#حکمت_۵
وَ قَالَ عليهالسلام اَلْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ،وَ اَلْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ،وَ اَلْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: دانش، میراثی گرانبها، و آداب، زیورهای همیشه تازه، و اندیشه، آیینه ای شفاف است.
شرح:
امام در اين بخش از كلمات قصار اشاره به سه نكتۀ مهم مىكند نخست مىفرمايد: «علم و دانش ميراث گرانبهايى است»؛ (الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ) . اشاره به اينكه گرانبهاترين ميراثى كه انسان از خود به يادگار مىگذارد علم و دانش است و به ارث گذاشتن مواهب مادى افتخارى است. اين سخن شبيه روايتى است كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه مىفرمايد: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَلَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ؛ دانشمندان وارثان انبيا هستند چرا كه انبيا دينار و درهمى از خود به يادگار نگذاشتند، بلكه علم و دانش به ارث گذاشتند پس هر كس از آن بهرهاى بگيرد بهرۀ فراوانى برده است». نيز شبيه آن چيزى است كه در حكمت 147 خواهد آمد. بعضى از شارحان ارث را در اينجا طور ديگرى تفسير كردهاند و گفتهاند: ارث درآمدى است كه بى زحمت حاصل مىآيد دانشى را نيز كه انسان از استاد فرا مىگيرد شبيه ارث است؛ ولى تفسير اول مناسبتر به نظر مىرسد.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۶
ارزش راز داری و خوشرویی
وَ قَالَ عليهالسلام صَدْرُ اَلْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّه ،وَ اَلْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ اَلْمَوَدَّةِ
وَ اَلاِحْتِمَالُ قَبْرُ اَلْعُيُوبِ وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي اَلْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا اَلْمَعْنَى أَيْضاً،اَلْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ اَلْعُيُوبِ، وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ اَلسَّاخِطُ عَلَيْهِ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشروئی وسیله دوست یابی، و شکیبایی گورستان پوشاننده عیب هاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب هاست، و دشمنان انسان از خود راضی فراوانند.
شرح:
امام عليه السلام در اين عبارات نورانى و آنچه در ذيل آن آمده بر چهار مطلب تأكيد مىكند: نخست مىفرمايد: «سينۀ عاقل گنجينۀ اسرار اوست»؛ (صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ) . يعنى همانگونه كه صاحبان ثروت اشياء قيمتى را در صندوقهاى محكم نگاهدارى مىكنند، انسان عاقل نيز بايد اسرارش را در دل خود پنهان دارد، چرا كه اسرار او اگر به دست دوست بيفتد گاه سبب ناراحتى اوست و اگر به دست دشمن بيفتد ممكن است سبب آبروريزى او شود. به علاوه بعضى از اسرار ممكن است با سرنوشت ملتى ارتباط داشته باشد كه اگر بىموقع فاش شود سبب خسارت عظيمى براى جامعه گردد. به همين دليل در حالات پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است: هنگامى كه تصميم بر غزوه و پيكارى با دشمن مىگرفت كاملاً آن را پنهان مىداشت. به عنوان نمونه مسئلۀ فتح مكه بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله حد اكثر پنهانكارى را در آن به خرج داد كه اگر اين كار را نمىكرد و خبر به اهل مكه مىرسيد آنها بسيج مىشدند و خونهاى زيادى در حرم امن خدا ريخته مىشد؛ ولى پردهپوشى پيغمبر صلى الله عليه و آله بر اين سرّ سبب شد كه مكه بدون هيچگونه مقاومت و خونريزى تسخير شود و فصل تازهاى در پيشرفت اسلام و بازگشت مخالفان به سوى حق گشوده گردد. مرحوم مغنيه در شرح نهج البلاغۀ خود به اينجا كه مىرسد نكوهش شديدى از وضع دنياى امروز مىكند كه انواع اسباب و وسايل براى تجسس و كشف اسرار افراد اختراع شده و به طرز وحشتناكى اسرار همگان فاش مىگردد. زمانى مرحوم مغنيه چنين سخنى را گفت كه هنوز مسائل امروزى اختراع نشده بود. شرايط امروز چنان است كه از طريق شنودها، ماهوارهها، دوربينها و وسايلى كه مخفيانه در همه جا ممكن است به كار گذاشته شود تقريبا همۀ اسرار مردم را مىتوان فاش كرد و اين ناامنى عجيبى است براى دنياى امروز و برخلاف آنچه شعار داده مىشود آزادى انسانها را سخت تهديد مىكند.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۷
ایثار اقتصادی و آخرت گرایی
وَ قَالَ عليهالسلام وَ اَلصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ،وَ أَعْمَالُ اَلْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجَالِهِمْ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: صدقه دادن دارویی ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا پیش روی آنان جلوه گر است.
