eitaa logo
پاسخگو
7.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
293 ویدیو
75 فایل
پاسخگو: حجت الاسلام حسینی پور سطح۳ حوزه علمیه کارشناسی ارشد تفسیر اثری کارشناسی ارشد کلام و عقاید اسلامی دانشجوی دکتری کلام امامیه نویسنده و پژوهشگر کانال اختصاصی احکام بانوان: @noorolaeme2 ارسال سؤال: @Noorolaeme12 تبلیغات: @Tnoorolaeme
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم حسین دارم‌ از استرس‌ می‌میرم، گفت‌: « یه ‌ذکر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر کردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی کار منم‌ همین ‌باز کرد (آخه ‌خودشم‌ به سختی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) » گفتم: باشه ‌داداش ‌بگو گفت: «تسبیح ‌داری؟» گفتم: آره گفت: «بگو "الهی ‌بالرقیه ‌سلام ‌الله ‌علیها" حتما ‌سه سـاله ی‌ ارباب ‌نظر میکنه، منتظرتم و قطع‌ کردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ کردم: الهی ‌بالرقیه ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌الله‌علیها ۱۰تا‌ نگفتم ‌که ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفر آخرین ‌لیسته؛ بقیه‌اش ‌فردا، توجه نکردم‌ همینجور ‌ذکر می‌گفتم که ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترکید با گریه ‌رفتم‌ سمت ‌خونه حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست ‌شد، اشک ‌تو چشمش ‌حلقه ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌ الله ‌علیها" ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
🌷 عراق پاتک شدیدی زد تا جزایر مجنون رو پس بگیره. شهید بابایی توی اون عملیات شیمیایی شد. سرش پر شده بود از تاولهای ریز و درشت سرش میخارید و با خاراندن زیاد ، تاولها ترکیده بود. بنده خدا خیلی اذیت شده بود بهش گفتم برو بیمارستان دوا و درمان کن. میگفت اگه برم بستری ام میکنند و از کارم جا میمونم. چند روز بعد بیرون جزیره یه برکه آب پر از نیزار دیدیم. عباس لحظه ای ایستاد و به جریان آب دقت کرد بعد با حالت خاصی بهم گفت: حسن! میدونی این آب ، کدوم آبه؟ با تعجب گفتم: یعنی چی؟ خب این آب هم مث بقیه آبها ، فرقش چیه؟ گفت: اگه دقت کنی میبینی این آب ، انشعابی از آب فراته. آبی که امام حسین و حضرت عباس ع تو کربلا دستشون رو باهاش شستشو دادن. عباس معتقد بود اگه سرش رو با اون آب بشوید ، تاول های سرش خوب میشه. اتفاقا سرش رو شست و شفا گرفت. چند روز بعد تمام تاول ها خوب شد و اثری ازشون نموند... 📚 شهید عباس بابایی ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
وقتی صبح ها برای نماز به مسجد می‌آمد، بعد از نماز صبح در گوشه‌ای از مسجد به سجده می‌رفت و در سجده کل زیارت عاشورا را قرائت می‌کرد. هادی هر جا می‌رفت برای هیئت امام حسین (ع) هزینه می‌کرد. درباره‌ی هیئت رهروان شهدا که نوجوانان مسجد بودند نیز همیشه جزء بانیان هزینه‌های هیئت بود. زمانی هم که ساکن نجف بود، هر شب جمعه به کربلا می‌رفت. شهید هادی ذوالفقاری ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
خواهرانم! زهرا گونه زندگی کنید. برداشت من از زندگی، از آنچه خواندم و لمس کردم خلاصه اش این است که: تنها راه سعادت، رسیدن به کمال بندگی خداست. بندگیِ او در اطاعت از اوامرش و ترک نواهی او می باشد... شهید مصطفی ردانی پور ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
🌷 شهید محمد ابراهیم همت: من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم. ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
