- دلدادھ مٺحول -
قربانت بروم. دوستت دارم، دوستت دارم. دلم میخواهد چشمهایم را روی هم بگذارم و وقتی بازشان میکنم پ
سبک بگیرید نبودنم را.
چشم به آرامش شما دوختهام.
مواظب هم باشید. بخندید، اگرچه مثل من خنده این کشور را کم دیدهاید.
افسوس که جرعهفشانی بر خاک هم از شما دریغ شده است.
دوستتان دارم. برایتان غصه میخورم.
- آخرین نامه محمد مختاری به همسرش.
- بیستم شهریور ۱۳۷۵.
- دلدادھ مٺحول -
اشاره کرد به نقشهای که زدم بالای تختم.
گفت دلت میخواست کجا باشی الان؟
تو ژاپن، پیشرفتهترین کشورِ جهان،
یا تو ایالات متحده آمریکا، غولِ فناوریهای جدید؟
وایسا وایسا.
شایدم بین شلوغیهایِ هند و شایدم بزرگترین اقتصاد اروپا یعنی آلمان.
سوییس؟ اونم نه؟
کانادا چی؟ میگن محبوبترین مقصد برای مهاجرتـه.
حرفشو قطع کردم و گفتم :
"من میخوام تو وطنم باشم."
و وطن ؛ یعنی آغوشِ کسی که بهش تعلق داری.
- دلدادھ مٺحول -
میخونه که
"اگه دلت میخواد بری، اصرار من بیفایدهس."
یاد حرف عباس معروفی میافتم که میگفت :
«آن که رفتنیست به هيچ قيمتی نمیماند.
نمیتوانی به چهارميخش بکشی؛ بگذار برود. اصرار نکن، پيش از آنکه غرورت را به باد بدهی از فکرت بيرونش بیانداز...»
سرمو تکون میدم و تکرار میکنم با شادمهر.
درسته عزیزم. واقعا همینه.
و حالا تو هم همراهم زمزمه کن که
"اگه دلت میخواد بری، اصرارِ من بیفایدهس"...
- ثبت شده از آخرین نفسهایِ پاییز صفر دو.
رو به این آینـه هر پیرهنی پوشیدم،
غیر آغوشِ تـو چیزی به تنم جور نشد!
فرامرز عربعامری.
Alireza Ghorbani - Dar Zolfe To (Ft Hesam Naseri).mp3
10.32M
آقای قربانی.
تا مارو عاشق و مجنون نکنی ول کن نیستی مرد، نه؟