فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در برخی از تعبیرات، به امام زمان علیه السلام "ماء" و "نجم" گفته اند
نجم" هم به ستاره اطلاق می گردد و هم به گیاه، عرب وقتی می گوید: «نجم» روییدن و پیدا شدن را قصد می کند کما اینکه ستاره چون بعد آنکه از دیده ی انسان مخفی ایست طلوع می کند. گویا با ظهور حضرت، انسان نظاره گر رویش دوباره ی جهان خواهد بود...
🔶 روزی دهنده طفل صغیر
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا می فرماید:
یا رازق لطفل الصغیر...
ای روزی دهنده ی طفل صغیر...
سعدی می گوید:
مردی که از دندان برآوردن فرزند خود ناراحت بود، زنی داشت که چه مردانه گفت: فریب ابلیس را نخور که آنکه دندان دهد، نان دهد!
یکی طفل دندان برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرمش؟
مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت
نگر تا زن او را چه مردانه گفت:
مخور هول ابلیس تا جان دهد
همان کس که دندان دهد نان دهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله...💔🏴
#امام_حسین
#شب_زیارتی
#اربعین
#نورنما
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
حکومت اسلامی(۱۴)
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه توصیه هایی به مالک اشتر در انتخاب قضات می کند و می فرماید:
- ثم اختر للحکم بین الناس أفضل رعیتک فی نفسک
سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن
- ممن لا تضیق به الأمور
از آن افرادی که زیادی کار و مشغله ی فراوان او را به ستوه نیاورد
- و لا تمحکه الخصوم
خصومت بین افراد او را خشمگین نکند و از حالت تعادل خارج نکند
- و لا یتمادی فی الزلة
بر رای اشتباه خود پای فشاری نکند
یعنی اگر لغزد بتواند که بازگردد و رجوع به سوی حق بهتر است از تمادی در باطل
- و لا یحصر من الفیء إلی الحق إذا عرفه
اگر دانست حکمی اشتباه است بر او سخت نباشد که به حق بازگردد
و این مشابه عبارت سابق است، جزء اینکه زیادتی وجود دارد و آن "با یحصر" است
- و لا تشرف نفسه علی طمع
طمع را از دل ریشه کن کند
در حقیقت "اشراف" به معنای ترسیدن است؛ یعنی بر خویشتن نمی ترسد و از فوت منافع و فواید هراس دارد
- و لا یکتفی بأدنی فهم دون أقصاه
از کسانی نباشد که به کمترین اطلاعات اکتفا کند و حکم بدهد
- و أوقفهم فی الشبهات
در شبهه ها نسبت به همه ی مردم با احتیاط تر باشد
- و أخذهم بالحجج
گیرنده ترین فرد دلیل باشد
- و أقلهم تبرما بمراجعة الخصم
و مراجعه ی پی در پی مردم، او را خسته نکند(کمترین آنها به لحاظ گله و شکوه باشد)
- و أصبرهم علی تکشف الأمور
و صبور ترین فرد در پرده برداری از حقایق باشد(در حل پرونده ها سریع نباشد)
یعنی حل پرونده هایی که روشن است را به درازا نکشاند تا پرونده ها انبار شود و مردم از مراجعه ی به دستگاه قضاء پشیمان شوند!
- و أصرمهم عند اتضاح الحکم
و پس از اینکه حقیقت روشن شد، قاطع و بُرنده باشد
- ممن لا یزدهیه إطراء
و تعریف زیاد او را فریب ندهد
- و لا یستمیله إغراء
و چرب زبانی او را منحرف نکند
- و أولئک قلیل
و چنین افرادی بسیار اندک اند
- ثم أکثر تعاهد قضائه
سپس هر چه بیشتر در قضاوت های او بیندیش
- و أفسح له فی البذل ما یزیل علته
و بقدری به او ببخش که نیاز های او برطرف شود
- و تقل معه حاجته إلی الناس
و به مردم نیازمند نباشد
- و أعطه من المنزلة لدیک ما لا یطمع فيه غیره من خاصیتک
و بقدری مقام و منزلت او را بالا ببرد که نزدیکان تو طمع نفوز در او نداشته باشن
- لیأمن بذلک اغیال الرجال له عندک
تا از توطئه ی آنها نزد تو در امان باشد
#نورنما
#حکومت_اسلامی
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
🔶 آشــنــای آســمــان
📍همانگونه که رحمت الهی بر دو نوع است، نور الهی نیز دو نوع دارد:
۱. نوری که همه ی موجودات را دربرمی گیرد: «و بنور وجهک الذی اضاء له کل شی». هر چیزی را "شیء" می گویند و نور خداوند احاطه ی بر همه ی اشیاء دارد.
