📚«چنانکه کلیم صلوات الله علیه راه افتاد به طور.»
🌱حضرت موسی در یک حالت معنوی در طور سینا گفت ″خدایا خودت را به ما نشان بده!″
خداوند گفت "نمیتوانی تحمل کنی!"
👈و یک لحظه، جلوهای از خداوند یا نور حضرت حق بر کوه تابیده شد و کوه در طور سینا ذوب شد و این اتفاق که افتاد، حضرت موسی غش کرد.
☘️پس نشان میدهد که ما اگر میخواهیم به درک برسیم، اینقدر جایگاه الهی بالاست که ممکن است قالب تهی کنیم.
👈یک نسیم انسی میآید و ما را حفظ میکند که ما را در این راه نگاه دارد.
☘️خیلی جالب است که ما نیاز نداریم دستورالعمل داشته باشیم،
👈خود جریان الهی دستورالعمل آن را رعایت میکند.
☘️بعضیها میگویند "ما چطوری مراقبه کنیم؟ چطور خودسازی کنیم؟"
👈اصلاً شما نیاز نیست کاری کنید.
👈اگر هدایت و پشتیبانی آن با مقام متعال ″الله″ است، خودش بلد است که چکار کند و اصلاً شما کارهای نیستید که بگویید "من چکار کنم!"
☘️همیشه در تمام اذکار الهی، در کنار انرژی آن صوت یا انرژی آن ذکر به اندازهی کافی خدمات الهی هست که شما قالب تهی نکنید و بتوانید آن ذکر را بگویید.
☘️پس تمام تفکراتی که میگوید "اگر بدون نظارت باشد، بدون فلان باشد"؛ خالی از توکل است.
👈یا میگویند "اگر ذکر گفتید، شیطانی میشود، اگر این کار را کردید دیوانه میشوید"؛ اینها خالی از توکل است.
☘️در توکل گفته میشود که خدا در حال حفظ کردن است و من اسم شیطان نمیبرم، اسم خدا را میبرم.
👈این سازوکار جهان هستی، خودش حافظ انسان ذاکر خواهد بود.
☘️میدانید که "کلیمالله" هم لقب حضرت موسی است.
❓چرا؟
👈زیرا با خداوند رو در رو سخن گفت.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و هیبت نه از تهذیب افتد، بلکه از اطلاع افتد.»
☘️واقعاً جا دارد که در مورد واژه به واژهی این کتاب، ساعتها فکر شود.
☘️میگوید شما تهذیب...
تا به حال میتوان میگفت همهی مقامها تهذیب است.
👈تمام خوفی که پیدا میکنیم، برای این است که نفس خود را کنترل کردیم و به درک مقام خوف رسیدیم.
☘️اینجا دیگر میفرمایند که خیر این برای تهذیب نیست؛
👈یعنی ربطی به کارهایی که شما کردید ندارد،بلکه از اطلاع افتد.
☘️«اطلاع» به معنای خبر است.
👈خبر آمد، خبری در راه است
👈یعنی ما از خداوند بشارت یا خبر دریافت میکنیم.
☘️تصور کنید که من زمانی کاری را خودم انجام دادهام؛ تمام گامهایی که از «توبه» تا «الباد» انجام دادهایم، میشود.
☘️بیان میکند که هیبت دیگر ربطی به کاری که شما انجام دادهاید ندارد؛
👈بلکه دقیقاً کاری است که نور آن به علت اطلاع از مقام ملکوتی، کبریایی و جایگاه الهی در دل شما ناگهان ایجاد میشود.
☘️این اطلاع، اطلاعی که شما کتاب خواندهاید نیست، بلکه اطلاع به قلب شما جاری میشود!
☘️یعنی ما "الله اکبر" میگوییم.
خدا بزرگ است، خدا بزرگتر است.
❓و چرا میگوییم "الله اکبر؟"
👈میخواهیم بگوییم که خدایانی در ذهن ما ساخته شدهاند، پس تمام آنها را کنار بگذارید و به یک بزرگتری، به فرای آن خدایان خُرد زمینی خود بپردازید و به یک مقام متعال بالایی فکر کنید.
