eitaa logo
نور شریعت
1هزار دنبال‌کننده
336 عکس
42 ویدیو
176 فایل
محل نشر آثار و دروس استاد محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب 🔻 استاد درس خارج حوزه علمیه قم (PhD in Clinical Psychology)🔻 🔻مؤلف کتب و مقالات عدیدۀ علمی در علوم گوناگون (استدلالی و اجتهادی) 📌 ادمین 👇 @Norshariat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻واکاوی تفاوت‌های نهی مولوی و نهی ارشادی: نقدی بر رویکرد شرط مقدر در مباحث اصول فقه، تمایز بین نهی مولوی و نهی ارشادی از جمله مباحث ظریف و پردامنه است که همواره مورد توجه فقهاء و اصولیون قرار داشته است. در این میان، مسئله اصلی این است که آیا می‌توان تمام نهی‌ها را، حتی نهی‌هایی که ظاهراً جنبه ارشادی دارند، در نهایت به نهی مولوی تقلیل داد؟ طرح مسئله: آیا نهی ارشادی صرفاً یک نهی مولوی با شرط مقدر است؟ برخی از فقهای برجسته، از جمله محقق همدانی، آیت الله سیستانی، و (به ظاهر) مرحوم آقای روحانی در «منتقى الأصول»، معتقدند که تفاوتی اساسی بین نهی مولوی و نهی ارشادی وجود ندارد. ایشان نهی ارشادی، مانند "لاتقهقه فی الصلاة" (در نماز قهقهه نزنید)، را نوعی نهی مولوی می‌دانند که با یک شرط مقدر همراه است. به عبارت دیگر، این نهی در واقع بیانگر این است: "اگر می‌خواهی نماز کامل و تام به جا آوری، در نماز قهقهه نزن." ایشان استدلال می‌کنند که نهی طبیب به بیمار ( فلان غذا را نخور) نیز از همین جنس است و در حقیقت به این معناست: "اگر می‌خواهی سالم بمانی، فلان غذا را نخور." نقد دیدگاه شرط مقدر: مشکل شمول نهی نسبت به عاجز به نظر می‌رسد که رویکرد شرط مقدر در تبیین نهی ارشادی با مشکلات اساسی روبرو است. اگر بپذیریم که نهی ارشادی (مانند لاتقهقه فی الصلاة) صرفاً یک نهی مولوی با شرط مقدر است، نتیجه این خواهد بود که این نهی شامل فرد عاجز نمی‌شود. فرض کنید شخصی در نماز است و به دلیل عوامل بیرونی (مثلاً حرکات و رفتارهای خنده‌دار فردی در کنارش)، به طور غیرارادی خنده‌اش می‌گیرد. در این حالت، با توجه به این‌که نهی اصولاً متوجه مقدور است (همانطور که امر متوجه مقدور است)، نهی «لاتقهقه فی الصلاة» نمی‌تواند شامل این شخص شود، چرا که او در انجام آن عاجز است. این در حالی است که عرف از «لاتقهقه فی الصلاة» می‌فهمد که قهقهه به طور مطلق مبطل نماز است، حتی اگر قهقهه غیرارادی باشد. مشکل اینجاست که اگر شخص اراده اتیان صلات تامه داشته باشد، اما به دلیل عجز نتواند از قهقهه اجتناب کند، بنا بر اینکه نهی مولوی باشد، نهی «لاتقهقه فی الصلاة» نمی‌تواند شامل او شود. تنها راه برای حل این مشکل، پذیرش این نظر است که خطابات قانونیه (احکام شرعی) شامل عاجزین نیز می‌شوند، اما این مبنایی است که بسیاری از فقها، از جمله خود این بزرگان، آن را قبول ندارند. تفاوت ماهوی بین داعی در نهی مولوی و نهی ارشادی به نظر می‌رسد که درک صحیحی از تفاوت نهی مولوی و نهی ارشادی، نیازمند توجه به داعی و مبدأ صدور این دو نوع نهی است. به طور مثال، نهی از کذب (لاتکذب)، به طور واضح به داعی زجر از کذب است. هدف اصلی در اینجا، ابراز کراهت مولی نسبت به این فعل است تا مکلف از انجام آن اجتناب کند. در مقابل، نهی از قهقهه در نماز (لاتقهقه فی الصلاة)، ظاهراً به داعی ارشاد است. هرچند که این نهی نیز به نوعی انشاء زجر از قهقهه در نماز می‌کند، اما مبدأ و داعی اصلی آن، ارشاد به مانعیت قهقهه برای صحت نماز است. به عبارت دیگر، این نهی به مکلف هشدار می‌دهد که قهقهه موجب بطلان نماز می‌شود. به همین دلیل است که بسیاری از فقها معتقدند که نهی از یک شیء در ضمن یک مرکب (مانند نماز) ظهور در نهی ارشادی دارد. نهی