شرح:
سپس در دومين نكته مىفرمايد: «اعمال بندگان در اين جهانِ زودگذر در برابر چشمان آنها در آن جهان (پايدار) است»؛ (وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ، نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجَالِهِمْ) . همانگونه كه بعضى از شارحان نهجالبلاغه تصريح كردهاند، اين كلام امام اشارۀ روشنى به تجسم اعمال در قيامت دارد. منظور از تجسم اعمال اين است كه اعمال نيك و بد هر يك در روز قيامت به صورت مناسب حسى درمىآيد. مثلا نماز در قيافۀ يك انسان زيبا و صالح و ظلم و ستم به صورت دودى سياه و خفقانآور مجسم مىشود و انسانها در كنار اعمال مجسم خود خواهند بود و بخشى از پاداش و كيفر آنها از اين طريق صورت مىگيرد. در قرآن مجيد نيز آيات فراوانى وجود دارد كه ظاهر آن تجسم اعمال است مانند آنچه در آخر سورۀ «زلزال» آمده است: ««فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ هر كس به اندازۀ سنگينى ذرهاى كار نيك كند آن را مىبيند و هركس به قدر ذرهاى كار بد كند نيز آن را خواهد ديد». براى احاطۀ بيشتر در مورد آيات فراوانى كه در قرآن در مورد تجسم اعمال و تفسير آنها وارد شده به كتاب «پيام قرآن» جلد ششم، بحث تجسم اعمال مراجعه فرماييد. نكتۀ قابل توجه اينكه تعبير به (آجالهم) كه در نسخۀ صبحى صالح آمده ظاهرا تعبير نادرستى است و صحيح آن (آجلهم) است و تقريبا تمام نسخ نهجالبلاغه به همين صورت (آجلهم) نوشته شده و قرينۀ مقابله با (عاجلهم) دليل روشنى بر اين معناست، زيرا (عاجل) به معناى شىء موجود (دنيا) است و (آجل) به معناى شىء مدتدار (در اينجا مراد آخرت) است و (آجال) كه جمع اجل به معناى سررسيد عمر است در اينجا مفهومى ندارد. *** [گفتار حكيمانه] 8 و قال عليه السلام اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ، وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ، وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ، وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۸
شگفتی های تن آدمی
وَ قَالَ عليهالسلام اِعْجَبُوا لِهَذَا اَلْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: از ویژگی های انسان در شگفت مانید، با پاره ای پی می نگرد، و با گوشت سخن می گوید، و با استخوان می شنود، و از شکافی نفس می کشد!!!.