۲. نوری که اختصاص به مؤمنین دارد و مؤمنین از طریق عبادت و مسائل دیگر آن را کسب می کنند و در دعای سحر همین نور طلب و درخواست می شود: «اللهم انی اسئلک من نورک بانوره»
📍این نور به واقع درخشان و افشان است و اگرچه به چشم انسان های عادی دیده نمی شود؛ ولی مانند ستارگان برای اهل آسمان نمایان است: «و الله إن المؤمن لیزهر نوره لأهل السماء کما تزهر نجوم السماء لأهل الأرض» و اگرچه میان اهل زمین ناآشنا و گمنام اند؛ برای اهالی آسمان بسیار شناخته شده و معروف اند.
📍دنیا محل بدست آوردن این نور است و چون آدمی بمیرد، همین نور او را از دیگر منازل عبور می دهد. و آنگاه که همه ی انسان ها در لبه ی جهنم قرار می گیرند: «وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا» مومن بواسطه ی این نور بسلامت از جهنم می گذزد و منافق رو به مؤمن طلب این نور می کند تا از آتش جهنم خود را برهاند. و پاسخ مومن این است که محل دریافت این نور، زمین است و باید به همین دنیا بازگردد تا بتواند این نور را بگیرد: «يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا».
و شاید حافظ نیز همین نور را از خداوند سبحان طلب می کند، نوری که در جنت و بهشت نمییابد:
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گُلگَشت مصلا را
و محل دخل و بدست آوردنش همین دنیا است:
جای دخل است این عدم از وی مرم
📍وقتی مؤمنان به سلامت از منزل جهنم می گذرند وارد غرفه ها و درجات بهشت می شوند. و این نور در بهشت نیز همچنان می درخشد و از این رو ساکنان پایین بهشت، وقتی بالا را نگاه می کنند، مومنین بالاتر را به مثال ستاره درخشان و روشن می بینند: «إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ لَيَتَرَاءَوْنَ الْغُرْفَةَ- كَمَا تَرَاءَوْنَ الْكَوْكَبَ فِي السَّمَاءِ».
قرطبی همین معنا را از روایت فوق می فهمد و می گوید: «أهل السفل من الجنة ينظرون إلى من فوقهم على تفاوت منازلهم كما ينظر من بالأرض دواري السماء و عظام نجومها فيقولون هذا فلان و هذا فلان كما يقال هذا المشتري و هذا الزهرة»
📍اما شرط استقامت و جاودانگی این نور در دنیا و آخرت، تقواست. امام باقر علیه السلام فرمود: «يَبْعَثُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَوْماً بَيْنَ أَيْدِيهِمْ نُورٌ كَالْقَبَاطِيِّ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ كُنْ هَبَاءً مَنْثُوراً ثُمَّ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّهُمْ كَانُوا يَصُومُونَ وَ يُصَلُّونَ وَ لَكِنْ كَانُوا إِذَا عَرَضَ لَهُمْ شَيْءٌ مِنَ الْحَرَامِ أَخَذُوهُ وَ إِذَا ذُكِرَ لَهُمْ شَيْءٌ مِنْ فَضْلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)أَنْكَرُوهُ وَ قَالَ وَ الْهَبَاءُ الْمَنْثُورُ هُوَ الَّذِي تَرَاهُ يَدْخُلُ الْبَيْتَ فِي الْكُوَّةِ مِنْ شُعَاعِ الشَّمْسِ»
خداوند روز قیامت گروهی را مبعوث و محشور می فرماید که در مقابل روی آنها، روشنایی بزرگی وجود دارد و اعمال آنها به آن صورت مجسم شده. ولی ناگهان به آن نور گفته می شود: «کن هَباءً مَنْثُوراً»،«تبدیل به غبار پراکنده و هیچ و پوچ شو! ای ابو حمزه! بدان به خدا سوگند که آنان نماز می خواندند و روزه می گرفتند، ولی این اعمال آنها با تقوا و پرهیزکاری همراه نبود و اگر با حرامی مواجه می شدند، خودداری نمی کردند و اگر از فضائل امیر مؤمنان صحبتی به میان می آمد، منکر می شدند. فرمود «هباء منثور» آن غبار و ذرات پراکنده ای است که هنگام افتادن آفتاب در روزنه اطاق پیدا می شود.