💠 محبت به همسر همسرم، شهید کمیل خیلی با محبت بود مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه از من مراقبت میکرد… یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود خسته بودم، رفتم پنکه رو روشن کردم وخوابیدم «من به گرما خیلی حساسم» خواب بودم واحساس کردم هوا خیلی گرم شده و متوجه شدم برق رفته..بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه… دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم می چرخونه تا خنک بشم ودوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی… شاید بعد نیم ساعت تا ۱ساعت خواب بودم و وقتی بیدارشدم دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم می چرخونه تا خنک بشم…پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری می چرخونی!؟خسته شدی! گفت: خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی و دلم نیومد…. راوی : همسر شهید کمیل صفری تبار ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
به سوریه که اعزام‌ شده‌ بود بعضۍ‌شب‌ها‌ با‌ هم‌ در‌ فضای مجازۍ‌ چت می‌کردیم بیشتر‌ حرفهایمان احوالپرسۍ‌ بود او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم و‌اندڪ‌ آبۍ‌ می‌ریختیم‌ بر‌ آتش دلتنگۍ‌مان... روزهای آخر ماموریتش بود گوشۍ‌ تلفن‌ همراهم‌ را‌ که روشن‌ کردم دیدم‌ عباس‌ برایم‌ کلۍ پیام فرستاده‌ است...! وقتۍ‌ دیده‌ بود‌ که‌ من‌ آنلاین نیستم نوشته بود: آمدم‌ نبودۍ؛‌ وعده‌ۍ‌ ما‌ بهشت..😞 -همسرشهیدعباس دانشگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
خدا ، بہ صاحب الزمان صبر دهد زیرا او منتظر ماست نہ اینڪہ ما منتظر او باشیم هـنگامی میشـود گفت منتظریم ڪہ خود را اصلاح ڪنیم شهـید احمد محمد مشلب ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
روضه برای امام حسین علیه السلام عمری است مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئت ها مأنوس بوده ام و اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و با روحم به شما سر بزنم فقط دوست دارم در هیأت ها و روضه ها شرکت کنم . بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین علیه السلام است، اگر گاهی در هیئت ها یک قطره از اشک برای اربابم را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را  به تمام بهشت نمی فروشم. شهید غلامعلی رجبی ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
دوست ‌دارم اگر شهید شوم پیڪرے ‌نداشتہ ‌باشم؛ از ادب ‌بہ دور است‌ ڪہ ‌درمحضرسیدالشہدا(ع) با تن ‌سالم‌ و ڪفن ‌پوش‌ محشور‌ شوم. و اگر پیڪرم ‌برگشت دوست ‌دارم سنگ‌قبرے ‌برایم‌ نگذارند، برایم ‌سخت ‌است ‌ڪہ سنگ ‌مزار داشتہ‌ باشم‌ و حضرت ‌زهرا(س)بـے‌نشانـ باشند. شهید مرتضـی عبداللهـی ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
یڪے‌ از صفات بارزے‌ ڪہ آرمان داشت این بود ڪہ هرگز این اجازه را بہ خودش نمے‌داد ڪہ بہ ڪسے‌ توهین بڪند. این موضوع در حدے‌ بود ڪہ اگر جلوے‌ آرمان حرف زشتے‌ زده میشد، صورتش بہ شدت سرخ میشد و خجالت مے‌ڪشید. شاید اگر اغتشاش‌گران از این موضوع باخبر بودند، دیگر از آرمان درخواست نمے‌ڪردند بہ حضرت آقا اهانت ڪند؛ آرمان حتے‌ بہ آن‌ها نیز توهین نمے‌ڪرد؛ چہ برسد بہ حضرت آقا.... . شهید آرمان علی وردی ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme
🔻نکته‌ای قابل عنایت 🌹شهید فخار وصیت کرده بود که قبرش مانند ائمه بقیع، گِلی و بی‌نام و نشان باشد 🌹ولی بنیاد شهید بر اثر توجه نداشتن به وصیت ایشان، بر روی قبر مطهر شهید، سنگ قبر می‌گذارند 🌹فردای آن روز می‌بینند که سنگ قبر شکسته شده، دوباره سنگ قبر برای آن شهید قرار می‌دهند روز بعد با کمال تعجب می‌بینند که سنگ قبر دوم هم شکسته شده است 🌹شب روز دوم شهید به خواب نزدیکانش می‌آید و می‌گوید: مگر من وصیت نکرده‌ام که قبر من خاکی باشد و از آن روز تا الان  قبر آن شهید در گلزار شهدای کازرون خاکی است. 🌹شهیدمحمودفخار ✅ با تبلیغ کانال «پاسخگو» در ثواب نشر معارف الهی شریک شوید. @noorolaeme