مولوی تکلیفی در برابر نهی ارشادی هدایتی با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان گفت که نهی مولوی یک نهی تکلیفی است که هدف آن، الزام مکلف به ترک یک فعل است. اما نهی ارشادی، نهی هدایتی است که هدف آن، راهنمایی مکلف به سوی انجام صحیح یک عمل عبادی یا رسیدن به یک نتیجه مطلوب است. تقلیل نهی ارشادی به نهی مولوی با شرط مقدر، این تفاوت اساسی را نادیده می‌گیرد و منجر به تفسیر نادرستی از مقصود شارع مقدس می‌شود. نتیجه‌گیری در پایان، با تأکید بر استدلال‌های مطرح شده، به این نتیجه می‌رسیم که نهی ارشادی را نمی‌توان صرفاً یک نهی مولوی با شرط مقدر دانست. این دو نوع نهی، در داعی، هدف، و دامنه شمول تفاوت‌های اساسی دارند. نهی مولوی، تکلیفی و الزامی است، در حالی که نهی ارشادی، هدایتی و راهنما است. درک صحیح این تفاوت، لازمه فهم دقیق احکام شرعی و اجتناب از تفاسیر نادرست از مقاصد شریعت است. اصرار بر تقلیل نهی ارشادی به نهی مولوی، نه تنها خلاف ظاهر است، بلکه می‌تواند منجر به نتایج فقهی غیرقابل التزام، به ویژه در مورد عاجزین، گردد. 📚 تقریرات درس خارج اصول (دوره اول، سال سوم) استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله» 🆔 @Noorshariat
🔻بررسی وجوب حضور در نماز جمعه: رویکردی احتیاطی در سایه ادله و ملاحظات فقهی :: مسئله‌ی وجوب نماز جمعه، همواره از مباحث مهم و چالش‌برانگیز در فقه شیعه بوده است. با توجه به ادله‌ی موجود و اقوال مختلف فقهاء، دستیابی به حکم قطعی... 📚تقریرات درس خارج فقه استاد معظم سید صائب هاشمی نسب «دام ظله» 👈 لینک بحث 🆔 @Noorshariat
🔻مرثیه‌ای بر مظلومیت: تفاوت در تکریم شهادت و اهانت به پیکر مطهر واقعه کربلا، دریایی از مصائب و مظلومیت‌هاست که هر قطره آن، داغی بر دل‌های شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام می‌نشاند. بررسی جزئیات این واقعه جانسوز، به خوبی عمق فاجعه و میزان قساوت دشمنان را آشکار می‌کند. یکی از این موارد، نحوه برخورد با پیکر مطهر شهدا، به ویژه امام حسین علیه السلام، در مقایسه با نحوه تکریم شهدای دیگر، به ویژه حضرت حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) است. روایت است که پس از شهادت حضرت حمزه (علیه السلام) در جنگ احد، ایشان در پارچه‌ای که خواهرشان، صفیه (سلام الله علیها)، آورده بودند کفن شد. این در حالی بود که مشرکان، پیکر ایشان را مثله کرده و برهنه کرده بودند، اما حداقل حرمت کفن برای ایشان حفظ شد. اما در کربلا، پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) و یاران باوفایشان، نه تنها پیکر مطهر ایشان کفن نشد، بلکه عریان بر روی خاک رها شد. زیارت ناحیه مقدسه، که از لسان مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صادر شده است، به این مظلومیت اشاره دارد: * أَلسَّلامُ عَلَی الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر؛ سلام بر مظلومی که یاوری نداشت. * أَلسَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُری؛ سلام بر کسی که اهل قریه‌ها (یعنی غیر اهل شهر) او را دفن کردند. * أَلسَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ؛ سلام بر بدنی که جامه از او ربودند. * أَلسَّلامُ عَلَی الاْجْسامِ الْعارِیَهِ فِی الْفَلَوات؛ سلام بر بدن‌های عریانی که در بیابان‌ها رها شدند. تفاوت این دو صحنه، نه تنها در نوع رفتار با پیکر مطهر شهدا، بلکه در شرایط و موقعیت خانواده ایشان نیز نمود دارد. صفیه (سلام الله علیها)، خواهر حضرت حمزه (علیه السلام)، تحت حمایت و مراقبت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و لشکر اسلام بود و توانست با