♦️داستان کوتاه
♦️مادرم همیشه میگفت اگه امام رضا بخواد بطلبه اونوره دنیا هم باشی سر از مشهد در میاری...
اما من یادم رفته بود...نه این جمله رو بلکه تمام حرفهای مادرم رو که همیشه دره گوشم زمزمه میکرد...
اون موقع ها بچه بودم...که با ماشین عمو سعید رفتیم مشهد...چیزه زیادی یادم نمیاد...اما خوب یادمه که بابای خدابیامرزم منو گذاشت رو شونه هاش تا بتونم ضریح رو ببوسم...خیلی بچه بودم...اما اینو هم یادمه که مادر بزرگ وقتی گنبد طلای امام رضا رو دید کفش هاشو دراورد کرد تو کیفش, پای پیاده باقی راه رو تا حرم امد...
اما حالا خیلی از اون سالها گذشته...و من اصلا یادم رفته که تا حالا چندبار مشهد رفتم...
من دوازده ساله که به اروپا مهاجرت کردم...تو این دوازده سال حتی یادم نمیاد که یکبارم یاده امام رضا کرده باشم...اما امشب فرق میکنه...امشب با چندتا از دوستان برای تفریح به بیرون رفته بودم...شبه خوبی بود...بهترین غذا...بهترین رستوران...من اهله نوشیدنی نیستم یعنی نه اینکه تا حالا لب نزده باشم...چرا اوایل مهاجرتم چندباری خوردم اما خوشم نیومد...یعنی طالبش نبودم...من واسه هدف دیگه ای مهاجرت کردم اونم کار و درسم بود...نه این چیزها...
اون اوایل مادر همیشه تو تماسهای تلفنیش قسمم میداد که لب به این زهرماری ها نزنم و من هرباره با چشم چشم گفتنای سرسریم بحثو تموم میکردم...
کجا بودم؟اهان یادم امد...
وقتی با دوستانم خداحافظی کردم
سواره تاکسی شدم...سرم را به شیشه چسبانده بودم و غرق فکر بودم...که صدای خواننده ایرانی توجهم رو جلب کرد...به راننده نگاهی انداختم و به فارسی بهش گفتم کمی زیادتر کن صداش رو...راننده که فهمید ایرانیم لبخندی زد وبا گفتن به روی چشم کشداری,صدا را بالا برد...مضمون شعر منو به فکر فرو برد...ترانه ای که خونده میشد زیبا بود خیلی به دلم نشست مخصوصا که توی ترانه اسمی هم از ضامن اهو برده شده بود...
به خونه رسیدم...سریع لب تاپم را باز کردم تا شاید بتونم این اهنگ رو دانلود کنم...تو قسمت سرچ زدم اهنگی برای ضامن اهو...
بلاخره چندتا اهنگ دانلود کردم...یکی یکی گوش دادم تا پیداش کردم...خوشحال بودم که موفق شدم...خواب به چشمام نمیومد...چندبار پشت هم اهنگ رو پلی کردم...
چشمم به تقویم روی میز افتاد...تقویم ایرانی...برداشتمش...تاریخ رو نگاه کردم...چند روز به شهادت امام رضا مانده بود...برق از سرم پرید...دوباره تقویم رو چک کردم...
با ایران تماس گرفتم...به مادرم گفتم اماده باشه که دارم میام ایران تا باهم به مشهد برویم...حالم خوب بود خوبه خوب...چندروز بعد توی فرودگاه تهران بودم و بعد با مادرم به مشهد رفتم...وقتی از دور ضریح را دیدم به رسم مادر بزرگ کفشهایم را دراوردم و پیاده به حرم رفتم...وقتی اشک از گوشه چشمم چکید مادر گفت...اگه امام رضا بخواد بطلبه اونوره دنیا هم که باشی سر از مشهد در میاری
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
https://eitaa.com/noorlman
♦️رحمت وحکمت
آرزوکن، آنچه خواهی از خدا
فضل او شامل شود شاه وگدا
آنچه بخشیدت، به رحمت یاد کن
گر ندادت آن، به حکمت یاد کن
رحمت وحکمت زسویش الفت است
در سپاس «حق» مزید نعمت است
شکر او واجب بدان در هر دو حال
ناپسندت گر بُوَد یا ایده آل
بس تمناها که خواهد شد عذاب
برسرت چون سقف آوار وخراب
خوبِ ظاهر،گاه در باطن بلاست
آنکه می داند صلاح ما خداست
شِکوِه از کار خدا انصاف نیست
حکمت یزدان بجز الطاف نیست
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
همیشه به آنچه خدا میده راضی باش🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر صبح ، دعای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را زمزمه کنیم .