☘️در اینجا بیان میکند که این خبر یا اطلاع آن به قلب شما میرسد
👈یعنی آن "اللهاکبر" از درون شنیده میشود.
☘️زمانی چشم امید من به انسانها، کار خودم و به جامعه است و خدایان من اینها هستند اما زمانی که آنها را هم به پایان میرسانم؛
👈باید یک اطلاع یا آگاهی داشته باشم که آن آگاهی «هیبت» میشود.
✨پس «هیبت» حاصل یک آگاهی کاملاً درونی است.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و آن سه چیز گشاید:
خوش گشتن وقت»
«خوش گشتن وقت»
👈به معنای این است که زندگیهای ما در رنج است.
👈انسان در رنج و دشواری خلق شده است و ما یک روزگار خوش نداریم.
☘️همه آنهایی هم که فکر میکنید خوش هستید؛
👈همین که دارید جسم خود را حمل میکنید، وزن این جسم ناخوشی است!
☘️یکی از کارتونهای شاد بچهها بهنام "عمو اسکروج" بود که نشان میداد یکسری ارواح آمده بودند و به پای آنها یک وزنه بسته شده بود و میگفتند "ما بهخاطر خطاهایی که مرتکب شدهایم، باید این وزنه را تا قیامت تحمل کنیم."
👈کارتون بود، اما من یک لحظه در بچگی گفتم "خب من الآن هم دارم وزن و خستگی تن خود را تحمل میکنم."
☘️یعنی فرض میکنیم روانمان و همهچیز عادی است، اما زیستن در دنیا رنج است.
❓خب ما که در چنین دنیایی، پر از رنج و دشواری هستیم؛ بنابراین چه چیزی میتواند حال ما را خوش کند؟
👈عالم معنا!
☘️شما نمیتوانید یک انسان اهل طریقت پیدا کنید که واقعاً طبق متدولوژیهای عرفانی که پایهی آن توکل است (یعنی از خودش چیزی در نیاورده باشد و تمام آن را از خدا دریافت کند)؛ باشد و اذیت شود.
🕊یعنی "وصل" راه نجات از رنج است.
📚«خوش گشتن وقت»
👈وقتی که شما میخواهید این کار را انجام دهید؛ وقت شما خوش باشد، ثانیههای شما دیگر از رنج نجات پیدا میکند
☘️الآن ما هر روز داریم فکر میکنیم، درگیری داریم، ناراحتی داریم و هزارتا داستان داریم که همهی اینها رنج میشود.
👈بیان میکند که همه اینها خوش میشود و
به این «بشارت» میگویند.
☘️یعنی به شما یک خبر خوش میدهد و مهمترین خبری که میتوانند به یک نفر بدهند این است که ″ آری خدا هست.″
👈بدترین خبر همین است که الآن پوچگرایی یا آتئسیت در حال گفتن آن به ما است و میگوید که "هیچ خبری نیست."
☘️تصور کنید در حال کشیدن این همه رنج در زندگی هستید، بعد هم میپوسیم و تمام میشود.
👈چنین خبری، بسیار خبر بدی است!
👈این خبر که درست و غلط آن را نمیدانم، اما واقعاً زندگی آدم را از بین میبرد.
✨«هیبت» آگاهی و خبری که بله خدا هست، میشود.
☘️وقتی بگوییم "خدا هست، یعنی آخرت است" یعنی من بعد از مرگ تمام نمیشوم.
👈اینکه عزیزانی که رفتند را در جایی ملاقات میکنم، یعنی امید اصلاح زمین هست؛ یعنی میفهمم که پشت پرده برنامهریزی هست.
☘️ما اگر بپذیریم که دنیا بر اساس یک تصادف به وجود آمده و ما همینطور اینجا هستیم، زیستن ما بسیار دشوار میشود و رنج ما دو صدچندان میشود.
👈اگر متوجه شویم که پشت این پرده خبرهایی است و روحی در جهان جاریست؛ زندگی بسیار آسوده میشود.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
به قول حضرت شیخ میفرمایند که:
💚«وقت، خوش گشت یا خوش گشتن وقت»
زندگی دیگر آسوده میشود.
