▫️پوتینای پاره
یک جفت پوتین پاره که بندش هم از سیم تلفن بود میپوشید.
گفتم: آقا جواد! این چہ پوتینیه؟ اذیت میشی. تو که وضع مالیت خوبه، یه جفت پوتین بگیر بابا!
گفت: این پوتینا مال بیـتالمـاله. من وظیفه دارم تا جایی که میشه از اون استفاده کنم.
#سردارشهید_محمدجواد_فخاری🌷
#شهید_وطنم
#پنجشنبهها_باشهدا
پایگاه خبری نوشآباد👇
🆔@nooshabadiachannel
▪️دیگه برنمی گردم!
تک پسر خونه بود و دانشجوی مکانیک. برای اینکه جبهه نره، خانوادهاش خونه بزرگشون رو فروختند، پولش رو ریختند بـه حسابش تـا بمونه و کارخانه بزنه و مدیریت کنه.
بار آخری بود که میرفت جبهه. توی وسایلش یـه چک سفید امضـاء گذاشت و یه نامه که نوشـته بود:
برگشتی در کار نیست. این چک رو گذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم بـه مشکل برنخورید...
#شهید_مسعود_آخوندی🌷
#پنجشنبهها_باشهدا
پایگاه خبری نوشآباد👇
🆔@nooshabadiachannel
▫️حواسش به همه چیز بود...
حوالی میدون خراسان، از توی پیادهرو با سرعت در حال حركت بودیم، یهو سرعتش رو كم کرد، برگشتم عقب گفتم:
چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟
همین طور كه آروم راه می رفت به جلو اشاره كرد:
یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم.
كمی جلوتر از ما، یه نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پاش رو روی زمین می كشید و آروم راه می رفت، ابراهیم گفت:
اگه ما تند از كنارش رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه.
#شهيد_ابراهيم_هادى🌷
#پنجشنبهها_باشهدا
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم
پایگاه خبری نوشآباد👇
🆔@nooshabadiachannel
▫️عاشقانه محو آقا میشد...
وقتی تصویر مقام معظم رهبری را میدید، انگار پدرش را دیده است. آن قدر عاشقانه محو تصویر حضرت آقا میشد که بعد از دقایقی به او میگفتم: «من هم هستم ها...».
بعد از اولین جانبازی یکبار به دیدار حضرت آقا مشرف شده بود. خودش برایم تعریف کرد:
«وقتی حضرت آقا را از نزدیک دیدم، فکر کردم دیگر هیچ چیز توی دنیا نمیخواهم. اصلاً همه چیز برایم تمام بود. همه زیباییهای دنیا را یک جا دیدم.»
#شهید_مرتضی_حسین_پور_قمی
#پنجشنبهها_باشهدا
پایگاه خبری نوشآباد👇
🆔@nooshabadiachannel