eitaa logo
نورچشمی های برازجان
2.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
252 ویدیو
2 فایل
اولین کارگروه تخصصی کودک در #برازجان و #استان_بوشهر راه های ارتباطی : @Hajimashayekh
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی عطِر دمنوش چایخانه رو خیلی ها یادشون است... این عطر دمنوش کجا بوی نان مادر کجا... هر خونه ای مادر نداشته باشه سخته... این روزها نورچشمی ها توی خونه مولا علی ... اما ۱۴۰۰ سال گذشت، توی شهر برازجان مادرانی تصمیم دارند نورچشمی های خودشان رو نوکر بانوی دوعالم کنند این‌نوکری نیست این پادشاهی است افتخار میخواد لیاقت میخواد سعادتی است برای نظر کرده ها https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
🌺دعوت نامه🌺 سلام خانواده من نگاه به تقویم کردی؟ میدونی این روزا مادرمون در چه حالیه؟ میدونی توی دل نورچشمی های حضرت زهرا(س) چطور میگذره؟ میدونی این روزها خونه مولا علی(ع) چطور میگذره؟ داریم به دهه نوکری نزدیک میشیم داریم به دهه عاشقی نزدیک میشیم منظور دهه دوم فاطمیه که به روایت ۹۵ است از قدیم توی منبرها گفتن فاطمیه خاصه مثل محرم نیست باید نورچشمی باشی تا دعوت بشی آخه روضه مادر عمومی نیست... هرکسی خودش رو برای اینکه تو چشم بیاد یه جایی جا میده و یه مراسمی شرکت میکنه کجاش رو فرقی نداره توی ماشین پای روضه توی مسجد پای مداح یا توی چایخانه با نوکری کردن این دعوت نامه است دعوت نامه به شروع یه عاشقی خاص دعوت نامه ای معطر که بوی نان مادرمون رو میده شما دعوت هستید که سر این سفره بشینید شما دعوت هستید تا زندگیتون رو برکت دار کنید شما دعوت هستید که با نوشیدن چای جلا به جسم و روحتون بدید https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
امشب حدودای ساعت هفت بود یکی تماس گرفت الو سلام فلانی هستم محل چایخانه هستیم کسی نیست گفتم یه ربع دیگه اونجاییم رسیدیم یکی از راه رسید اولین بار بود ولی انگاری چندین ساله ما رو میشناسه به یقین تا خودش نخواد کسی نمیاد فاطمیه سال گذشته یادم اومد کار عقب موند بود به شدت فردا شبش شب اول چایخانه بود اولین تجربه بود برق کشی مونده بود تزئینات مونده بود براحتی ۶۰درصد کار مونده رو بود رو زمین... یهویی برق کار اومد دوتا از پسرا اومدن کار تا قبل از غروب جمع شد فاطمیه واقعا برای محرم های مادرمون زهراست غریبه اذن ورود نداره فاطمیه امسال کجایی کار چایخانه هستی؟
حدودهای ساعت های ۴ صبح بود روز ۱۳ دیماه... تو مسیر با اتوبوس گوشی طبق عادت برداشتم چک کنم پیام بالای گوشی خواب رو از بین برد ولی خستگی صندلی اتوبوس رو صد برابر کرد سردار سلیمانی به شهادت رسید... زمین و زمان برام بهم ریخت... باور نکردم شوکه شدم سقوط کامل کانال ها رو زیر رو کردم بله، درست بود... پرواز کرد رفت پیش اربابش وای بحال امثال من ... رسیدیم مقصد نشستیم اسنپ خبر سنگین بود خیلی سنگین راننده اسنپ،! راننده اسنپ بود!! نه تسبیح داخل دستش بود نه انگشتر نه یقه بسته... مطمئن بودم شب قبلش مسافر بهش گفته بود لطفا صدای آهنگ رو کمتر کنید چون ۴باند پشت سر گویایی خیلی چیزا بود پسر ۲۰تا۲۲ ساله شلوار جین پیراهن آستین کوتاه سبز پشت گردنش دفتر نقاشی بود نمیدونم دور گردنش طلا بود یا بدل از بغل خط اَبروش گویای ... بگذریم یهو بهم گفت آقا گفتم بله گفت مسافری گفتم بله یهو گفت میدونی سردار رفت گفتم آآآآره داداش رفت گفت حالا چکار کنیم؟ گفتم ۱۴۰۰ سال چکار کردیم؟ گفت آقا من این جوابا رو حالیم نیست فقط میدونم خیلی سردار مرد بود گفتم آره داداش ولی نترس و نا امید نشو... سیدعلی هست گفت سید علی کدوم سرداره؟ گفتم رهبر گفت دورش بگردم یهو از پشت دستاش چشماش رو نوازش کرد ولی نور آفتاب نم های نشسته رو صورتش رو نمایان می کرد چند لحظه سکوت کرد ... بعدش صدای رادیو رو بلند کرد و اخبار گوش کردیم حاج قاسم یک مکتب بود حاج قاسم شعار نداد حاج قاسم شهید بود حاج قاسم ذوب در دل های همه شد ما الان کجاییم؟ ما الان چقدر رَهرو مسیرش هستیم؟ https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
بنر شربت خانه نصب شد آفتاب کم کم نشست خانواده ها می اومدن میگفتن شماها کی هستید خادما در کنار شکر قاطی کردن جواب میدادن ما مجموعه نورچشمی ها هستیم نورچشمی ها؟ همین که چایخانه فاطمیه زده بود؟ آره ما همونا هستیم https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
مسئولین خادمین صدا زد محمد ابوالفضل امیرحسین بدویین لباس ها رو بپوشید وقت خادمی است پارچ ها رو بردارید بسم الله بگید و شروع کنید عجب فضایی خوشبحال خادمایی که توفیق خدمت دارند https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
مسئولین تشریفات صدا زد خانما این طرف شربت خانه آقایون اون طرف دیگه شربت خانه طعم شربت پرتقال روی زبان مردم مزه کرد یه لیوان دیگه میشه بریزید؟ خادم در جواب گفت: بععععععله چشم نوش جان خانم با دو بچه همراهش نگاهی کرد گفت شربت خیلی خنک و خوشمزه است ممنونیم که اینجا هستید https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
از سرسره ها اومد پایین افتاد روی چمن مصنوعی زیر سرسره بلند شد نگاهی به زانوهاش کرد نمیدونم چکار کرد ولی دستاش گویا مسکن بود زدش به زانوهاش و حرکت کرد سمت شربت خانه حاله حاله شبعت میخام حاله صبرش نبود معنای صف رو نمیدونست نمیدونست انتظار چیه و... قدش نمی‌رسید لیوان بهش دادن نصفش خورد نصفش انداخت سطل آشغال https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
وقت بازی و هیجان بود خادم های سبزپوش نورچشمی ها رو جمع کردن فضای بازی تاب و سرسره گویا بیابان شد همه دور خادما حلقه زدن شوق و اشتیاق در چشمانشان حلقه میزد والدینی که با انگشت این قسمت پارک را اشاره میکردن فرداشب و پس فرداشب هیجان بازی شور شوق پابرجاست https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
همش شربت خانه خالی نیست میدونستید کلاس تابستانه داریم؟ میدونستید همونجا ثبت نام می کنیم؟ میدونستید کلاس هایی متفاوتی داریم؟ جا نمونید چون ظرفیت محدوده https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
شربتخانه بهانه ای هست برای یکی شدن دل های مردم این شهر خانمی جعبه بدست فضا رو شیرین کرد صدای مولودی های متبرک با نام امام رضا(ع) دل ها رو جلا می داد خوش بحال دلی که امام رضایی باشد شربت خانه محلی شیرین برای دل های پاک https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd
شب نشینی در جوار شربت خانه توی هوای خوب شهرمون بدو بدوی نورچشمی ها اصلا ولش کنید شنیدن هیچ وقت مثل دیدن نمیشه خودتون بیایین https://eitaa.com/joinchat/1384514069Cb2cd4290cd