۱۲ تیر ۱۴۰۲
۱۲ تیر ۱۴۰۲
🍀 هوالنور 🍀
« ذهن ما زندان است، ما در آن زندانی قفل آن را بشکن، در آن را بگشای و برون آی از این دخمه ی ظلمانی »
❤️خیرمقدم عرض میکنم، خدمت دوستانی که می خواهند، در دوره ی غیرحضوری شرکت کنند.
👈به برکت ویروس کرونا، بیشتر کلاسها تعطیل شد، و من احساس میکنم،
🍀هم اکنون وارد موج جدیدی از آگاهی شده ایم.
👈که این موج جدید، نیاز به تلاش بیشتری دارد.
🍀یعنی؛ اگر قبلا، هفته ای دو یا سه تا کلاس داشتیم،
👈الان باید مرتب به یکدیگر آگاهی رسانی کنیم .
👈مرتب کلاس داشته باشیم، و پیگیر این ماجرا باشیم.
🍀به دلیل اینکه، واردِ حیطه ای میشویم که، انسان ها، غربال میشوند و ریزش زیادی، خواهیم داشت.
🍀و انسانهای زیادی می توانند:
👈خود را، از این مدرسه ی سنگین زمینی، نجات دهند.
👈و تشعشعات خود را، اصلاح کنند،
👈 و وارد حیطه ی جدیدی از آگاهی و موج جدیدی از زندگی بشوند.
🍀برای این منظور، باید، ما مرتب:
👈باهم کار کنیم، و پیگیر مطالبی که مربوط به خودسازی میشود، باشیم.
🍀این گروهی که تشکیل شد واین سیستم که راه اندازی شد، برای خود من، اولین تجربه است، و اولین بار است که اینکار را انجام میدهم.
🍀ممکن است، کلاس های آموزشی آنلاین، حس وحال حضورِ فیزیکی انسان ها، کنار یکدیگر را نداشته باشند،
👈اما مطمئنا، خیر و برکتی نیز درونِ این کلاس ها هست.
🔷همواره در فرهنگ های عرفانی کهن،دیده بودم، معمولا انسان ها بعد از مدتی، که کارهای معنوی با همدیگر میکردند، از یکدیگر، فاصله ی فیزیکی، می گرفتند.
👈که در عرفان تشیع به آن " غیبت " میگویند
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
https://t.me/spiritual_mind
https://t.me/alimoghadam
۱۲ تیر ۱۴۰۲
🔷یعنی؛ انسان ها، خواه ناخواه وارد مرحله ی غیبت می شوند.
👈واز یکدیگر، فاصله فیزیکی میگیرند،
👈و این فاصله ی فیزیکی، بین دو انسان که با هم رابطه ی معنوی، برقرار می کنند، یک دستورالعملی است که، در تمامی عرفان ها اتفاق می افتد.
🔷انسانها از هم فاصله ی فیزیکی می گیرند تا بتوانند:
👈 حس های درونیِ خود را، افزایش دهند.
👈و به جستجوی خدایی، در درون خود، بپردازند.
❤️اگر بخواهیم، روند خداشناسی انسان ها را، بررسی کنیم و ببینیم که پروسه ی شناخت خدا، تا به امروز، چه مراحلی را، طی کرده؛
🔷انسان معمولاً، از تنوع خدا، به تک شدن خدا، حرکت کرده است.
👈یعنی؛ بشر اولیه، به خاطر فهم و ادراک پایینتر، نیاز به خدایان زیادتری، داشت.
👈مثلا: برای رعد و برق، برای دریا، برای بیماریهایش، و برای هر موضوعی، یک خدا داشت.
👈زیرا احساس میکرد، خواسته های من، توسط یک نیروی واحد، قابل برآورده شدن، نیست.
👈وبایدنیروهای زیادی باشند، تا هریک، وظیفه ی خود را، انجام دهند، تا یک انسان، بتواند با معبودی زندگی کند.
🔷در فلسفه، مبحثی هست بنام:
God of the gaps (شکاف خدا)
🍀که میگوید:
هر چقدر که، سطح میزان آگاهی و اطلاعات مردم بالاتر آمد،
👈خدایان کمرنگ تر شدند.