حکومت اسلامی(۱۵)
امیرالمؤمنین علیه السلام بعد منصب قضاوت، سراغ کارگذاران می رود و می فرماید:
- ثم انظر فی أمور عمالک
در کار کارگذارانت بنگر
- فاستعملهم اختبار
و پس از امتحان آنها را انتخاب کن
- و لا تولهم محابا و أثره
و نه به سبب دوستی با آنها
- فإن هما جماع من شعب الجور و الخیانة
اگر بدون مشورت کسی را برای کار انتخاب کردی، ستم و خیانت کردی
از نظر امیرالمؤمنین علیه السلام انتخاب مسئولین با میل شخصی، بدون در نظر گرفتن لیاقت و بدون مشورت خیانت و ستم است
- و توخ منهم أهل التجربة
کارگذارانی انتخاب کن که خیر خواه مردم اند
- و الحیاء
شرم و حیا دارند
"حیا" قوه و قدرت درونی است که در وجود انسان، آدمی را از کار های زشت بازمی دارد. راغب در مفردات می گوید: حیاء خود دارى نفس از زشتيها و ترك زشتيهاست.
مشابه واژه حیاء، "عفت" است
- من أهل البیوتات الصالحة
از خانواده های اصیل و صالحه انتخاب کن
- و القدم فی الإسلام المتقدمة
و کسانی که در اسلام از باقی جلو تر هستند
- فإنهم أکرم أخلاقا
چون چنین انسان هایی از لحاظ اخلاقی کریم اند
"کرامت" به معنای بزرگ منشی است و آنها کسانی هستند که کار های پست انجام نمی دهند.
"لئامت" مقابل کریم است. "لئیم" آدم فرومایه ای است که از انجام کار های پَست ابایی ندارد.
- و أصح أعراضا
از نظر غرض و هدف، صحیح و صالح ترین آدم ها هستند
"صحیح" مقابل "سقیم" قرار دارد. "سقیم" یعنی بیماری و آنها کسانی هستند که غرض بیمارگونه دارند
- و أقل فی المطامع إشرافا
و پایین ترین انسان در طمع اند
"طماع" کسی است که حد یقف ندارد و برای انجام وظیفه ی خود از مردم درخواست مُزد می کند.
- و أبلغ فی عواقب الأمور نظرا
دور اندیش ترین باشد
قَالَ لَهُ رَجُلٌ مَا الْحَزْمُ- قَالَ ص تُشَاوِرُ امْرَأً ذَا رَأْيٍ ثُمَّ تُطِيعُهُ.
مردی پرسید دوراندیشی چیست؟ فرمود: مشورت کردن با مرد صاحب رأی و آنگاه پیروی کردن از آن
- ثم أسبغ علیهم الأرزاق
سپس در روزی آنها بیفزای(به آنها سخت نگیر)
- فإن ذلک قوة لهم علی استصلاح أنفسهم
چون آنها را قوی می کند در اصلاح خودشان
- و غنی لهم عن تناول ما تحت أیدیهم
و دیگر نگاه طمع به آنچه که در اختیار خود دارند نمی برند
- و حجة علیهم
و اگر به آنها خوب برسی حجت تو بر علیه آنها زیاد خواهد بود
- إن خالفوا أمرک
اگر مخالفت کنند
- أو ثلموا أمانتک
یا خیانت کنند
- ثم تفقد أعمالهم
سپس کامل آنها را زیر نظر بگیر
- و ابعث العیون من أهل الصدق و الوفاء علیهم
و جاسوسانی انتخاب کن از انسان های اهل صدق و وفا
"عیون" جمع "عین" به معنای جاسوس است
- فإن تعاهدک فی السر لأمورهم حدوة لهم علی استعمال الأمانة
اگر چنین کنی آنها امانت دار تو می شوند
- و الرفق بالرعیة
و با مردم خوب رفتار می کنند
- و تحفظ من الأعوان
و مراقب حلقه های نزدیک به خودت باش
- فإن أحد منهم بسط یده إلی خیانة اجتمعت بها علیه عندک أخبار عیونک
که اگر یکی از آن حلقه های نزدیک دست به خیانت بُرد و خبر های جاسوسان هم بصورت مجتمع این خیانت را تأیید نمودند
- اکتفیت بذلک شاهدا
همین برای مجازات او کافی است
- فبسطت علیه العقوبة فی بدنه
او را با تازیانه شلاق بزن
- و أخذته بما أصاب من عمله
و هر چه چپاول کرده از او بگیر
- ثم نصبته بمقام المذلة
او او را نصب در جایگاه خواری کن(آبرویش را ببر)
- و وسمته بالخیانة
نشانه دارش کن به خیانت
- و قلدته عار التهمة
و گردن بند بدنامی را بر گردن او بنداز
#نورنما
#حکومت_اسلامی
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
🔶 از عـــقـــل تــــا تــــوهــــم و خـــــیـــــال
📍آدولف آیشمن که از افسران بلند پایه ی آلمان در جنگ جهانی دوم بود، انسان های بسیاری را زندانی کرد و چشم در چشم، آنها را کُشت!