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
https://eitaa.com/noorlman
💢 خلاصه اذڪار ماه رجب المرجب
🔻در طول ماه رجب 100 مرتبه بگوید:
♦️ «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ»
🔻در طول ماه رجب هزار مرتبه:
♦️ "لا إِلٰهَ إِلا اللهُ"
🔻در طول ماه رجب روزانه هفتاد مرتبه بگوید:
♦️"أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ"
🔻در طول ماه رجب صد مرتبه ذڪر بگوید:
♦️«أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذُوالْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ»
🔻در طول ماه رجب:
♦️«هزار یا صد مرتبه سوره «قل هو الله أحد» را بخواند»
🔻روزانه 10 مرتبه بگوید:
♦️«أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/noorlman
در این #ماه_رجب مـــــراقبہ ی نَفس داشته باشید،
مـــــاه رجب، ماه تصفیہ ی باطن ست.
نباید﴿ شــــب و روز رجب﴾ ؛
برای شمـــــا عــادی گذر کند.
ثانیہ هـــــای این مــــاه را ؛
باید قدر بدانید و بندگے کنید.۔۔
✅ در این مـــــاه پرفیض از #بی_تفاوتی به گناه استغفار کنیم و سعی در جبران داشته باشیم.
📌که اگر تمام اعمال مستحب طول عمرمان را روی هم جمع کنیم، حتی به اندازه ی این واجب که از ما فوت شده باشد را نمی تواند جبران کند.
#ماه_رجب
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/noorlman
✍️ حکمت چون طلاست
♦️مردی از حکیمی سؤال کرد:
اسرار حکمت و معرفت چگونه آموختی؟
♦️حکیم گفت:
روزی در کاروانی مالالتجاره میبردم که در نیمروزی در کاروانسرا در استراحت بودیم که یکی از کاروانیان گوش بر زمین نهاد و برخاست و گفت: صدای سُم اسبها را میشنوم، بیتردید راهزنان هستند.
♦️هرکس هر مالالتجارهای از طلا و نقره داشت آن را در گوشهای چال کرد.
♦️من نیز دنبال مکانی برای چالکردن بودم که پیرمردی را در پشت کاروانسرا در سایه دیواری نشسته دیدم.
♦️پیرمرد گفت:
قدری جلوتر برو، زبالههای کاروانسرا را آنجا ریختهاند. زبالهها را کنار بزن و مالالتجاره خویش در زیر خاک آنجا دفن کن.
♦️من چنین کردم. قافله راهزنان چون رسیدند زرنگتر از اهل کاروان بودند. وجببهوجب اطراف کاروانسرا را گشتند.
♦️پس هرجا که زمین دست خورده بود کَندند و هرچه در زمین بود برداشتند و فقط یکجا را نگشتند و آن مزبله بود که تکبرشان اجازه نمیداد به آن نزدیک شوند تا چه رسد مزبله کنار زنند و زمین را تجسس کنند.
♦️آن روز از آن کاروان تنها من اموال باارزش و گرانقدر خود به سلامت در آن سفر به منزل رساندم و یاد گرفتم اشیای نفیس گاهی در جاهایی غیر نفیس است که خلق از تکبرشان به آن نزدیک نمیشوند.
♦️از آن خاطره تلخ ترک تجارت کردم و در بازار مغازهای باز کردم و مسگری که حرفه پدرانم بود راه انداختم.
♦️روزی جوانی را که چهرۀ خشن و نامناسبی داشت در بازار مسگران دیدم که دنبال کار کارگری میگشت و کسی به او اعتمادی نمیکرد تا مغازهاش به او بسپارد.
♦️وقتی علت را جویا شدم، گفتند:
از اشرار بوده و بهتازگی از زندان حکومت خلاص شده است.
♦️وقتی جوان مأیوس بازار را ترک میکرد یاد گفته پیرمرد افتادم؛ که اشیای نفیس گاهی در جای غیرنفیس پنهان هستند.
♦️پس گفتم:
شاید طلایی بوده که به جبر زمان در زندان افتاده است.
♦️او را صدا کردم و کلید مغازه را به او دادم. بعد از مدتی که کندوکاو کردم چیزهایی از توحید از او فراگرفتم که در هیچ کتابی نبود.
♦️یافتم صاحب معرفت و حکمت است که از بد حادثه در زندان رفته است. آری! هر حکمتی آموختم خدا به دست او بر من آموخت.