🍀یعنی هر آنچه که جوامع، بدویتر بودند،
👈 نیازشان به وجود خدا،
👈تنوع خدا،
👈کثرت خدا،
👈وخدایی که قابل لمس، یا دیدن باشد ،
🍀( همانند یک مجسمه و یا یک الهه، که درخواب، به دیدن آنها بیاید، وچیزهای دیگر ) بیشتر بود
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
🍀هر آنچه که انسان ها، رشد آگاهی پیدا کردند،
👈نیاز شان، به خدایی در بیرون، کمتر شد،
🍀تا زمانیکه:
👈خدایان به یک خدا تبدیل شدند.
👈و بت ها شکسته شد.
👈و درجه ی آگاهی انسان ها، این قدر، زیاد شد که، یک خدا، می توانست، کارهایشان را، انجام دهد.
👈برای آن یک خدا، هم به دنبال جایگاهی بودند.
👈و به دنبال یک مکانی، برای آن یک خدا، می گشتند.
الان دیگر، در وضعیتی قرار گرفتیم، که برای پیدا کردن آن یک خدا هم، در بیرون از خودمان، دنبال چیزی نگردیم.
🍀و God of the gaps یاشکاف خدا، آنقدر بزرگ شده که،
انسانها، یافتن راه حلهای زندگیشان را، با خدایی معامله نمیکنند.
🍀یعنی کمکم به این نتیجه رسیدند که؛
👈دانش، تکنولوژی و بسیاری از مسائل، میتواند جای خدا را، بگیرد.
❓البته جای کدام خدا را، بگیرد؟
👈خدایی که انسان ها در بیرون، جستجو می کردند.
🔷و اما، ناامیدی از، جستجوی خدا، در بیرون از وجود خودمان،
👈بزرگترین درسی بود که، انسان ها، در قرن اخیر گرفتند.
🍀یعنی؛ دیگر به دنبال شناخت چیزی، خارج از وجود خودمان، نباشیم.
👈زیرا آنچه که، در بیرون، جستجو می کنیم،
👈نهایتا فانی است.
👈و میتواند، دست ساز خود انسان باشد.
🍀بنابراین بسیاری از الهه هایی که، انسان ها میپرستیدند، مخلوقِ خود آن انسان ها بود.
👈یعنی خود انسان ها، بسته به نیاز شان، آن ها را خلق کرده بودند.
🍀گاهی ما میتوانیم، حتی خواسته های انسان را، با یک عدد و رقمی، حل بکنیم و
👈جایگاه آن معبودی که قرار است، به ما کمک کند، چنین جایگاهی نیست.
🔷 در اینجا بود که، انسان ها به این
نتیجه رسیدند که:
👈راهی جز، خودشناسی نیست.
🍀چون، اصلِ چیزی که ما در بیرون، به دنبال آن می گشتیم، دردرونِ ماست، که آن را به اسم "روح الهی" میشناسیم.
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
🔷برای رسیدن به روح الهی، نیاز است که:
👈نقشه ی وجودی انسان، کاملا شناسایی شود.
🍀که ما، خود مان را بشناسیم، و پس از شناخت خودمان، بتوانیم ببینیم، مسیر دستیابی به روح الهی، کدام طریق است؟
🍀آنچه که من، از خودم میشناسم، یک تن است.
👈واین تن، فانی ترین قسمتِ وجود من است.
👈تن دقیقا شبیه به یک پوسته ای است که من، پوشیده ام، یا لباس و خرقه ای است که، به تن کرده ام و با آن، زندگی میکنم.
🍀این پوسته ی تن با " من " متفاوت است.
👈والزاما آن چیزی که به اسم "من" یا "هویت فردی خودم" میشناسم،با تن من، یکی نیست.
🍀بطور مثال: سلولهای تن انسان ها، هر روز، در حال پیرشدن و مردن است و از طریق ناخن، مو و پوست، سلولهای مرده، خارج می شود و ما مرتب، در حال مرگ، هستیم، اما من ما، همواره، ثابت است.
👈تمام پوست بدنم، هر ۷۲ ساعت یکبار، عوض میشود...
👈تمام کلسیم استخوان های من، هر سه یا چهار ماه یکبار، مصرف شده واستخوان جدیدی جای آن آمده است...