شرح:
امام عليه السلام در اين بخش از سخنان حكمتآميز خود اشارات لطيفى به عظمت آفرينش انسان و تدبير عظيم خالق بشر مىكند و مخصوصاً بر اين معنا تكيه دارد كه يكى از ويژگىهاى خلقت خداوند قادر توانا اين بوده كه با وسايل كوچكى مسائل مهمى را ايجاد كرده و مىكند. در اينجا به چهار قسمت از اين شگفتىهاى آفرينش اشاره مىكند، نخست مىفرمايد: «از اين انسان تعجب كنيد كه با يك قطعه پيه مىبيند»؛ (اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ) . مىدانيم بافتهاى بدن انسان عمدتا از گوشت تشكيل شده؛ گوشتى كه استخوانها آن را برپا مىدارد؛ ولى چشم در واقع يك قطعه پيه شفاف است كه ساختمان بسيار عجيب و دقيقى دارد؛ از هفت طبقه كه روى هم قرار گرفتهاند و سه مادۀ سيال و شفّاف كه در ميان آنها قرار دارند تشكيل شده و يك دنيا نظم و حساب بر آن حاكم است. دقيقترين وسايل فيلمبردارى هرگز قدرت چشم را ندارد، زيرا بدون اينكه نياز به اين داشته باشد كه فيلمى در آن بنهند گاه هفتاد يا هشتاد سال كار فيلمبردارى خود را انجام مىدهد و تمام فيلمهاى او سه بعدى است و در آن واحد مىتواند خود را بر دور و نزديك منطبق كند و در جهات چهارگانه با سرعت حركت مىكند بىآنكه نياز به تنظيم كردن داشته باشد. از عجايب چشم اينكه به طور خودكار خود را براى عكسبردارى از صحنههاى مختلف آماده مىكند؛ در جايى كه نور زياد باشد مردمك چشم به سرعت تنگ مىشود تا نور كمترى وارد شود نه چشم آسيب ببيند و نه عكسبردارى خراب شود و در جايى كه كم باشد مردمك چشم بسيار فراخ مىشود تا نور بيشترى را وارد چشم كند. به هنگام عكسبردارى از صحنههاى دور و نزديك عدسى چشم به وسيلۀ عضلات بسيار ظريفى كه در اطراف آن قرار دارد گاه كشيده مىشود تا صحنههاى دور را كاملاً تصويربردارى كند و گاه رها مىشود تا عدسى قطور گشته براى صحنههاى نزديك آماده باشد.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۹
شناخت ره آورد اقبال و ادبار دنیا
وَ قَالَ عليهالسلام إِذَا أَقْبَلَتِ اَلدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: چون دنیا به کسی رو آورد نیکی های دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روی برگرداند خوبی هلی او را نیز برباید.
شرح:
امام در اين كلام عبرتآموز به دگرگونى حال مردم در برابر كسانى كه دنيا به آنها روى مىكند يا پشت مىنمايد اشاره كرده مىفرمايد: «هنگامى كه دنيا به كسى روى آورد نيكىهاى ديگران را به او عاريت مىدهد و هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند نيكىهاى خودش را نيز از او سلب مىنمايد»؛ (إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ) . اين يك واقعيت است كه شواهد فراوان تاريخى دارد؛ هنگامى كه انسانهايى چه در امر حكومت و سياست و چه در امور اجتماعى و اقتصادى و چه در علوم و دانشها مشهور و معروف مىشدند بسيارى از كارهاى خوبى را كه ديگران انجام داده بودند به آنها نسبت مىدادند. ابن ابىالحديد در شرح نهج البلاغۀ خود مىگويد: بسيارى از اشعار خوب را ديدهايم كه چون گويندهاش ناشناخته بود از او نفى مىكردند و به افراد مشهور در شعر نسبت مىدادند، بلكه كتابهايى در فنون و علوم از اشخاص غير مشهور وجود داشته كه آن را به صاحبان نبوغ و شهرت نسبت دادهاند. نيز اشاره به داستان «جعفر برمكى» مىكند كه در آن زمان كه مورد قبول «هارون الرشيد» بود و اسم و شهرتش در همه جا پيچيد، هارون او را در كياست، سخاوت، فصاحت و مانند آن از برترينهاى روزگار مىشمرد؛ در فصاحت برتر از «قُسّ بن ساعده»، در سياست بالاتر از «عمر بن خطاب» و در زيبايى زيباتر از «مصعب بن زبير» و در عفت پاكدامنتر از يوسف و... (در حالى كه واقعاً چنين نبود.) ولى هنگامى كه نظر هارون دربارۀ او تغيير كرد صفاتى را هم كه داشت مورد انكار قرار داد. چرا چنين است؟ دليل آن چند چيز است: نخست اينكه متملقان و مداحان براى نزديك شدن به اين افراد دروغهاى زيادى به هم مىبافند و به آنها نسبت مىدهند و زبان به زبان نقل مىشود، كمكم اشخاص باور مىكنند كه واقعيتى در كار است و به عكس، كسانى كه نسبت به افرادى حسادت دارند و به هنگام قدرت آنها نمىتوانند چيزى دربارۀ آنها بگويند وقتى قدرتشان از دست رفت هر نسبت ناروايى را به آنان مىدهند و تمام فضايلشان را نيز زير سؤال مىبرند
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۱۰
روش زندگی با مردم
وَ قَالَ عليهالسلام خَالِطُوا اَلنَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: با مردم آن گونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید با اشتیاق به سوی شما آیند.
شرح:
مىدانيم اسلام دينى اجتماعى است و آيات قرآن و روايات اسلامى بهطور گسترده از معاشرت خوب با مردم سخن گفته است و روايات متواترى در اين باره در منابع حديث وارد شده. كلام امام عليه السلام در اينجا نيز ناظر به همين معناست مىفرمايد: «آنگونه با مردم معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر مرگ شما اشك ريزند و اگر زنده مانيد به شما عشق ورزند»؛ (خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ) . اشاره به اينكه پيوند محبت و دوستى را از طريق برخورد خوب و نيكى و خدمت كردن به مردم آنچنان محكم كنيد كه شما را به منزلۀ نزديكترين عزيزان خود بدانند؛ هرگاه از دست برويد جاى شما در ميان آنها خالى باشد؛ ولى در دل همواره از شما ياد كنند و بر عواطف و محبتهايى كه نسبت به آنها داشتيد اشك بريزند و در حال حيات پروانهوار گرد شما بگردند و از معاشرت با شما لذت ببرند. در واقع امام عليه السلام در اينجا مسئلۀ محبت و نيكى كردن به مردم را با دلالت التزامى و ذكر لوازم بيان فرموده است، زيرا اشك ريختن بعد از مرگ و عشق ورزيدن در حال حيات از لوازم قطعى محبت با مردم است. در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله حسن معاشرت با مردم، نشانۀ اسلام شمرده شده مىفرمايد: «أَحْسِنْ مُصَاحَبَةَ مَنْ صَاحَبَكَ تَكُنْ مُسْلِماً؛ با كسى كه همنشين توست خوشرفتارى كن تا مسلمان باشى». در حديث ديگرى از امام امير مؤمنان عليه السلام مىخوانيم: «صٰاحِبِ الْإخْوٰانَ بِالْإحْسٰانِ وَ تَغَمَّدْ ذُنُوبَهُمْ بِالْغُفْرٰانِ؛ با برادران نيكى كن و گناهانشان را ببخش». امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحْسِنْ صُحْبَةَ مَنْ صَحِبَهُ وَ مُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَه؛ آنكس كه با دوستانش خوشرفتارى نكند و با رفيقش رفاقت نداشته باشد از ما نيست». اين دستورات كه نمونههاى فراوان ديگرى نيز در روايات دارد بر خلاف چيزى است كه در دنياى مادى امروز معمول است؛ نه در زندگى با دوستان خود عشق مىورزند و نه بعد از مرگشان بر آنها اشك مىريزند، زيرا در دنياى مادى عواطف را درك نمىكنند و همواره دنبال منافع مادى خويشند.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۱۱
روش برخورد با دشمن
وَ قَالَ عليهالسلام إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ اَلْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ
ترجمه:
و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست یافتی، بخشیدن او را، شکرانه پیروزی قرار ده.