☘️دوستانی که میخواهید از رنج زیستن نجات پیدا کنید، راه آن را در ماده پیدا نمیکنید.
☘️یعنی برای نجات از چیزی که جنس خودش از ماده است، نمیتوانیم به آن ماده پناه ببریم، چیزی که جنس آن ذهن است، نمیتوانیم به ذهن پناه ببریم.
✨راه آن روح است.
👈یعنی روح باید بیاید دست ما را بگیرد و
روح الهی باید ما را نجات ببخشد.
📚«خوش گشتن وقت و گم شدن مرد از خود»
📚«گم شدن مرد از خود»
👈ما این واژه را زیاد باید در زندگی بکار ببریم.
☘️حضرت مولانا هم در مورد همین "گم گشتن از خود" بیان میکند که شما باید به فنای اشتهار یا شهرت خود برسید.
☘️«شهرت» یعنی هر آنچه دارایی، هویتی که ما به آن خرسند هستیم،
👈اینها را باید دور بریزیم و برویم؛ زیرا اینها ارزنده نیستند.
📚«گم شدن مرد از خود»
👈این خود ما در حال حمل حجم زیادی از ایگوها، حجابها و خودباوریهای بیهوده است.
🔻تمام کسانی که فکر میکنند، در این دنیا بهجایی رسیدند، پست و مقامی دارند یا مهم هستند؛ در حال حمل خودِ سنگینی هستند.
☘️بیان شد که زیستن، حمل نفس است و نفس سنگین است.
👈هرچه که این خود سنگینتر باشد، زندگیهای ما سختتر است.
🌱تصور کنید زمانی را که بچه بودیم...
اگر مثلاً پدرمان در گوش ما میزد، آنقدرها ناراحت نمیشدیم و ده دقیقه گریه میکردیم....
👈اما اگر در گوش یک پیرمردی بزنند...
🌱مثل فیلمی که مدتی پیش تهیه شده بود و آن دختر به پدر خودش توگوشی زد...
به این فیلم خیلی انتقاد شد که چرا این صحنه را داشت؟
پیرمرد خیلی ناراحت شد...
حتی بینندگان هم ناراحت شدند که چرا در گوش آن زد، چرا؟!
👈چون خود آن بچه هنوز خالی است و پر نیست.
👈یک نفس کوچکی و ایگوی بسیار ضعیفی دارد و زود فراموش میکند.
👈اما زمانی که خود من سنگین شد، ضربه خوردن، بدتر آن را خراب میکند.
☘️سپس بیان میکند که باید خودت را خالی کنی.
"خودت را خالی کنی" یعنی دیگر اصلاً چیزی برای از دست دادن نداشته باشید.
👈یعنی اگر روزگاری هم توهینی در این دنیا به شما شد، اصلاً به شما بر نخورد و بگویید "منی وجود ندارد."
❓میدانید به چه کسی بر نمیخورد؟
👈به کسی که تمام وجودش را حق گرفته باشد!
👈اگر من حرفی زدم، برای خدا زدم، اگر کاری کردم برای خدا کردم، اگر الآن هم دارم چوب میخورم، برای خدا میخورم
یعنی به این شدت حضور خداوند را....
☘️منظور من وقتی میگوییم "خداوند" خدای ایدئولوژیها نیست که بمبگذاری و جنگ میکند، بلکه خدای نیکیهاست.
👈یعنی خدای نیکیها، خدای صلح و دوستی، خدای عشق، خدای گسترش انسانیت و کمک به همنوع؛ این خدای ما میشود.
☘️باید ببینیم که چه کاری انجام میدهیم که سبب این صفتها شود،
👈بعد دیگر خودبهخود ما تبدیل به انسانی میشویم که خود را تخلیه کرده است و دیگر چیزی ندارد.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
☘️اصلاً زمانیکه یک منِ گردنکلفت داشته باشم، هر روز از هر توهین، نظر و سوال بدم میآید.
☘️من حتی دیده بودم که یک مدت میگفتند "اینها اینقدر جسور و بیپروا شدهاند که مثلاً از مقام فلانی سوال میپرسند...."