تهیه کفن، گوشه‌ای از آلام فقدان برادر را تسکین بخشد. اما دختران امیرالمومنین علی (علیه السلام) در کربلا، پس از شهادت پدر و برادر و دیگر عزیزانشان، به اسارت گرفته شدند و با وضع رقّت‌باری به شام برده شدند. زیارت ناحیه، تصویری دردناک از این اسارت را ترسیم می‌کند: «و سُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ، وصُفِّدوا فِي الحَديدِ فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ، يُساقونَ فِي البَراري وَالفَلَواتِ، أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ، يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ....» "و خاندانت چون بردگان به اسارت رفتند و در غل و زنجیر بر بالای جهاز شتران نشانده شدند. گرمای سوزان نیمروز چهره‌هایشان را می‌سوزاند و در بیابان‌ها و صحراها کشانده می‌شدند، در حالی که دستانشان به گردن‌ها بسته شده بود و در بازارها گردانده می‌شدند..." این تفاوت‌ها، گویای عمق مصیبت کربلا و مظلومیت بی انتهای خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. فاجعه‌ای که نه تنها قلب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) را جریحه‌دار کرد، بلکه تا ابد داغی بر دل تمام آزادگان جهان باقی خواهد گذاشت. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد علیهم السلام 🆔 @Noorshariat
💠 «مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی(علیه‌السلام) بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین(علیه‌السلام) بِکَربَلا» 🔰 عبدالعظیم این است! مقامش چه مقامی است؟! 🔶 معصوم علیه السلام درمقامش فرمود: مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی(علیه‌السلام) بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین(علیه‌السلام) بِکَربَلا.¹ 🔸 همین قدر بس است زیارت او برابر با زیارت سیدالشهداست. 📌 ۱.مستدرک الوسائل٬ ج ۳، ص ۶۱۶ 🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی 📆 ۲۷/خرداد/۱۳۹۸ ◻️ ☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
🔻تبیین جایگاه قاعده لاضرر و لاحرج در علم اصول: نقدی بر دیدگاه مشهور و ارائه استدلال موافق با اندراج :: استدلال بر شمول قواعد لاضرر و لاحرج در علم اصول: به باور ما، مبنای اصلی استدلال بر گنجاندن قواعد لاضرر و لاحرج در علم اصول، نقش و کارکرد این قواعد در ... لینک مطالعۀ مبحث 👉
🏴عظّم الله أجورنا وأجوركم بشهادة مولانا وسيدنا وإمامنا جعفر بن محمد الصادق عليه السلام، رزقنا الله وإياكم من علومه وهديه في الدنيا وتفضّل علينا بشفاعته في الآخرة، ونسألكم الدعاء🏴 🆔 @norshariat110
🔸وجوب معرفت و یادگیری 187- قوله: «و أمّا المعرفة، فلا يبعد القول بوجوبها حتى في الواجب المشروط». می‌توان گفت که ترک آن به استحقاق مجازات منجر می‌شود اگر این امر نتیجه عدم انجام وظیفه در زمان مقرر باشد، حتی اگر به دلیل غفلت در حکم یا موضوع باشد، مگر اینکه توانایی معتبر برای انجام عمل از بین رفته باشد. حتی اگر این توانایی از بین برود، این امر از مسئولیت معاف نمی‌کند اگر این کاهش توانایی ناشی از عدم آگاهی باشد. دلیل این امر این است که این مسئله از مقدمات وجودی یا وجوبی نیست، به گونه‌ای که نتوان آن را در یک حالت واجب و در حالت دیگر غیر واجب طبقه‌بندی کرد. بلکه این موضوع از شرایط تحقق عقلی است؛ بنابراین، زمانی که ما از وجود شرط وجوب و همچنین توانایی انجام وظیفه با مقدمات وجودی و وجود انگیزه واقعی از سوی خداوند برای انجام وظیفه در زمان مقرر آگاه هستیم، عقل حکم می‌کند که باید برای تحقق آن پیش از موعد تلاش کنیم. بنابراین، در صورتی که ترک وظیفه به ترک این شرط پس از آگاهی از اینکه ترک آن به معنای ترک وظیفه است، مستند باشد، هیچ عذری برای ترک واجب وجود ندارد. این در صورتی است که ما یادگیری را به خودی خود یک واجب ندانیم، وگرنه موضوع واضح‌تر خواهد بود. 