آیریس مرداک فیلسوف بریتانیایی و هانا آرنت فیلسوف آمریکایی و آلمانی، طرح پژوهشی را با موضوع آدولف آیشمن آغاز نمودند. اساس پژوهش آنها پاسخ به این سوال بود که چگونه یک انسان می تواند ۱۰۰ ها نفر را بدون هیچ گونه تریدی به قتل برساند؟
📍این دو خانم فیلسوف در طی پژوهش خود به یک جمله از سیمون وی می رسند که او می گوید:
زایشگاه شرور توسط آدم ها، توهم است
توهم قدرت، ثروت و جایگاه باعث می شود که انسان از جان دیگران به راحتی بگذرد!
یا به تعبیر دیگر طمع قدرت و ثروت، عقل را از آدمی زائل می کند. و آدم بی عقل شبیه گرگی است که هم نوع خود را می درد: «اکثَرُ مَصارِعِ الْعُقولِ تَحْتَ بُروقِ الْمَطامِعِ»
"مَصْرَع" به معنی خوابگاه و محلی است که انسان به زمین میخورد. (مثلًا محلی که پشت پهلوان به خاک رسیده است «مصرع» است.) بیشترین نقطههایی که پهلوانِ عقل به زمین میخورد آن جایی است که برق طمع در دل پیدا میشود.
📍آیریس مرداک و هانا آرنت علاوه بر این جمله، یک جمله ی دیگری از خود می افزایند و می گویند:
همانطور که توهم شرزا است، تخیل اخلاق زا است
تخیل باعث می شود که آدمی خود را در جایگاه دیگری قرار بدهد و از اینکه به او آسیبی برساند، خود را نگه می دارد(آیشمن در اورشلیم)
📍امام حسین علیه السلام بعد از آنکه دشمن مقابل را به عقل فرامی خواند و از آنها می خواهد به عقل بازگردند: «إرجعوا إلی عقولکم». سراغ خیال آنها می رود و می فرماید:
نفْسی مَعَ أَنْفُسِکُمْ، وَ أَهْلی مَعَ أَهْلیکُمْ
نفس من همراه نفس شماست و خانواده ی من همراه خانواده ی شماست ...
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
دعای اتصال دولت شاه سلطان حسین به حکومت صاحب الزمان (ع)..... از سوی یک عالم عصر صفوی
حضرت ملک متعال و کریم ذی الجلال، زمان دولت قاهره خاقان فلک جناب گردون قباب سلطان البرّ و البحر و برهان النّهی و الامر، حامی بیضة الاسلام، مروج مذهب ائمة الانام ـ علیهم الصلاة و علیهم السلام ـ أبّده الله تعالی بالسعادات الأبدیه و أیّده بالتأییدات السرمدیة را به اوان خروج حضرت صاحب الزمان و امام الایّام ـ صلوات الله علیه و علی آبائه الکرام ـ متصل گردانیده، اعادی رتبت دولت این نوشیروان عالی شان را مقهور و احبّای مرتبه اقبال این خدیو زمان و خداوند جهان را مظفّر و منصور ساخته، سایه عاطفت رعایت گستری و فرمان روایی و رعیت پروری و کشورگشایی را بر مفارق کافّه بندگان مخلد و مستدام بداراد. مصرع «وین دعا را ز همه خلق جهان آمین باد».