یعنی این خود آنقدر بزرگ شده که میگویند "چرا او را زیر سوال بردهای؟
نباید از او سوال بپرسیم!"
☘️حالا اگر توهین کنید که دیگر خیلی بدتر است!
👈توهین بکنید میگویند "وای توهین کردی! این کار بسیار خطرناکی است."
❓چرا؟
👈چون خود را بزرگ کردهای.
☘️اگر کسی برای خود چیزی نداشته باشد، ناراحت که نمیشود.
👈من باید منیتی را حمل کنم تا کوچکترین تلنگری که به این منیت میخورد، من را ویران کند!
☘️جالب است، انسانهایی که خود را در واقع تخلیه کردهاند و دیگر خودی در میانه ندارند، نه تشویق و تملق و نه تنبیه و آزار آنها را خوشحال میکند و همیشه در حال شکر هستند.
👈اميدوارم به این جایگاه برسیم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و نیست شدن از هوا و حظّ»
منظور از «هوا» همان نفسانیات است.
اشاره به نفس امّاره و هوای نفس است.
☘️هوا هم عنصر ناپایداری است و همینطور دگرگون میشود.
👈نظر انسان سالکی که هیبت الهی را دیده است، به راحتی عوض نمیشود؛ چون هوا عنصر ناپایداری است و شما نمیتوانید هوا را نگه دارید.
☘️خاک را میشود نگه داشت اما هوا را نمیشود نگه داشت.
👈هوا عنصر بسیار پریشانحالی است.
یکروز مؤمن، یکروز کافر، یکروز مسیحی و یکروز مسلمان است، هر روز عوض میشود.
یکروز شکرگزاری میکند، یکروز ناله و نفرین میکند و نمیتواند بایستد؛ چون در هوا است.
☘️بیان میکند، انسانی که به مقام «هیبت» رسیده، دیده است!
👈کسی که خدا را دیده و اینقدر او را لمس کرده است به گونهای که در قلب خود نور هیبت را دیده است؛ این فرد دیگر از هوا گذر کرده و حتی حظ را هم نمیخواهد.
☘️در واقع بیان میکند که من حظ، لذت و آنچه را که میخواستم گرفتم و دیگر اینها اصلاً مهم نیست،
👈درواقع مزدش را گرفته است و ما مزدی بالاتر از وصال نداریم!
☘️یعنی مزدی بالاتر از این نداریم، که شما یک لحظه در قلب خود بتوانید جهان آفرین را حس کنید و هیبت خدا را زندگی ببینید؛
👈به گونهای که کسی در این دنیا کسی کارهای نیست و تنها اثرگذار جهان هستی پروردگار است.
✨اگر بتوانیم به این نقطه برسیم، به درک هیبت رسیدهایم.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و هیبت از بصیرت افتد، حکمت زاید.»
بیان میکند که هیبت از بصیرت میآید.
🟢در مورد بصیرت هم ۵ جلسه صحبت شده است که به معنای روشنبینی است.
👈یعنی که شما بتوانید بهروشنی ببینی برسید.
☘️«هیبت» فرزند بصیرت است.
📘در مورد بصیرت هم کتابی نوشتهایم که میتوانید آن را تهیه کنید.
☘️شما باید رد پای خدا را همهجا دیده باشید تا هر روز ایمان شما تقویت شده باشد و به مرحلهی هیبت رسیده باشید.
☘️بیان میکند که بعد از این موضوع، حکمت جاری میشود و حکمت به معنای قوانین میباشد.
👈یعنی شما میتوانید به قوانین جهات هستی پی ببرید و این بالاترین جایی (مقامی) است که یک انسان فرزانه میتواند به آن برسد.
🎈پس ما تا زمانی که در درگیریهای ذهنی، خطاهای انسانی، سوگیریهای ذهنی و بازیهای روانی هستیم، به حکمت نمیرسیم.
👈باید تمام اینها تطهیر شود و نفس ما پاک گردد. از اینجا به بعد حرف که میزنید، درست است.
☘️«حکمت» دقیقاً همیشه حرفیست که قانونی و محکم است.
👈حکمت از محکمی میآید.
