POLICENOPO
#خاطره🙃
#صرفابرایطنز😆
تازه لباس نظامی پوشیده بودیم جو زده همه فکر میکردیم یه سرداری چیزی هستیم😂 ...بعد سبز لجنی بود!
رفتیم خابگاه های شهید اریافر بعد فضاش جالب بود...هتلی بود برا خودش با دویست تا تخت😂بعد طبقات بالای خوابگاه بودیم ...متاسفانه دسشوییم که عمومی بود...۵ نفره باهم میرفتیم تو تا همه راحت باشن😂😐😉
ما ترکا رفتیم یه سمت بعد کَردا اونجا بودن😐👮اسم شاخشون رضا بود اونها طبقه دوم تختارو اشغال کرده بودن...اول بسم الله روز اول باهاشون دعوا کردیم سر تخت و توبیخ خوردیم ولی عالی بود از اون به بعد تو چشم کل گردان به عنوان شاخ های گردان شناخته شده بودیم...😂از احترام محترام به سال بالایی ها خبری نبود فقط جلو افسرا و فرماندهان و اساتید میزاشتیم...😁کلا اون اوایل خوب بود ولی وقتی فرماندهان تنبیه میکردن اصلا از زندگینا امید میشدیم...ینی تنبیه از دو شروع میشد تا شستن و تمیز کردن ...😐😂
یروزم رفتیم کوه بعد بارون گرفت شدید...تو اون وضع موندیم بالا بعد دیگه لباس اینا نداشتیم تو چادرا با همون وضع خوابیدیم لباسا اینا خیس😐بعد صبح صبحگاه داشتیم با همونا هوام سرد😁ینی نظام از راستو اینطور چیزا اصلا همه کشک بود...هرکس تو حس و حاله خودش بود،فضا فوق العاده معنوی شده بود😂بعد از جلو یک صف میدیدی کلا صف تو ویبره بود بعد سردار اومد می بینه یه گردان داره میلرزه😁به جای اینکه دلداری بده و آروممون کنه هرچی از دهنش در میاد میگه به فرماندهان میگه تنبیهشون کنین بعد آخرش خیلی محترمانه میگه موفق و سربلند باشید😐
بدبختی فقط اونجاش که باید هر صبح پاشی ۸ کیلومتر بدویی😅بعد صبحونه، ۴ طبقه بیای بالا بری نیم ساعت بخوابی رو تختت دوباره بیای پایین... بعد این عمل در روز ۲۰ بار تکرار شه و زانوهات نابود شه😁😐
ولی انصافا دانشگاه علوم انتظامی بهترین دانشگاه هستش...با تمام سختیاش...😊
(اگر از دوران خدمت،فراگیری،آموزش و...خاطره ای دارین که جالبه حتما بفرسین❤)
⭕ @nopopolice ⭕