👈قسمت های مختلف بافت بدن من، هرروز مصرف میشود...
💚بنابراین، حقیقت وجودی من، این تن نیست.
حقیقت وجودی من، یک من یا جانی است در درونِ وجودِِ من ...
👈یعنی آن چیزی که باید به دنبال آن بگردم، این تن نیست.
🔷 تن یک ارباب یا مالکی دارد که، دراصطلاح عرفان ایرانی، به مالک تن، " نفس " میگوییم.
👈یعنی: آن چیزی که، مدیریت تنِ انسان را به عهده دارد، نفس است.
🔷یعنی: هویت اصلی تن یا وجودِ انسان را، نفس به عهده دارد.
👈هرچیز برای خود، نفسی دارد.
👈کارایی و کارکرد و اصل هرچیزی را، میتوان نفسِ آن چیز، نامید.
مثلا: نفسِ تبر، بریدن است. مثلا: نفس درخت، تولید اکسیژن و میوه است.
👈هرچیزی برای خودش نفسی دارد،
🍀وجود انسان نیز نفسی دارد
و نفس انسان، " اندیشیدن " است.
👈یعنی بالاترین کاری که یک انسان
( حیوان متفکر )، میتواند انجام دهد، اندیشیدن است.
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
🔷تفاوت انسان با دیگر مخلوقات، زمانی است که، از اندیشه وتفکر استفاده کند.
🍀دراین دوره می خواهیم، از نگاه ذهن، با اندیشه، برخورد کنیم و ببینیم که :
👈ما، چگونه می اندیشیم ؟
👈وکسی که می اندیشد، کیست؟
👈یعنی؛ آیا من، خود می اندیشم یا کس دیگری بر این نفس، سوار است و او می اندیشد؟
💚 بقول مولانا :
" ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خود، استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل، گلشنی
ورنه خاری تو، همینه گلخنی"
🔷 پس اولین قسمتِ وجودی ما، " #تن " بود.
🔷دومین قسمت، " #نفس " بود، که نفس، خود مراتبی دارد.
🔷به جایگاه روانیِ انسان، " نفس " می گوییم .
👈#نفس به شکل یک کالبد است.
یعنی فرم هویتِ مستقل یک فرد را، دارد.
🔷به نیرو وانرژی نفس، " ذهن " می گوییم.
👈طبق تعریف ملاصدرا :
" آن چیزی که، به عنوان قدرتِ حرکت، یا موتورِ حرکتِ نفس است، را " ذهن " گویند.
🔷 بنابراین هرجا گفتیم، " کالبد ذهنی" منظور نفس است.
🔷هرجایی گفتیم #ذهن، منظور انرژیِ نفس، در حرکت به سمت کمال یا پستی است.
🍀یعنی به توانمندیِ نفس، "# ذهن " ،می گوییم .
👈طبیعتا ذهن، بر خلاف چیزی که همه میگویند، کلمه ای جدید در روانشناسی نیست.
👈در واقع ذهن، کلمه ای است که سالها روی آن کار شده، و در حکمت های کهن درمورد ذهن، اطلاعات فراوانی وجود دارد.
که در همین دوره، خدمت شما ارائه می گردد.
🍀طبق تعریف حکما:
مهمترین شناختی که انسانها ازخود، میتوانند داشته باشند، " شناخت نفس" است.
👈 یعنی ما اگر بتوانیم، نفسِ خود رابشناسیم، گام های بسیار بلندی را، میتوانیم برداریم.
❓چه اتفاقی می افتد، که انسان ها با شناخت نفس خود، به شناخت خدایی گونه، بودنِ خود میرسند؟
🍀اگر من، یک انسانم، وقتی خودم را بشناسم، بیشتر به درکِ انسان بودن خود میرسم.
❓پس نقش خدا در این میان، چیست؟
🔷اینجا گوهر پنهانِ وجودانسان یا " روح الهی " مطرح میشود، که انسان زمانی که، خودش را شناخت، متوجه میشود که :
👈من، این تن یا نفس نیستم،
👈و من، " روح الهی " هستم،
👈من خدا هستم وبه درک " انا الحق " می رسد.
👈همان درکی که " حلاج " را بر سر دار فرستاد.