👈حرف تو محکم است و مو لای درز آن نمیرود و نصیحت صحیحی است.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«و آنچه از تفکر افتد، فَراست زاید.»
👈وقتی شما به مرحلهی هیبت میرسید، بصیرت که با آن میبینید به حکمت تبدیل میشود.
☘️بصیرت، دیدن آیت و حکمت استخراج قوانین است.
☘️«تفکر» یک فکر کردن معمولی و «فراست» یک فکر کردن بسیار عمیق است.
👈یعنی شما میتوانید یک پدیده را همینطور نگاه کنید.
☘️در بهترین حالت که تفکر کنید، میتوانید به فراست برسید.
👈به فراست رسیدن یعنی تکرار و توالی...
👈و سپس میتوانید بفهمید که چه قانونی بر آن حاکم است که دوباره این (موضوع) تکرار میشود.
🟢فراست هم بحث خیلی مفصلی دارد و قبلاً توضیح داده شده است.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
📚«آنچه از سماع اُفتد یا سماع اُفتد
بِکُشَد یا خِرَد یا حس بِبَرَد.»
☘️سماع دو حالت دارد:
👈اگر بخواهیم از آن بهعنوان رقص و پایکوبی صوفیانه نام ببریم (حالتی که بیشتر این اندیشه متعلق به دوران بعد از مولاناست؛
👈یعنی کتبی که متعلق به دوران بعد از مولاناست) ممکن است سماع را به معنای رقص صوفیانه بدانیم.
☘️چون جناب خواجه عبدالله انصاری، قبل از مولاناست، باید در اینجا سماع را به معنای شنیدن ترجمه کنیم،
👈یعنی مربوط به رقص نیست.
👈یعنی خبری را بشنود و آگاهی دریافت کند.
📚«بکُشَد»
👈یعنی تمام نفس را بکشد!
(ببخشید چون در نسخهها دقیقاً مشخص نیست)
☘️«یا خِرَد و حس ببرد.»
(من مجبور هستم اطلاعات دیگری به شما بدهم تا بتوانید این قسمت را بفهمید.)
☘️بیان میکند هنگامی که نوا یا صوت الهی شنیده میشود...
«آنچه از سماع افتد»
👈لحظهای به درک صوتی از ناحیهی پروردگار برسیم...
☘️«بِکُشد»
👈نفس را کاملاً بکشد.
☘️«یا خَرد»
👈یعنی ما انسان بردهای را میخریم و سپس او را آزاد میکنیم.
☘️یعنی آن اصوات الهی که شنیده میشود و آن آگاهی که دریافت میکنیم، یا نفس ما را میکشد و یا ما را میخَرَد. (یعنی ما را میگیرد.)
☘️یکی از آرزوهای ما این است که هیبت الهی ما را بخرد.
🔺ما بردگان و بندگان جاه، مقام، منصب و هویتهای منفی خود هستیم.
بله، ما نوکر دنیا هستیم و ایکاش که نوکر خدا شویم!
✨«نوکر خدا شدن» یا بندهی خدا شدن، یعنی خدا ما را بخرد.
📚«و حس ببرد.»
👈یعنی کاملاً ما را از این منجلابی که داخل آن هستیم، قطع ارتباط کند.
☘️تمام این موارد نیاز دارد که ما به هیبتی برسیم که هر آنچه که در آن میبینیم، حکمت شود.
☘️«بصیرت» یعنی حکمت آنچه را که میبینیم، متوجه شویم.
👈یعنی دقیقاً متوجه شویم که قانون آن چیست.
☘️آنچه که فکر میکنیم، فراست (تیزهوشی) شود و با دقت بتوانیم همهی مسائل زندگی خود را متوجه شویم.
☘️آنچه که بشنویم، ما را از جایگاه منجلابگونهای که در آن قرار داریم و یا آن نفسی که داریم؛ بکشد، بخرد، ببرد و از آن حس منفی که هستیم خارج کند.
و این حالتی است که با هیبت اتفاق میافتد.
☘️مزد مشاهدهی پروردگار، یعنی مزد اینکه من خداوند را درک میکنم؛
👈این است که میتوانم به مقام هیبت برسم.