شرح:
مىدانيم هر نعمتى شكرى دارد كه اگر انجام گيرد موجب بقاى نعمت و افزايش آن است و اگر انجام نگيرد نعمت به مخاطره خواهد افتاد؛ ممكن است كم يا نابود شود. نيز روشن است كه شكر تنها شكر زبانى نيست، بلكه بايد با عمل مناسبى نعمت را شكر گفت؛ آنكس كه خدا اموال و ثروت فراوانى به او داده شكرش آن است كه ديگران را نيز در آن سهيم سازد و آنكس كه خدا مقامى به او بخشيده شكرش آن است كه به وسيلۀ آن مشكلات نيازمندان را حل كند. در مورد پيروزى بر دشمن، بهترين شكر آن عفو و گذشت است همانگونه كه امام در اينجا مىفرمايد: «هنگامى كه بر دشمنت پيروز شدى عفو را شكرانۀ اين پيروزى قرار ده»؛ (إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ) . آرى عفو و گذشت سيرۀ كريمان است و انتقام روش لئيمان. در تاريخ زندگى پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و امامان اهلبيت عليهم السلام جلوههاى فراوانى از اين مطلب ديده مىشود. در جريان فتح مكه هنگامى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بر دشمنانى كه يك عمر خون به دل او كرده بودند و يارانش را كشته و مثله كرده بودند پيروز شد جملۀ تاريخى «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ» را فرمود و همۀ جنايتكاران را مورد عفو قرار داد و شعار «اَلْيَوْمُ يَوْمُ الْمَرْحَمَةِ؛ امروز روز بخشش است» در مكه طنينانداز شد. توصيههاى امام اميرالمؤمنين عليه السلام دربارۀ قاتلش «عبد الرحمان بن ملجم مرادى» نشانى از گذشت كريمانۀ آن حضرت است و همچنين در جريان جنگ صفين بعد از آن كه يارانش بر شريعۀ فرات مسلط شدند اجازه نداد به عنوان انتقام آب را به روى آنها ببندند، بلكه آب را براى همه آزاد ساخت. همچنين در مورد فرزندان آن حضرت و امامان معصوم. اضافه بر اين، تبديل انتقام به عفو اثر مهم اجتماعى دارد و آن اين است كه انتقام به صورت تصاعدى پيش مىرود و دائما قتل و كشتار و ناامنى مىآفريند و هرگز اجازه نمىدهد صلح و صفا و آرامشى در جامعه پديد آيد در حالى كه عفو و گذشت به خشونتها پايان مىدهد و سبب آرامش جامعه است.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۱۲
آیین دوست یابی
وَ قَالَ عليهالسلام أَعْجَزُ اَلنَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اِكْتِسَابِ اَلْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ
ترجمه:
و درود خدا بر او، فرمود: ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است، و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
شرح:
شك نيست كه يكى از مهمترين سرمايۀ انسان در زندگى دوستان صميمى است؛ اين سرمايه نه تنها براى يارى كردن انسان در برابر مشكلات، بلكه براى انس گرفتن و از تجربهها و نظرات آنها بهرهگيرى كردن ضرورى است و جالب اينكه به دست آوردن دوستان خوب كار آسانى است؛ نه همچون به دست آوردن مال است كه احتياج به تلاش و كوشش فراون و گاه نياز به سرمايهگذارىهاى كلان دارد و نه همچون مقام است كه به دست آوردنش نياز به روابط اجتماعى قوى دارد، بلكه با سرمايهاى كه در اختيار هر كس هست به دست مىآيد و آن سرمايه گشادهرويى، ادب و حسن معاشرت است. بر همين اساس امام عليه السلام مىفرمايد: «عاجزترين مردم كسى است كه از به دست آوردن دوست عاجز باشد»؛ (أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ) . حديث معروفى است از امير مؤمنان على عليه السلام كه خطاب به مردم فرمود: «إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ اللِّقَاءِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلَاقِكُمْ؛ (اى مردم) شما نمىتوانيد مردم