eitaa logo
- دلدادھ مٺحول -
3.4هزار دنبال‌کننده
370 عکس
58 ویدیو
6 فایل
- از گرامافون ؛ زمزمه‌هایِ شجریان به گوش می‌رسه...
مشاهده در ایتا
دانلود
غم یه موهبته. وقتی باهاش روبه‌رو شدی، ازش فرار نکن.
خاطرات در لوکیشن‌ها نفوذ می‌کنند، در ثانیه‌هایی معلّـق و بی‌انتها.... ؛ از اولین روز آذرمـاه. بندر انزلی.
- دلدادھ مٺحول -
خاطرات در لوکیشن‌ها نفوذ می‌کنند، در ثانیه‌هایی معلّـق و بی‌انتها.... ؛ از اولین روز آذرمـاه. بندر
کنار خلیج‌ نشستم و چشم دوختم به سیاهی ِ دریا. به پهنای ِ امواج و نقش ماه روی آب. فانوس دریایی روشنه و هر از گاهی مردمک چشمم‌ رو هدف میگیره. سوز صدایِ سرنا ونی "ساز محلی" گوش‌هام رو‌ در آغوش کشیده و چشمم قفل مونده روی جنازه‌یِ ماهی که افتاده لب صخره بیرون از آب. ماهیِ کوچکِ بی‌پناه که از وطن‌ـت دور افتادی. تو جات‌ بین تموم اون صدف‌های سفید بود. دقیقا در ژرفایِ اقیانوس... تو برای نفس کشیدن روی صخره‌های این ساحل نبودی. اما دلتنگ کی شدی که خودتو پرت کردی بیرون از آب برای پیدا کردنش؟ چه کورسویِ امیدی رو دیدی اینجا؟ کدوم روزنه نوری به چشم‌ـت خورد؟ صدای خالو میاد که داره از روی لنج میخونه و به تو فکر میکنم. به تویی که برای تسکین دل‌تنگیت‌، حتی آروم گرفتنِ همیشگی مثل ماهی روی صخره هم، جواب نیست... [ شطحیات‌ـی از نیمه شبی که گذشت ]
آسمونِ پنبـه‌ای.
عالم همه یغمایِ تو، خلقی همه شیدایِ تو آن نرگس رعنای تو آورده کیش کافری...
بسته‌هایِ "کوچك" ؛ از طرفِ اطرافیانی با جایگاه ِ "بزرگ" در قلب.
- ماذا ان سالک الله عن حزنی؟ اگر خداوند درباره‌ی اندوهِ من از تو پرسید چه؟...
- دلدادھ مٺحول -
غریبـه آشنا! شاید دیدارمان همین حوالـی باشد. در نقطه‌ای امن در انتهایِ دریا که رنج‌ها را پایان می‌بخشد... ؛ از پنجم ِ آذرماه صفر دو. بندر انزلی.
4_5859329483399499172.mp3
2.19M
هلالِ غبارآلودِ آغشته به غم.
رد ِ روزنه نوری که از مردمک چشمات میگذره، از کدوم طرفـه؟