☘️زمانی که من درک میکنم خدا هست و بتوانم او را ثانیه به ثانیه لمس کنم، مزد اینثانیهها که شما به یاد خدا بودهاید و جای به جای زندگی خود گفتهاید "خود او نیست اما خدای او هست و خدا شاهد است، بنابراین مواظب باشیم که حق کسی را نخوریم، کار بدی نکنیم..." و همینطور پای خدا را به عنوان یک ناظر زنده که همین الان کنار ما ایستاده (البته نمیشود گفت ایستاده) اما قائم در کنارمان است، میتوانیم درک کنیم؛
👈رسیدن قلب شما به مقام هیبت و هیچ جایی را خالی از خدا ندیدن و هر لحظه درک متعال پروردگار، میشود.
👈نتیجهی آن هم این است که یک درجه از منجلابی که در آن هستیم، بیرون میآییم.
🟢میدان چهلویکم است.
باید تغییر کرده باشیم و از حسهایی که در آن هستیم، بُریده شده باشیم.
باید چشم ما باز شده باشد، فهمیدهتر و تیزهوشتر شده باشیم و از آن جایگاه نفسانی خارج شده و بالا بیاییم.
☘️باور کنید این اطلاعات را یک دوست برای ما فرستاده است.
خواجه عبدالله انصاری اینها را در پکیج بسته و هزار سال پیش فرستاده که امروزه من و شما بتوانیم بهره ببریم و خود را نجات بدهیم.
🙏اول اینکه باید از پروردگار بابت ستارههای درخشانی که در این خاک زیستند و گام بر این خاک قدم نهادند و آثار آنها به ما بیچارههای در راه مانده رسید و راهنمای ما بود، تشکر کنیم و بتوانیم هر لحظه خود را در هیبت الهی غرق کنیم.
☘️این را بدانید، هر کسی که برای خداوند هیبتی قائل شود و به درک هیبت پروردگار میرسد، خود صاحب هیبت خواهد شد.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi
🙏پروردگارا؛
بابت تمام لحظات زندگی که کسی را بزرگتر از تو دیدیم و پنداشتیم روزی ما از دست دیگری خارج میشود و به یاد نداشتیم که تنها نگهبان، روزیرسان و راهنما پروردگار یکتاست؛ ما را ببخش و بیامرز.
🙏پروردگارا؛
امروز که از مقام هیبت مطلع شدیم به ما نور حیرتانگیز هیبت را ارزانی بدار و قلبهای ما را سرشار از حکمت و بصیرت و فرصت و آگاهی بگردان.
🙏پروردگارا؛
از تو تمنا داریم که گناهانی که میان من و تو حجاب افکنده است را پاک بنمایی و ما را آسوده و عاشق در این دنیا در پناه نور خود بگردانی.
🙏پروردگارا؛
بابت ندانستن، نفهمیدن، ناآگاهی، جهل، بیخردی و غرق شدن در فضای نفسانی و مسموم مادی توبه میکنیم.
از تو طلب میکنیم از امشب زندگیهای ما را معنوی بگردانی و ما را از این منجلاب پر از جهل و بیخردی نجات دهی.
🙏پروردگارا؛
اگر گفتیم و قضاوت کردیم و پیرامون دیگران حرفهای ناشایستی زدیم، سهم آنها را رعایت نکردیم، حضور خدای آنها را لمس نکردیم و از قضاوت دیگران برحذر نبودیم؛ ما را ببخش و بیامرز.
☘️امشب فهمیدیم که خداوند در بین تمامی انسانها حاضر است و از حلم و بخشش خداوند سوءاستفاده نکنیم.
🙏پروردگارا؛
به ما فرصت دادی تا بفهمیم.
به ما فرصت بده تا جبران کنیم، به ما فرصت بده تا توبه کنیم، به ما فرصت بده تا به آگاهی کامل الهی خود در این تن مادی برسیم و بعد از آن این دنیا را ترک کنیم.
☘️دنیا مدرسه ای بیش نبود!
💚«الحمدلله رب العالمین»
❤️در پناه نور و عشق الهی باشید.
#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_چهل_و_یکم_هیبت
https://eitaa.com/noorveshghelahi