#کاردستی
بچه ها چرا کاردستی هاتونو رو برامون نمی فرستید؟
👒🧢 کلاه
🌈بچه های عزیز این کاردستی رو با کمک بزرگترها درست کنید و عکسشو به آی دی پایین👇 بفرستید تا به اسم خودتون بذاریم تو کانال😍
@khademan8
💌 این کاردستی رو برای دوستاتون بفرستید.
لینک کانال👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/noorolhodarazavi
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
😇 خوش اخلاقی دوستان را زیاد می کند.
خوش اخلاق باشیم فرشته ها 😍
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿
#شعر
دل آرام گیرد به یاد خدا
خدایی که پشت و پناه تو است
خدایی که از کودکی یار تو
و در بی کسی تکیه گاه تو است
خدایی که شب ها به تو داده است
هزاران ستاره و یک دانه ماه
تو در خواب نازی فرو می روی
و او می رساند تو را تا پگاه
خدایی که پروانه ها را به گل
و گل را به پروانه ها داده است
خدایی که جوجه به گنجشک ها
و مامان و بابا به ما داده است
دل آرام گیرد به یاد خدا
خدایی که پیداست اطراف ما
خدای قناری ، خدای کلاغ
خدایی که می بارد از ابرها
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
#داستان
نشسته بود و چهار چشمی امام رضا علیه السلام را زیر نظر داشت . دائم حرص می خورد و می گفت : " کارهای او چقدر عجیب و غریب است ! انگار نه انگار که بزرگ و سرور است و با دیگران فرق دارد . اصلا بین خودشو خدمتکارها هیچ فرقی نمی گذارد . چقدر راحت با آن ها حرف می زند و کار می کند! "
همه دست به کار شده بودند تا سفره غذا را بچینند ، حتی خود امام رضا علیه السلام هم به فکر کمک به خدمتکارها بود . آن ها در مسیر سفر به جایی دور بودند و حالا وقت خوردن نهار زیر چند درخت ایستاده بودند .
دو سه تا از خدمتگذارها از امام رضا علیه السلام خواستند که بنشیند وخودش را به زحمت نیندازد ، اما قبول نکرد و گفت : من هم می خواهم کمکتان کنم . "
ظرف های غذا چیده شد . همه مسافرها مشغول خوردن غذا شدند ، اما مرد پولدار دوباره زل زد به امام و بیشتر حرص خورد . حالا اخم هایش حسابی توی همرفته بود .
مرد پولدار با ناراحتی غذا خورد . بعد از غذا خواست پیش امام برود که دید امام از جا برخاست و در جمع کردن سفره به خدمتکارها کمک کرد . مرد پولدار که حسابی ناراحت شده بود جلو رفت و آهسته به امام علیه السلام گفت : " ای پسر رسول خدا !"
امام با مهربانی نگاهش کرد و او ادامه داد : " بهتر نبود این خدمتکارها را سر سفره دیگریمی نشاندید و با آن ها غذا نمی خوردید ؟ آخر این ها خدمتکارهای شما هستند ! "👇👇👇
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی
#داستان
👆👆👆👆
امام رضا علیه السلام از شنیدن این حرف ها غمگین شد و گفت : ساکت باش مرد ! خدای همه ما یکی است . پدر و مادر همه ی ما یکی است . پاداش انسان ها هم به اعمال آن هابستگی دارد .
مرد پولدار از خجالت سرش را پایین انداخت و گفت : من اشتباه کردم . شما درست می گویید !
#نورالهدی
#کانون_محله_ای_شمس_الشموس
#کانون_بانوان_و_خانواده_رضوی
#کودکان_رضوی