همزمان که تو این بخش داشتن خبر ناموفق بودن CPR و فوتِ بیمارُ به خانواده طرف میدادن و صدای گریه و داد میومد ؛
تو بخش رو به رو صدای خوشحالی و تبریک به دنیا اومدن بچه میومد .
چیه این زندگی که فاصله یه بخش تا بخش دیگهِ بیمارستانش مرگ و زندگیعه؟ .
15.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- اونجایی که فریدون فرخزاد میگه :
"نه گریه نکن
گریه دردی دوا نمیکنه
چاره درد من و شما
گریه نیست که
مبارزهی سیاسیست" .
با بچههایِ ایتا شروع کردیم به مبارزه سیاسی با شعری که اون پسرِ موفرفری به اسمِ شروین خونده بود و همهجا وایرال شده بود .
ما نه استودیو داشتیم ، نه شاعر ، نه آهنگساز ، نه ادیتور و نه . .
ولی روحیهِ جهادی داشتیم ، که همین برایِ رقم زدنِ این اتفاق کافی بود .
حرفامُ جمعوجور میکنم ، با کمک همه بچههایِ ایتا ، شعر این قطعه نوشته شد و یه "سرباز" در حینِ خدمتش ، خوندنشُ قبول کرد .
و نتیجه کار اینی که الان رو به رویِ شماست .
خلاصه که ؛
خداقوت بهتون بچههایِ فابریکِ انقلاب :).
May 11
داشتم کتابِ "پایی که جا ماند" ؛
یادداشت های روزانه سیدناصرحسینیپور از زندان های مخفی عراق رو میخوندم .
آخر کتاب عکس دفترچه جیبیشو گذاشته ؛
که تک به تک کلماتشو توی زندان های عراق نوشته .
اسم دفترچهشو "تقلب هایزندان" گذاشته .
داشتم دونه به دونه عکس صفحات دفترچهشو میخوندم ، که رسیدم به آخرین خطِ در آخرین صفحه دفترچهش که نوشته :
- پنجشنبه ۱۳۶۹/۶/۲۲
آخ جون آزاد شدیم ؛ آزاد شدیم ، آزاد شدیم .
هایلاتش کردم ، به خودم گفتم آخرش همیشه آزادی بوده .
الانم آخرش آزادیِ کشورت از دستِ این اغتشاشگراس .
آخرش آزادیِ آرامشِ مردمتِ ، که گرو گرفته شده توسط اینا .
میدونم یه روزی به تاریخِ فلانِ فلان ، تویِ آخرین برگه دفترچههامون ، مینویسیم :
آخ جون آزاد شدیم ؛ آزاد شدیم ، آزاد شدیم :) .