اباعبدالله..m4a
1.48M
مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت
آمدم گریه کنم ، حوصلهام را داری؟
یا اهلالحرم قد ذهب حامل اللواء ولن یعور.
؛
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد . .
الدنیا کل القطرات والبحر حسین.
؛
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است . .
عاشوراء تعنی وداع آخر أخت متعبة لأخوة النور
؛
دهم محرم ۱۴۴۵ قمری ، ظهرِ عاشورا.
این غم رو برداشتم گرفتم تو دستم ،
میزارمش چپ ، میزارمش راست ، بالای سرم ، روش ملافه میکشم ، زیر میز قایمش میکنم ، پشت پرده جاش میدم ، تو قابلمه کابینت ، جاکفشی ، صندوقچه بیبی ، لای کتابای قطور ، کنار میز اتو ، کوله مدرسه ، بین تشک و پتوهای گلبافت....
هر جا میزارمش پرتوهای نورش اونقدر زیاده که نمیزاره آروم و قرار داشته باشم.
غمگین. داغ دیده. پریشون. سردرگم. مبهم و شرمنده نگاه میکنم به این حسِ سنگینی که جا خوش کرده تو وجودم.
نه دلم میاد بیرونش کنم از قلبم ، نه تاب و توان تحملشو دارم.
به چشمایِ غم خیره میشم.
زمزمه میکنم که شرمندم از شنیدن ده شب روایت کوچه پس کوچههای نم دار تاریخ. ده شب روضه. ده شب مقتل. ده شب گریه. ده شب بیحرمتی.
ده شب صدای العطش. ده شب استیصال.
ده شب غربت. ده شب....
شرمندم از شنیدن این "ده شب" و بازم نفسی که بالا میاد...
سرم پایینه و چشمام از اشک داره جولون میده.
امام حسینِ عزیز. شما کی که حتی غمتم از سر ما زیاده؟ شما کی واقعا؟