با موضوع انتخابات، امام مهربانی ها) 🎁 هدایا (اهدای حدود ۱۰۰ هدیه) 🍬پذیرایی و توزیع رزق معنوی 🌴🌾💦🌴🌾💦🌴🌾💦🌴 💠 قم، چهل و پنج متری شهید صدوقی، خیابان یاسمن، بوستان نرگس 🆔@noorenoor https://eitaa.com/joinchat/3031826668C7475457866