🍀البته همواره انسانها، از بیان مسائلی مثل درک «انالحق» یا#درک_وحدت_خالق_و_مخلوق، و اینکه ما باخداوند، در وحدت هستیم، بیم داشتند.
👈زیرا ما خودمان را، درسطح بسیار پایینی متصور میشویم.
🔷 اما، رشد آگاهی معنوی جهان، به نقطه ای رسیده است که اینک، بدنبال انسان خدای گونه هستند.
👈 یعنی؛ اگر تاپیش از این، بدنبال خدایی درخارج ازوجود خود، یا معبودی که در آسمانهاباشد، می گشتند
👈یا بدنبال مادری که زایشگر جهان هستی باشد.
🍀 امروزه فقط وفقط بدنبال انسان خدای گونه هستند،
👈 یعنی انسانی که به خدای گونگی خویش، آگاه شده باشد.
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
❓انسان چگونه به خدای گونگی خود، آگاه میشود؟
👈فقط با فهمیدن اینکه " خدای گونه هستم ".
یعنی؛ هیچ راهکار و برنامه ی دیگری، وجود ندارد.
🍀شما به اندازه ای که، به درکِ توان الهی گونه ی خود برسید، به همان اندازه، الهی میشوید.
👈 یعنی اگر من خودم را، پست و حقیر و ناتوان بدانم، پست وحقیر و ناتوان هستم.
👈و اگر خودم را، خالق جهان هستی و اثر گذار درجهان هستی بدانم، پس، اثر گذار هستم.
🍀پس، دنبال راهکاری برای درک وحدت وجود نباشید.( وحدت وجود یعنی وحدت من و خدا )
👈زیرا وحدت وجود، جزء ابتدایی ترین چیزهایی ست که در وجودِ ما، به ودیعه نهاده شده است.
👈و ما فقط باید نسبت به آن آگاه شویم.
چون در ناآگاهی بسر میبریم، گمان میکردیم، باید بدنبال خدایی در بیرون از خود، باشیم .
🔷متاسفانه آموزش های معنوی هم، معمولا انسانها را، به وجودی در خارج از وجودِ خود، معطوف میکرد؛ یعنی: بدنبال حقیقتی ماورایی!
👈زیرا همواره دوست داشتند، بشر محدود، ضعیف، و با حقارت باشد.
👈چون وقتی که بشر باحقارت و ضعیف باشد، این بشر، قابل کنترل است.
👈متاسفانه دولت ها و مکاتب، خیلی انسان را کنترل کردند.
👈دراصفهان محلی هست، بنام " میدان نقش جهان "، دراین میدان، سه عمارت، کنار هم قرار دارد که، حکمِ هرم قدرت، در تمام دنیا را دارد، که این سه عمارت:
👈عالی قاپو، که مظهر زور میشد، و همیشه پادشاهان، در این مکان بودند.
عمارتی بسیار زیبا، که پادشاهان از بالا به رعایا ومردم، نگاه میکردند و مظهر زور بود.
👈دومین عمارت: بازار قیصریه، که مظهر زر بود، و هنوز هم بازار طلا فروشان در آنجاست.
انسانهایی در آنجا به کسب درآمد مشغول بودند و مسائل اقتصادی شان را باید رعایت میکردند.
👈سومین عمارت: مسجد شیخ لطف الله، که مظهر تزویر بود.
👈 یعنی: زر و زور و تزویر را،
همزمان با هم، میتوانیم درمیدان نقش جهان، ببینیم
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
.
🍀این ساختارِ کهن، تمامی اعتقادات است. یعنی؛ همیشه این سه، کنار هم هستند.
👈" یک حاکمیت قوی، یک منبع اقتصادی، و یک منبع ایدوئولوژی "
👈این سه موضوع، با یکدیگر دست به دست هم میدادند با هم، پیمان میبستند تا انسانها را درحقارت، قرار بدهند.
🍀همین اتفاق را، در کنار تمام عبادتکده های دنیا، میتوانید ببینید.
👈شما کنار هرکدام از این مکانهای عبادی، که بروید، معمولا یک بازار، و یه گزمه هست، که مواظب اینها باشد، این میشود: هرم " قدرت و تزویر و زر "
🍀زمانی که میخواستند، جناب حلاج را دار بزنند، شاگردان حلاج آمدند و به او گفتند: اینقدر نگو: " انالحق "...