💢حکمت چون طلاست و برای یافتن طلا باید از تکبر دور شد و گاهی مزبله را هم برای یافتن آن زیرورو کرد.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/noorlman
♦️داستان کوتاه
♦️دنیا #دارمکافات هست عبرت بگیریم
این قصه را پلیسی عراقی روایت می کند که خود شاهد ماجرا بوده است ؛
میگفت :
مردی بود که قصابی داشت ، هر روز حیوانی را سر می برید و به فروش می رساند ....
در یکی از روزها زنی را در آن طرف خیابان دید که روی زمین افتاده بود ...
به آن طرف دوید تا کمکش کند اما زن را در حالی یافت که چاقویی در سینه اش فرو کرده و رها ساخته بودند ،مرد تلاش کرد که چاقور را از سینه اش بیرون بیاورد و مردم او را در این حالت دیدند و با پلیس تماس گرفتند واورا متهم به کشتن آن زن نمودند ، پلیس او را برای تحقیقات به اداره برد و هر چه مرد ادعا کرد که بی گناه است و قضیه چنین نیست و قصد کمک داشته است حرفش را باور نکردند ...
دو ماه را در زندان سپری کرد و بالاخره حکم اعدام برای او صادر کردند ...
مرد که دیگر چاره ای برای خود نیافت به آنان گفت که قبل از اینکه مرا اعدام کنید بگذارید حرف خود را بزنم ...
من قبلا در رودخانه با قایق کار می کردم و مردم را از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می رساندم ..اما یک روز زنی را سوار کردم که آن زن بسیار زیبا بود و من در فکرش افتادم ...
به خواستگاریش رفتم واو نپذیرفت تا اینکه یک سال گذشت و باز آن زن سوار قایقم شد و بچه ای را که پسرش بود همراه داشت ...
من به او گفتم اگر خودت را در اختیارم نگذاری فرزندت را در آب غرق می کنم واو نپذیرفت و من سر فرزندش را در آب کردم ...
آن زن با تمام توان خود فریاد می کشید اما فایده ای نداشت زیرا که کسی صدایش را نمی شنید ..
پسر زیر آب صدایش قطع شد .. ومن او را در آب انداختم .
سپس آن زن را کشتم و اورا نیز به آب انداختم ...
در آن موقع کسی نفهمید و امروز این جزای همان کار است که می بینم ...
....اما این زن را من نکشته ام پس دنبال قاتل او بگردید....
هرگز نتوان رست ،ز زنجیر مکافات عمل
گر نشد پای پدر ،دست پسر می شکند.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
♦️ هرکس این دعا را در آخرین جمعه ماه رجب بخواند، ۱۱ سال بر عمرش اضافه می شود
مرحوم آیةالله میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی، صاحب کتاب شریف «مکیال المکارم» در کتاب دیگر خود با نام «أبواب الجنّات فی آداب الجمعات» می نویسد:
مرحوم آخوند ملامحمدباقر فشارکی رحمةالله علیه، رساله ای در اعمال ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان تألیف فرموده است. وی در آنجا از بعضی کتب نقل فرموده است که:
هرکس در روز جمعه آخر ماه رجب، این دعا را بخواند، 11 سال بر عمر او اضافه می شود:
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. يَا أَجَلَّ مِنْ كُلِ جَلِيلٍ! يَا أَكْرَمَ مِنْ كُلِ كَرِيمٍ! وَ يَا أَعَزَّ مِنْ كُلِّ عَزِيزٍ! أَغِثْنِي يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ! بِفَضْلِكَ وَ جُودِكَ وَ كَرَمِكَ. وَ مُدَّ عُمْرَنَا، وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ عُمْراً بِالْعَافِیَةِ، یَا ذَاالْجَلالِ وَ الإکْرَامِ!»
📚(ابواب الجنّات في آداب الجمعات، ص475-476)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
https://eitaa.com/noorlman
♦️داستان کوتاه
من دیگ نخریدم
آورده اند یکی از علما ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند ۰۰۰
تمام روزها روزه بود ۰۰۰
در حال اعتکاف ۰۰۰
از خلق الله بریده بود...!!!
صبح به صیام و شب به قیام
زاری و تضرع به حضرت حجت روحی له الفدا ۰۰۰
*شب ۳۶ ندای در خود شنید که می گفت :*
فلانی ساعت ۶ بعد از ظهر بازار مسگران
در دکان فلان مسگر
عالم می گفت:
از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه های بازار از پی دکان فلان می گشتم
گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم...
پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و مسگران نشان می داد...