را با اموال خود راضى نگه داريد، از اين رو ايشان را با خوشرويى و رفتار خوب راضى نگه داريد، زيرا من از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مىفرمود: شما نمىتوانيد خشنودى مردم را با اموال (محدودتان) به دست آوريد بنابراين با اخلاق نيكتان خشنودى آنها را به دست آوريد». آنگاه امام مىافزايد: «و از او عاجزتر كسى است كه دوستانى را كه به دست آورده از دست بدهد»؛ (وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ) . زيرا ممكن است به دست آوردن چيزى مقدارى زحمت داشته باشد؛ ولى نگهداشتن آن آسانتر است، بنابراين كسى كه دوستان خود را با بىمهرى يا بىاعتنايى از دست دهد عاجزتر از كسى است كه نتوانسته دوستى به دست آورد.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۱۳
روش استفاده از نعمت ها
وَ قَالَ عليهالسلام إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ اَلنِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ اَلشُّكْرِ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی نعمت ها را از خود دور نسازید.
شرح
امام عليه السلام در اين سخن حكمتآميز به نكتۀ ديگرى دربارۀ آثار شكر نعمت و آثار كفران بيان مىكند و مىفرمايد: «هنگامى كه مقدمات نعمتها به شما روى مىآورد دنبالۀ آن را به واسطۀ كمى شكرگزارى از خود دور نسازيد»؛ (إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِ) . نعمتها غالباً بهصورت تدريجى بر انسان وارد مىشود و وظيفۀ انسان هوشيار اين است كه به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شكرگزارى ندارد. هر گاه با آغاز روى آوردن نعمت به شكر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد يافت و تا پايان آن نصيب انسان مىشود و به تعبير ديگر به گفتۀ بعضى از شارحان نهجالبلاغه، نعمتها مانند گروههاى پرندگان است كه وقتى تعدادى از آنها بر شاخۀ درختى نشستند بقيه تدريجا به دنبال آنها مىآيند و شاخهها را پر مىكنند؛ ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حركت ناموزونى بشنوند يا ببينند فرار مىكنند و بقيه هم به دنبال آنها مىروند و صحنه از وجودشان خالى مىشود. همچنين بسيارى از نعمتها به صورت تدريجى زوال مىپذيرند؛ هر گاه انسان در آغاز زوالش هوشيار باشد و به شكر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدريجى آن مىشود. اين سخن در اصل برگرفته از قرآن مجيد است كه مىفرمايد: ««وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذٰابِي لَشَدِيدٌ»؛ به خاطر بياوريد زمانى كه پروردگارتان اعلام داشت اگر شكرگزارى كنيد (نعمتخويش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى مجازاتم شديد است». قرآن مجيد سرگذشت بسيار عبرتآموزى از قوم سبأ نقل مىكند كه خداوند نعمت بسيار وافرى به آنها داد و فرمود: ««كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَ اُشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ»؛ ازروزى پروردگارتان بخوريد و شكر او را به جا آوريد؛ شهرى پاك و پاكيزه در اختيار شماست و پروردگارى آمرزنده». ولى آنها به كفران پرداختند و سد عظيمى كه سبب آبادى كشور آنها شده بود بر اثر سيلاب و عوامل ديگر در هم شكست و تمام آبادى و باغها و مزارع ويران شد بهگونهاى كه نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۱۴
روش برخورد با خویشاوندان
وَ قَالَ عليهالسلام مَنْ ضَيَّعَهُ اَلْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ اَلْأَبْعَدُ
ترجمه:
و درود خدا بر او فرمود: کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا می گردد.