یا رب که مباد سایه اش کم / از فرق موالیان عالم
می دار همیشه کامرانش / با یک جهتان و دوستانش
این دولت و بخت جاودان باد / پیوسته به صاحب الزمان باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دنیای فرعون و ظهور موسی
می گویند: تا ظهور زمان زیادی باقی مانده است. پس بگذارید به گناه و دنیای فرعونیان خوش باشیم و وقتی حضرت ظهور کرد به سویش می بشتابیم...
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَى (صلوات اللّه عليه)- قَالُوا لَوْ أَتَيْنَا عَسْكَرَ فِرْعَوْنَ وَ كُنَّا فِيهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْيَاهُ- فَإِذَا كَانَ الَّذِي نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَى صِرْنَا إِلَيْهِ- فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَى وَ مَنْ مَعَهُ هَارِبِينَ- رَكِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِي السَّيْرِ- لِيُوَافُوا مُوسَى وَ مَنْ مَعَهُ فَيَكُونُوا مَعَهُمْ- فَبَعَثَ اللَّهُ مَلَائِكَةً فَضَرَبَتْ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ- فَرَدَّتْهُمْ إِلَى عَسْكَرِ فِرْعَوْنَ- فَكَانُوا فِيمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ.
قومی از مؤمنین به موسی گفتند: کاش نزد فرعون می رفتیم و با او بودیم و از دنیایش بهره مند می شدیم، و چون امید ما که ظهور موسی بود برمی آمد، نزد او می رفتیم، و این کار را کردند. چون موسی و همراهانش گریختند، سوار شدند و شتاب کردند تا به موسی و همراهانش برسند و با آنها باشند. خدا فرشته ها فرستاد که به صورت چهارپایان آنان زدند و آنها را برگرداندند به لشکر فرعون، و با همراهان فرعون غرق شدند.
💠 شیوع جهل و گمراهی
علامه ی مجلسی در ذیل روایتی می گوید:
بيان: علمكم بالتحريك أي من يعلم به سبيل الحق و هو الإمام(ع)أو بالكسر أي صاحب علمكم فرجع إلى الأول أو أصل العلم بأن تشيع الضلالة و الجهالة في الخلق و توقع الفرج من تحت الأقدام كناية عن قربه و تيسر حصوله فإن من كانت قدماه على شيء فهو أقرب الأشياء به و يأخذه إذا رفعهما فعلى الأولين المعنى أنه لا بد أن تكونوا في تلك الأزمان متوقعين للفرج كذلك غير آيسين منه و يحتمل أن يكون المراد ما هو أعم من ظهور الإمام أي يحصل لكم فرج إما بالموت و الوصول إلى رحمة الله أو ظهور الإمام أو رفع شر الأعادي بفضل الله و على الوجه الثالث الكلام محمول على ظاهره فإنه إذا تمت جهالة الخلق و ضلالتهم لا بد من ظهور الإمام(ع)كما دلت الأخبار و عادة الله في الأمم الماضية عليه.
کلمه «علمکم» با دو فتحه بر عین و لام، یعنی کسی که به سبب او راه حق شناخته شود که همان امام علیه السّلام است یا با کسره عین، به معنای صاحب دانش شماست که یا به معنای اول و یا به اصل دانش بازگشت می کند، به این معنا که زمانی که گمراهی و جهالت در خلق شیوع پیدا می کند. «انتظار فرج از زیر قدم»، کنایه از نزدیکی فرج و آسانی حصول آن است، چون کسی که قدم هایش روی چیزی باشد، نزدیک ترین چیزها به آن شیء است و وقتی قدم هایش را بردارد، آن چیز را می گیرد. پس بنا بر هر دو معنای نخست، یعنی در آن زمان ها در عین اینکه باید در انتظار فرج به سر برید، از آمدن آن حضرت هم مأیوس نباشید. و ممکن است مراد اعم از ظهور امام باشد، یعنی فرج یا با مرگ شما و وصول به رحمت خدا حاصل می شود و یا امام ظهور می کند و یا شر دشمنان برداشته می شود و بنا بر وجه سوم، کلام بر ظاهرش حمل می شود، زیرا وقتی نادانی و گمراهی مردم از حد گذشت، بر وفق قضای الهی باید امام علیه السّلام که رهبر خلق است ظهور کند، چنان که اخبار و تاریخ از امت های گذشته خبر می دهد.
(بحار ج 53)