قصد فروش آنرا داشت
به هر مسگری نشان می داد ؛ وزن می کرد و می گفت : به ۴ ریال و ۲۰ شاهی
پیرزن می گفت : نمیشه ۶ ریال بخرید ؟
مسگران می گفتند : خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد
پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید
همه همین قیمت را می دادند
پیرزن می گفت : نمیشه ۶ ریال بخرید ؟
تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود
مسگر به کار خود مشغول بود
پیرزن گفت : این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم ؛ خرید دارید ؟
مسگر پرسید چرا به ۶ ریال ؟
پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت :
پسری مریض دارم ؛ دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود
مسگر پیر ؛ دیگ را گرفت و گفت : این دیگ سالم و بسیار قیمتی است حیف است بفروشی
امّا اگر اصرار داری بفروشی
من آنرا به ۲۵ ریال میخرم!!!
پیر زن گفت:
عمو مرا مسخره می کنی ؟!
مسگر گفت : ابدا"
دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت
پیرزن که شدیدا" متعجب شده بود ؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد
عالم می گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود
در دکان مسگر خزیدم و گفتم :
عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی ؟!
اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند
آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری ؟!
مسگر پیر گفت
*من دیگ نخریدم*
من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد
پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند
پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد
*من دیگ نخریدم*
عالم می گفت:
از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که...
شخصی با صدای بلند صدایم زد و گفت:
*فلانی ؛ کسی با چله گرفتن به زیارت ما نخواهد آمد ....!!!
*دست افتاده ای را بگیر و بلند کن ما به زیارت تو خواهیم آمد ...!!!
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
https://eitaa.com/noorlman
#ذکرروز👆دوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
💢#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
💢2رکعت ؛
درهر رکعت بعدازحمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام۱۰ استغفار
#رحلت_پیامبر
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
https://eitaa.com/noorlman
♦️راه های خوب برای صدقه
- در كنار پنجره اتاق خوابت يك كاسه اب و يا غذا براي پرندگان بگذار و به اين كار عادت كن
- در یک پاکت لباس قرار بده و به كارگري زحمت كش هديه كن
- يك جعبه پس انداز در اتاقت بزار و هر بار که عصبانی شدی ، دلی شکستی، غیبتی کردی هزار تومان در اون بنداز و بعد از يك ماه اون رو باز كن و به نيازمندي بده و هر ماه این کار رو تكرار كن
- بخشي از حقوقت را براي كفالت يتيم هزينه كن
- چند عدد صندلي بخريد و در مسجد بگذاريد
هركس بر آن نشست و نماز خواند برايتان اجر نوشته ميشود
- اگر در حال زدن بنزين هستيد به كارگر پمپ بنزين باقي پول را ببخش
- اسان ترين راه صدقه به مردگان اگر مقداري آب در بطري شما به جا مانده آن را بر درخت كنار خيابان بده و نيت صدقه کن
- بر قلب هرانسانی شادي وارد كن (با لبخند با سخن نيكو با كمكي كوچك و ...)
- خنده و سلام بر نشسته ها و سخنان نيكو نيز يك صدقه است
- هنگام خوابيدن هركس را كه به تو بدي كرده و يا غيبت و سخن چيني و يا ظلمي به تو كرده را ببخش به همين راحتي
اين صدقه است
در کارهای خیر پیشقدم شوید.با دوستانتان اشتراک بذارید.شايد فردي به يكي از اين كارها عمل كرد و شما أجر برديد
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
استغفار در ماه شعبان
هر که در هر روز از ماه شعبان، هفتاد مرتبه استغفار کند، مثل آن است که #هفتاد هزار در ماههاى دیگر استغفار کرده باشد. «مفاتیحالجنان»
📝شرح حدیث:
در روایتی که استغفار را توصیه میفرمایند، این نکته را اضافه میکنند که #ضریب استغفار در ماه شعبان، هزار است.
یعنی چه؟
یعنی هر یک استغفار در ماه شعبان برابر هزار تا است؛ یعنی اگر یک بار بگویی : «استغفرالله واسئله التوبه»
برایت #هزار مرتبه نوشته میشود.
در روایت دارد روزی هفتاد بار بگویید، لذا هفتاد هزار مرتبه در روز نوشته میشود.
یعنی اگر کسی در هر #روز از ماه شعبان هفتاد مرتبه بگوید:
«استغفرالله و اسئله التوبه»
مثل این است که در ماههای دیگر هفتاد هزار بار این استغفار را گفته باشد. به رقم و ضریب دقّت کنید!
🔹شرح: آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ره
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
https://eitaa.com/noorlman•••✾•