این باعث میشود که تو را بر دار بزنند...دست بردار و کوتاه بیا.
حلاج گفت: مشکل اینها، انالحق گفتنِ من، نیست.
اینها، نگران طلاهای خود هستند!
من با ایدوئولوژیی که می آورم، طلاهای این افراد را، در معرض خطر، قرار میدهم.
🍀بنابراین گرفتاری بشر امروز، این نیست که، نمیتواند خدا را پیدا کند؛
این است که، جمعِ زیادی از ایدوئولوژی ها، ایستاده اند تا برای بشر، سقفی ایجاد کنند تا نتواند، بر توانمندی الهی گونه ی خود، واقف شود.
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
👈فرض کنید که یک معبدی باشد که هر روز طرفداران این معبد، خیرات و قربانی برای آن، میبرند.
👈اگر یک روز این طرفداران، بفهمند که خدا، درون خودشان است، دیگر معبد تعطیل میشود...
👈طبیعتا وقتی معبد، تعطیل شود، بازار یا حکومت زری که کنار آن است، هم درآمدی نخواهد داشت و برای آن بازار هم مشکل ایجاد میشود.
👈و پادشاه یا حاکم زور، هم نمیتواند بر اندیشههای افراد، مدیریت داشته باشد و تفکر پادشاه-خدایی، از ذهن مردم پاک میشود.
👈بنابراین، همواره تمامی هرم های قدرت و حکومت ها، خواسته یا ناخواسته...
👈همچنين ایدئولوژیها، خواسته یا ناخواسته، و ثروتمندان خواسته، ذهن بشر را کنترل میکردند، که از مرحلهی تحتانی نفس، بالاتر نیاید،
👈 و در وضعیتی قرار داشته باشد، که همیشه احساس ضعف و ناتوانی کند.
👈( در این بازی، تنها کسانی که میدانستند در حال انجام چه کاری هستند، ثروتمندان و کسانی بودند که، اقتصاد در دستشان بود، شاید ایدئولوگ ها ندانند چه میکنند، اما اقتصاددانها، همیشه میدانند چه کار میکنند!)
🔷آمریکا، کشوری بسیار مذهبی و در عین حال، بسیار اقتصادیست،
👈یعنی؛ کشوریست که مبنای آن، سرمایهداری است.
❓چرا یک کشور مذهبی، روی پولش اینقدر از god (خدا) مینویسد؟
❓چرا اینقدر مذهبی و دارای اعتقادات هستند؟
👈زمانی که، بسیاری از رئیس جمهورهای آن، میخواستند صحبتی کنند، قبل از آن کتاب مقدس میخواندند.
❓چه اتفاقی در حال افتادن است که اینها به دین، اینقدر اهمیت میدهند؟
👈شما در آمریکا، میتوانید مرتب، وسط میدان واشنگتن، نماز جمعه برگزار کنید!
❓آیا بسیار روشنفکرند؟
👈خیر، علت این است که آنها فرا گرفتهاند که:
👈مسیر نحوهی مدیریت کردن اقتصادی انسانها، از ایدوئولوژی میگذرد!
👈یعنی: شما اگر به آمریکا بروید و بگویید میخواهم سگپرستی رواج دهم و سگهایی پرورش دهم که مردم آنها را بپرستند!
👈به شما مکان و بودجه میدهند و شما را حمایت میکنند تا شما بتوانید یک ایدئولوژی را بنا کنید که
👈با آن، بتوانید عدهای را به دور خودتان جمع کنید!
👈یعنی: همهی اینها میآیند تا یک سقف محکمتری بر روی اندیشهی انسانها بزنند.
👈کتابهای زیاد معنوی، چاپ میشود...
👈آموزشهای زیاد معنوی، در مدارس داده میشود...
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
👈تمام اینها میآیند تا انسانها را محصورتر کنند و جلوی پرواز آنها را بگیرند.
من دوستی داشتم که بسیار ثروتمند و در عین حال لائیک یا آتئیس بود،
👈 یعنی به خدا باور نداشت.
به او گفتم: تو چطور در آمریکا، اینقدر پولدار شدی؟
👈گفت: من با دینفروشی بسیار پولدار شدم و از دین، کسب درآمد میکردم.