شرح:
امام عليه السلام در اين جمله به كسانى كه بستگان نزديكش نسبت به او بىمهرى مىكنند و رهايش مىسازند دلدارى و اميدوارى مىدهد كه نبايد از اين جريان مايوس گردند؛ خداوند راه ديگرى به روى او مىگشايد و مىفرمايد: «كسى كه نزديكانش او را رها سازند آنها كه دورند براى (حمايت از او و يارىاش) آماده مىشوند»؛ (مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ) . در واقع اين حكمت و رحمت الهى است كه انسانها به وسيلۀ بستگان و دوستان نزديك حمايت شوند؛ ولى اگر آنها به وظيفۀ خود عمل نكردند و به صلۀ رحم و مسئوليتهاى دوستى پشتپا زدند اين مسئوليت را بر عهدۀ ديگران مىگذارد تا بندهاش در ميان توفان حوادث تنها نماند. مثلا پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله طائفۀ قريش كه نزديكترين نزديكان او بودند نه تنها حمايتش نكردند بلكه به دشمنى او برخاستند؛ اما خداوند دورافتادهترين قبائل را از قبيلۀ قريش يعنى اوس و خزرج را به حمايت او برانگيخت كه از جان و دل او را حمايت كردند و آئين او را پيش بردند و جالب اينكه اوس و خزرج با هم عداوت و دشمنى ديرينهاى داشتند ولى در حمايت از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله متحد و متفق بودند و امثال اين موضوع در طول تاريخ بسيار ديده شده است. در حديث پرمعنايى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه براى دلدارى و تسلى خاطر مىفرمايد: «كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو؛ نسبت به آنچه اميدى به آن ندارى از آنچه اميد به آن دارى اميدوارتر باش» و جالب اينكه در ذيل اين حديث اشاره به داستان موسى عليه السلام شده و مىفرمايد: «موسى براى به دست آوردن شعلۀ آتشى به دنبال نورى كه از درخت برمىخواست روان شد ولى در آنجا پيام نبوت را دريافت داشت». احتمال ديگرى كه در تفسير اين كلمۀ حكمتآميز وجود دارد اين است كه امام مىخواهد بفرمايد: در صورتى كه نزديكان و بستگان از نيروهاى يكديگر استفاده نكنند و نسبت به هم بىاعتنا باشند اى بسا دورافتادگان آنها را مىربايند و از وجود آنان بهره مىگيرند.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۱۵
روش برخورد با فریب خورده گان
وَ قَالَ عليهالسلام مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ
ترجمه:
و درود خدا بر او، فرمود: هر فریب خورده ای را نمی شود سرزنش کرد.
شرح:
امام عليه السلام در اين كلام نورانىاش مىفرمايد: «هر شخص گرفتارى را نمىتوان سرزنش كرد (چه بسا بىتقصير باشد)»؛ (مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ) . سرچشمۀ گرفتارىها و مشكلات و مصائبى كه دامنگير انسان مىشود كاملاً مختلف است؛ گاه نتيجۀ مستقيم اعمال انسان است كه بر اثر ندانمكارىها، سستىها، تنبلىها و استفاده نكردن به موقع از فرصتها دامان او را گرفته است. به يقين چنين شخصى درخور سرزنش است؛ ولى گاه مىشود كه اين مشكلات كفارۀ گناهان انسان است و خداوند مىخواهد او را به اين وسيله در دنيا پاك كند. چنين كسى گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولى چون مشمول لطف الهى شده سزاوار ملامت نيست و گاه سرچشمۀ آن آزمايشهاى الهى است كه خدا مىخواهد با آن مشكل و گرفتارى بندۀ خود را پرورش دهد كه همچون فولاد آبديده در كورۀ حوادث مقاوم سازد و يا همچون طلاى ناخالصى را كه به كوره مىبرند تا خالص گردد او را خالص سازد در اينجا نيز جاى سرزنش نيست، بنابراين همۀ گرفتاران و بلا ديدگان را نمىتوان سرزنش كرد و حتى در آنجايى كه انسان خود سرچشمۀ آن گرفتارى باشد باز گاهى جاهل قاصر است و گاه مقصر؛ تنها اگر مقصر باشد در خور سرزنش است. اين سخن تفسير ديگرى نيز دارد و آن اينكه «مفتون» از مادۀ «فتن» و «فتنه» در اصل به معناى آزمايش كردن است؛ مثلا هنگامى كه مىخواهند طلا را آزمايش كنند آن را به كوره مىبرند تا وضع آن روشن شود و به همين جهت هر نوع فشار و گرفتارى و مشكلات و گمراهى به عنوان فتنه از آن ياد مىشود و مفتون در عبارت بالا به معناى فريبخورده باشد؛ همانگونه كه دربارۀ شخص گرفتار اشاره شد اين حالت گاهى بر اثر تقصير و گاه بر اثر قصور و گاه بدون اختيار دامان انسان را مىگيرد به همين منظور امام مىفرمايد: تمام كسانى كه مفتون هستند سزاوار سرزنش نيستند.