📚 ترجمه کتاب النهایة فی توضیح الکفایة ، تعلیقات علامه محقق دکتر سید صائب هاشمی نسب «دام ظله» بر کفایة الأصول جلد اول 🔹 وجوب المعرفة و التعلم‏ 187- قوله: «و أمّا المعرفة، فلا يبعد القول بوجوبها حتى في الواجب المشروط». يمكن القول إن تركها يؤدي إلى استحقاق العقاب إذا كان ذلك نتيجة لفوات الواجب في الوقت، حتى لو كان بسبب غفلة في الحكم أو في الموضوع، ما لم تُفقد القدرة المعتبرة على الفعل. حتى لو زالت هذه القدرة، فإن ذلك لا يعفي من المسؤولية إذا كان الارتفاع ناتجًا عن عدم المعرفة. والسبب في ذلك هو أن هذه المسألة ليست من المقدمات الوجودية أو الوجوبية، بحيث لا يمكن أن تُصنف بالوجوب في حالة معينة وتُعتبر غير واجبة في حالة أخرى. بل هي من شروط التنجز عقلاً؛ فعندما نعلم بوجود شرط الوجوب، وكذلك القدرة على القيام بالواجب مع المقدمات الوجودية، ووجود الدافع الحقيقي من قبل المولى لأداء الواجب في وقته، فإن العقل يحكم بوجوب السعي لتحقيقه قبل ذلك. وبالتالي، لا يوجد عذر في ترك الواجب إذا كان ذلك مستندًا إلى ترك هذه الشرط بعد العلم بأن تركها يعني ترك الواجب. هذا إذا لم نعتبر التعلم واجبًا نفسيًا في حد ذاته، وإلا فإن الأمر سيكون أوضح. 📚 النهایة فی توضیح الکفایة ، تعلیقة العلامة المحقق الدکتور السید صائب الهاشمی نسب «دام ظله» علی الکفایة الأصول الجزء الأول 🆔 @norshariat110
🔰«وأنا الصديق الأكبر لا يقولها بعدي إلا كذاب مفتري»  📝عن علي (عليه السلام) أنه قال: أنا عبد الله وأخو رسوله وأنا الصديق الأكبر لا يقولها بعدي إلا كذاب مفتري، لقد صليت قبل الناس سبع سنين. ترجمه: از امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: من بنده خدا و برادر رسول او هستم و من صدیق اکبر هستم. بعد از من کسی این [سخن] را نگوید مگر آنکه دروغگو و افترا زننده است. همانا من هفت سال پیش از [دیگر] مردم نماز خواندم. منابع اهل سنت: أخرجه ابن أبي شيبة بسند صحيح [۴۹۸/۷]. والنسائي في "الخصايص" ص ۳ [چاپهای دیگر: ۳۸ و ۴۶] بسند رجاله ثقات. وابن أبي عاصم في "السنة" [۵۸۴]. والحاكم في "المستدرك" ۳ ص ۱۱۲ [چاپ دیگر: ۱۲۱] وصححه. وأبو نعيم في "المعرفة" [۸۶/۱]. وابن ماجة في سننه ۱ ص ۵۷ [چاپ دیگر: ۴۴] بسند صحيح. والطبري في تاريخه ۲ ص ۲۱۳ [چاپهای دیگر: ۵۶ و ۳۱۰] بإسناد صحيح. والعقيلي. والخلعي. وابن الأثير في "الكامل" ۲ ص ۲۲ [چاپ دیگر: ۵۷]. و ابن أبي الحديد في شرح النهج ۳ ص ۲۵۷ [چاپ دیگر: ۲۰۰/۱۳]. ومحب الدين الطبري في "الذخاير" ص ۶۰، و "الرياض" ۲ ص ۱۵۵ و ۱۵۸ و ۱۶۷. والحموي في "الفرايد" في الباب التاسع والأربعين. والسيوطي في "الجمع" كما في ترتيبه ۶ ص ۳۹۴. وفي طبقات الشعراني ۲ ص ۵۵: قال علي رضي الله عنه: أنا الصديق الأكبر لا يقولها بعدي إلا كاذب. 📗الغدير ج۲ ص۳۱۴ 🆔 @norshariat110
🔻زیارت بی بی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔹حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا (عليه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى (عليهما السلام) قَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ 🔸على بن الحسن بن بابويه، از على بن ابراهيم بن هاشم، از پدرش از سعد بن سعد، از حضرت ابى الحسن الرضا عليه السّلام، وى گفت: از آن حضرت راجع به زيارت حضرت فاطمه دختر موسى بن جعفر سلام اللّه عليهما پرسيدم؟ حضرت فرمودند: كسى كه او را زيارت كند بهشت برايش خواهد بود. 📗کامل الزیارات،ص۱۲۱ 🆔 @norshariat110