گفتم: چهکار میکردی؟
👈گفت: سالی که من به آمریکا رفتم، همه فروشگاهی بود، به جز فروشگاه وسایل چشم و نظر!
👈من فروشگاهی تأسیس کردم و در آن انواع دعا، چشم و نظر و تک چشم و...را میفروختم.
👈و آفریقاییها، ایرانیها و...این وسایل را میخریدند و استفاده میکردند...
👈و من به آنها میگفتم اینها یک دعای خاص یا یک باور خاص، درونش دارد...سنگهای معمولی، را به اسم سنگهای متبرک، به قیمت بسیار زیاد، میفروختم..و اینگونه خیلی ثروتمند شده بود!
👈من به یاد دارم که چندین سال پیش، رقم دارایی ایشان، یک رقم نجومی بود!
👈و خیلی خوشحال بود که مردم، باور دینی دارند و به دنبال یک عامل ماورایی میگردند.
🔷هر زمان که شما، به دنبال یک عامل ماورایی یا خدایی در بیرون از خودتان، گشتید، شک نکنید که، یک بازار نیز در کنار آن هست، و یک زوری هم، در کنار آن خلق خواهد شد،
👈 یعنی: زر و زور و تزویر، از هم جداییناپذیرند
👈 و اينها سقف ذهنی معنویت را میسازند.
👈اجازه نمیدهند که شما، از یک حدی بیشتر پرواز کنید...بال پرواز انسانها را میشکنند، چون در آن، پول هست.
👈یعنی: در تمامی عبادتکدهها، پول و زور هست...
👈در کنار همهی ایدئولوژیها، کنترل انسانها است.
👈حالا اگر به این انسانها بگوییم، به خدایی درون خودتان توجه کنید، که دیگر به هیچ کسی باجی نمیدهند
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲
🍀اتفاق خیلی خوبی که افتاد، هرمهای قدرت شکسته شد،
👈آگاهی ایجاد شد، عبادتکدهها خالی شد،
👈انسانها از پیدا کردن خدایی در بیرون از وجود خودشان، وا ماندند
و فهمیدند، این دیوار به کسی شفا نمیدهد
👈 و آن شفاگر اصلی، درون ذهن یا اندیشهی الهی خودِ ماست.
🔷در این دوره، من با جسارت بیشتری میتوانم حرف بزنم...
در دوره های قبل، حرفهای زیادی داشتم که مجبور بودم، بریده بریده، در لفافه و پیچیده بگویم.
👈اما اینک خیالم راحت شده است که شرایط اینقدر عوض شده که دیگر هیچکس کاری با ما ندارد و با خیال راحت، میتوانیم صحبتهایمان را بکنیم.
👈البته آرزوی من، نجات همگی ماست...
👈حتی کسانی که کنترلکنندگان ایدئولوژی یک جامعه هستند، هم در فقر معنوی به سر میبرند
👈و همگی ما باید نجات پیدا کنیم و باید همدیگر را دعا و حمایت کنیم تا از این منجلابی که در آن هستیم، نجات پیدا کنیم و بالا بیاییم.
👈یعنی: بشر کهنسالی یا بشری که در حال تولد از ماست، دیگر ادامهی خیلی از مراسمهای معنوی قبلی را نمیخواهد ادامه دهد،
👈چون این بشر به دنبال یک معنای جدید و یک طرح نویی است.
🍀" بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم وطرحی نو در اندازیم "
#حافظ
👈 اینک زمانی ست که سقف فلک، قرار است. شکسته شود، زیرا سقف ذهنی ما، در حال شکسته شدن است.
🍀انسان خدای گونه، دیگر سقفی ندارد.
👈چون عده ای تا به حال، احساس می کردند که، نیروهای ماورایی در آسمانها، هستند که انسان ها را کنترل میکنند؛
مثل: موجودات فرا زمینی!
👈عده ای دیگر، فکر میکردند که امپریالیسم وانگلیس، در حال کنترل ما هستند.
👈حتی کسانی فکر میکردند یک خدای جبّاری، در حال کنترل ماست.
🟢طرحی نو ۱
https://eitaa.com/noorveshghelahi
۱۲ تیر ۱۴۰۲