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج
#حکمت_۱۶
شناخت جایگاه جبر و اختیار
وَ قَالَ عليهالسلام تَذِلُّ اَلْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ اَلْحَتْفُ فِي اَلتَّدْبِيرِ
ترجمه:
درود خدا بر او فرمود: کارها چنان در سیطره مرگ است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد.
شرح:
امام عليه السلام در اينجا به نكتۀ مهمى اشاره مىفرمايد و آن اينكه چنان نيست كه هميشه انسانهاى مدير و مدبر پيروز گردند؛ گاه تقديرات همۀ تدبيرات آنها را برهم مىزند. مىفرمايد: «حوادث و امور، تسليم تقديرهاست تا آنجا كه گاه مرگ انسان در تدبير (و هوشيارى او) است»؛ (تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ) . هدف از بيان اين نكته آن است كه گرچه انسان بايد در همۀ امور هوشيارانه و مدبرانه عمل كند؛ اما چنين نيست كه از لطف خدا بىنياز باشد. خداوند براى بيدار ساختن انسان و شكستن غرور و غفلت او گهگاه امورى مقدر مىكند كه بر خلاف تمام تدبيرها و پيشبينىها و مقدمهچينىهاى انسان است تا به او بفهماند در پشت اين دستگاه، دست نيرومندى است كه هيچكس بىنياز از لطف و محبت او نيست. در طول تاريخ گذشته و در زندگى خود بسيارى از اين صحنهها را ديدهايم كه گاه افراد بسيار هوشيار و قوى و صاحب تدبير ضربههايى از تدبير و هوشيارى خود خوردهاند و دست تقدير مسيرى جز آنچه آنها مىخواستند برايشان فراهم ساخته است. تنها مطلبى كه در اينجا تذكر آن لازم است اين است كه هرگز مفهوم اين سخن آن نيست كه انسان دست از تدبير و دقت و بررسى لازم در كارها بردارد و همه چيز را به گمان خود به دست تقدير بسپارد، بلكه شعار ««وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسٰانِ إِلاّٰ مٰا سَعىٰ»؛ بهرۀ انسان تنها با سعى و تلاش او ارتباط دارد» را نبايد هرگز فراموش كند و به تعبير ديگر انسان نبايد از اراده و تقديرات الهى و اينكه همه چيز به دست اوست غافل شود و نيز نبايد دست از تلاش و كوشش بردارد. *** [گفتار حكيمانه] 17 وَ سُئِلَ عليه السلام عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ صلى الله عليه و آله: «غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ» فقال عليهالسلام إِنَّمَا قَالَ صلى الله عليه و آله ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتَارَ
#نهج_البلاغه
#سدرة_المنتهی
#کانون_نورالثقلین
#معاونت_فرهنگی_حوزه_فاطمیه_کرج