کنیز جوان بسیار زیبایی
که در زندان مجذوب امام شد ‼️‼️
#داستان
🔹در مدتی که حضرت در زندان بودند دستگاه هارون نقشهای کشید برای اینکه بلکه از حیثیت امام بکاهد.
🔸یک کنیز جوان بسیار زیبایی مأمور شد که به اصطلاح خدمتکار امام در زندان باشد. بدیهی است که در زندان، کسی باید غذا ببرد،غذا بیاورد، اگر زندانی حاجتی داشته باشد از او بخواهد.
🔹یک کنیز جوان بسیار زیبا را مأمور این کار کردند، گفتند: بالاخره هرچه باشد یک مرد است، مدتها هم در زندان بوده، ممکن است نگاهی به او بکند، یا لااقل بشود متهمش کرد، یک افراد وِلگویی بگویند: «مگر میشود؟!
اتاق خلوت، یک مرد با یک زن جوان!»
🔸یکوقت خبردار شدند که اصلاً در این کنیز انقلاب پیدا شده، یعنی او هم آمده سجادهای انداخته و مشغول عبادت شده است (چون امام در زندان بود و کاری نداشت، آن کاری که در آنجا میتوانست بکند فقط عبادت بود و عبادت، یک عبادت طاقت فرسایی که جز با یک عشق فوقالعاده امکان ندارد انسان بتواند چنین تلاشی بکند. )
دیدند این کنیز هم شده نفر دوم امام.
🔹به هارون خبر دادند که اوضاع جور دیگری است. کنیز را آوردند، دیدند اصلاً منقلب است، حالش حال دیگری است، به آسمان نگاه میکند، به زمین نگاه میکند.
🔸گفتند قضیه چیست؟
گفت:این مرد را که من دیدم، دیگر نفهمیدم که من چی هستم، و فهمیدم که در عمرم خیلی گناه کردهام، خیلی تقصیر کردهام، حالا فکر میکنم که فقط باید در حال توبه بسر ببرم؛ و از این حالش منصرف نشد تا مُرد.
📕کتاب سیری در سیره ائمه اطهار
صفحه ۱۶۳ #استاد_مطهری
#شهادت_امام_موسی_كاظم
🤔اهلبیت چگونه علم غیبِ خود را برای یارانشان آشکار میکردند؟!
نمونه ای از کرامَت امام موسی کاظم(ع)
👌[بخونید جالبه]
#شهادت_امام_موسی_کاظم تسلیت