eitaa logo
مرکز علمی فرهنگی مهدیه
551 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1هزار ویدیو
35 فایل
ارتباط با مدیر: @nsmahdie @NoorSerajMahdie کانال مهد و پیش دبستانی: https://eitaa.com/joinchat/2320695828Cf63f046fdb
مشاهده در ایتا
دانلود
مناظره جالب و خواندنی متوکل ناصبی پلید با شیعه‌ای حاضرجواب در کتاب فصول الحق ذکر شده است: روزی متوکل ملعون بار عام داده نظرش بر شخصی افتاد که وضع مردم آن زمان نداشت، از او پرسید از چه قبیله‌ای و چه نام داری؟ گفت: از بنی مخنثم و نام من منصور است. پس متوکل پرسید که بعد از رسول خدا خلیفه که بود؟ گفت: اسد الله الغالب و مظهر العجایب مولانا علی ابن ابی طالب علیهما السلام. پس متوكل به غلامان امر کرد تا او را بزنند، و در حین زدن غلامی به او گفت: بگو ابو بکر. پس آن مرد گفت: یا امیر ابو بکر. پس متوكل گفت: خلیفه دیگر کیست؟ گفت: الطاعن بالرمحين و الضارب بالسيفين و مصلى القبلتين ابی الحسنین امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب علیهما السلام. باز متوكل امر به زدن او کرد، غلامی به او گفت: بگو عمر. آن مرد گفت: یا امیر عمر. متوکل گفت بگو دیگر کیست؟ گفت: ابن عم رسول صلی الله علیه و آله و زوج بتول علیها السلام الذي انزل الله فيه انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذين يقيمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون مولنا و مولى الثقلین علی بن ابی طالب علیهما السلام. باز به همان طریق متوكل امر به زدن او نمود. یکی گفت: بگو عثمان. گفت: یا امیر عثمان. پس متوكل گفت دیگر کیست؟ گفت: یا امیر . متوكل گفت: یا اخ المخنث این بار که نوبت على بود، نام او را چرا ترک کردی؟ گفت: یا امیر هر بار که نام على را بردم امر به زدن من کردی این بار از تو ترسیدم، و کسی که مانند ایشان ظالم باشد حجاج را دانستم، نام او را بردم. پس متوكل گفت: افضل بود یا فاطمه؟ آن مرد گفت: عایشه. متوکل گفت: چرا؟ گفت: زیرا که خدای تعالی فرموده: و فضل الله المجاهدين على القاعدين أجراً عظیما (آیه ۹۵ سوره نساء) و عایشه در بصره [علیه امیر المومنین علیه السلام] چنان که می‌دانی جنگ بسیار کرد و عایشه مجتهده بود غازیه (جنگجو) هم شد! (کنایه به فتنه توسط عایشه) در حالی که فاطمه علیها السلام از خانه بیرون نرفت. متوكل گفت: از بنی مخنث کسی شیعه نبوده است، چگونه تو شیعه‌ای در آن قوم؟ آن مرد گفت اگر امانم دهی بگویم. متوکل گفت: تو را امان است. گفت: بدان سبب که من حلال زاده‌ام و مادر و جدات و آبا و اجداد من زنا نکرده‌اند و از زنا حاصل نشده‌اند. پس متوکل از روی غضب گفت او را از بغداد اخراج نمودند. انساب النواصب، تالیف علی بن داود خادم استرآبادی رضوان الله علیه، صفحه ۸۵-۸۶
🔻 خبر دادن امام حسن مجتبی علیه‌السلام به معاویه از عدد دانه‌های خرمای یک نخل ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ▪️داود بن کثیر رقی گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمودند: - چون حسن بن علی علیه‌السلام با صلح کرد، در «نُخَیلَه» با هم نشستند معاویه گفت: ای ابو محمد، به من خبر رسیده است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مقدار خرماهای نخل را تخمین می‌زد، آیا از آن، علمی نزد تو هست؟ شیعیانت می‌پندارند علم چیزی در زمین و آسمان، از شما برکنار نمی‌ماند! ➖امام حسن علیه‌السلام فرمود: رسول خدا با کیل تخمین می‌زد و من با عدد این کار را می‌کنم. معاویه پرسید: در این درخت نخل چند دانه خرما است؟ امام حسن علیه‌السلام فرمود: چهار هزار و چهار ( ۴۰۰۴ ) عدد خرما. سید بن طاووس میگوید: دریافتم که از این حدیث مختصر مذکور، کلماتی افتاده است، آنها را در روایت ابن‌عياش جوهری یافتم آن کلمات، بدین گونه‌اند: معاویه دستور داد خرماها را ببرند و بشمارند، چهار هزار و سه  ( ۴۰۰۳ ) خرما درآمد.! ➖امام حسن علیه‌السلام فرمود: والله ، دروغ نمی‌گویم و دروغ خبر داده نشدم. پس از وارسی، دریافتند که یک دانه خرما در دست عبدالله بن عامر بن کریز ( کسی که در جنگ همراه بود ) است. آن گاه امام فرمود: والله، بدان ای معاویه اگر کفر نمی‌ورزیدی، به آنچه می‌کنی خبرت می‌دادم؛ چرا که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در زمانی به سر می‌برد که تکذیب نمی‌شد و تو تکذیب می‌کنی و می‌گویی: با وجود خُردسالی‌اش چگونه از جدش حدیث شنید؟! 🔸ای معاویه والله ، ادعا می‌کنی که زیاد [بن ابیه] فرزند ابوسفیان است، و حُجر را می‌کشی، و سرهایی از شهری به شهری سوی تو حمل می‌شود.! [ دیری نپایید که ] معاویه ادعا کرد زیاد فرزند پدر اوست، و حُجر را به قتل رساند، و سر عَمْروبن حَمِقٍ خُزاعی پیش وی آورده شد. 📔 فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم، ص۲۲۵و۲۲۶ - بحارالأنوار، ج۴۳، ص۳۲۹ - ۳۳۰، ح۹؛ جلاءالعیوان شبر، ج۳، ص۳۳۴؛ تجلیات ولایت، ص۳۳۵ ✍🏻 پی‌نوشت: نخیله جایی نزدیک کوفه و در شمال آن بود؛ که پادگان نظامی حضرت امیر علیه السلام در آنجا بر پا شده بود. ✍🏻 پی‌نوشت۲ : در تحقیق این گونه پیشگویی‌ها و اخبار از آینده که حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام از آنها پرده برداشته است، علماء بزرگ اهل‌سنت در تاریخ آورده‌اند که: زیاد بن ابیه از طرف معاویه فرماندار کوفه شد و چون شناخت کامل به اصحاب امیرمؤمنان داشت، یکایک آن‌ها را دستگیر کرده و دستور داد آنها را گردن زدند. از جمله دستگیر شدگان «حجر بن عدی » بود که او را به شام فرستاد. حجر در کنار معاویه قبرهای آماده را یک‌طرف و کفن‌های مهیا را در طرف دیگر دید، خود را آماده مرگ نمود و اجازه خواست دو رکعت نماز بخواند. پس از آن سر او را از بدنش جدا کردند‌ و همین معاویه، زیاد بن ابیه را در بالای منبر نشانید و به طور علنی اعلان کرد که وی برادر معاویه از نطفه ابوسفیان است که به‌طور نامشروع متولد گردیده است و آن‌گاه، شرح ماجرای خلاف عفت پدرش را نیز تشریح کرد! منابع مخالفین : کامل ابن اثیر، ج۳، ص۴۸۳ - ۴۸۸؛ شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج۱۶، ص۱۸۰ - ۱۸۷